افعال مدح و ذم عبارت هستند از: نعم و حبذا برای مدح و بئس و ساء و لاحبذا برای ذم.
اصلیترین و پر استعمالترین اینها نعم و بئس است و بقیه هم تقریبا همان قواعد نعم و بئس را دارد.
نعم و بئس از افعال غیر منصرف هستند و جز به صورت ماضی نمیآیند.
این افعال هم مثل همه افعال رکن اصلی آنها وجود یک فاعل است و این فاعل در ۳ شکل میآید:
1. محلی به الف و لام باشد مثل: «نعم الرجلُ زیدٌ» که الرجل فاعل و زید اسم مخصوص است یعنی آنی که مدح مخصوص آن شده است اما نقش ترکیبی آن مبتدای مؤخر است.
نکته: در مورد اینکه «ال» بر سر فاعل (الرجل) چه معنایی میدهد؟ بحث زیاد شده است و متینترین معنا برای آن: «ال» جنس است مجازا، به این معنا که زید را مقابل جمیع آن جنس قرار دادهای یعنی چه خوب هستند مردان که این زید از جنس آنها است.
2. فاعل به شکل مضاف و مضاف الیه به اسم محلی به ال آمده باشد، البته ترتب اضافه در آن اشکال ندارد.
مثل: «نعم دارُ المتقین» یا «نعم ابنُ اختِ القومِ»
3. ضمیر مستتر هو که با یک تمییز تفسیر شده است. مثل: «بئس رجلاً زیدٌ»
اینجا هم مثل «بئس رجلٌ زیدٌ» اسم بعد از تمییز نکره (زید) را اسم مخصوص میگوئیم فقط نحوه تجزیه و ترکیب دو جمله در قسمت فاعل فرق میکند آنجا رجل فاعل بود اینجا هو مستتر در بئس فاعل است و رجل تمیز است.
میشود هم گفت نعم الرجلُ فارساً زیدٌ یعنی هم اسم ظاهر به عنوان فاعل آورد، هم تمیز اما باید بین تمییز و اسم فاعل یک تفاوت معنایی باشد. البته نمیشود اسم مخصوص را بر اسم ظاهر و تمیز مقدم کرد مطلقا.
نکته: ذکر اسم مخصوص اگر ما قبل از آن چیزی باشد که دلالت بر آن بکند لازم نیست مثل «زید نعم الرجل» یا «انا وجدناه صابرا نعم العبد»
نکته: گاهی بعد از نعم و بئس کلمه «ما» میآید که نقش آن همان اسم ظاهر و فاعل بودن است و معنای آن شیءٌ یا چیزی است از جنس اسم مخصوص است.
«نعم ما دارُنا» أی نعم الشیءُ دارُنا أو نعم الدارُ دارُنا
اگر هم بعد از «ما» اسم مخصوص نیامد بلکه جمله فعلیه آمد مثل «نعما یعظکم به» باز هم «ما» فاعل است فقط آن را به معنای موصولی باید ترجمه کرد. أی «نعم الذی یعظکم به»
نکته: در مورد «حَبَّذا» هم «ذا» فاعل آن است و لازم الافراد و التذکیر است. مثلا: «حبذا زیدٌ» و «حبذا الهندات» فرقی نمیکند.
اگر حَبَّ بدون ذا بیاید جایز است حُبَّ خوانده شود و با اسم ظاهر یا مجرور به جر بیاید، مثل: «حبَّ زیدٌ» و «حبَّ بزیدٍ»
نکته مهم: هر فعل ثلاثی که صلاحیت داشته باشد مدح و ذم از آن ساخته شود نیز بر وزن «فَعُلَ» میتواند به قصد مدح و ذم استفاده شود. مثل: «شَرُفَ الرجلُ زیدٌ» و «لَؤُمَ الرجلُ بکرٌ»
#ادبیات