در ادبیات عرب تقدیم ما حَقهُ التأخیرُ مفید حصر است. یعنی چیزی که در حالت عادی باید مؤخر باشد، اگر مقدم شد، فایدهاش حصر معنا در آن چیز است، مثلا: «نعبدک» یعنی تو را میپرستیم اما با تبدیل شدن ضمیر متصل«ک» و به ضمیر منفصل «ایاک» و مقدم شدن آن: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» یعنی فقط تو را میپرستیم و غیر تو را نمیپرستیم.
همینطور «تطمئن القلوب بذکر الله» یعنی قلب با ذکر خدا آرام میشود اما
«أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(الرعد:۲۸) یعنی بدانید فقط با یاد خدا قلب آرامش میگیرد و با غیر آن خیر.
وقتی به اینکه خدای بینهایت و عالم مطلق و قادر مطلق و حی مطلق، هم هست و هم میبیند و هم میداند و میتواند و همه توانستنها از اوست، توجه کنیم، دیگر غصه هیچ شرایطی را نمیخوریم. خودمان هم اگر کم کاری کردهایم حالا پشیمانیم و رو به خدا آوردهایم و او جبار (بسیار جبران کننده) است، از حالا تلاشمان را با توکل بر خدا میکنیم.
اما اگر از خدا رو برگردانیم به کجا و چه کسی تکیه کنیم؟! به انسانهای ضعیف، بخیل، ناآگاه و ناتوان و فانی رو بیاوریم و زندگی خود را بدون پشتوانه مستحکم و تلخ کنیم؟!
👈 «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ»
هرکس از یاد من روى بگرداند، بىتردید زندگى سختى خواهد داشت و روز رستاخیز نابینا محشورش مىکنیم.