دیشب جایی امام جماعت بودم، بنده خدایی بعد از نماز تشکر کرد و گفت: «ممنونم از آروم نماز خوندنتون، بعضی از امام جماعتها که نماز میخونن خیلی تند نماز میخونن، مگه خود شما روحانیها برای ما حدیث نمیخونید که مثل کلاغ نماز نخون! تند تند نک بزنی به مهر و تمام کنی ولی گاهی همین هم لباسهای شما نعوذ بالله همینجور نماز میخونند.»
من هم دیدم این مدح من نشد اعتراض به اون طلبهها هست و خواستم اعتدالی بوجود بیاورم و گفتم: «خب البته گاهی طلبهها، بنده خدا مجبور هستن که نماز جماعت رو اینجور بخونند، من خودم با اینکه نماز جماعتم رو تندتر از نماز فرادای خودم میخونم، باز احساس میکنم گاهی برخی مأمومین زودتر سجده و رکوع میرن. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: «صَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَکُونُوا فَتَّانِینَ» در نماز جماعت باید رعایت حال ضعیفترین افراد را کرد.»
بنده خدا مثل خیلی از قمیها نخونده درس معلم بود و گفت: «بله میدانم باید رعایت حال اضعف افراد را بکنید ولی اضعف افراد همیشه در سریع خواندن نیست، باید اعتدال داشت، گاهی اضعف افراد از جانب آرام خواندن هم هست، افراد پیر نمیتوانند زود خم و راست شوند و اذکار را تند بگویند، در فهم اضعف افراد آنها را هم باید دید، پس نه خیلی تند و نه خیلی آرام باید خواند.»
من دیگه واقعا توجیهی برای کار آن طلاب نداشتم و فقط گفتم: «چقدر دقت خوبی داشتین، بنده به رعایت اضعف افراد از این طرف توجه نداشتم.»
رعایت حال ضعیفترین افراد را کردن، مخصوص نماز نیست، همیشه در همه کارهای جمعی لازم است اما در فهم ضعیفترین هم باید هنر سرجمع گیری داشت و جوانب مختلف را دید و از حالت اعتدال خارج نشد.