شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

در فضای فعلی دانشگاه‌ها معمولا جو خارجی یا بی‌طرف است یا دو قطبی، یعنی یا کسی با کسی کار ندارد و هرکس خودش است یا فضای مذهبی و غیر مذهبی هر دو وجود دارد. در هر صورت چنین نیست که مذهبی‌ها مجبور باشند تقیدات مذهبی خود را پنهان کنند یا خجالت بکشند. اما دوره پهلوی اینطور نبوده است و خاطرات مختلفی به عنوان شاهد آن وجود دارد.

 

🎙خانم گوهرالشریعه دستغیب که در سال 1345 در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بوده‌اند در مورد جو دانشگاه می‌گویند:

👈 «سال‌هایی که در دانشگاه تحصیل می‌کردم فشار بر دانشجویان مذهبی بسیار بود؛ مثلاً در مسجد دانشگاه را می‌بستند و ما نمی‌توانستیم آنجا نماز بخوانیم، برای همین روزهایی که تا عصر کلاس داشتیم مجبور بودیم از دانشگاه برویم مسجد امام سجاد (ع) که نبش خیابان فخر رازی و جمهوری فعلی قرار دارد نمازمان را بخوانیم و برگردیم، در مسیر رفت و برگشت من معمولاً سر صحبت را باز میکردم و مسائل سیاسی را برای دوستانم می‌گفتم البته خیلی محتاطانه این کار را می‌کردم؛ چون زمانه بسیار حساس بود و اگر سر نخی از کسی گیر می آوردند مشکلات بسیاری برایش به وجود می‌آمد.

بچه های مذهبی حتی برای حفظ شعائر اسلامی هم با محدودیت مواجه بودند؛ مثلا ما نشانه‌هایی داشتیم که بعضی از آقایان مذهبی و اهل نمازند؛ ولی برای اینکه مشکلی در دانشگاه پیدا نکنند، ریش خود را می‌تراشند؛ حتی کراوات می‌زدند، ... بعضی از دخترها هم با اینکه از خانواده‌ای مذهبی بودند، همین که وارد دانشگاه می‌شدند، حجاب را کنار می‌گذاشتند تا برخی از استادان و دانشجویان به آنها اهانت و بی‌اعتنایی نکنند. تعداد آنهایی که به خاطر طعنه‌ها به جای چادر حداقل با روسری سر کلاس حاضر می شدند، واقعا خیلی کم بود؛ چون حتی این پوشش هم مسخره می‌شد.»

 

🎙خانم دستغیب در ادامه در توضیح نوع لباس دختران در دانشگاه آن دوره می‌گویند:

👈 «آن سال‌ها هر چقدر حجاب و پوشیدن چادر اشکال داشت، پوشیدن لباس نامناسب، آن هم در محیط دانشگاه کاملا آزاد بود و هیچ منعی برایش وجود نداشت. اکثر دخترها با لباسهای نامناسب که در شب نشینی‌ها و مهمانی‌ها می‌پوشیدند و به اصطلاح مُد روز بود، در کلاس حاضر می‌شدند آن هم در کلاس‌های شلوغ و پر جمعیتی که دختر و پسر با هم بودند. وضعیت آنقدر نگران کننده بود که من و آقای اسدی[شوهر ایشان] به این نتیجه رسیدیم، دخترمان زهرا بعد از گرفتن دیپلم اول شوهر کند، بعد اگر خواست درسش را ادامه بدهد. این نابسامانی ،اجتماعی حتی برای خانواده‌هایی هم که تقیدات مذهبی کمتری داشتند نگران کننده بود.»

.....

📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص 124 126.

 

📌باید تاریخ دانست تا قدر انقلاب دانست.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • ۰۲/۰۲/۲۲
  • حمید رضا باقری

خانم گوهر الشریعه دستغیب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی