من که ملبس هستم وقتی به میان مردم میروم مردم با این سوال که حاج آقا چه وضع گرونی هست؟ و چیزهای در این فضا شروع میکنند، یا اصلا خودم با اینکه اوضاع کاسبی چطوره شروع میکنم.
سر صحبت که باز میشود.
دو تجربه در پاسخ دارم یکی تقریبا همیشه ناموفق بوده و یکی همیشه موفق بوده.
معمولا هر وقت در جواب این سوال در جمعهای عمومی شروع کردم تحلیلهای اقتصادی گفتن و از عامل تورم و نقدینگی و ... گفتن، کم کم بحثها به ناکجا آباد رفت و مردم پس زدند.
واقعش هم این حرفها تخصص من نیست و مردم هم انتظار این پاسخها را از من ندارند.
اما تا جایی که یاد دارم هیچ وقت نبوده که از زاویهای که کار من است و مردم از من انتظار دارند شروع کرده باشم و نتیجه نگرفته باشم.
چه زاویهای؟! دعوت به خدا و توحید با استفاده از همین گرانی.
در جواب با خنده میپرسم شما بگو کی وضع خوب بوده؟ کی گرانی نبوده؟ ولی همه رزقشون رسید، هممون هرجور حساب میکردیم تا سالهای سال هم نمیشد خونهدار شیم ماشیندار شیم! ولی خدا خرد خرد رسوند اتفاقا وسط گرونیها هم رسوند، هرکی زحمت بکشه و توکل کنه خدا کمکش میکنه، رزقش رو میرسونه.
ما چکار به گرونی داریم ما وظیفه داریم زحمت بکشیم خداست که مسئول روزی ماست.
شما شکر نعمت کن، زحمت بکش، توکل کن بعد ببین چطور خدا بهترین روزی رو وسط همه گرونیها بهت بده.
معمولا وقتی شروع میکنم از این حرفا زدن اکثریت تصدیق میکنند و آرام میشن و جلسه با خنده و شکر و روی خوش به پایان میرسه.
امتحان کنید.
متاسفانه خیلی از دوستان طلبه ما اشتباه میکنند و از سبک اول ورود میکنند و نتیجه خوبی هم نمیگیرند.
واقعا هم برایم سوال است که من طلبه با چه حجتی با چندتا سخنرانی که خیلی از حرفهایشان هم متعارض است به خودم جرات میدهم نظریه پردازی اقتصادی جزئی کنم؟!
https://eitaa.com/sharhe_hal/4677
.............
پینوشت:
در مورد پست اخیر با توجه به پیامهای چندتن از دوستان تذکر دهم:
داشتن نگاه اقتصادی کلان مبتنی بر دین برای طلبه به ویژه طلبه انقلابی لازم است.
داشتن اطلاعات زیاد حتی در راهکارهای خرد در مقولات مختلف چالشی انقلاب اسلامی هم باز لازم است.
صحبت کردن طلبه کارشناس در مسایل اقتصادی هم در فضای تخصصی و نیمه تخصصی قابل ستایش است.
اما آنچه مورد نقد بنده است:
نظریه پردازی کارشناسی طلبه در مسائل خرد و نه کلان! در مواجهه با عوام جامعه در ملاقاتهای کوتاه مثل تاکسی و مغازه و... است!