در آیه آخر سوره حجر خداوند میفرماید: عبادت کن پروردگارت را تا یقین بیاوری.
اهل صوفیه آیه را ترجمه میکنند: عبادت کن تا وقتی که یقین بیاوری.
پس آیه میگوید عبادت تا قبل از رسیدن به یقین است و بعد از آن نیاز نیست و در مراحل تصوف خود از مرحلهای که ادعای یقین میکنند عبادت را کنار میگذارند یا جدی نمیگیرند.
مفسرین پاسخ میدهند اولا خطاب اصلی آیه به پیامبر است و حضرت مطمئنا این یقینی که فلان قطب شما به آن رسیده است را در طول حیات داشتهاند! و عملا هم تا آخرین لحظه عمر بیشترین عبادت را کامل و دقیق انجام دادند.
پس این حرف شما باطل است و منظور از یقین مرگ است و آیه میگوید تا وقتی که مرگ فرا رسد عبادت کن.
در سوره مدثر آیه ۴۶ و ۴۷ نیز از قول دوزخیان مىخوانیم:
«وَ کُنّٰا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ اَلدِّینِ حَتّٰى أَتٰانَا اَلْیَقِینُ» ما همواره روز رستاخیز را تکذیب مى کردیم تا اینکه یقین (مرگ ما) فرا رسید.
منظور از عبادت هم صرف نیایش که اهل تصوف گمان کردهاند نیست بلکه منظور مطلق بندگی است.
📌 یک وجه جالب دیگر که برخی در معنای آیه گفتهاند، اینکه: یقین به همان معنای واقعی خود است که البته مراتب مختلف دارد و آیه میگوید: بندگی کن تا یقین بیاوری.
برای بندگی نیاز نیست ابتدا یقین داشته باشیم بلکه حتی اگر احتمال ضعیفی هم میدهید خدا نباشد اما عاقلانه این است که این احتمال بسیار بسیار قوی که خدایی و آخرتی هست را توجه کنیم و بندگی کنیم.
وقتی بندگی کردیم کم کم یقین هم حاصل میشود.
از همان ابتدا دنبال یقین بودن اشتباه است.