🎙مرحوم آیتالله حائری شیرازی:
🔻قرآن، مدار کارش، بر این است که بر مردم، زور، حاکم نشود؛ زور بر مردم حکومت نکند. یا زور یا خدا؛ یکی از این دو تا حکومت میکند. چون خدا خودش به صورت زور حکومت نمیکند. اگر خدا میخواست به صورت زور حکومت کند، هزار سال برای تشکیل حکومت امام زمان (علیه السلام) صبر نمیکرد.
🔻شما میگویید «حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً»؛ او را ساکن کنی در زمین طوعاً؛ طوعاً، در مقابل کُرهاً است. یک کسی که کار را از روی دل انجام میدهد، میگویند طوعاً این کار را کرد. وقتی از روی بی میلی انجام میدهی، میگویند کرهاً این کار را کرد.
حضرت حجت(عج) حاکم بر زمین میشود؛ حاکم مطاعی که مردم از روی رغبت اطاعتش میکنند، نه از او متنفراند، به او عشق دارند. پس بیش از هزار سال صبر کردن، برای این است که نمیخواهد حکومت زوری و تحمیلی داشته باشد.
🔻اگر هم یک وقتی زور و تحمیلی ادیان داشته باشند، برای شکستن زور است، نه برای تأسیس زور.
از این جهت میگوید: «وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة ﴿توبه-۱۳﴾»؛ آنها ابتدا جنگ را آغاز میکنند. علی (علیه السلام) وقتی میخواست مثلاً با جنگ جمل با اهل بصره برخورد کند، گفت یک نفر میخواهم که برود حرف بزند با اینها ولو بکشندش. یک نفر رفت و مطالب را گفت و اشکالات کار آنها را گفت و حقانیت حضرت را هم گفت و آنها هم کشتندش؛ حضرت گفت حالا دیگر دست من باز است. برای چه؟ برای اینکه الآن آنها زور گفتند، من الآن برای شکست زور دارم کار میکنم، نه برای اینکه به زور بر مردم مسلّط بشوم. زور شکستن، جایز است؛ از قدرت برای شکستن قدرت استفاده کنند، درست است.
🔻 برای اصل حق اگر هم یک وقتی از زور استفاده شده، حتماً جبرانش میکنند. مثلاً وقتی قدرت به دست حضرت رسول(ص) آمد، مردم فوج فوج آمدند در اسلام، حتماً نیاز به غربال کردن مردم داشت. این جریاناتی که بعد از رحلت حضرت(صلی الله علیه و آله) واقع شد و هنوز جسد مطهر ایشان به خاک سپرده نشده بود که آن برخوردها و اسائه ادب به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) واقع شد، آن جریانات نمونهٔ آن است که میخواهد اینهایی که از روی زور آمدند، بروند. یعنی این آمدن، یک رفتنی در پی داشته باشد.
🔻 همهٔ انبیاء، همینطور بودند. حضرت موسی (علیه السلام) هم وقتی که به خاطر جریان دریا فرونشستن و دریا شکافته شدن مردم آمدند به خاطر آن معجزات و به خاطر عصا اژدها شدن، همه به ایشان پیوستند، ایشان را برای ۳۰ روز خدا دعوت کرد در یک مناجاتی، سپس بدون اینکه به مردم اطلاع بدهد، ۳۰ روزش را کرد ۴۰ روز.
ایشان بر اساس وعدهٔ اولی به مردم گفته بود من ۳۰ روزه برمیگردم اما ۳۰ روز گذشت و ایشان برنگشت. خدا عمداً این کار را کرد. خداوند به او گفت این ۱۰ روز هم، ۱۰ روز فوق العادهای است، در این مناجات و اعتکاف باش.
👈«وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ﴿اعراف-۱۴۲﴾»؛ از اول هم ما میخواستیم ۴۰ روز پیش ما باشی، منتها اول گفتیم ۳۰ روز، بعد گفتیم ۱۰ روز دیگر اضافه کن.
این کار خدا است؛ «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ﴿آل عمران-۵۴﴾» وگرنه میقات ایشان، ۴۰ روزه بود. برای چه این کار را کرد خدا؟ برای اینکه فرصتی بدهد به سامری تا اگر میخواهد کاری بکند، بتواند بکند. سامری هم آمد به مردم گفت که زیورآلاتتان را هرچه دارید بدهید، اینها هم دادند. همه را در کوزه گذاشت و ذوب کرد، زرگر ماهری بود، از آن یک گوساله درست کرد که صدا هم میداد یک آثار روحانی داشت. تا صدا داد، مردم تعجب کردند که گوسالهٔ طلایی که صدا نمیدهد؛ پس این گوسالهٔ خدایی است. بعد هم گفت این گوساله نظرکرده است و مال خدا است و آمدند دورش به عنوان گوسالهٔ خدا.
🔻به هر جهت خدا میخواهد آنهایی که به وسیلهٔ قدرت شمشیر و نیرو یا به خاطر آن معجزهها آمده بودند و آمدن برایشان تحمیلی بود نه از روی رغبت، اگر میخواهند برگردند، زمینهٔ برگشتن داشته باشند. آوردن زوری مردم اگر هم باشد، برای مدتی هست برای اینکه مردم بعدش دیگر خودشان، فهم و درکشان بیاید بالا و خودشان مطلب را بگیرند.
🔻 از این جهت در قرآن میگوید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا ﴿جمعه-۵﴾»؛ اینهایی که تورات بارشان شد حُمِّلُوا، از تحمیل [بر آنها حمل کردن] است و بعد از آن حمل نکردند تورات را؛ یعنی این بار را خودشان بردارند و این مسئولیت را خودشان قبول کنند، نکردند. میگوید اینها «کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارً»؛ مثل الاغی هستند که کتاب بارش کنی.
..............................................