🎙آیتالله حائری شیرازی:
✅ انسان اول نسبت به عقل که فرمانده الهی در وجود انسان است، عاصی میشود، فاسق میشود و در نتیجه نسبت به فرعون مطیع میشود، چه رابطهای است بین فسق نسبت به عقل و اطاعت نسبت به فرعون؟
✅ انسان وقتی از عقل خود عصیان میکند که بر سر دوراهی بین عقل و هوا قرار میگیرد، فجور انسان یعنی همان وابستگی او به هوا و هوسش، تقوای انسان یعنی رعایت کردن قاضی درونی و عقل او که در وجود او فرماندهی میکند و از قِبَل خدای تعالی به او امر و نهی میکند، این همان معنیِ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» است.
✅ عقل انسان را امر به معروف و نهی از منکر میکند، انسان سر این دو راهی عقل و هوا است، خب به دلیل تعلق به هوا هست که عقل را عصیان میکند، این انسانی که به خود این چنین وابسته شده و این چنین اسیر هوا و هوس خودش هست، اگر در مقابل قدرت فرعون قرار گرفت، چه موضعی در مقابل او خواهد داشت؟ فرعون هوای او را تهدید میکند، هوس او را تهدید میکند، جانش را تهدید میکند و این کسی نبود که از سر جان بگذرد، این کسی نبود که از سر هوایش بگذرد، به این دلیل در مقابل عقل ایستاد که به هوا وابسته بود، در زنجیر هوس بود، فرعون از این موقعیت کمال استفاده را میکند، از طریق همین زنجیر هوا، انسان زنجیر شدهٔ در هوا را به زنجیر اطاعت خود میکشد، چرا؟ به او میگوید در خط من باش تا زمینهٔ هوای تو را تمهید کنم، آن چه من میگویم تو قبول کن، من هم آن چه، هوس تو بخواهد به تو میدهم، میخردش، انسان وابسته به هواست که تهدید فرعون روی او کارگر میشود.
✅ شما وقتی در ستم قرار میگیرید، در زیر تهدید و فشار هستید، نیروی بیرون شما را شکست نمیدهد، دلبستگیها و وابستگیها، شما را به زانو در میآورد، از درون میشکنید که از بیرون تسلیم میشوید، تعلقات را نمیتوانستید زیر پا بگذارید که تهدید آنها بر شما کارگر میشود، وگرنه اگر آزاد از تعلقها میبودید تو را به چه تهدید کنند؟ به چه تطمیع کنند؟ دستگیرهای در وجود تو نیست که بتواند آن را بگیرد، انسان وقتی دستگیرهای برای دیگران پیدا میکند که تعلقها او را به زانو در آورده باشند، فرعون عامل اصلی نیست عامل دوم است.
✅ وقتی انسان عاصی شد فرعون به فرعونیت میرسد، قدرت امپریالیسم در عدم تقوای توست، ضعف تقوای تو موجب قدرت او شده، تقوای خودت را دریاب، امپریالیسم را دور کن، شیطان بزرگ را به زانو در بیاور، شیطان کوچک به زانو درمیآید.
✅ قرآن چه میگوید؟ میگوید «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون»
این شیطان با همه جُند و مکر او، هیچ تسلطی بر افراد متعهد ندارد، بر افرادی که تابع عقل و آگاهی هستند، کسانی که بر خدای خود توکل میکنند، بعد میگوید «إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلىَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُون»، اتفاقا تسلط شیطان بر کسانی است که آنها از تولای شیطان باشند، یعنی اول آنها تولی پیدا میکنند بعد تسلط.
✅ در آیه دیگری میگوید «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ».خب او استخفافش را میکند اما قومش چرا اطاعت میکنند؟ چرا فشار موجب اطاعت بشود، میگوید چون مردم فاسقاند.
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ» فشار و اختناق موجب حفظ و دوام قدرت است، اگر مردم فاسق باشند، و به عکس فشار و اختناق موجب انفجار و انقراض حکومت طاغوت است، اگر مردم متعهد باشند.
✅ قومی که متعهد نیستند، اگر فشار نیاوری طغیان میکنند، اگر به آنها آزادی بدهی شورش میکنند، قومی که متعهد هستند اگر به آن ها آزادی بدهی آرام میگیرند، اگر آزادی را سلب کنی انفجار ایجاد میشود، میگوید ببین مردم چگونه هستند، فاسقاند یا متعهد؟ بعد نظر بده.
✅ اگر بنا باشد جامعهای اصلاح بشود باید از زیر بنایش اصلاح بشود، باید قوم اصلاح بشوند و اصلاح آنها به این است که نسبت به عقل و فطرت خودشان فاسق نباشند، متقی باشند، اگر آنها متقی شدند، فشار طاغوت موجب زوال طاغوت است. این جاست که مسائل اخلاقی سر به مسائل سیاسی و اجتماعی میزند.
........................
📌به شرح حال بپیوندید👇