✅ بلافاصله بعد از وفات حضرت امام(ره)، هاشمی علی رغم تجربه شکست و بدعهدی آمریکاییها در مذاکرات الجزایر و مکفارلین مجددا تصمیم داشت پرونده مذاکره با آمریکا را باز کند. روحالله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نقل می کند:
👈 «یادم است که روزی در همان سالها(1368ش) خدمت ایشان رسیدم… ایشان گفت ما مشکل جنگ را حل کردیم و الان رابطه با آمریکا مانده است و اگر این مسئله حل شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.»
✅ اولین گام برای باز شدن فضای مذاکره با آمریکا را معاون پارلمانی رئیسجمهور یعنی عطاء الله مهاجرانی برداشت. مهاجرانی در ۶ اردیبهشت ۱۳۶۹، در مقالهای با نام "مذاکره مستقیم با آمریکا" به نقد گفتمان ایستادگی مقابل آمریکا و لزوم مذاکره مستقیم به آمریکا میپردازد.
✅ مقاله مهاجرانی بسیار جنجال برانگیز شد و نقد و پاسخهای بسیاری را به دنبال داشت تا اینکه ۶ روز بعد، امام خامنهای در سخنرانی عمومی خود به بحث مذاکره با آمریکا و مقاله مهاجرانی پرداختند:
👈 «و اما مسئلهای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است. ... من از اظهارنظر کسی که نظر سیاسی خودش را بیان بکند، نگرانی ندارم… من معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند.
من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را میخورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است...
مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل میشود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه میخواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما میخواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه میتوانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او چه میخواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید» والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی، ناراحت نیست...
چه سادهلوحی است که کسانی بگویند برویم پشت میز مذاکره با یک دستگاه متکبر و بیاعتقاد به اصول انسانی و حقوق بینالملل بنشینیم. آمریکاییها، به اصول و حقوق بینالملل، اعتقادی ندارند.
دولت آمریکا، همان دولتی است که افسر جنایتکارش دستور تیر داد، موشک شلیک کردند، هواپیمای مسافربرىِ چند صد نفره را در دریا ساقط نمودند و مرد و زن و کوچک و بزرگ را نابود کردند و دولت آمریکا این افسر را محاکمه نکرد و شنیدم که رئیسجمهور فعلی امریکا، (بوش پدر) به آن افسر مدال لیاقت داده است! اینها، اینطور هستند.» [بیانات در دیدار با معلمان ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹]
✅ بعد از این صحبتها جو سنگینی علیه مهاجرانی پدید میآید و رهبری بلافاصله در همان روز برای جبران فشارهای احتمالی، نامهای برای دلجویی به وی مینویسند:
👈 «من یک فکر را تخطئه کردهام و نیت توهین به کسى نداشتهام و اگر بدون ارادهى من به شما توهین شده است، از شما عذر مىخواهم. ... شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیهى شما در مقالهى «مذاکرهى مستقیم» عمل نخواهیم کرد.»
✅ اما هاشمی دستبردار نبود، او عقیده داشت راهحل مشکلات کشور از مسیر مذاکره با آمریکا میگذرد و تلاش داشت به هر قیمت این مسیر را باز کند. او در خاطرات مربوط به ۱۶ اردیبهشت ۶۹ یعنی ۴ روز پس از سخنان رهبری، مینویسد:
👈 «شب با رهبری جلسه داشتیم… درباره صحبتهای روز چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) ایشان، به خاطر حمله تند علیه یک نویسنده معمولی صحبت شد و نیز موضع گیری صریحی که ممکن است در آینده، لازم شود از آن عدول کنند؛ چون نفس مذاکره اشکالی ندارد؛ گرچه در حال حاضر مناسب نیست.»
✅ اما امروز در نبود هاشمی، شاهدیم همان کسی که اولین مقاله در مورد مذاکره مستقیم با آمریکا را نوشت، امروز به این نتیجه رسیده است که مذاکره با آمریکا بیفایده است و مسیر مقاومت بوده است که جواب داده است.👇
...........................................................
- ۹۸/۰۳/۱۵