✅ "تغییر" لازمه وجود جهان است و "زمان" لفظی است بیانگر همین تغییر. عالم هستی "ذات واحد" است متحول، و درست خلاف آنچه می پندارند، این تحول علت وجود زمان است، نه بالعکس.
✅ مولایمان علی (ع) که فرموده «اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر...» این سخن فقط استعارهای ادبی نیست. تاویل این سخن آن است که در حقیقت این انسان است که او را باید "عالم اکبر" دانست، نه عالمی که بیرون از وجود انسان تا لا یتناهی گسترده است. مفهوم "بیرون" و "درون" اینجا درهم میریزد. در ظاهر، بشر جزئی از عالم هستی است و اما در باطن، عالم هستی آینه تجولات درونی بشر است.
✅ اگر در ماثورات دینی ما هست که پس از برقراری حکومت عدل جهانی _ که غایت تکاملی مقام جمعی بشر است _ قیامت صغرا نیز واقع میشود و همه عالم هستی در هم میریزد و نظام دیگری به خود میگیرد، از همین جاست.
✅ من نمیدانم بدون تفکر و تامل در "طرح کلی عالم" چگونه میتوان به حقیقت رسید. مورچهای که تلاش میکند تا آذوقه زمستانش را جمع آورد نه در عالم تامل میکند و نه خود را میشناسد، و همین که بشر در طرح کلی عالم میاندیشد و در جست و جوی حقیقت است معلوم میدارد که او روحآ امکان محیط شدن بر عالم هستی را دارد، اگر چه جسمآ به خاک وابسته است.
✅ این عقل جدید چه میتواند دریابد که "هبوط از برزخ یا بهشت مثالی وجود بشر به ارض اسفل" یعنی چه؟ این عقل جدید چگونه می تواند طرح کلی حیات بشر را در قصه آفرینش آدم دریابد؟
✅هرگز بشر به وضع موجود رضا نمیشود و به آنچه دارد بسنده نمیکند، چرا که از وضع موعود صورتی مثالی دارد منقوش در فطرت ازلی خویش، و تا وضع موجود خویش را با این صورت مثالی و موعود منطبق نبیند دست از تلاش بر نمی دارد.آیه «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا قیه »[انشقاق/6] تاویلی دارد و آن اینکه غایت تلاش انسان "لقای حقیقت" است.
✅ اگر شیطان نمیبود که انسان را از بهشت حقیقت مثالی وجود خویش به زیر آورد، او قابلیت "تلقی کلمات" و "توبه" پیدا نمی کرد. " انا لله و انا الیه راجعون " "دایره کاملی" است که عالم هستی را معنا میکند. تلاشی که این انسان بر مهبط خویش برای رجعت به حقیقت وجود خود می کند مجموع تحولات تاریخی است که از حجت اول تا حجت آخر روی میدهد.
✅ تعبیر "دهکده جهانی" نشان میدهد که آخر الزمان و عصر ظهور موعود رسیده است، چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است باید همه بشریت را شامل شود _که خواهد شد. در این آخرین عصر جاهلیت است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از آسمان معنوی هبوط خواهد کرد _ که کرده است _ و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش "توبه" خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی درایران _ که ام القرای معنوی سیاره زمین است _ این عصر نیز آغاز شده و می رود تا بالتمام همه زمین و همه بشریت را فراگیرد.
✅ عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او میرود تا خود را باز یابد. آن که حقیقت را فراموش کند، به مصداق«نسوا الله فانسیهم انفسهم»[حشر/19] خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگرباره به حقیقت، میرود تا خود را باز یابد.
✅ همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست وجوی یوتوپیای لذت و فراغت _ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده _ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری میپندارند، آخرین مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است. اگر چه این یکی نیز و لو "هزار ماه" باشد به یک "شب قدر" فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.