✅ دعوایی که شاید زیاد شنیده باشیم و بعد از انقلاب، کتابهای زیادی در لَه و علیه آن نوشته شده است، موضوع "نو پدید بودن یا نبودن" بحث ولایت فقیه است.
✅ طرفداران ولایت فقیه در اثبات "مطرح بودن بحث ولایت فقیه از زمان اهل بیت (علیهم السلام)" و مخالفان در انکار آن و اثبات "محدود بودن ولایت فقها قبل از مرحوم نراقی به اموری بسیط و ساده" سخن بسیار گفتهاند و کتابها نوشتهاند.
✅ اما باید گفت هر دو گروه حظی از حقیقت را میگویند و آن اینکه:
🔹اصل بحث ولایت فقها از زمان معصومین (علیهم السلام) مطرح بوده است؛
🔹اما واقعا آنچه از حوزه اختیارات و ولایت فقیه متصور است، تا قبل از "مرحوم ملااحمد نراقی" چندان گسترده نبود و عمدتا بعد از ایشان به صورت جدی به عنوان یک بحث مستقل و با اختیارات گسترده به بحث ولایت فقیه در مباحث فقهی پرداخته شد.
✅ آنچه در این دعوا خوب دیده نشده است و اگر دیده میشد، اختلافها حل میشد، چگونگی تولید علم و روند تاریخی تولید یک علم است.
✅ علوم هیچگاه به یکباره تولید نمیشوند بلکه در همه رشتههای علمی چه "علوم تجربی یا انسانی" و چه "علوم غربی یا اسلامی" یک روند ثابت وجود دارد و آن اینکه در گام اول اُمهات و کلیاتی یقینی فرض میشود و مبتنی بر آن در صحنه عینی و عملی براساس آن اُمهات عمل میشود، سپس ایرادات و اشکالات اولیه مشخص میشود و مبتنی بر آن، مجددا نسخه دوم اما تفصیلیتر آن علم، نوشته میشود و این روند ادامه مییابد تا بعد از سالها آزمون و خطا، به یک علم مدون و با تفصیلات مختلف و بسیار دست مییابیم.
✅ بعد از حاکمیت صوفیان بر ایران؛ همانطور که در مطالب قبل گفته شد روحانیت شیعه برای اولین بار برای تحقق اسلام، وارد همکاری جدی با حاکمان شد.
✅ در این دوره جریان اخباری حاکم بر فضای روحانیت شیعه به درستی توانست سامانی به اُمهات علمی شیعه (منجمله اصل ولایت فقها) و تدوین جوامع روایی و... دهد؛
✅ قدرت اجتماعی و مردمی روحانیت در اواخر عصر صفوی به حدی بود که شاهان عملا تحت کنترل علما قرار گرفته بودند.
👈کمپفر از مستشرقین عهد صفوی در سفرنامۀ خود در این مورد مینویسد:
[درباره] احترامی که شاه صفوی به مجتهد میگذارد، این را میتوان گفت که قسمت زیادی از آن متصنع است و در این کار هم شاه، پروای مردم را میکند؛ زیرا پیروی مردم از مجتهد تا بدان پایه است که شاه صلاح خود نمیداند به یکی از اصول غیر قابل تخطی دین تجاوز کند و یا در کار مملکتداری دست به کاری بزند که مجتهد ناگزیر باشد آن را خلاف دیانت اعلام کند.[۱]
✅ با پایان کار صفوی نادرشاه قدرت روحانیت شیعه را محدود کرد و برخی از علما را کشت اما بعد از او در دوره زندیه مجددا روحانیت بسط یدی یافت و در دوره قاجار نیز تا دوره جنگهای ایران و روس رویکرد مشارکت و حمایت از شاهان قاجار را پیش گرفت.
✅ ملا احمد نراقی معروف به فاضل نراقی (۱۱۸۵ - ۱۲۴۵ق) استاد شیخ انصاری در کتاب خود "معراج السعاده" به تعریف و تمجید از "فتح علی شاه" میپردازد اما وقتی مشاهده میکند با وجود تمام حمایتهای خود از شاه و فرمان جهاد باز به علت بیکفایتی شاهان هم در صحنه نظامی و هم در صحنه سیاسی، کشور شکست میخورد به این نتیجه میرسد که امور مسلمین نمیتواند با شاهان پیشرود و ولایت باید منحصر به فقها باشد فلذا در کتاب "عوائد الایام" بحث ولایت فقیه و سلب حاکمیت از حاکمان جاهل را مطرح میکند.
............................
📝 منبع:
[۱] حسینیان، روحالله، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه ص: 184 به نقل از: انگلبرت کمپفر(Engelbert Kaempfer) سفرنامه کمپفر به ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص ۱۲۷.
.............................................................