اگر مقابل هوش مصنوعی، هوش انسان را هوش طبیعی بنامیم، در نگاه انسان غربی دیگر دوره هوش طبیعی سر آمده.
همانطور که وقتی ماشینحساب آمد، دوره چرتکه و حساب و کتاب روی کاغذ، سر آمد، امروز هوش مصنوعی فقط دادههای موجود را پردازش نمیکند بلکه میتواند بیاموزد، تحلیل کند، حدس بزند و بهترین گزینه را خودکار انتخاب و بر اساس آن عمل کند.
همانطور که وقتی کامپیوترها برخی محاسبات بسیار سنگین را انجام دادند، تکنولوژی گامهای بسیار بلندتری در صنایع مختلف برق و مکانیک و... برداشت و تا پیش از آن بشر عادی توان انجام آن محاسبات و پیمودن آن گامها را نداشت، امروز هم وقت آن رسیده که بشر در امور مختلف تحلیلی کار را به این مغز توانمند و دقیق و نامحدود بسپارد تا گامهای بلندی در ارتقاء کیفیت رهبری بشر، برداشته شود.
میگویند دوره رهبری انسانها سر آمده است و رهبری را باید به هوش مصنوعی سپرد. در امور مختلف هم این حرف را عملی کردهاند و ظاهرا جوابهای خوبی هم گرفتهاند.
طراحی یک عملیات نظامی را وقتی میتوان با سنجش دقیق شرایط جغرافیایی و امکانات خودت و رقیب و دیگر پارامترهای مختلف به یک هوش مصنوعی سپرد، چرا آن را به یک انسان ناقص و محدود بسپریم؟!
رهبری یک صحنه اجتماعی یا نبرد نظامی وقتی در ذهن شما مثل یک بازی صفحه شطرنج شد، پس با اطمینان مدیریت بازی را به قویترین هوشهای مصنوعی میسپری و خیالت راحت است که کامپیوتر شما صدها حرکت بعد را هم حساب و سپس اقدام میکند و هیچ انسانی توان پیروزی بر آن را ندارد.
برخی فکر میکنند چون مؤمنین یک رفتارهای غیرقابل پیش بینی و بیحساب از نظر عقل مادی دارند، دیگر ذهن دنیا گرای غربیها، نمیتواند آن را تحلیل کند، پس در تقابلهای ما با آنها، نمیتوانند صحنه را درست تحلیل کنند!
اما خیر، غربیها به خوبی تک تک نیروهای اصلی ما و مدل فکر کردن آنها را شناخته و تحلیل میکنند و برای اقدام مقابل هم، بر اساس نوع تفکر نیروی ما برنامه میریزند، الان هم دیگر کامپیوتر است که میلیاردها داده از رفتارهای ما و امثال ما در موقعیتهای مختلف را دارد و بر اساس آن، الگوی رفتاری ما را میتواند بسیار دقیق پیشبینی کند و با اطمینان بگوید، واکنش ما براساس الگوی فکریمان چیست.
اما سوال: چرا باز هم شکست میخورند؟! ظاهرا اینطرف میز شطرنجباز نخبهای است که همه کامپیوترها را شکست میدهد.
در نگاه ما فکر انسان محدود به یک پردازش دادههای محسوس مادی و یافتن پاسخ مجهولات با چینش منطقی معلومات سابق در کنار هم نیست. قوانین عالم هم فقط همین قوانین ظاهری نیست.
انسان متعالی در نگاه ما صرفا حدس نمیزند بلکه به او الهام میشود، شهود دارد، محدَث و مؤید است.
نیاز هم نیست معصوم باشد؛ بلکه وقتی بااخلاص و لِله وارد صحنه میشود، آنچه به آن نیاز دارد به او میرسد و عالم ماده در اطاعت و تصرف او قرار میگیرد.
در روایتی از امام باقر (علیهالسلام) آمده است:
👈 «أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِیَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ»
آیا گمان میکنید که خداوند تبارکوتعالی اطاعت اولیای خودش را بر بندگانش واجب میگرداند.
«ثُمَّ یُخْفِی عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِیمَا یَرِدُ عَلَیْهِمْ مِمَّا فِیهِ قِوَامُ دِینِهِم.»
سپس اخبار آسمانها و زمین را از آنها پنهان میدارد؟ و از آنها چشمههای علم را نسبت به آنچه بر آنها وارد میشود و موجب قوام دینشان است قطع مینماید؟
در روایت دیگری از امام رضا (علیهالسلام) آمده است:
👈 «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ»
نیاز نیست حتماً معصوم باشیم تا آنچه در مسیر طاعت نیاز داریم به ما برسد. کافی است لِله عمل کنیم تا همه عالم به اطاعت ما درآید. مکرر در خاطرات علما و تجربههای مختلف است که به مطلبی نیاز داشتهاند و به طریق خارقالعادهای آن مطلب به دست آنها میرسیده است.
انسان در نگاه غربی چون شهوت و نفس و... دارد از هوش مصنوعی ناقصتر است؛ ولی در نگاه آسمانی چون شهوت و نفس را در کنار عقل و اراده دارد، در تقابل جنود جهل و عقل هرچه بر عقل و اراده خود اتکا بیشتری کند، سعه وجودی او گسترش مییابد و میتواند مرتبه به مرتبه، احاطه بیشتری بر دنیا پیدا کند چه از جهت علم چه از جهت تصرف.
📌در عصر غلبه هوش مصنوعی بر هوش طبیعی است که فضا برای فهم نیاز به هوش آسمانی غالب بر هوشهای طبیعی و مصنوعی فراهمتر است.
عصر، عصر جلوهگری هوش آسمانی است.