در کمتر از یک صد سال گذشته در مملکت ما دو مرتبه قحطی بزرگ آمده است و هر دوبار بخشی از جمعیت ما مظلومانه از گرسنگی تلف شدهاند. هر دوی این قحطیها بعد از جنگهای جهانی اول و دوم و به دنبال حضور نیروهای بیگانه، خصوصاً انگلیس در کشور بوده است.۱
این حرفها، کلیگوییهایی بود که ای کاش حداقل به همین مقدار از فاجعۀ انسانی رخ داده در کشور عزیزمان، برای فرزندانمان در دروس تاریخ سخن گفته بودیم.
ای کاش کسانی که این قدر بحث از فتح ایران توسط اعراب و جنگهای صورت گرفته و نگرفته در هزار و اندی سال قبل برایشان جذابیت دارد و دائماً در مورد آن صحبت میکنند، در مورد کشتار قریب به نیمی از مردم ایران در قحطی بزرگ 1917-1919میلادی (1295-1297ش) در یک برنامۀ انگلسی سخن میگفتند.
صوت زیر از دوستان طلبهام به نام آقای رضایی و مربوط به خاطره یک پیره مرد در مورد اقدامات انگلیسیها در قحطی بعد از جنگ جهانی اول است.
فیلم مصاحبه با نویسنده کتاب قحطی بزرگ
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 48 ثانیه
ای کاش همۀ فرزندان ایران خصوصاً آنها که به عشق ایران دور قبر کورش طواف میکنند! میدانستند در همین سدهای که زندگی میکنند به واسطۀ اقدامات انگلیسیها دو مرتبه در این کشور قحطی، وبا و طاعون آمده است و مجموعاً قریب به نیمی از ملت ایران مظلومانه به قتل رسیدهاند.
این کاش کسانی که برای بودن و یا نبودن هولوکاست و کشته شدن 1یا 5 ملیون یهودی به دست هیتلر بحث میکنند یک بار هم از کشته شدن 8 تا 10 میلیون ایرانی توسط انگلیسها صحبت میکردند.
چرا جوانان ما از این ماجراها خبر ندارند. چرا در مدارس ما این داغها را بر دلمان ننشاندهاند.
ای کاش این جوانانی که با نقل افسانههای هزاران سال قبل قلبهایشان به تپش درمیآید و میخواهند خود را فدای غیرت سلحشوران ایرانی هزار و اندی سال پیش کنند، از رشادتهای دلیران جنوب و مبارزان جنگل در شمال در همان سالهای قحطی مطلع میشدند و به عشق آنها اشک از چشمانشان جاری میشد.
ایکاش این جوانان از رشادتهای مدرس و تشکیل دولت مستقل و نبردهای او و یارانش با اشغالگران خبر داشتند.
ایکاش میدانستیم چه خونهایی دادهایم و داغشان جگرمان را میسوزاند.
ایکاش میدانستیم چه سلحشورانی داشتهایم و چگونه و با چه خیانتهایی باقرخانهای تنگستانی، رئیسعلیها، میرزاکوچکخانها، خیابانیها، مدرسها، حاجآقا نوراللهها و... در نبرد با انگلیس و عمالش به شهادت رسیدند.
و صدها ایکاشهای دیگر...
اما تا کی میخواهیم سر در برف کنیم و مظلومیتهای این مردم را به فراموشی بسپاریم و تا کی باید این رنجها بر این مردم تحمیل شود. بدبختی ما اینجاست که ملت هم انگار نمیخواهد خود را بشناسد، انگار نمیخواهد گذشتۀ خود و آنچه از ظلمها بر او رفته است را بداند و به فرزندانش نشان دهد.
فیلم یتیمخانۀ ایران برای به تصویر کشیدن گوشهای از مظلومیت این مردم ساخته میشود، اما کسی حاضر نیست آن را به نمایش درآورد. از سفارت انگلستان به نمایش آن اعتراض میشود، همه تمام تلاش خود را میکنند تا این فیلم دیده نشود.
کلاً 30 سینما در تمام کشور آن را به فروش میگذارند. اما با چه وضعیتی؟ در قم دو سینمای مطرح دارد که یکی فقط روزهای پنجشنبه و جمعه ساعت 2 ظهر و دیگری هم که یک مجموعۀ سینمایی با چندین سینمای متوسط میباشد فقط یک سانس یک سینما آن هم ساعت 4 عصر را به این فیلم اختصاص میدهد.
این ملت نباید بداند چه بر او رفته است تا بار دیگر آماده شود برای پذیرش ظلمهای دیگر.
......................................
پینوشت:
در قحطی به وجود آمده در اواسط و بعد از جنگ جهانی اول از عامل اصلی کشتار مردم سیاستهای کشور انگلستان بود. دکتر محمدقلی مجد محقق ایرانی مقیم آمریکا بر اساس اسناد وزارت خارجۀ آمریکا و روزنامههای آن دورۀ ایران عنوان میکند: «قحطی بزرگ در خلال جنگجهانی اول و هنگام اشغال ایران توسط متفقین علی رغم بیطرفی ایران در جنگ اتفاق افتاد. این واقعه در زمانی که نیروهای روس به علت انقلاب اکتبر 1917 ایران را تخلیه کرده بودند و انگلیسیها بر همۀ نقاط ایران مسلط بودند، صورت پذیرفت. این کشور پس از ظلمهای فروان و اشغال سرزمین این ملت با خرید عمدۀ گندم و مواد غذایی، منع واردات مواد غذایی از ایالات متحدۀ آمریکا و بین النهرین و پرداخت نکردن درآمدهای نفتی به دولت ایران بر شدت بحران افزود به طوری که طی این دوران حدود 8-10 ملیون نفر یعنی حدود 40 درصد جمعیت ایران به کام مرگ فرو رفتند.»
ر.ب: مجد، محمدقلی، قحطی بزرگ، ترجمۀ: معوصمه جمشیدی، تهران، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1386، صص: 9-10. این کتاب را در فایل پیوست خدمت شما ارائه میکنم.👇🏻
دریافت
حجم: 1.19 مگابایت
داستان قحطی بعد از جنگ جهانی دوم در سالهای 1321-1324 و مرگ بخشی از مردم این سرزمین به علت سیاستهایی دولت انگلستان نیز خود مقوله مفصلی است که متاسفانه به آن هم پرداخته نشده است.
حضور متفقین در ایران به مشکلات اقتصادی نیمه اول دهه 1320ش دامن زد. کلیهی وسایل حمل و نقل ایران توسط متفقین برای حمل آذوقه و مهمات و نفرات به شوروی مصادره شده و این مساله در مبادلات و معاملات تجاری اقتصادی خارجی و داخلی کشور خلل وارد میکرد و توازن معیشتی مردم را به هم میزد. علاوه بر این مسائل دولت ایران مجبور شد مطابق درخواست متفقین قیمت ارزهای خارجی را افزایش دهد و لطمهای بزرگ بر اقتصاد مریض ایران وارد کند. بنا به درخواست متفقین، پوند انگلیس از 8 تومان به 13.5 تومان و دلار از 14 ریال به 32.5 ریال افزایش یافت. بدین ترتیب متفقین که بایستی مبالغی ارز برای مخارج قشون خود تبدیل به ریال مینمودند با افزایش نرخ رسمی حدود نصف مخارج روزانه خویش را از خزانه مملکت ایران تامین میکردند. مجموع این عوامل در کنار کاهش واردات و تورم طاقت فرسا، مردم فقیر ایران را تحت فشارهای مضاعف قرار داد. با وجود همه این شرایط خریدهای بیرویه و اجباری متفقین و همچنین ارسال گندم به شوروی موجب قحطی و کمبود گندم در مناطق مرکزی و جنوبی ایران همچون: کرمانشاه شیراز تهران و... شده بود. جهت اطلاع بیشتر ر.ب: حسینیان، روح الله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1320-1340) ص 24 و الهی، همایون، اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم نشر دانشگاهی، تهران، چاپ سوم، 1369، ص 207.
از دیگر مشکلات کشور که به علت این اشغال پدید آمد شیوع بعضى از بیماریهاى واگیر بود. به عنوان مثال بیمارى تیفوس که در ایران سابقه نداشت به خاطر حضور هزاران لهستانى در ایران، جان دهها هزار نفر ایرانى را گرفت. ر.ب: تاریخ سیاسى معاصر ایران (نظرپور، مهدى)، ص 133.
.................................................................................