👈امثال حضرت امام در زمان پهلوی همواره با دو طیف روبرو بودند، شاه و عمالاو و برخی منافقان داخلی که حتی در لباس روحانیت نیز بودند.
🔹حوزویان متحجری که با رضاشاه همکاری میکردند و با کمک دربار موسسه تبلیغی میزدند و درمقابل تمام جنایات ضد دین رضاشاه ، آب در دلشان تکان نمیخورد اما در مقابل امثال امام همیشه احساس خطر و تکلیف میکردند! که مبادا با اقدامات آنها به اسلام ضربهای بخورد!
🔹برخی از آنها امروز نیز با انگلیس و آمریکا هم پیماناند و در انگلیس و آمریکا با حمایت آنها دفتر و تشکیلات مذهبی دارند، همانها که به قول یکی از دوستانم در استدیویی برنامه دارند و به مقدسات اهل سنت توهین میکنند که ساعت بعد وهابیها بر ضد شیعه در همان استدیو همین کار را میکنند!
🔹در پرانتز این را بگویم: جالب است این الگوی رفتاری متناقض، در وهابیهای منافق نیز دقیقاً تکرار میشود، وهابیها که دشمن خود را شیعه انقلابی میبینند اما در مقابل جنایات اسرائیل کاملاً بیتفاوت، بلکه همپیاله و همنشین آنها هستند و جالبتر از همه وضعیت امروز این دو طیف است که هر دو به ظاهر دشمن یکدیگر هستند و دائماً به واسطه دشمنیشان امت اسلامی متفرق است اما در مسائلی مثل جنگهای حزبالله، سوریه هر دو یک موضع یکسان اتخاذ میکنند و حداکثر هنرشان سکوت در مقابل این جنایات است.
باید گفت اینها همه یک آبشخور دارند و دشمنی اصلی آنها اسلام انقلابی و غیر منفعل در برابر جهان کفر است.
⁉️اما سوال اینجاست که چرا حضرت امام و یا رهبری با امثال رضاشاه و آمریکا و اسرائیل سر جنگ دارند اما همیشه با این طیف دوم سازش میکنند؟ در حالی که بسیار به مسأله تحجر و نفاق میپردازند هیچگاه متحجران و حتی منافقان را مصداقا نام نمیبرند؟
👈شاید جواب اینجاست که مواجه با منافق و متحجر بسیار پیچیده است و انشقاق در جبهه حق را به دنبال میآورد.
🔹جز در موادری که مصداق نفاق برای همه بسیار واضح و روشن است ما حق نداریم، برچسپ منافق و یا متحجر را بر کسی بزنیم و منافق را مصداقا و به اسم مشخص کنیم، نفاق و تحجر مطلق نیست و ممکن است در مصادیق نیز اشتباه کنیم، همچنین در صورت برخورد با منافق، او با مظلوم نمایی و اینجاد تقابل، جبهه حق را پاره پاره میکند.
🔹همچنین منافق ومتحجر باید فرصت بازگشت به جبهه حق را از دست ندهند، وظیفه ما عوض بیان مصادیق خارجی منافق بیان مصادیق حقیقی نفاق و تحجر است تا فرصت نفاق و تحجر در جامعه گرفته شود.