از جمله آفتهایی که انسان بعد از عمل دچارش میشود عجب پیدا کردن است. چون فکر میکنیم توفیق و توان عمل از خودمان بوده و خداوند هم کارش لنگ ما بوده و به ما نیاز داشته، حالا عجب میگیریم! و بر سر خداوند منت میگذاریم که دیدی ما برایت اینکار را کردیم! خدایا من این کار را کردم تو هم این کار را بکن! طلبکاریم، احساس میکنیم حالا پیش خدا آبرویی داریم که میتوانیم از حساب خودمان «من دون الله» پیش خدا چک بکشیم!
«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»
از اینکه اسلام آوردهاند بر تو منت میگذارند؛ بگو: اگر [در ادعای مؤمن بودن] راستگویید، بر من از اسلام آوردن خود منت نگذارید، بلکه خداست که با هدایت شما به ایمان بر شما منت دارد.
....
هر وقت عمل خوبی انجام دادیم بلافاصله باید از خداوند تشکر کنیم که به مای بیلیاقت توفیق داد عملی در راه او انجام دهیم، او که کار خودش را به تعبیر روایات حتی «بالرَّجُلِ الْفَاجِر» پیش میبرد، حالا بر ما منت گذاشته و ما را در برنامه خودش بکار گرفته تا بیکار نباشیم و حس مفید بودن داشته باشیم، از خداوند تبارک و تعالی بخواهیم منتی که بر ما نهاده را تمام کند و به کار ما برکت دهد.