شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر نقشه جغرافیا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حب الوطن من الایمان

از جمله روایت‌هایی که در میان شیعیان و اهل سنت در کشورهای مختلف اسلامی، بسیار شایع است و همه به گوششان خورده است، روایت منقول از پیامبر اکرم است که: «حب الوطن من الایمان»

خیلی‌ها هم دست و پا زده‌اند بر مبنای آن سخن و قلم فرسایی کنند!

اما چنین حدیثی نه در منابع حدیثی شیعی و نه اهل سنت، وجود ندارد بلکه در برخی کتب علمای متاخر شیعه و سنی، بدون ذکر هیچ سندی آمده است.

این کلام اگر بخواهد مقابل نگاه جهان شمول و دغدغه‌مند برای امت اسلام و نوع بشر باشد ‌و مرزهای جغرافیایی را در مقابل مرزهای ایمانی تقویت کند، باید به دنبال یک دسیسه شیطان و دشمنان در نشر و تبلیغ آن بود!

اسلام ضرباتی که از تعصبات قومی و قبیلگی و ملیت و کشور پرستی خورده است از کمتر دشمنی خورده است‌. اسلامی که دعوت به هجرت و برابری همه انسان‌ها و لزوم دفاع از همه سرزمین‌های اسلامی و هزینه کردن برای حمایت از همه مسلمین دارد، چندان با این نوع نگاه‌ها قابل جمع نیست!

بله اگر این روایت بخواهد تقویت کننده حس خدمت به منطقه خود بدون نفی دیگران، حس دفاع از سرزمین خود، بدون انکار حق باشد، حدیث خوبی است.

اگر بخواهد به معنی رضایت انسان از انتخاب خداوند نسبت به وطن و قوم و سرزمینمان باشد، حرف خوبی است.

نمونه‌ای از مضمون صحیح و هماهنگ با فرهنگ دینی از عشق به وطن. این روایت از امیرالمؤمنین عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ است:

👈 «عُمِّرَتِ اَلْبُلْدَانُ بِحُبِّ اَلْأَوْطَانِ»

شهرها با دوست داشتن سرزمین‌ها آباد شد.

........

(نقشه ی جغرافیا)

بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد.

شمشیر روی نقشه‌ی جغرافیا دوید
این‌سان برای ما و تو میهن درست شد.

یعنی که از مصالح دیوار دیگران‌
یک خاکریز بین تو و من درست شد.

بین تمام مردم دنیا، گل و چمن‌
بین من و تو آتش و آهن درست شد.

یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم‌
یک سو تو ایستادی و دشمن درست شد.

یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یک سو همه دگرمن و تورَن‌ درست شد.

آن طاق‌های گنبدی لاجوردگون‌
این گونه شد که سنگ فلاخن درست شد.

آن حوض‌های کاشی گلدار باستان‌
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد.

آن حلّه‌های بافته از تار و پود جان‌
بندی که می‌نشست به گردن درست شد.

آن لوح‌های گچ‌بری رو به آفتاب‌
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب‌
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد.

سازی بزن که دیر زمانی است نغمه‌ها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد.

دستی بده که گرچه به دنیا امید نیست
شاید پلی برای رسیدن‌، درست شد.

شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان‌
با کاروان حلّه بیاید به سیستان‌.

وقت وصال یار دبستانی آمده‌ست
بویی عجیب می‌رسد از جوی مولیان‌.

سیمرغ سالخورده گشوده‌ست بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان‌»

ما شاخه‌های توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان‌.

با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوض‌های کاشی گلدار باستان‌.

بر نقشه‌های کهنه، خطی تازه می‌کشیم
از کوچه‌های قونیه تا دشت خاوران.

تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان‌.

"محمدکاظم کاظمی"

📌با آیات و روایات کاربردی همراه شوید.

  • حمید رضا باقری