🔻بنده خدایی یقه ما را گرفت که چرا شورای نگهبان فلانی را رد صلاحیت کرد؟
گفتم: لابد به این نتیجه رسیده است که او صلاحیت نمایندگی مجلس را نداشته است.
🔻گفت: یعنی میگویی شورای نگهبان هرکس را رد صلاحیت کرده پروندههای آنها را کامل بررسی کرده و خطایی در آن رخ نداده است؟
گفتم: نه! اتفاقا من مواردی را خبر دارم که ظاهرا و به ظن قوی میتوانم بگویم در رد صلاحیت آنها اشتباه رخ داده است، اما فرق میکند که کسی از افراد مشهور و محل توجه است یا از افرادی که حساسیت چندانی روی آنها نبوده است، افرادی که مشهور نیستند ممکن است صلاحیت داشته باشند ولی به علت عدم احراز صلاحیت، رد صلاحیت شوند، پس در مورد افراد غیر مشهور شورای نگهبان هرچقدر هم تلاش کرده باشد، خودش هم اعتراف دارد ممکن است مواردی از دستش در رفته باشد چون میگوید عدم احراز صلاحیت اما در مورد فرد مذکور که حساسیت زیادی روی او بود چون شورای نگهبان گفت که پرونده افراد مشهوری مثل او را خود اعضاء اصلی بر اساس گزارشهای استعلام شده از نهادهای مختلف بررسی کردهاند، بنابر این حتما شورای نگهبان اسناد خاصی دارد.
🔻 بنده خدا که خیلی داغ کرده بود و ما را متهم! میگفت: چرا وقتی فلانی گفت هرچه علیه من دارید افشاء کنید، نکردند؟ مگر مثلا تاجزاده شرفش را میان نگذاشت که شما در مورد فلانی چیزی ندارید و اگر دارید، رو کنید؟ مگر خودش نگفت که هرچه در مورد من دارید رو کنید؟! حتما چیزی نداشتهاند که رو نکردهاند!
🔻اصل نزاع در مورد این جمله آخر بود، "آیا نگفتن دال بر نبودن است؟" در این موارد چطور قضاوت کنیم؟!
گفتم: من نمیدانم شورای نگهبان با اینکه اینها اعلام کردهاند اسنادی که علیه ما است را رو کنید چرا چیزی منتشر نکرده است اما این را میدانم این ادعای شما که سکوت در چنین مواقعی حتما دال بر نبود سندی است، اشتباه است و یُمکِن که اسنادی بوده است اما مانعی برای انتشار داشته است مثلا مصالحی هست، نکتهای که نمیدانم چیست ولی به علت وجود مانعی شورای نگهبان نمیتواند اسناد خود را منتشر کند البته در این وسط قضاوتی نمیکنم و اصلا شاید شورای نگهبان هم در مورد او اشتباه قضاوت کرده باشد ولی در چنین مواردی ما چارهای نداریم جز اینکه اعتماد کنیم، اعتماد کنیم به اینکه شورای نگهبان سندی داشته است و قضاوت بر اساس اسناد کرده است، در عین حال که در مورد آن فرد خاص هم قضاوت و حکمی نمیکنیم، یعنی نه شورای نگهبان را و نه آن فرد را محکوم نمیکنیم.
🔻 وقتی تعارض میشود و ما به اطلاعات و اسناد دسترسی نداریم، نمیتوانیم حکم کنیم و باید بگوییم نمیدانیم؛ ذهن عمده افراد متاسفانه دو قطبی است یا حکم سلبی یا ایجابی میکند، درحالی که در بسیاری از موارد نباید حکم کرد و باید گفت: نمیدانم.
🔻 البته آن موقع نمیدانستم مانع شورای نگهبان برای عدم انتشار اسناد چیست؟ و با سرچ سادهای متوجه شدم که شورای نگهبان در این موارد که برخی نمایندگان علنا رضایت خود نسبت به انتشار اسناد موجود علیه آنها را اعلام و تلویحا شورای نگهبان را محکوم میکنند، شورای نگهبان میگوید: در اینجا خلاء قانونی وجود دارد و قانونگذار به ما اجازه نداده است که اسناد علیه افراد را جز به خود آنها بدهیم و ما به عنوان نهادی که قرار است بر قانونگذاری نظارت داشته باشد، نمیتوانیم خودمان خلاف قانون عمل کنیم، ما به نمایندگان مجلس این مطلب را پیشنهاد دادهایم و خود آنها باید قانون را اصلاح کنند.
........................
📝 نتیجتا اینکه همانطور که آبروی افراد محترم است آبروی نظام و نهادی که حافظ اسلامیت و پاسدار قانون اساسی است نیز محترم است و بلکه محترمتر از آبروی یک فرد است، پس همانطور که باید جانب احتیاط را در حفظ آبروی افراد رعایت میکنیم و در مورد آنها قضاوت سوء نمیکنیم، در مورد آبروی نظام و شورای نگهبان نیز سعی کنیم قضاوت سوء نکنیم.
البته این را هم میپذیرم که قطعیات ما در پیشفرضهایمان دخیل است مثلا اگر ما در موارد زیادی به قطع رسیدیم که نهادی مثلا دولت یا مجلس یا شورای نگهبان خلاف رسالت خود عمل میکند، دیگر حسن ظن داشتن به آنها اشتباه است.
مؤید حسن ظن بنده به نهادی مثل شورای نگهبان وجود افرادی در این نهاد است چون آیتالله شبزنده دار و دیگر فقهایی است که تقوای آنها برایم مسلم است.
.......................
📌به شرح حال بپیوندید👇