📝این روزها هیئتیها و مذهبیها دو دسته شدهاند عدهای جشن میگیرند و مولودی میخوانند و عدهای عزاداری میکنند و روضه میخوانند. هر دو در یک شهر و یا یک محله و یا اصلا شاید همسایه باشند، یک خانه عزادار و یک خانه شاد.
📝۲ ماه محرم و صفر کشور همهجا سیاه پوش بود هرکس میخواست مجلس جشنی داشته باشد به احترام این ایام برنامههای خود را عقب انداخت، اما بعد از دو ماه عزاداری دهه محسنیه شروع شده است، برخی هیئتیها این دهه را عزاداری میکنند و این ایام را متصل به ایام ۹ ربیع و در آن روز هم جشنهای مفصلی با کیفتهای مشخصی میگیرند.
📝برخی از مراجع میگویند با دهه سازیهای خود کاری نکنید که مردم از اصل عزاداری زده شوند، مثلا دهه اول، دوم و حتی سوم فاطمیه به جای سنت قدیمی ۵ روز عزاداری.
افراط در برخی به حدی بود که بنا بر گرفتن دهه برای شهادت همه اهل بیت داشتند، یعنی میخواستند مجموعا بیش از ۱۲۰ روز را ایام عزا معرفی کنند.
📝نتیجه اصلی زیاد شدن عزاداریها طبیعتا زده شدن جمع زیادی از مردم از اصل عزاداری است و این خود ماجرایی است و نمیخواهم به آن وارد شوم فقط این نکته را تذکر میدهم که تسهیل علی العباد (ساده گیری بر بندگان) و عدم تنفیر ناس عن الدین (فراری ندادن مردم از دین) از ملاکهای مصلحتی است که حتی احکام وارد شده در دین را هم میتواند محدود کند. مثلا بحثی است در مورد اینکه امیرالمومنین برخی حدود را در مناطق مرزی اجرا نمیکردند چون موجب تنفیر کفار از اسلام میشد، یعنی وجهه اسلام نزد آنها به شکلی در میآمد که تمایل به مسلمان شدن را از دست میدادند، حالا خود مسلمانان که جای خود دارد و این بحث را مراجع بزرگوار در مورد زیاد کردن دههها تذکر دادهاند.
⁉️اما بحث اصلی این ایام عزاداری و زیاد شدن آن نیست بحث اصلی باز کردن بابهای تفرقه در امت اسلامی به اسم عزاداری اهل بیت و حضرت زهرا در این ایام است، به قول دکتر تیجانی که کتاب «آنگاه که هدایت شدم» را نوشتهاند با برخی کارهای از این دست، راه هدایت بر بسیاری از اهل سنت بسته میشود چون فضا به فضای غیر منطقی و دشنام و تعصبات وارد میشود. (نقل به مضمون)
📝امیرالمؤمنین در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه میفرمایند: (وَ سَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ) دو دسته در مورد من به هلاکت میافتند.
⁉️چه کسانی ؟ (مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ) آن محبی که محبت من در دل او بسیار زیاد است (و البته این کثرت محبت مشکل ندارد مشکل وقتی است که) این کثرت محبت او را به خارج شدن از مسیر حق و درست وا دارد.
دسته دوم چه کسانی هستند؟ (وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ ) و آن مبغضی که بغض من و کم گذاشتن او در حق من، او را به مسیر غیر حق و نادرست میکشاند.
❓سوال اینجاست که خارج شدن از مسیر حق که به علت کثرت محبت باشد چه مصداقی دارد؟ مصداق آن بیان مطالبی است که موجب تفرقه در جامعه مسلمین شود.
امیرالمؤمنین در ادامه این بیانات میفرمایند:
( وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ)
بهترین مردم در مورد من کسانی هستند که راه میانه را انتخاب میکنند.
❓اما این راه میانه چیست؟
(فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ)
شما با این گروه همراه شوید و با اکثریت همسو گردید.
باید به این دقت داشت که این گروه یعنی مخاطب امیرالمؤمنین در این بیانات جامعهای است که غالبشان اهل سنت هستند و خلفای ثلاث را قبول دارند. این هم مسلم است که در مورد اعتقاد قلبی همانطور که اهل بیت مکرر فرمودهاند و اعتقاد قطعی شیعه است، اعتقاد اهل سنت اعتقاد درستی نیست اما حضرت میفرمایند با آنها همراه شوید پس معلوم میشود منظور همراه شدن در اظهار و بیان است. یعنی بیانتان به گونهای نباشد که تفرقه ایجاد کند.
⁉️اما چرا؟ حضرت در ادامه در مورد اهمیت این همراهی میگویند:
(فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ )
دست خدا با جماعت است. و از تفرقهانگیری پرهیز کنید.
چرا از تفرقه باید پرهیز کرد؟ چون: (فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ)
انسان تک رو و از جماعت بریده، مورد هدف تیر شیطان است همان طور که وقتى گوسفندى از گلّه دور شود، نصیب گرگ خواهد شد.
📝اما اخرین مطلب از این قسمت در بیان حضرت، تکلیف کسانی که موجب تفرقه در جامعه اسلامی میشوند را مشخص میکند: (أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ)
آگاه باشید اگر کسى از مردم که به این شعار (شعاری که آن روز موجب تفرقه بود که همان لا حکم الا لله خوارج بود) دعوت کرد، او را بکشید هر چند زیر عمامه من باشد.