از نوجوانی از ارتفاع ترس داشتم.
تا اینکه روایتی را از امیرالمؤمنین خواندم که:
«إذا هِبْتَ أمْرا فقَعْ فیهِ، فإنّ شِدَّةَ تَوقّیهِ أعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنهُ»
هر گاه از کارى ترسیدى خود را به کام آن بینداز؛ به استقبالش برو، زیرا ترس از آن کار زیانبارتر از اقدام به آن کار است.
چند بار کارهایی که برای بقیه عادی بود مثل گذشتن از روی دیوار و بالا رفتن از منبع آبی که در منزل پدر بزرگم بود و... را امتحان کردم و لذت غلبه بر ترسم و پیروزی را چشیدم. ارادهای کرده بودم که از ترس درونم بزرگتر بود و احساس میکردم ارادهام قوی شده است.
ترس بعدی ام از غرق شدن در آب بود، کلاس شنا رفته بودم اما همیشه از قسمت کم عمق شنا میکردم و آخرش هم شنا یاد نگرفتم تا بالاخره با کمک یکی از دوستانم بر ترسم غلبه کردم و در قسمت عمیق استخر پریدم و همان جلسه اول که شروع کردم، توانستم شنا کنم. وقتی سرسختی نشان دادم و نترسیدم آب رام شد.
به تعبیر روایت شده از امیرالمؤمنین(ع):
«إذا خِفْتَ صُعوبَةَ أمْرٍ فاصْعُبْ لَهُ یَذِلَّ لکَ و خادِعِ الزَّمانَ عَن أحْداثِهِ تَهُنْ علَیکَ»
هرگاه از سختى کارى ترسیدى در برابر آن سرسختى نشان ده، رامت مىشود، و در برابر حوادث روزگار چاره اندیشى کن، بر تو آسان مىشوند.
کم کم فهمیدم این چه درس بزرگی است که نباید ترسید، از هیچ چیز جز دور شدن از خدا نباید ترسید و باید به استقبال خطرات و ترسهایمان برویم تا پیروز شویم تا رشد کنیم.
اگر ترسیدیم و حمله نکردیم این همان شکست است، اگر میخواهیم عقب نرویم و شرایط موجود را حفظ کنیم هم باز باید حمله کنیم، پیروزی با استقبال کردن از خطرات و نترسیدن، با شجاعت نشان دادن بدست میآید.
..............................................