✅ امروزه با افرادی مواجه هستیم که مارک خود را عدالتخواه یا مصلح اجتماعی گذاشتهاند، سبک مشخصی هم دارند مثل یک کارآگاه جرمها را شناسایی، گذشته و رابطههای افراد را در میآورند، بیانیه مینویسند، لایو، تجمع و... میگذارند، افشاگری میکنند و...، این فعالیتها گاهی یک خروجیهای موفقی هم دارد، موفقترین آنها مثلا آزاد شدن یک کارخانه یا درست شدن یک قانون است و کار مبارکی است و اگر در این وسط در جاهایی هم اشتباهاتی رخ دهد به قول خود دوستان مشق نانوشته غلط ندارد و وقوع این اشتباهات در صحنه مبارزه طبیعی است.
✅ اما سبک دیگری هم از اصلاحگری اجتماعی و عدالتخواهی وجود دارد که نسخه ثمربخشتر و کاملتری از سبک مذکور است و با آن تفاوتهای بسیاری دارد، سبک اصلاحگری و عدالتخواهی انبیاء!
✅ وقتی خروجی کار انبیاء را نگاه میکنیم، میبینیم اصلاحگری آنها در افق قرنها و بلکه هزاران سال در سرزمینهای مختلف تاثیرات خود را گذاشتهاست، مدل اصلاحگری و عدالتخواهی انبیاء همان مدلی است که سالیان دراز است جریان روحانیت شیعه به خصوص کسانی چون امام و آقا آن را دنبال کردهاند.
این مدل تمایزات جدی با مدل مشهور به عدالتخواهی امروز دارد.
📌 مدل مبارزه انبیاء یک دعوت حداکثری فعال مردمی است اما مدل مرسوم یک حرکت حداقلی منفعلانه تشکلی است.
✅ در مدل مرسوم شما تلاش میکنید از یک حق ضایع شده در یک مورد خاص دفاع کنید، یک تشکل از همفکران خود دور هم جمع میشوید، اعتراض میکنید و آنقدر فشار میآورید تا شاید بتوانید با هزینههایی که متحمل میشوید از این حق دفاع کنید و عملا شما مجری عدالت میشوید و مردم نظارهگر.
در این مدل هدف شما اگر دفاع از حق ضایع شده در موارد خاص نباشد، حداکثر اقامه عدالت در منطقه یا تمام کشور یا تمام دنیا است.
✅ در مدل انبیاء اگرچه عدالت و اصلاح اجتماعی محقق میشود اما مقصد اصلی تحقق عدالت نیست بلکه فقط یکی از نتایج مبارزه شما است.
هدف نهایی اقامه دین در تمام دنیا است نه صرف اقامه قسط یا تشکیل حکومت، بلکه همه اینها مقدمه برپایی دین هستند.
👈«وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ» ( انفال - ۳۹)
و با آنان بجنگید تا هیچ نوع فساد و فتنه [و خونریزی وناامنی] بر جا نماند، و دین [در سراسر گیتی] ویژه خدا شود.
🔻حضرت امام در این مورد میفرمایند:
👈مسأله اساسى ما این نبود که رژیم سلطنتى برود و قطع ایادى دیگران بشود، اینها همه مقدمه بود براى مسأله اساسى ما؛ و آن اسلام است. انبیا که جنگ مىکردند با مخالفین توحید مقصدشان این نبود که جنگ بکنند و طرف را از بین ببرند، مقصد اصلى این بود که توحید را در عالم منتشر کنند؛ دین حق را در عالم منتشر کنند. آنها مانع بودند. اینها مىدیدند که این مانع را باید برداشت تا به مقصد رسید. رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مقصدشان این نبود که مشرکین مکه را از بین ببرند؛ یا مشرکین جزیرة العرب را از بین ببرند؛ مقصد این بود که دین اسلام را منتشر کنند؛ و حکومت، حکومت قرآن باشد؛ حکومت اسلام باشد. آنها چون مانع بودند از اینکه این حکومت اسلامى تحقق پیدا بکند، منتهى به جنگ مىشد و معارضه، آنها معارضه مىکردند با حکومت اسلامى؛ اینها مقابله مىکردند. (صحیفه امام؛ ج۸ ؛ ص۴۱)
👈تمام عبادات، وسیله است، تمام ادعیه، وسیله است، همه وسیلهاى براى این است که انسان این لبابش ظاهر بشود. آنکه بالقوه است و لبّ انسان است، به فعلیت برسد و انسان بشود آدم. انسان بالقوه، بشود یک انسان بالفعل. انسان طبیعى، بشود یک انسان الهى که همه چیزش الهى باشد. هر چه مىبیند حق ببیند. انبیا هم براى همین آمدهاند. ... بسط عدالت، همان بسط صفت حق تعالى است براى اشخاصى که چشم دارند. بسط عدالت هم مىدهند، عدالت اجتماعى هم به دست آنهاست، حکومت هم تأسیس مىکنند، حکومتى که حکومت عادله باشد؛ لکن مقصد این نیست، اینها همه وسیله است که انسان برسد به یک مرتبه دیگرى که براى آن، انبیا آمدهاند.(تفسیر سوره حمد؛ ص۱۷۱ جلسه ۴)
✅ حضرت آقا در این مورد میفرمایند:
👈 ایجاد حکومت حق، مبارزهى با ظلم، مبارزهى با فساد، اینها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراین اصل این است. همه چیز مقدمه است؛ جامعهى اسلامى هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اینکه در قرآن کریم هست که «لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ» - که بهعنوان هدف انبیاء ذکر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانى است؛ هدف نهائى عبارت است از رستگارى انسان؛ این بایستى مورد توجه باشد.
۱۰ آذر ۱۳۸۹ - بیانات در نخستین نشست اندیشههاى راهبردى، بررسى اندیشههاى راهبردى الگوى اسلامى - ایرانىِ پیشرفت.
✅ دومین تمایز در مدل انبیاء نقش مردم است. در مدل مرسوم شما یک تشکل هستید که یا با مردم ارتباط خاصی ندارید یا نه تنها ارتباطی ندارید بلکه با سبکهای مختلف ادبیات، پوشش و... خود را متمایز از توده مردم میکنید و هرچه متمایزتر شوید، محوتر و ضربه پذیرتر میشوید!
در مدل مرسوم شما خود مجری عدالت یا مطالبهگر اجرای عدالت میشوید اما در مدل انبیاء دعوت عمومی برای اجرای عدالت از مردم است و توده مردم مطالبه گر و مجری عدالت هستند.
مقابل ظالمان یک تشکل و افرادش نیستند بلکه تودههای مردم به رهبری انبیاء و نائبان آنها هستند.
👈«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» ( ۲۵ - الحدید)
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
✅ سومین تمایز در این است که در مدل عدالتخواهی انبیاء، رسیدن به نتیجه بسیار زمانبر است و گاهی حاصل زحمات چند نسل است البته در هرجایی و هر شغلی شما میتوانی با آن همراه شوی اما در حرکتهای تشکلی شما عجله داری تا در چندسال دانشجویی یا تا زمانی که هنوز مجردی و آزاد از بندها و فشارهای زندگی، چندپروژه موفق در کارنامه خودت ثبت کنی، جلو ظلم را در چندجای محدود بگیری و به خود ببالی که من این کار را کردم و شاید هم در این قضایا اشتباهاتی بکنی و در حق شما اشتباهاتی بشود و از اساس به هرچه برای آن آمده بودی پشت پا بزنی.
در مدل تشکلی، شما بعد از چند سال که از دانشگاه خارج شدی یا متاهل شدی و مشکلات زندگی زیاد شد و از تشکل خارج شدی، کم کم باد عدالتخواهی هم از سرت میافتد و حتی ممکن است در کار و شغل خود بشوی جزئی از همان جریان بسط بیعدالتی و عین خیالت هم نباشد.
اما در جریان انبیاء در هر شرایطی و هر شغلی و طبقه اجتماعی شما با جریان مبارزه با بی عدالتی همراه می شوی و تازه در سنین بالا و بعد از گذراندن تجربهها و تعلیمات مختلف شما برای قیام لله و دعوت به آن مبعوث میشوی.
👈 «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» (۲۲ - یوسف)
و هنگامى که یوسف(ع) به بلوغ و قوّت رسید، ما «حکم» [نبوّت] و «علم» به او دادیم؛
👈 «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» (۱۴ - القصص)
و هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم؛ و این گونه نیکوکاران را جزا مىدهیم!
✅ چهارمین تمایز در مدل انبیاء این است که مهمترین مخاطب دعوت و سخنان در مدل انبیاء خود شما هستی، اجرای عدالت و تقوا در وجود خود شما مهمتر و مقدم بر همه چیز است، شما قبل از ورود به صحنه مبارزه اجتماعی یا جهاد اصغر، سالیان دراز در قالبهای مختلف مبارزه با نفس خود یا همان جهاد اکبر را تمرین میکنی.
👈 قال أمیرالمؤمنین(ع): «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً- [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم.» (نهج البلاغة - للصبحی صالح؛ ص۴۸۰)
✅ پنجمین تمایز مدل انبیاء در شعار اصلی و مطالبه حداکثری آن از آغاز دعوتشان است.
با اینکه حرکت انبیاء یک حرکت عدالتخواهانه است و بزرگترین عدالتها و اصلاحات اجتماعی در طول تاریخ از قبل آن بوده است اما از ابتدا شعار اصلی آن عدالت آن هم عدالتهای موردی نیست بلکه تحقق توحید به نحو حداکثری است.
✅ اولین شعار همه انبیاء در دعوت خود در آغاز اصلاحگری اجتماعی آنها دعوت به توحید و نفی عبودیت غیر خدا بوده است.
البته این دعوت به توحید صرف دعوت به نیایش و پرستش خدا و نفی آن نسبت به غیر خدا نبوده است بلکه نیایش تنها یک مصداق خاص از عبادت است و معنای اصلی عبادت و عبودیت، در دعوت انبیاء و ادبیات قرآن و روایات، «اطاعت» است.
👈 «ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ* إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً عالِینَ* فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ» (مؤمنون ۴۵- ۴۷)
سپس موسى و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلى روشن فرستادیم. بسوى فرعون و اطرافیان اشرافى او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمى برترىجوى بودند. آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالى که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»
✅ نه قوم بنیاسرائیل فرعون را نیایش میکردند و نه فرعون برای خودش دستگاه نیایش درست کرده بود. بلکه قوم بنیاسرائیل در بردگی و اطاعت فرعون بودند.
👈 «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» (توبه - ۳۱)
(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را؛ در حالى که دستور نداشتند جز خداوند یکتایى را که معبودى جز او نیست، عبودیت کنند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار مىدهند!
✅ در این آیه تصریح میکند که گرفتن احبار و رهبانیان به عنوان ارباب مصداقی از عبادت آنها حساب میشده است. در ذیل همین آیه روایات زیادی است که برخی چون تصور میکردند عبادت به معنای پرستش و نیایش است از حضرات معصومین میپرسیدند که یهود و نصارا که عالمان خودشان را پرستش نمیکردند؟! حضرات پاسخ میدادند:
👈 «لکنهم أحلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالا- فکانوا یعبدونهم من حیث لا یشعرون»
✅ دعوت به عبادت خداوند همیشه در ادبیات تمام انبیاء صرف یک دعوت ایجابی به اطاعت از خدا نبوده است بلکه همیشه همراه با یک نفی اطاعت غیر خداوند بوده است.
👈«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» (نحل – ۲۶)
در ذیل همین آیه در چندین روایت وقتی از حضرات معصومین سوال میشود: عبادت طاغوت به چه شکل است؟ حضرات به این مضمون پاسخ میدهند که: با اطاعت از اهل معصیت.
👈«قَالَ کَیْفَ کَانَتْ عِبَادَتُکُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِی»
✅ پس اساس کار انبیاء اولین دعوت و شعار همه انبیاء دعوت به عبادت یعنی اطاعت از خداوند و ترک اطاعت از هر غیر خدا بوده است و این دعوت محدود به اصلاح و مبارزه برای یک مورد خاص و جزئی نبوده است بلکه دعوت به حاکمیت و اطاعت منحصر به خداوند و نفی حاکمیت و اطاعت از غیر خدا در هر زمینهای بوده است و در سایه این مهم همه کمال بشر منجمله عدالت نیز محقق شده است.