یکی از دوستان به خانمی که روسری برداشته بود نهی از منکری کرد که موهات رو بپوشون.
یه پسره گفت شما چکارهای؟ پلیسی؟
اون بنده خدا گفت: شما آرامش روانی جامعه رو زیر پا میگذاری، قانون رو شکوندی.
پسره جواب داد: شما از دیدن موی این خانم تحریک میشی؟ منم از دیدن چادر خانم شما تحریک میشم! و کار به فحش و فحش کشی کشید!
من چون موافق نوع رفتار این دوستمون نبودم نمیتونستم کار خاصی بکنم جز اینکه کمک کنم ماجرا تمام شود.
به نظرم سعی کنیم فقط نهی منکر کنیم و برویم حتی اگر شده با اشاره هم باشد و سخنی رد و بدل نشود همین قدر بس است اما اگر به هر حال کار به بحث کشید همانی که واقعا در ذهنمان هست را بگیم نه اینکه توجیهات عقلائی که مطرح میکنند و بعد در آن ان قلت میشود.
مثلا اینکه:
اولا من اگر به شما میگویم روسریتان را سر کنید چون شرعا وظیفه دارم در مقابل حرام بیتفاوت نباشم، اگر شما مثلا شراب هم میخوردی من همینکار را میکردم و ربطی به تحریک شدن یا نشدن من یا آرامش روانی من ندارد.
دوما من شما را دشمن خودم نمیدانم اتفاقا شما را دوست دارم مثل خواهر و برادر خودم هستین و اگر نهی از منکرتان میکنم از سر محبت به شما و جامعه است چون با این کار به خودتان و جامعه ضرر میزنید.
سوم هم اینکه من اصلا خودم را بهتر یا بالاتر از شما نمیدانم اما خداوند گفته است شما همه نسبت به هم مسئولیت دارید و من از این باب اجازه ندارم نسبت به شما بیتفاوت باشم.
معمولا هم اینجور جاهایی اگر شما واقعا به این چیزها اعتقاد داشته باشید و با روی باز برخورد کرده باشی مثلا به شما میگویند شما لطف کن ما رو دوست نداشته باش خیرت را نخواستیم شر مرسان و یا چیزی شبیه این.
و در جواب خوب است بگوییم نه دوست داشتن و نداشتن دست خود آدمه نه تکلیفی که خدا کرده.
اصلا هم نباید بحث را ادامه داد و نباید نفسانیت و خشم واقعی را وارد کار کرد که هر دو شعبهای از جنون هستند و نتیجهای عکس خواهیم گرفت.
..............................................