✅ معنای FATF یعنی گروه ویژه اقدام مالی، این گروه قدرت اجرایی ندارد، پس چهکارهاست؟ بازوی مشورتی سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهایی از این دست است، یعنی اگر مثلا شورای امنیت بخواهد، قطع نامهای صادر کند از FATF اطلاعات خود را میگیرد.
✅این نهاد از کجا آمده و کارش چیست؟
👈یک سیاست اصلی و حاکم بر نظام سلطه در دنیا خصوصا آمریکا که سالهاست به کمک آن رقبای خود و مخالفان خود را از صحنه خارج کرده است، دو قطبی سازی است.
مثلا زمانی دو قطبی کمونیسم_لیبرالیسم، دو قطبی حاکم بر دنیا بود و آمریکاییها هر فرد و کشور رقیبشان که میخواستند او را نابود کنند با زدن عنوان کمونیست و توجیه افکار عمومی، هر جنایتی در حق او میخواستند بدون هیچ دادگاهی و به صِرف عنوان کمونیست، انجام میدادند.
👈بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا در راستای ادامه همین سیاست و در نبود کمونیسم، برای برچسپ جدید زدن به رقبای خود، بحث تروریسم را مطرح و با طراحی حمله به برجهای دوقلو، آن را آغاز کرد.
دو قطبی جدید دنیا شد «آمریکا و تروریست»، بعد از آن جرج بوش اعلام کرد هرکس با ما نیست با تروریستها است.
👈سیاست دوقطبی سازی و از بین بردن فضای منطقی برای امکان برچسپ زدن به رقیب و توجیه افکار عمومی برای هرنوع آسیب زدن به مخالف خود در اصطلاح سیاسی «مک کارتیسم» نام دارد و امروز سیاست اصلی نظام سلطه برای کنار زدن رقبای خود است.
👈بعد از طراحی نظام دو قطبی جدید که تروریسم یک طرف و آمریکا و همپیمانانش طرف دیگر آن باشند، نهادی راهافتاد به اسم FATF که قرار است با شناسایی تروریستها البته با تعریف آمریکا و در راستای سیاست «مک کارتیسم» با تامین مالی تروریستها مبارزه کند.
✅چه کشورهایی عضو این FATF هستند؟!
👈 به طور مثال عربستانی که پدر جد حمایت از تروریسم است چون همپیمان آمریکا است، عضو این نهاد است و قرار است با تروریسم مبارزه کند.
✅مشکل اصلی ما تعریفی است که آنها از تروریست ارائه میکنند که مثلا حزبالله لبنان و الحوثیهای یمن و سپاه ایران تروریست هستند ولی مثلا گروهک مجاهدین خلق تروریست نیست.
فعلا کاری به ثمرات عملی این عضویت ندارم ولی از نظر نظری عضویت ما در FATF یعنی همپیمان شدن با آمریکا در مقابله با تروریستهایی که آمریکاییها مشخص میکنند، مثل سپاه، الحوثیها، حزبالله و...
✅سوال بعد این است که ما اگر FATF را تصویب کنیم چه اتفاقی میافتد⁉️
👈آمریکاییها یک لیست دادهاند که صدا و سیما، وزارت دفاع، بانک صادرات، بانک انصار، سپاه و خلاصه بسیاری از نهادها و حتی افراد مثلا قاسم سلیمانی و... جزو این لیست هستند و گفتهاند شما باید آنها را تحریم کنید؛ یعنی تا ما مطمان نشویم پولی به دست اینها نمیرسد، شما نمیتوانید پول فروش محصولات خود را دریافت کنید. به نوعی خود تحریمی اعمال کنید.
✅سوالی که پیش میآید چرا دولت با همکاری مجلس میخواهند این قرارداد را تصویب کنند⁉️ مگر خائن هستند⁉️ یا عقلشان را از دست دادهاند⁉️
👈نه خیر نه خائن هستند نه عقلشان را از دست دادهاند، آنها میگوید یک نظام سلطه در عالم هست که یک سری قواعد و حرفهایی میزند و ما هم میدانیم زور است ولی چون آنها گردن ما را گرفتهاند و راه تنفس ما را بستهاند ما مجبوریم به قواعد آنها تن دهیم و جلو آنها کوتاه بیاییم تا منابع مالی و رزق مردم ما قطع نشود.
✅میپرسیم به چه قیمتی⁉️ به قیمت اینکه از حرف حق خود کوتاه بیایید و سپاه، وزارت دفاع و الحوثیها و حزبالله را خودت با دست خودت تحریم کنی⁉️ پس امنیت ما چه میشود⁉️ پس ظلم به مسلمانان و مبارزه با ظالمان چه میشود⁉️
👈میگویند اولا ما مجبوریم برای اینکه خودمان از بین نرویم جلو دشمنان کوتاه بیاییم و اصطلاحا تنش زدایی کنیم، ثانیا ما تعریف آنها را از تروریسم نمیپزیریم.
👈میگوئیم اولا مجبور نیستید و بدانید هرچقدر به سمت شیطان بروید بدبختتر خواهید شد و مشکلات را بیشتر میکنید، ثانیا چطور میخواهید تعریف جدیدی از تروریست ارائه کنید و این قرارداد را بپذیرید، حال آنکه هویت اصلی این مجموعه برای مبارزه با تروریسم با تعریف خودش است.
✅ مشکل ما با کسانی که پی تصویب این قرارد هستند این است که: آقا جان! رزق و روزی ما دست خداست، پیشرفت ما در گرو ایستادن روی پای خودمان و تکیه برخداست، مثلا در دولتهای قبل ما تحریم بودیم ولی به اشکال مختلف نفت خودمان را با پرچم فلان کشور و... میفروختیم و خود اوباما و هیلاری کلینتون اعتراف کردند که نظام تحریمها در مرز فروپاشی بود که در ایران یک گفتمان سازش رویکار آمد و ما توانستیم قدرت خودمان را حفظ کنیم.
البته این اشکال را هم داریم که سابقه نشان دادهاست شما برخلاف آنچه به ما میگوئید برای آنها خیلی خوش رقصی میکنید مثلا در ماجرای موشکی چه خیانتهایی که صورت نگرفته است.
✅ما میگوئیم اگر قرار بود به این نحو که شما میگوئید از مقابله به نظام ظالم سلطه کوتاه بیاییم؛ خوب مگر مرض داشتیم انقلاب کردیم⁉️ مگر کاپوتلاسیون چه بود که برایش مردم ریختند در خیابان؟⁉️مگر ماجرای قرارداد تنباکو چه بود که ملت قیام کردند⁉️
✅این سلطهای که شما میگوئید، ما یک قائده قرآنی صریح داریم که از قیام تنباکو تا قیام علیه کاپوتلاسیون و برسد به انقلاب، همه بر اساس آن شکل گرفت «وَلَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا» یعنی حکم صریح خداست که شما موظف هستید اگر جایی سلطه کافران بر شما پدید میآید، زیر بار آن نروید.
📌خلاصه اینکه دعوا اینجاست که ما باید به سمت خدا برویم و خدا منشاء رزق و روزی در عالم است یا آمریکا؟ FATF هم یک مصداق آن است.
🔶بررسی دقیق سازمان اقدام ویژه مالی FATF / برجام مالی را به ملت تحمیل نکنید.
🔶مطالبات دانشجویان دلواپس انقلاب و مردم. علت پافشاری دولت و لابیهای مجلس برای تصویب FATF چیست؟ از برجام ۱ چه حاصلی بدست آمد که از برجام ۲ بدست بیاید؟ #نه_به_FATF #روحانی_اصلی_لابیجانیست دریافت مدت زمان: 1 دقیقه 1 ثانیه
🔶 روایتی شنیده نشده از رابطه FATF و پاکستان دریافت
📝یکی از مراجع بزرگوار قم با این مقدمه همیشگی که فقیه نائینی بود، فرموده بودند که مصیبت آنقدر بزرگ است که همه این کارهایی که مردم میکنند تفریط است و خلاصه اموری از قبیل تیغ زدن هم جایز است.
📝به ذهنم رسید در اینجا فتوای برخی فقهای معاصر و بعد از مرحوم نائینی که با توجه به شرایط زمان و... فتاوای متفاوتی در مورد مثلا قمه زدن دارند را بیاورم تا معلوم شود: «فقیه فقط نائینی و برخی دیگر از بزرگواران هم رای با ایشان در مطلق زمان بوده است و بس!» ولو حیثیتهای موضوعات نیز عوض شود.
نظر شماری از مراجع معظم و بزرگ تقلید شیعه، در خصوص قمه و تیغ زدن و آسیب رساندن به بدن در ایام عزاداری حسینی👇
✅ حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه):
اگر موجب ضرر نباشد مانع ندارد ، ولی در این زمان این عمل نشود.
✅ امام خامنهای(حفظه الله):
قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى، از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمیشود و سابقهاى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مىشود. بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.
رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنهاى در دیدار جمعى از روحانیون در آستانه ایام عاشوراى سال 1373در ضمن بیانات مبسوطى در خرافه زدایى از عزادارى سیدالشهدا فرمود: «قمه زدن هم از آن کارهاى خلاف است ... این یک کار غلطى است که عدهاى قمهها را بگیرند و به سر خود بزنند و خون بریزند. کجاى این کار، حرکت عزادارى است؟ این جعلى است. این از چیزهایى است که از دین نیست». و در پاسخ به نامه امام جمعه اردبیل نوشتند: «امروز این ضرر بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.»
✅ مرحوم آیت اللّه سیدمحمدکاظم یزدی(رضوان الله) صاحب عروة الوثقی که بیشتر فقهای معاصر با حاشیه نگاری کتاب ایشان، مرجعیت خویش را آغاز کرده اند، در این باره مینویسد:
« تعزیهداری حضرت سیدالشهدا ارواحنا فداه باید بهنحوی باشد که از خود ائمههدی صلوات الله علیهم رسیده و به مثل زخمزدن اذن از ایشان نرسیده است و سابقین از علما رضوان الله علیهم هم رخصت ندادهاند و زخمزدن بر بدن دیگری جایز نیست؛
قمه و تیغ زدن فاقد سند صحیحه و مصداق بدعت و وهن دین است و بدعتگذاری و وهن دین را سبب شدن از گناهان بزرگ است.
✅ مرحوم آقا سید محسن امین(رضوان الله):
قمه زنى و اعمالى دیگر از این قبیل در مراسم عزادارى حسینى به حکم عقل و شرع حرام است.
✅ مرحوم آیتالله محمد فاضل لنکرانی(رضوان الله):
مسئله قمه زنی نه تنها موجب گرایش به اسلام و تشیع نمیشود بلکه به علت نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم برای مخالفان ثمرهای جز نتیجه ی سوء نخواهد داشت. لذا لازم است علاقهمندان به امام حسین (ع) از این گونه اعمال خودداری کنند.
جامع المسائل، ج 1، ص 622، س 2172.
✅ مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی(رضوان الله) نیز تصریح میکنند که قمه زنی عنوان عزاداری امام حسین علیهالسلام را ندارد و نص و روایت بهخصوصی نیز درباره آن وارد نشده است؛ ازهمینرو انجام آن بهعنوان یک عمل دینی صحیح نیست. ایشان در کتاب صراط النجاة میآورد:
«لم یرد نص بشعاریته فلا طریق الی الحکم باستحبابه؛ نصی درباره شعاربودن قمهزنی وارد نشده است؛ پس طریقی برای حکم به استحباب این عمل وجود ندارد.»
✅شاگرد آیتالله خوئی، مرحوم آیتاللّه تبریزی(رضوان الله) نیز در همین کتاب، این مطلب را تقریر کرده و میگوید:
«دخولُ ما ذُکر فی الجزع المستحب لما أصاب سیّد الشهدا علیهالسلام محل تأمل؛ داخلبودن قمهزنی در عزاداری امامحسین علیهالسلام جای تأمل دارد.»
✅ مرحوم آیتالله سید محسن حکیم(رضوان الله):
فرزند ایشان شهید سید محمد باقر حکیم(ره) نقل نمودهاند که پدر بزرگوارشان دائماً میفرموند:
«انّ قضیة التطبیر هی غصة فی حلقومنا»؛ «مسئله قمه زنی، غصّه و اندوهی در گلوی ماست.»
✅ شهید آیتالله سید محمد باقر صدر (رضوان الله):
آنچه که امروز با نام قمه زنی و جاری ساختن خون بر بدن انجام میشود از افعال عوام مردم و جاهلین آنها است و هیچ یک از علماء اقدام به این کار نکردهاند بلکه آنها دائماً از اینکار منع نموده و آن را حرام میدانستهاند.
✅ مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت(رضوان الله):
حکمش به عنوان اولی عدم ضرر رساندن به خود یا دیگری است به حدی که حرام باشد، پس اگر مضر نباشد ومفسده ای هم برآن مترتب نباشد فی نفسه اشکال ندارد.
آیتالله بهجت، استفتاآت ج: 4، ص: 539، سوال 6383.
ایشان همچنین در مورد فتوای مرحوم ابوالحسن اصفهانی نیز نقل میکنند آیتالله اصفهانی مخالفت خود را تا آخر با قمه زنی حفظ نمودند.
همچنین در مورد اینکه شایعه شده بوده است آیتالله بهجت وصیت نمودهاند لباسی که خون قمه روی آن ریخته بوده است را برای دفن نمودن با خودشان نگه داشتهاند را تکذیب نمودهاند.
باید از کارهایی که عزاداری را خدشه دار می کند اجتناب شود.
✅ آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی:
اگر موجب وهن به مذهب حساب شود و یا ازجهات دیگری مفسده داشته باشد و یا موجب ضرر مهمی بربدن باشد جایز نیست. (دفتر معظم له)
✅ آیتالله شیخ حسین نوری همدانی(حفظه الله):
هر عملی که موجب وهن مذهب و اختلاف بین امت اسلامی میگردد حرام است.
✅ آیتالله شیخ ناصر مکارم شیرازی(حفظه الله):
بطور کلی، آسیب رساندن به بدن و آنچه سبب وهن مذهب باشد جایز نیست، خواه از طریق قمه زنی باشد یا زنجیرهای تیغ دار.
ایشان در استفتائی که از دفتر ایشان در این مورد گرفته شده است نیز فرمودهاند:
به یقین کسانی که قمه می زنند از عاشقان و دلباختگان حضرت اباعبدالله (علیه السلام) هستند لکن این عمل در شرایط فعلی به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) ضربه می زند و آثار سوء آن مشهود است، چه بهتر که خون خود را به مراکز انتقال خون هدیه کنند که باعث حیات مسلمانی می گردد «ومن احیاها فکانما احیی الناس جمیعا.» (سایت دفتر معظم له)
✅ آیتالله سید محمد علی علوی گرگانی(حفظه الله):
چون موجب وهن تشیع است جایز نیست.
✅ آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی(حفظه الله):
در کیفیت برگزاری مراسم و شیوههای آن بایستی شرایطی را مد نظر قرار داد، آن که موجب وهن دین و مکتب تشیع و یا جامعه اسلامی و یا نظام مقدس جمهوری اسلامی نباشد؛ زیرا که وهن هر یک از آنها از اعظم محرمات و کبائر است و تشخیص این امر از اختیارات ولیامر مسلمین است؛ بدان معنی که اگر در شرائط خاصی ولی امر مسلمین چنین تشخیص بدهد که شیوه به خصوص بر خلاف مصلحت جامعه اسلامی و یا موجب وهن و ضربه زدن به دین و یا نظام مقدس جمهوری اسلامی است و بر اساس آن از برگزاری آن منع نماید، تبعیت از ایشان بر همگان واجب است و در این رابطه آحاد مکلفین نمیتوانند از نظر شخصی خود تبعیت کنند.
✅ آیتالله جعفر سبحانی(حفظه الله):
قمه زنى در زمان حاضر جایز نیست.
✅ آیتالله حسین مظاهری(حفظه الله):
حرام است؛ علاوه بر این، در این زمان وهن برای تشّیع است و همچنین هرچه نظیر قمهزنی است، مانند زنجیر تیغدار. ضمن آنکه مراعات قوانین هر مملکتی، مخصوصاً قوانین جمهوری اسلامی، واجب است.
✅آیتالله عبدالله جوادی آملی(حفظه الله):
چیزی که در شرایط کنونی، مایه وهن اسلام است، مانند قمه زدن و ...، جایز نیست.
✅ آقا سید کاظم حائری(حفظه الله):
خرافاتی مانند قمه زنی، موجب بدنامی اسلام و تشیع است.
✅ آقا سید محمد حسینی زنجانی(حفظه الله):
قمه زنی اینکه از مصادیق عزاداری باشد محل اشکال است و اگر سبب سوء استفاده دشمنان تشیع و موجب وهن مذهب گردد جایز نیست.
✅ آیت الله حسین مظاهری:
حرام است؛ علاوه بر این، در این زمان وهن برای تشّیع است و همچنین هرچه نظیر قمهزنی است، مانند زنجیر تیغدار. ضمن آنکه مراعات قوانین هر مملکتی، مخصوصاً قوانین جمهوری اسلامی، واجب است. (سایت دفتر معظم له)
و اما:
✅ آیت الله حسین وحید خراسانی:
(دفتر قم: صبح عاشورا بلامانع است) (دفتر مشهد: معظم له در اینباره اظهار نظر نفرموده اند)
✅ آیت الله سیدصادق شیرازی:
هیچ چیز جای قمه زدن روز عاشورا را نمیتواند بگیرد، لذا مؤمنان و محبان اهل بیت علیهم السلام سعی بر آن داشته باشند که روز عاشورا قمه بزنند. (سایت ایشان)
✅ آیت الله سید محمدصادق روحانی:
تمام آنچه ذکر کردهاید (لطمه زدن به صورت و قمه زنی) جایز و مستحسن است؛ مگر کاری که موجب هلاکت شود. (سایت دفتر معظم له)
✅ آیت الله محمداسحاق فیاض:
جایز است و ثواب نیز دارد، در صورتی که ضرر معتد به نداشته باشد. (سایت دفتر معظم له)
✅ آیت الله بشیر نجفی:
الموارد التی أشرت إلیها (التطبیر والضرب بالسلاسل والمشی على الجمر والزحف نحو القبر) من الشعائر بل من أبهاها، وأما إن کنت ترید أن ترضی أعداء الله وأعداء رسوله وأعداء أهل البیت فهم لا یرضون ما دمت فی حظیرة مذهب أهل البیت، وهم کما یستنکرون ما ذکرت یستنکرون البکاء على أهل البیت(ع) ویستنکرون ولائک لهم ــ أی لأهل البیت ــ ویستنکرون زیارة قبور أهل البیت(ع) فعلیک بالالتزام بالدین وبما جاء من أهل البیت(ع) والله الهادی.(سایت دفتر معظم له)
............
برای درک تاثیرات منفی قمه و تیغ زنی و علت فتوای فقهای متعدد به تحریم این عمل در زمان کنونی پیشنهاد میکنم حتما کلیپ زیر را مشاهده بفرمایید.
شبکه «من و تو» گزارشی از زندگی "محسن آزمایش" پخش نمود که دیدن آن تأسف هر ایرانی غیرتمندی را برمیانگیخت. قبل از اینکه به تحلیل این گزارش بپردازم، پیشنهاد میکنم خود دوستان آن را ببینند.
در فرایند استنباط مدلی هست به اسم "اجتماع ظنون" در این روش مخاطب با دیدن گزارههای متعدد و همسو، اندک اندک به یک نتیجه گیریقطعی میرسد.
همیشه گزارشها و استنادهای مختلف یک جریان خبری و رسانهای به نحوی تنظیم میشوند که مخاطب را به تحلیلی که مطلوب آن جریان رسانهای است، برساند.
مخاطب اگر در اولین تا مثلا دهمین گزاره خبری و تحلیلی احتمالهای مختلفی میداد اما بدون اینکه خودش متوجه باشد بعد از مشاهده مثلا بیستمین گزاره به صورت مدیریت شده خودش به یک تحلیل قطعی میرسد.
آنچه در رسانههایی همچون "بیبیسی" یا "من و تو" دنبال میشود، دقیقا همین روش میباشد.
در فرآیند "استعمار نو" از این جهت که مدیریت اذهان در راستای اهداف جهان استعمار حرف اول را میزند نقش رسانه مهمترین نقش میباشد.
تحلیل مطلوب و مورد هدف "استعمارگران فرانو":
در عرصه جهانی، اثبات مدینه فاضله بودن غرب و اشتباه بودن معارضه با آن است
و در عرصه خاص کشور ما نیز اثبات اینکه انقلاب اسلامی طرحی شکست خورده و نهاد دین در عرصهها اجتماعی و حکومتی امری ناکارآمد میباشد.
حال بیاییم با این نگاه گزارش مذکور را مرور کنیم و از اطلاعات آن برای آسیب شناسی انقلاب اسلامی و آنچه برای کارخانه آزمایش رخداد استفاده کنیم.
علل موفقیت کارخانه آزمایش در همین فیلم گفته شد همان حرفها و خواستههای اصیل انقلاب است و هر حزب و گروهی که خلاف این جریان حرکت کند قطعا خیر و صلاح ایران را نمیخواهد.
حرف انقلاب چه بود؟ اتکا به توان و نیروی داخلی که آزمایش بر آن اساس کار میکرد و در کنار کار تولید، نیروهای داخلی مورد نیاز خود را نیز برای آینده کارخانه تربیت میکرد.
حرف دیگر انقلاب توجه به کارگر بود که کارخانه آزمایش بر آن اساس اداره میشد، محسن آزمایش از نیروهای خودش بهرهکشی نمیکرد و به آنها توجه داشت.
اما علت شکست کارخانه آزمایش بعد از انقلاب که در این گزارش گفته نشد و سعی گردید این گزاره به مخاطب القا شود که علت شکست کارخانه آزمایش صرفا وقوع انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی بر ایران است.
علت شکست این کارخانه دو امر بود:
اولین علت:
👈سیاستهای غلط نیروهای "غرباندیش نئو لیبرال"
سیاستهایی که بدون توجه به قشر کارگر و مستضعف جامعه تلاش داشتند چرخهای صنعت را به راه بیاندازند ولو عدهای زیر این چرخها له شوند و توسعه غیر مبتنی بر عدالت داشتند.
سیاستی که میگفت: "ما برای پیشرفت نیاز به مانور تجمل داریم."
"سیاست مداران نئو لیرالی" که علاقه وافری داشته و دارند تا مشکلات کشور را از طریق غرب و مذاکرهای بینتیجه حل کنند.
و مخلص کلام سیاستهای دولت هاشمی و حزب کارگزاران.
سیاستی که در عین حکومتداری وارد حزب بازی شد و شبکهای خانوادگی حزبی از مسؤلان را سامان داد تا به هر قیمتی، خصولتی سازی یاشد یا فساد، فرقی نمیکند در هر صورت حرف غلط خودش را بر کرسی بنشاند.
پیشنهاد میکنم جدول مسئولان ارشد دولت خاتمی "که با فریب مردم و تحت عنوان نقد هاشمی" به قدرت رسید، را ببینید.👇
بررسی این جدول کمک شایانی در شناخت نیروها و حلقههای اصلی پیوستهای سیاسی و اقتصادی دولت روحانی با فساد سیاسی و اقتصادی حاکم بر بخشهای زیادی از عمر چهل ساله جمهوری اسلامی خواهد بود.
چهرههایی که سالهاست کشور را مدیریت میکنند و در دولت روحانی به کهولت و اوج ناتوانی رسیدهاند.
و اما دومین علت:
👈دومین علت نقاط ضعف انقلاب، خواصی بوده و هستند که برخی قلمبدستان استکبار هستند و برخی سادهلوحان قلم بدست و خلاصه در پازل رسانهای سیاسیون نئولیبرال بازی میکنند.
جریان رسانهای "سیاست مداران نئولیبرال"چهل سال است که عادت کرده هر روز ماجرایی برای حزب الله درست میکنند تا مردم را به اشتباه دیدن و تحلیل صحنه بکشانند.
به طور مثال یک اجتماع عظیم حوزوی را که در اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور شکل گرفتهاست، به یک کاغذ کوچک که معلوم نیست از کجا آمده، خلاصه میکنند و این پلاکارد را مدرکی برای اثبات ادعای ترور هاشمی قلمداد میکنند! و رئیس جمهور به استناد آن کاغذ کوچک چندبار مظلومیت نمایی میکند که ما را تهدید به ترور کردهاند و خلاصه برخی مراجع را هم به عکس العمل وا میدارند.
دریافت مدت زمان: 1 دقیقه 21 ثانیه این جماعت توهم توطئه ندارند بلکه همیشه نانشان با مظلوم نمایی و تخریب دیگران چرب شده، این پروژه در اوایل دولت خاتمی هم به بهانه یکی از شعرهای مرحوم آغاسی در یکی از روزنامهها کلید خورد و موجی رسانهای با عنوان «پروژه محرم» راه انداختند و مدعی شدند حزبالهیها در محرم قرار است سر خاتمی را ببرند!
👈رحیمپور ازغدی چند دقیقه حوزه را نقد کرد و قسمتی را تند رفت، از همهجای حوزه صدا بلند شد و همه در مقابل حرفهای تند او، موضع گرفتند.
👈ماجرای دیگری هم رخ داد که تقریبا از هیچجای حوزه صدایی شنیده نشد. یک خانواده چند نفره پاکستانی که بیش از ۴۰ سال بود در ایران زندگی میکردند و به قول کشاورزان محلی، کارگران محترمی بودند که سختترین کارها را هم با حقوق اندک انجام میدادند، شبانه آواره شدند و الونک محقر و بدون امکانات اولیه آنها با تمام اسباب و اثاث خراب شد.
نیمی از خانواده آواره شدند و نیمی را سوار ماشین کردند و به مرز پاکستان برده و بدون هیچ پول یا غذا و سرپناهی در آنجا پیاده کردند.
🔹مىبینید که عهدهاى خدایى (مقررات دین) شکشته شدهاند اما هیچ باکتان نیست. درحالی که اگر یکى از پیمانهاى پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید شد، و اکنون در این اندیشه نیستید که پیمان (سنت) پیامبر خدا شکسته شده است.
✅این اتفاق در اقدامی مشکوک با حکم شورای تأمین، دقیقا یک روز بعد از صحبتهای رهبری در مورد برخورد غیر انسانی آمریکاییها با مهاجران رخ داد.
اگر در آمریکا بچهها را در سلولهایی با غذا و امکانات جدا از پدر و مادرشان نگه میدارند، در ایران بچهها بعد از چهار هفته هنوز پیدا نشدهاند!
اگر در آمریکا مهاجران بعد از چندسال حتی میتوانند کاندید ریاست جمهوری شوند یا مسولیتهای مهم کشوری را هم داشته باشند، در ایران بعد از چهل سال حتی حق داشتن یک خانه نیز ندارند.
ظاهرا این اسلام نیست که هجرت و جهاد دو رکن آن است، آمریکا و اروپا هستند.
🔹و الْعُمْی وَ الْبُکْمُ وَ الزُّمْنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَة، لا ترْحَمُونَ؛ وَ لا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لا مَنْ عَمِلَ فیها تُعینُونَ؛
🔹کوران، گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شدهاند و به حال آنان رحم نمیکنید، و به کارى که شایسته جایگاه شما است برنمىخیزید، و کسانی را هم که در حق آنان بخواهند کاری کنند یاری نمیکنید.
✅ شاید فکر کنید طلاب و روحانیون پیگیر وضعیت کودکان گمشده و خانوده آواره هستند! یا شاید فکر کنید طلاب در پیگیریهای دانشجویان در این مورد با آنها همکاری کردند.
✅البته بهتر است هیچ فکری نکنیم و فقط فکر کنیم آقایان سرشان فقط به درسشان گرم است و خبر ندارند که اگر خبر داشته باشند و هیچ کاری نکنند، واویلاست.
👈امروز در کلاس مکاسب بحثمان رسید به اینکه اگر کافری در سرزمین مسلمانان زمینی را احیاء کرد، مالک آن میشود، چه برسد به مسلمان، بنده گفتم استاد کجای کارید؟ کافر کجا بود، شیعه امیرالمومنین افغانی و پاکستانی هرچقدر هم در اینجا کار کند حتی حق ندارد ملک یا زمینی را بخرد، چه برسد به اینکه با احیاء مالک شود، چند هفته قبل، خانه کارگران پاکستانی را روی سرشان خراب کردند...
بعد از کلاس طلبهای به بنده اعتراض کرد چرا حرفهای حاشیهای میزنید که مانع پیش رفتن درس شود؟ گفتم کدام حرفم غیردرسی بود؟ گفت: مثلا خراب شدن خانه پاکستانیها روی سرشان چه ربطی به درس داشت؟
تف بر این غیرتتان، بر این درس خواندنتان، از این حجم نافهمی انسان به حیرت میآید.
🔹حال شما اى جماعت، جماعتی که به علم شهرت دارید، و به نیکى از شما یاد مىکنند، و به خیرخواهى و اندرزگویى شناخته شدهاید، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احترامید، و بزرگان از شما بیمناکند، و ناتوانان شما را بزرگ مىدارند، و آن کس که فضل و تسلطی بر او ندارید شما را بر خود برمىگزیند، آنان که از نیازمندیهای خود منع شدهاند شما را به عنوان شفیع میگیرند و در راهها با هیئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمىدارید.
🔹آیا همه اینها به این علت نیست که به شما امید است که برای اجرای حق خدا قیام کنید؟ اگر چه از قیام در بیشتر حقوق الهی کوتاهی کردید، چنان که حق امامان را نیز ناچیز شمردید.
🔹اما حق ناتوانان را ضایع کردید درحالی که آنچه را حق خود پنداشتید آن را طلب نمودید و از آن نگذشتید.
.....................................
📝پینوشت: اگرچه طلابی که مصداق بارز این قسمتها از خطبه منا امام حسین هستند، شاید کم نباشند اما طلاب مومن و باسواد و انقلابی هم در حوزه بسیارند و بلکه غالب هستند. مشکل در انقلابی و درد نداشتن آنها یا علما نیست، بلکه مشکلاتی از قبیل نداشتن تشکلهای روحانی، مرتبط نبودن رسانه با حوزه، کار فردی و یا غیرعینی است.
✅ به دنبال سخنرانی اخیر "استاد رحیمپور ازغدی" موجی نیز در نقد سکولار بودن حوزه راه افتاد.
✅ باوجود کمال ارادتی که نسبت به "استاد رحیمپور" دارم لازم میدانم با ارائه مستنداتی از حیثیت "حوزۀ علمیه قم" در مقابل نقد ایشان دفاع کنم.
👈بنده در ابتدا استدلالهای ایشان را برای اثبات سکولار بودن حوزه صحیح میدانستم و اتفاقا برای ارائه مستندات بیشتر در این راستا تحقیقاتی انجام دادم که در کمال تعجب با بررسی دقیقتر متوجه نکاتی شدم که تحلیل استاد رحیمپور را نقض میکرد و علت اعتراض برخی مراجع به صحبتهای ایشان را برایم روشن مینمود.
✅آنچه ایشان برای اثبات سکولار بودن حوزه مورد استدلال قرار میدهند، این است که دروس خارج حوزه مسئلههای خود را از مسائل نظام و جامعه نمیگیرد و از عینیت به ذهن نمیرود و یا مثلا میفرمایند صدها موضوع است که مسئلۀ نظام و جامعه است اما حوزه پاسخی به آن نداده است و ...
✅ اگرچه صحبتهای ایشان براساس مستنداتی که ارائه میکنند صحیح میباشد اما اگر مستندات دیگری ارائه و همچنین اصل استدلالهای ایشان دقیقتر بررسی شود به نتایج متفاوتی خواهیم رسید.
👈 برخی اساتید درس خارج میگویند انتظار ایشان از درسهای خارج اشتباه است، کارکرد دروس خارج برای حل آن مسائل مورد تصور ایشان نیست و بیشتر فرآیند آموزشی دارد و جهت تسهیل در فرآیند آموزش نیز باید تمرکز بر محتواهای خام آموزشی باشد، به طور مثال اگر درسهای زیادی به عبادات میپردازند چون بخش اعظم روایات ما در این فضا صادر شده است و برای آموزش چگونگی کار با روایات طبیعتا این بخش بهترین فضا است.
وقتی فرآیند آموزشی طلاب تا طی نکردن چندسال درس خارج کامل نمیشود، چارهای جز پرداخت به این مطالب نیست.
👈خلاصه اینکه این درسهای خارج نیستند که باید به مسائل اصلی انقلاب و جامعه بپردازند بلکه افراد شرکت کننده در درس خارج هستند که باید به تعداد کثراتشان موضوعات کثیر و مختلف مورد نیاز انقلاب و جامعه را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند، در مورد آنها نظریه ارائه کنند و البته این کار را هم کردهاند.
👈فایل word زیر عنوان ۴۰۶۳ پایاننامه حوزوی همراه با اسم نویسنده، استاد راهنما و سال دفاع آنها است که اگر آن را بررسی کنید، خواهید دید هر مسأله خُرد و عینی نظام و جامعه که تصور کنید به صورت مفصل در حوزه به آن پرداخته شده است و حداقل چندین پایان نامه قوی حوزوی در مورد آن وجود دارد.
📌در این فایل موضوعات پایاننامههای سطوح مختلف حوزوی از سال 69 تا سال 96 در موضوعات مختلف تربیتی، اخلاق، ادبیات، فقه، اصول، حقوق، تفسیر و علوم قرآنی، حدیث و تاریخ ذکر شده است. 👇
✅ اینکه پیوست صحیح بین مجموعههای نظام همچون مرکز پژوهشهای مجلس، قوه قضائیه، ریاست جمهوری و سایر نهادهای انقلاب با حوزه وجود ندارد و محصولات حوزوی به نحو صحیح ارائه نمیشود و در نتیجه "احساس خلاء تولید محتوا" از سوی حوزه میشود، یک بحث است و اینکه حوزه تولید محتوا ندارد یک بحث دیگر.
👈پیشنهاد میکنم همه دوستان طلبه قبل از هر کار تحقیقی و نوشتن مقاله در قسمت سرچ word کلمات مرتبط با موضوع مدنظر خود را در این فایل فحص کنند تا بتوانند با استفاده از پایاننامههای کارشده، انرژی خود را عوض تکرار مطالب دیگران، مصروف پیشبرد اندیشه و علم کنند.
چند شب قبل جمعی 4 نفره به
منزل یکی از شخصیتهای نسبتا مطرح فکری که مدتی است در فضای غرب شناسی کار میکند
و صاحب اندیشههای خاصی است رفتیم. یکی از صحبتهایی که توسط استاد مذکور مطرح
گردید در این باب بود که:
«سید جمال الدین اسد آبادی از
اول یک حرف اشتباه زد و بعدیها دنبال او را گرفتند، او گفت: «به غرب رفتم هرچه
دیدم اسلام بود و اما همه نامسلمان بودند به کشورهای اسلامی آمدم همه مسلمان بودند
ولی اثری از اسلام نبود.»
چه کسی گفته است غرب اگر در
تکنولوژی از ما جلوتر است اگر در علم و ثروت از ما جلوتر است، یعنی ما عقب افتادهایم؟
ما اگر در نظام اندیشه غربی نگاه کنیم که همه چیز پول، رفاه و ثروت است، بله عقب
افتادهایم ولی در اندیشه اسلامی چنین نیست!
اصلا چه کسی گفته است بشر
امروز رفاه و آسایش بیشتری نسبت به بشر دیروز دارد و...
خر، اصلا من اگر خر سوار شوم
چه کسی گفته است، من از آن کسی که ماشین آخرین سیستم سوار میَشود عقبتر هستم و
او از من کاملتر است؟
خدا ثروت و تکنولوژی را به غرب
داده است چون راه خدا را فراموش کردند. خدا در قرآن چه میگوید: فَلَمَّا نَسُوا ما
ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما
أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ ( 44 سوره مبارکه انعام.) چون آنچه را
که به آن پند داده شدند، از یاد بردند. درهاى همه چیز را بر آنان گشودیم. تا وقتى که
به آنچه داده شدند، شاد گشتند، ناگهان آنان را فرو گرفتیم، پس یکباره نومید شدند. »
این صحبتها مقدمه بود که ما
باید غرب را خوب بشناسیم اما احساس میکردم بحثها کمی خلط شده و استفاده ایشان از
آیه اشتباه است و به همین خاطر پرسیدم؟
آیا شما این حرف را در مورد
مطلق علم و رفاه میزنید؟ آیا منظورتان جهتگیری اشتباه غرب در استفاده از علم و
رفاه است؟ ما که در اصل حُسنِ علم و رفاه از این جهت که تعب و سختی را از بندگان
خدا برمیدارد بحثی نداریم؟
ایشان جواب داد:
« خیر! چه کسی گفته که اصل
برداشته شدن تعب و سختی از بندگان خدا حُسن دارد؟ پس اینکه در روایت میگوید: أَفْضَلُ
الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا [ باارزشترین اعمال سختترین آنهاست] به چه معنی است؟ »
چون قبلا استفاده از این روایت
را در برخی متون فقهی دیده بودم در سند آن اشکال نکردم والبته قبلا به این روایت
هم فکر کرده بودم. پس جواب دادم:
این روایت در مقام تزاحم است؟
ایشان گفتند یعنی چه؟ توضیح دادم: یعنی وقتی دو عمل هر دو، مورد امر شارع قرار
گرفته است و شما باید یکی را انجام دهی و نمیتوانی هردو را هم انجام دهی اگر رفتی
آنکه سختتر است را انجام دادی این با فضیلتتر است. البته گاهی خود آن سختی
موضوعیت دارد که ربطی به این قاعده کلی ندارد مثلا پیاده رفتن به سفر زیارت که نوعی
خضوع در آن وجود دارد و این خضوع و خشوع خودش موضوعیت دارد.
·در آیات و روایات با ظهور اولیه معنای یک روایت نمیتوان به آن تمسک
کرد مثلا در فهم روایت مذکور باید به این مطلب دقت داشت که روایات زیادی (متواتر
معنوی) نیز وجود دارد که برداشن تعب و سختی از مؤمنین و خانواده و حتی حیوانات را
تحسین کرده است و برای آن ثواب زیادی شمرده است پس شما نمیتوانی این روایت را در
نظام سازی اجتماعی هم بکار ببری.
§همینجا لازم به تذکر است که شما وقتی میخواهید از یک آیه یا روایت
استفاده کنید باید نگاه کنید که این آیه یا روایت ناظر به فرد است یا اجتماع چه
بسا برخی مطالب اجرای آن برای فرد حُسن داشته باشد اما برای جامعه خیر. مثلاً این
چنین بحثی را با یکی از دوستان در مورد طراحی یک صندوق خانگی داشتم که او مثلا به
مطالبی تمسک میکرد که وقتی پولی در راه خدا میدهی انتظار بازگشت نداشته باش و...
ولی بنده میگفتم این مطالب برای نظام فردی است، وقتی بحث شما ساختار اجتماعی شد نمیتوانی
همانطور که در نظام فردی حکم میکردی حکم کنی و...
·در دوران دبستان یا راهنمایی مثالی ساده را به ما آموزش دادند به
نام قضیه حمار و آن اینکه یک الاق هم اگر بین دو راه که او را به مقصد میرساند،
مردد باشد، راه آسانتر و سادهتر را انتخاب میکند. این مثال را زدم تا متوجه
شویم این یک قضیه بدیهی است که اگر کسی بیعلت بدون هیچ توجیهی بر خود سختی بار
کند، این را هیچ عاقلی نمیپسندد و به تعبیر علم اصول خداوند که خود رئیس عقلا است
حکمی خلاف حکم بدیهی عقل صادر نمیکند.
پس روایت
مذکور را اگر بخواهیم با این حکم بدیهی عقل جمع کنیم، میگوئیم این روایت همانطور
که در بحثی مثل پیاده رفتن به سمت حج و امثال آن مطرح شده است، منحصر به عبادات
است که دست یافتن به حکمتهای آن برای ما کوتاه است و آن هم نه هر سختی در عبادات،
سختیهایی که خود شارع مهر تأیید بر آنها زده باشد، مثلاً پیاده رفتن که به دلایل
متعدد میتوان حکمتهایی برای حُسن آن ذکر کرد و این مطلب برای بسیاری از ماها که
به پیاده روی سفر اربعین رفتهایم اثبات شده است.
·اما آخرین و مهمترین مطلب اینکه چه کسی گفته است که مؤمنین قرار
نیست به آبادی دنیا برسند؟ یکی از علل اشتباهاتی از این دست، عدم تفکیک آیات و
روایت نسبت به قواعد فردی و اجتماعی است.
§به طور مثال قرآن آنگاه که میخواهد در مورد فرد سخن بگوید، میگوید:
«مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ
حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ (20
الشوری)»
هرکس ثرمایه و ذخیره آخرت را
بخواهد به او می دهیم و زیادتر هم میدهیم، هرکس هم ثرمایه و ذخیره دنیا را بخواهد
آن را هم به او میدهیم اما دیگر در آخرت نصیبی ندارد. اما دنیای آن کسی که آخرت
را خواست چه؟ مسکوت میگذارد چون در نظام فردی معلوم نیست دنیای تو آباد شود یا نه
و این خودش لازمه امتحان الهی است اما از آخرت خیالت راحت.
یعنی چه؟ اگر مؤمنین ایمان
بیاورند و تقوا داشته باشند ما درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها باز میکنیم
اما چه کنیم که تکذیب کردند و به همین تکذیب کردنشان وآنچه خودشان خواستند واگذاشتیمشان.
اصلا هدف اسلام از برپایی
حکومت، عدالت و برداشتن تعب و سختی از مؤمنین و انسانها و ایجاد آسایش و رفاه
برای آنها است. و البته خود این رفاه و آسایش هم غایت نهایی نیست.
هدف غایی از همه این کارهای
چیست؟ امام خمینی; در رابطه با این مطلب
میگویند:
رژیم اسلامى مثل رژیمهاى، مکتبهاى
مادى نیست، مکتبهاى مادى تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است
که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند- آنهایى که راست مىگویند- اسلام مقصدش بالاتر
از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادى نیست؛ یک مکتب مادى- معنوى است. مادیت را در پناه
معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام براى تهذیب انسان آمده
است؛ براى انسانسازى آمده است. همه مکتبهاى توحیدى براى انسانسازى آمدهاند. ما
مکلفیم انسان بسازیم. (صحیفه امام،ج7، ص:
531)
تمام مسائلى که هست ما میخواهیم
دست ظالمها را کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه و میخواهیم که قدرتها را سرکوب کنیم و
پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه. همه اینها مقدّمه این است
که یک آرامشى در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحى پیدا بشود، یک هدایت
به سوى خدا پیدا بشود. آن چیزى که اساس است سیر الى اللَّه است، توجه به خداست، همه
عبادات براى اوست. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که سیر الى
اللَّه باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بتّّهاى دیگر. (صحیفه
امام ؛ ج19 ؛ ص51)
به مناسبت ماجرای
محاکمه 4 نفر از عدالتخواهان شیرازی
(سلمان کدیور –
هادی مسعودی- حسین شهبازی – مصطفی پورخسروانی)
ظاهرا اگر از
تاریخ عبرت نگیریم هر روز باید تاریخ جلو ما رژه رود.
شهید نواب در
اوایل دهۀ 20 در اوج جوانی با سنی کمتر از 20 سال به ایران آمد و شروع به مبارزه
با کسروی نمود.
او برای اینکار تشکل فدائیان اسلام را راه انداخت، وی و یارانش
هرجا میرفتند فرقی نمیکرد، بازار یا مسجد شروع به سخنرانی میکردند و آرمانهای
اسلامی را با شجاعت فریاد میزدند.
از شخص اول حکومت پهلوی و تمامی
ایادیش گرفته تا کشورهای همسو با او را به باد انتقاد میگرفتند، حتی اگر لازم بود نیروهای مخالف خود را ترور
میکردند و خلاصه حکومت پهلوی بارها آنها را زندان میکرد اما بالاخره با فشارهای
مردمی و علماء مجبور به آزادی آنها میشدند.
مبارزات
فدائیان همچنان ادامه داشت تا اینکه مدتی کمی بعد از پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری
مصدق به کمک نیروهای فدائیان، اکثر فدائیان به زندان افتادند!
مصدق که تحمل
آرمانخواهی و انتقادات فدائیان را نداشت و نیروهای مبارز و مخلص دیروز امروز موی
دماغ وی بودند، پروندههای فدائیان را که از سالها قبل موجود بود به دادگاه فرستاد؛
البته تنها مصدقی که به ظاهر انقلابی و نماینده نیروهای مبارز بود، میتوانست فدائیان
را زندان کند.
دومین اقدام
مصدق برای سرکوب تمام مبارزان و خودمختاری خود تصویب قانون امنیت اجتماعی بود،
تصویب این قانون مورد اعتراض شدید آیتالله کاشانی قرار گرفت و از عوامل اصلی
اختلاف مصدق و ایشان بود.
این قانون همانطور که آیتالله کاشانی به مصدق هشدار
داده بودند، بعدها البته با کمی تلطیف! مبنای تشکیل ساواک گردید.
قانون را
در هیمن پست الحاق میکنم (دریافت ) تا آن را بخوانید و در مورد بحثی که در ادامه میآوردم
تأمل کنید.
برگردیم به
صحبت خودمان، رژه تاریخ بس است، حال خودمان را ببینیم، شاید عبرت گرفتیم؛
اگر زمان
پهلوی قانون امنیت اجتماعی بود، ما الان قانون تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم
عمومی و خلاصه قوانینی عام از این دست داریم که هر کسی را به هر بهانهای میتوان
به واسطۀ آنها محکوم کرد.
اگر فدائیان اعدام
انقلابی میکردند و صریحا از همه کس انتقاد میکردند اما دوباره آزاد میشدند، اما
امروز بچههای عدالتخواه اگر یک عکس کاملا ساده را که صرفا گویای تناقض در گفتار
و رفتار کسی است منتشر کنند و یا اقداماتی مشابه و البته بعد از آن هم از ترس جان
عذرخواهی کنند که این تناقض را نباید انعکاس میدادهاند، اینها همه مصداق تشویش
اذهان عمومی است.
البته همین متن حقیر هم در نقد این قانون عام شاید مصداق تشویش
اذهان عمومی شود!
ماجرای
محکومیت افراد دلسوخته انقلاب با این عناوین عام محدود به یک یا دو مورد نیست.
کاری به این ندارم که این قوانین عام در چه مجلسی تصویب شده است و همان تفکری آن را به تصویب رسانده است که علی رغم مدعی آزادی بودن قبل
از انتخابات 96 قانونی مکمل آن را نیز قصد داشت به تصویب برساند و به لطف اعتراضات و
بیداری نیروهای مؤمن موفق نشدند؛
خدای ناکرده قصد مقایسه انقلاب اسلامی و نظام پربرکت
خودمان را با رژیم منحوس پهلوی هم ندارم که این جفای بزرگی است، اما در این موضع
خاص ما داریم روی رژیم پهلوی را هم کم کم سفید میکنیم، این مشکل هم به اشتباه در
یک یا دو مصداق برنمیگردد، بلکه مشکلی ساختاری و قانونی است.
وقتی قرآن میگوید:
«لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ»1 خداوند دوست ندارد کسی صدای خود را بلند کند الا کسی که به او ظلم شده است،
وقتی
بزرگترین واجب دین ما امر به معروف و نهی از منکر است و بالا ترین مرتبه آن هم: «کَلِمَةُ
عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»2 سخن حقی که نزد مسئولی ظالم زده شود، است؛
وقتی: «لَنْ
تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ
مُتَتَعْتِع»3 «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با
صراحت و روانى کلام گرفته شود.»
چطور ما
قوانینی وضع کردهایم که میتواند مستمسک هر مسئول صاحب نفوذی قرار گیرد و به
واسطه آن فریاد هر عدالتخواهی را در گلو خفه کند؟!
خود را وارد بازی اصلاح طلب و اصولگرا میکنند و برای لیدرهای این
دو جریان یقه چاک میدهند و از همهچیزمیخواهند
دفاع کنند؛ اما نمیدانند که همه سرکارند.
یک روز هاشمی شده بود نماد اسلام و مخالف او مخالف پیغمبر بود، یک
روز هم نماد جریان اپوزسیون نظام و کسی که حتی بیبی سی برای او تبلیغ میکرد.
یک
روز ناطق نماد اسلام و نماینده اصولگراها بود، یک روز هم از چهرههای جریان اصلاحطلب و قس علی هذا در منتظری و..
اصلا غالب این اپوزسیونها و لیدرهای اصلی جریان اصلاحطلب، روزی نمایندههای
طیف انقلابی جامعه بودند.
ظاهرا این جریانها هم ربط زیادی به اندیشهها ندارد، چرا که هاشمی
با یک اندیشۀ واحد روزی نمایندۀ اصلی جریان اصولگرا بود و روزی نمایندۀ جریان
اصلاحطلب و یا مثلا میرحسین با نظام اندیشه چپ که دقیقا مقابل اندیشه لیبرال
هاشمی بود به صورت همزمان با هاشمی، به یکی از چهرههای جریان اصلاحات مبدل میشود.
اصلاحطلبها چه کسانی هستند؟ در این جریان اندیشهها تقریبا هیچ جایگاه
خاصی ندارند، از مراجع سنتی قم گرفته تا روشنفکران نسبتا لائیک و یا حتی مخالف دین
در خارج کشور خود را به این جریان انتساب میدهند وخلاصه بیشتر اشخاص هستند که
معیار و ملاک هستند، معیار شدن آنها هم بیشتر در اعتراضشان به وضع موجود و مدیریت
کلان کشور و طیف اصولگراهاست است.
خلاصه اینکه اصلاح طلبی خلاصه شده است در اعتراض داشتن به نظام، فرقی هم ندارد که شما در موضع قدرت باشی یا خیر؟ مسؤل پاسخگویی به اعتراضهایت دقیقا خودت باشی یا خیر!
اما اصولگراها چه کسانی هستند؟ ملغمهای از قالتاقها و مخلصها،
قالتاقهایی که چماقی به اسم ولایت ساختهاند و به کمک مخلصها بر سر مخالفان خود
میکوبند.
و البته اصلاحطلبها هم با ساختن دو قطبی ولایت-مردم چماقی به اسم مردم
طراحی کردند تا بر سر اصولگراها بکوبند.
دعوا سر چیست؟ دعوا سر قدرت است.
قدرتطلبان هم هر روزی به اسمی
مردم را بازی میدهند، مثلا همین رئیس جمهور خودمان که البته حاجگیرینف این
دعواست و همیشه بر موج قدرت سوار!
اما دو قطبیما کدام است؟ دو قطبی ما حزبالهیها نه اصولگرا و
اصلاحطلب، بلکه دو قطبی ظلم و عدالت است، در دو قطبی ما مردم و رهبری مطالبهگر
عدالت هستند و در مقابل آنها ظلم، فساد و تبعیض قرار دارند؛
ما نه خیری زیادی از اصولگراها
دیدیم نه از اصلاحطلبها؛
ما نه تعصبی برای دفاع از اصولگراها داریم نه اصلاحطلبها.
معیار و ملاک ما اشخاص نیستند، ما حزبالهیها معیارها و ملاکهایی عقلائی
داریم که خدا از ما خواسته و امام معصوم برای ما بیان کرده است، ما دلبسته ولایت
فقیه هستیم و مطالبهگر عدالت.
📝 از سال دوم طلبگی مسألهای برای بنده مطرح گردید و آن فهم
نظام اولویتهای دین، جهت تشخیص مصالح مد نظر اسلام بود، مسأله ما این بود که هنگام
تعارضات در پیاده کردن دین از کجا بفهمیم کدام مسأله رکن اساسی دین است؟ کدام مسأله
از دیگری مهمتر است و...
با سؤالاتی که از اساتید خود در این رابطه داشتیم یکی از شواهد راهگشای
این مسأله، روایاتی بود که مثلا میگفت اسلام بر 5 چیز بنا شده است و این نشان میداد
این امور از اساسیترین امور دین ما است.
✍️از جمله جاهایی که روایت مربوط
به این بحث جمع شده است، باب دعائم الدین(ستونهای دین) کتاب شریف اصول کافی میباشد
که نکات بسیار جالبی را به ما نشان میدهد.
بررسی این روایات هم برای مؤمنین و هم دشمنان دین از این جهت بسیار مهم
است که معلوم میکند اگر میخواهیم دین را حفظ کنیم، از این مطالب نباید غافل شویم
و اگر کسانی بتوانند این امور را خراب کنند، نتیجۀ آن نابودی دین است، چرا که دین بر
این امور استوار است و اگر این ارکان(ستونها) حفظ شدند دین حفظ میشود و اگر این ارکان
نابود شدند دین نابود میشود.
📝و اما آنچه درد آور است اینکه متأسفانه
در نظام اولیت غالب مؤمنین، برخی از این امور ساده انگاشته میشود. به طور مثال وقتی
به لیدرهای مذهبی نگاه میکنیم جز معدودی به این ارکان دین هیچ توجهی ندارند، در حالی
که برخی از آنها عملا در جامعۀ امروز ما یا تعطیل شده است یا در کار فرهنگی مسئولین
فرهنگی توجه خاصی به آنها نیست.
✍️در روایات این باب 5 مطلب به عنوان ارکان اصلی دین معرفی
شدهاند که به ترتیب اهمیت مطرح شده در روایات این باب، عبارتند از: 1. ولایت 2. نماز
3. زکات 4. حج 5. روزه.
به طور مثال در یکی از روایات امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:
«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى خَمْسٍ: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ،
وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ،
فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.
✍️نکته جالب توجه در یکی از این روایات
این است که بعد از اینکه عنوان میکند اصلیترین ستونهای دین 3 امر: ولایت، نماز و
زکات است، میگوید: «لَاتَصِحُ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا بِصَاحِبَتَیْهَا» یعنی
بین این سه رکن دین پیوستگی و رابطه مستقیم است و مثلا اگر در جامعهای زکات پرداخت
نشود، نماز و ولایت مردم ضعیف میشود و یا اگر نماز در جامعهای تقویت شود، ولایت و
زکات تقویت میشود.
📝 ما چقدر در تبلیغات دینی خودمان به زکات میپردازیم؟
در روایتی از همین باب امام در مورد علت اهمیت زکات میگویند: «الزَّکَاةُ
تُذْهِبُ الذُّنُوب» زکات گناهان را از بین میبرد. خوب ما در مبارزه با گناهان چقدر
به تقویت زکات توجه میکنیم؟ و همین طور در مورد نماز.
بعد از خواندن روایات این باب بود که گفتم "رحمت خدا بر حاجآقا
قرائتی که متولی نماز و زکات در کشور ایشان بودند."