📝 در
نگاه توحیدی به عالم، چیزی به اسم شانس وجود ندارد و عوض آن هرچه هست رزق و تقدیر
الهی است و هرچه باور به این مطلب به جهان بینیما در امور مختلف مبدل شود بر ایمان
و توحید ما افزوده شده است.
📝 خاطرهای
بسیار آموزنده و با ارزش از پدرم دارم که به نظرم مهمترین نکته آن باور به این
نکته است که هر آنچه در این عالم اتفاق میافتد ولو اتفاقات ساده همه در نظام تقدیرات
الهی و اعمال ما است، هیچ چیز اتفاقی نیست و هر امر سادهای در عالم تأثیر خود را
خواهد گذاشت ولو سالها بعد.
✅پدرم میگفت:
🔹 قریب
به سال ۶۲ بود که اهواز معراج الشهداء بودم، شمار زیادی از شهدا را آورده بودن، رفتم تا اگر شهیدی از منطقه ما هست و میشناسیم، شناسایی کنم.
🔹 همینطور
که درون شهدا میگشتم، جنازهای را دیدم که پشت او نوشته بودند "فلانی
ظفرآبادی" اعزامی از منطقه کوار، او را برگرداندم و دیدم بدن او کاملا سالم
است و هیچ اثری از گلوله و زخم در بدن او نیست و ظاهرا با موج انفجار شهید شده بود
ولی او را نمیشناختم و رد شدم و رفتم.
🔹سالها
گذشت و در سال ۹۱ یا ۹۲ بود که روزی بین راه "شیراز- کوار" بودم، ناگهان
بعد از قریب به ۳۰ سال به یکباره همان صحنه مقابل چشمانم آمد و مثل اینکه کسی
فرمان ماشین من را در دست گرفته باشد به دلم افتاد که باید بروم قبر این شهید را پیدا
کنم؛
🔹به سمت
منطقهای رفتم که روستای ظفرآباد در آنجا بود و با مقداری پرس و جو روستا و
قبرستان آن را پیدا کردم. در قبرستان اسم آن شهید را گفتم و قبرش را پیدا کردم.
🔹همانطور
که سر قبر شهید بودم کسی آمد و احوال پرسی کرد، از اقوام شهید بود، به دلم افتاد
که به منزل شهید بروم و از او خواستم که من را نزد پدر و مادر شهید ببرد.
🔹خلاصه
به منزل شهید رفتم و بعد از احوال پرسی ماجرای چند دقیقهای که جنازه شهید را دیده
بودم برای پدر و مادر شهید تعریف کردم اما این قضیه ساده برای آنها آنقدر مهم بود
که تا دقایقی خِیره شده و چیزی نمیگفتند. وقتی خاطره را میگفتم هر دو کاملا
ساکت، باتمام توجه، به آنچه میگفتم دقت
میکردند.
🔹مادر
شهید پس از لحظاتی آهی کشید و خدا را شکر کرد و گفت خدایا شکرت که دلم را آرام کردی.
🔹از اینجا
به بعد من دنبال راز این ماجرا، تعجب پدر و مادر و یادآوری این صحنه بعد از قریب
به ۳۰ سال بودم؟!
🔹 مادر
شهید گفت: روزی که پسرم را آوردند نگذاشتند روی او را ببینم، گفتند: صورتش بسیار
آسیب دیده و نمیشود او را ببینید. زمان گذشت اما هر وقت سر قبر او میرفتم دلم
آرام نمیگرفت؛
🔹 به بنیاد
شهید رفتم و اسامی شهدای استان فارس را بررسی کردیم، متوجه شدیم شهیدی دیگر همنام
فرزند ما در جنوب فارس در فلان منطقه هست، رفتیم قبر او را پیدا کردیم. وقتی سر
قبر آن شهید رفتم دلم آرام گرفت. اما هیچ سندی نداشتم و دلم قرص نمیشد و همچنان
دنبال چیزی بودم تا دلم را قرص و آرام کند.
🔹 امروز
شما این خبر را برایم آوردی و حالا دیگر فرقی نمیکند، همه این شهدا مثل بچههایم
هستند ولی دلم قرص است که همان شهیدی که در آنجا بود و دلم بالای قبرش آرام گرفت،
شهید من است.
📝 چند وقتی
بود یکی از بستگان مُسن ما سکته کرده و او را در بستر نگهداری میکردند، روز به
روز حالش بدتر و علائم حیاتی او کاهش پیدا میکرد. روزهای آخر مثل یک تکه گوشت شده
بود و از روی نبض متوجه زنده یا مرده بودن او میشدند، با سُرنگ از طریق بینی به
او غذا میدادند و پوشک او را هم روزانه عوض میکردند.
📝 یکی از نوههای
جوان خانواده ایشان پرسیده بود آیا واقعا ما وظیفه داریم به هر زجری برای پدر بزرگ
و خودمان، ایشان را زنده نگهداریم؟ و این صحبت، موجب ناراحتی پدر و دیگران شده
بود.
📝 همین سوال
سالها بعد از وفات پدر بزرگم برای من نیز وجود داشت؟ پدر بزرگم بعد از مدتها
بستری بودن در خانه و زخم بستر و مشکلات فراوان، وقتی سکته دوم را روی سکته اول
زد، چند روز آخر زندگی را در بیمارستان سپری کرد.
📝 در بیمارستان،
با اینکه چند روز بود هیچ تکانی نخورده بود و تقریبا یک روز بود، حتی لبهایش را
هم تکان نداده بود، وقتی پرستار خواست درون بینی او لوله وارد کند، آنقدر بر او
سخت شد که هرچه توان داشت جمع کرد و دست پرستار را گرفت. در بیمارستان لباسهایش
را در آورده و از این تخت روی آن تخت میبردند و با زور دستگاهها و لولههای
متعددی که به او وصل بود با هزینه بسیار زیاد ۳ یا ۴ روز دیگر زنده ماند.
📝 وقتی
خانواده آن آشنایمان مسأله پیش آمده را با من مطرح کردند، اگرچه برایشان تلخ بود
ولی قبح سوال آن جوان را شکستم و بحث را با اشاره به بحث آتانازی را مطرح کردم.
✅ آتانازی در فارسی «خوشمیری»،
«مرگ آسان»، «به مرگی»، «مرگ با وقار»، یا «مرگ بدون بیحرمتی» نیز گفته شده و بر
سه قسم است:
۱_ نوع فعّال
که با تجویز داروی کشنده از طرف پزشک به زندگی بیمار خاتمه داده میشود.
۲_ نوع
انفعالی، به صورت خودداری از ادامهی مداوا و زنده نگاه داشتن بیمار محتضر.
۳_ نوع غیر
مستقیم که با قرار دادن داروهای به مقدار زیاد در دسترس بیمار تا بیمار شخصاً به
زندگی پررنج خویش پایان دهد.
✅ از مراجع سوال شده است که حکم
آتانازی در هر یک از حالات مذکور چیست؟
🔹امام خامنهای
میفرمایند:
👈حفظ محتضر و تأخیر
مرگ او واجب نیست، بنابراین قسم دوّم مانع ندارد. ولی هر کاری که موجب مردن او
باشد، مثل دو قسم دیگر جایز نیست.
🔹آیتالله
مکارم میفرمایند:
👈تا آن مقدار که
امید به بازگشت حیات دارد، در صورت توان درمان را ادامه دهد و بیش از آن وظیفه ای
ندارد، ضمن اینکه اگر یقین به عدم بازگشت دارد، میتواند وقتی مواد دستگاه تمام شد
از ادامه آن بپرهیزد ولی قطع دستگاه جایز نیست.
📝 جدا از مسأله
هزینهها بسیار زیاد، صرف رنجهای بسیاری که افراد طی مراحل درمانی خود میکشند و
شرایط برای آنها از جهات مختلف پوشش، نظافت و... بسیار سخت میشود و نیز عمومیت
داشتن این مسأله برای بسیاری از خانوادهها، موجب ضرورت پرداخت بیشتر به این مسأله
است.
📝 یکی از
دوستان طلبه میگفت:
👈«حفظ حیات
مؤمن واجب است و این محل اجماع همه فقها است و این حرفها که جان انسان را با
مسائل مادی میسنجند از نگاه غرب و تاثیرات آن نتیجه شده است.
بارها شده
است که افرادی به کُما رفتهاند ولی بعدا دوباره به حیات طبیعی برگشتهاند، افرادی
سکته کردهاند و به شرایط شبیه احتضار رسیدهاند ولی برگشته و به حیات خود ادامه
دادهاند و خلاصه بحث آتانازی برگرفته از فرهنگ غربی است و بر اساس مبانی ما حرام
است.»
📝 بنده میگفتم:
اگرچه عنوان آتانازی از غرب گرفته شده و اگرچه مسائل مادی بسار زیاد و سختیهای آن
موجب توجه بیشتر ما به این مسأله شده است اما زاویه نگاه ما به این مسأله از جهت
امور مادی نیست و اتفاقا کسانی در نقد اندیشه غرب وقتی از زاویه ما به بحث ورود میکنند،
خلاف نتیجه شما را میگیرند.
📝 نگاه غربی
همه چیز انسان را این دنیا میداند و به هر سختی و حقارتی حاضر است، هر کاری کند
تا چند روز زندگی خود در دنیا را طولانیتر کند، اما نگاه اسلامی وقتی دنیا را
مقدمهای برای آخرت میبیند و نگاه استقلالی به دنیا ندارد برای ماندن در دنیا
حاضر به تحمل هر حقارتی نیست. بسیاری از ماجراهایی که برای بیماران محتضر در بیمارستانها
رخ میدهد دون شأن انسان است. به طور مثال استاد طاهر زاده که از اساتید قوی نقد
غرب میباشند در کتاب "هنر مردن" در مورد برخی بیماران سرطانی مطالبی با
همین مضمون را میگویند.
✅ باید دقت داشت بحث ما مربوط
به تمام موارد "آتانازی" نیست بلکه در مورد کسانی است که عرفا امیدی به
بازگشتشان نباشد و صرفا برای چند روز حیات نباتی بیشتر بخواهیم، به هر شکل آنان را
نگهداریم و در استفتاء مذکور ازفقها نیز
با تفصیل مذکور آن مورد جایز دانسته شده بود.
✅ با دو نفر مرد مُسن صحبت
میکردم، صحبتهایمان در مورد این بود که انسان حرمت دارد و اینکه وقتی کسی به
حالت احتضار میرود، خوب نیست به قیمت دو سه روز بیشتر زنده بودن، در بیمارستانها
وضعیت خیلی بدی برای او پدید میآورند و این وضعیت دون شأن مؤمن است؛
✅ وسط صحبتها یکی از آنها گفت:
«مادر من تومور مغزی داشته وقتی
او را عمل کردند، بعد از عمل ۳ بار به کُما رفت و مجبور شدهبودیم گلوی او را
سوراخ کنیم و..
وقتی از کما بیرون آمده بود میگفت:
چه از جان من میخواهید ولم کنید بروم. فلانی و فلانی (از اقوام که به رحمت خدا
رفته بودند) آمدهاند منتظر من هستند.
ما باورمان نمیشد و گفتیم
لابد توهم زده است، تا اینکه مادرمان همان موقع دوباره حالش بد شد و به کُما رفت،
اما مدتی نگذشت که مجددا از کُما بیرون آمد،
وقتی دوباره از کُما بیرون
آمده بود میگفت: چه از جان من میخواهید بگذارید بروم راحتم کنید، فلانی و فلانی
و فلانی همه آمدهاند منتظرم هستند، شما آنها را نمیبینید ولی آمدهاند منتظرم
هستند تا بروم.
بازهم ما باورمان نمیشد و میگفتیم
لابد توهم میزند تا اینکه مادرمان گفت: فلانی زن داییت هم مرده؛
میگفت: من که پیش مادرم بودم
خبر نداشتم که این اتفاق افتاده است، به بستگانم تلفن کرده و سوال کردم که مادرمان
اینجور چیزی میگوید؟ گفتند: بله شبقبل فلانی به رحمت خدا رفته است، اینکه
مادرمان فهمیده بود خیلی برایمان عجیب بود و متوجه شدیم او واقعا چیزهایی میبیند
و متوجه میشود و این ما هستیم که نمیبینیم و متوجه نمیشویم؛
خلاصه مادر ما رفتنی بود وقتی
داشتیم کارهایترخیص او را میکردیم و
خواهرم مشغول عوض کردن لباسهای مادرم بود، برای بار سوم به کُما رفت و در همان
حالت هم به رحمت خدا رفت.»
✅ در کتاب شریف کافی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر (صلی
الله علیه و آله) روایت شده است:
🔸بنگرید، که با چه کسى همسخن مىشوید؛ زیرا هیچ کس نیست که
مرگش فرا رسیده باشد، مگر اینکه یارانش که او را به سوى خدا همراهی میکنند، در
برابرش مجسّم شوند؛
✅ یکی از بستگانم که
فردی متواضع و مذهبی نیز است، در مجموعهای مدیر بود، رفتار این بنده خدا با سرایهدار
آن مجموعه برخلاف انتظار من خیلی سنگین و بعضا با کممحلی بود. به او گفتم چرا شما
مثلا با سرایهدار دست نمیدهید و خیلی او را تحویل نمیگیرید؟ گفت: "اگر من
با او خیلی صمیمی بشوم دیگر حرف من را درست گوش نمیدهد."
✅ فرض کنید این سرایهدار چند سال بعد مرتبهای بالاتر پیدا کند؟ به
احتمال قوی او نیز رفتاری چنین با زیر دست خود خواهد داشت و یا مثلا فرض کنید این
سرایهدار از این مجموعه بیرون برود و دوباره آن مدیر را ببیند، بسیار بعید است
علاقه و صمیمیتی بین آنها وجود داشته باشد. وقتی نوع تعامل اینگونه باشد، بسیار بعید
است آن سرایهدار خود را عضوی از آن مجموعه بداند و با دلسوزی در حفظ منافع مختلف
مجموعه به اشکال مختلف بکوشد و در انجام کارها، تنها به مواردی که در ساختار مشخصا
از او مطالبه میشود اکتفا خواهد کرد.
✅ در واقع مدل "علو طلبی" بالادستها و
"استخفاف" پاییندستها برای اثبات استعلای بالادست و فرمانبرداری پایین
دست، همان مدل تشکیلاتی و ساختاری فرعون است؛
✅ ولو بسیاری از ما، مذهبی و حتی افرادی متواضع باشیم اما ندانسته
گاهی در نوع مدیریت خود به روش طاغوتی و فرعونی تمسک مینماییم، به تعبیر قرآن در
مورد فرعون «فَاسْتَخَفَ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه» (۵۴ زخرف) فرعون قوم خود را تحقیر میکرد
و آنها نیز از او اطاعت میکردند.
✅ وقتی به ساختارهای نظامی بجامانده یا الگو گرفته از زمان طاغوت
توجه میکنیم عینا اجرای همین الگو به اشکال مختلف را میبینیم و نتیجه آن عقدهای
شدن بسیاری از جوانان بعد از خدمت سربازی است. حتی گاهی این الگوها در مجموعههای
مذهبی مثل بسیج و یا نهادهای انقلابی و حتی طلبگی نیز اجرا میشود و بهتر بگویم با
چشم بستن بر هر اسمی، هرجا الگوی استخفاف زیردست ولو به اشکال ضعیف را دیدیم باید
گفت آن مجموعه به همان نسبت دارای الگوی طاغوتی و فرعونی است؛
📌 مؤمن اگرچه علو دارد کما اینکه قرآن میگوید: «وَ
أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین»( ۱۳۹ آل عمران) شما بلندمرتبهترین
هستید اگر با ایمان باشید؛ اما هیچگاه علو طلب نیست کما اینکه قرآن میگوید: «
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی
الْأَرْضِ وَ لا فَسادا» ( ۸۳ قصص) این دار آخرت است، آن را اختصاص میدهیم به
آنها که نه علوی در زمین و نه فسادی را طلب نمیکنند.
✅ دوستی داشتم که مدتی
شبها نگهبان جایی بود و برای حفاظت از آنجا سگی هم آورده بود. با اینکه پسری مذهبی
بود بعد از مدتی با آن سگ بسیار اُخت شده و خیلی وقتها با آن بازی میکرد. خاطرات
بسیار جالبی هم از آن سگ برایم میگفت که هنوز یادم هست.
✅ این سوال همیشه گوشه ذهنم بود که چرا خداوند این حیوان بسیار با فایده،
وفادار و با شعور را نجس و وجود آن در هر چهار دیواری را مورد دوری ملائک از آنجا
دانسته است؟!
✅ اگرچه توجیهاتی پزشکی برای این مطلب ذکر شده است اما هیچ کدام به
دلم نمینشست و همیشه نقضها و پاسخهایی برای آنها داشتم و البته به خیر بودن
آنچه خداوند گفته است نیز اطمینان داشتم.
✅ نکاتی به ذهنم رسیده بود تا اینکه با توصیفات کتاب "توحید
مفضل" از سگ برخوردم که مؤید آنچه فکر میکردم بود.
در کتاب توحید مفضل که جملات
آن منسوب به امام صادق(ع) است از سگ به عنوان یکی از شگفتیها و آیات الهی نام
برده شده و آن را چنین توصیف مینماید:
👈 «در میان این درندگان، "سگ" چنان آفریده شده
که به صاحبش مهر بورزد و از او دفاع و حمایت و نگاهدارى نماید.
در شب تاریک بر دیوارها و بامها
بالا رود تا خانه و صاحب خود را از شرّ دزدان [و مزاحمان] نگاهدارى کند.
مهر و دوستى سگ و علاقهاش به
صاحب خود، گاه به درجهاى مىرسد که براى حفاظت از جان و مال و حیوانات صاحبش جانش
را در خطر مرگ مىافکند.
سگ چنان با صاحبش انس و الفت
دارد که همراه او در برابر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مىورزد، راستى چرا در آفرینش
سگ این مهرورزى و مهربانى نهاده شده است؟
آیا جز براى آن است که سگ
نگاهبان آدمى باشد؟
براى آن، نیشهاى برنده، چنگالهاى
درنده و صدایى هولانگیز و وحشت آورنده پدید آمده تا دزدى که در قلمرو حفاظتى آن
سگ طمع کرده فرار را بر قرار ترجیح دهد و سگ از آن منطقه به خوبى حراست نماید.»
✅ بنده خدایی را میشناختم که اخلاق بدی داشت و رفتارهای او موجب شده
بود که تقریبا همه خانواده او را طرد کنند او نیز در خانه تنها شده و سگی برای خود
آورده و با آن انس گرفته بود.
🔹 وقتی به فرهنگ غربی که انسانها را به تنهایی میکشاند
و فرهنگ دینی که انسانها را دایما به اجتماع و ارتباط مستقیم و حضوری با یکدیگر
دعوت میکند، فکر میکنم؛
🔹 وقتی خانمها و آقایانی را میبینم که از شدت "نیاز
به توجه دیگران" خود را به شکلهای عیجب و غریب در میآورند و سگی را با خود
همراه دارند که مونس آنها شده است؛
🔸 این نکته برایم پر رنگ میشود که چه بسا وجود یک حیوان
بسیار با شعور و بسیار وفادار همان وصلهای است که غرب به ساختار ناقص خود در سبک
زندگی زده است و نهی خداوند از حضور این حیوان در خانه نیز نه از پلیدی آن بلکه از
شدت خوبی آن و اینکه مبادا این موجود که برای امری دیگری خلق شده است، بتواند برای
بشر جای فرزند و روابط خانوادگی را بگیرد، باشد.
📌 همانطور که به تعبیر امام خمینی(ره) نجاست کفار یک حکم
سیاسی و برای عدم اختلاط مسلمانان و کفار است، چه بسا نجاست سگ نیز حکمتی چنین
داشته باشد تا مبادا محاسن زیاد این حیوان که برای حفاظت و نگهبانی از اموال انسان
خلق شده است، موجب شود بشر به اشتباه افتاده و آن را جایگزین امور مقدس و ارزشمندی
چون روابط خانوادگی و اجتماعی نماید.
...........................
📝 فیلم مرتبط:👇
دریافت مدت زمان: 1 دقیقه جایگزینی سگ و فرزند وصله سبک زندگی غربی به ساختار ناقص خود...
دریافت مدت زمان: 5 دقیقه 14 ثانیه سگهایی که بیشتر از فرزند محبوباند
✅ آیتالله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری
و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مکفارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد میکند که:
👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با
آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد.
وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای
حامی تروریسم نمیباشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمیکنند
و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی
کردهاند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)
"جان پویند کستر"
مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت
ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به
جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن
تروریسم میباشد.»[۱]
ایشان پس از اشاره به شکست و
ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله راههایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینههایی
مثل نهضت آزادی و بنیصدر، میگویند آمریکاییها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس
از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینههای نفوذ ناپذیری چون مطهری و
بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:
👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در
اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری
داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکاییها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود.
چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً
و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع
سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت
منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی
قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا
توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام
مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی
بمانند.» [۲]
✅ از جمله شواهدی که میتوان برای ارتباط آمریکاییها با کانال مهدی
هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی آورد، درخواست منوچهر قربانیفر، به عنوان
واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکاییها از منتظری برای حل
مشکلات پیش آمده در مذاکرات مکفارلین میباشد.
✅ منوچهر قربانیفر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز
دست داشت وی که دارای روابط دیرینهای با سرویسهای جاسوسی موساد و سیا بود. آیتالله
منتظری در مورد در خواست قربانیفر برای حل مشکل میگویند:
👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران
دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان
آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو
"[۳] یکی از اعضای سپاه بود،{...}
قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی
که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای
قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید
نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]
✅ نکته جالب توجه اینجاست که "قربانیفر" آنچنان نفوذی در
سطوح عالی کشور دارد که از حساسترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیتالله
منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع
شده و در نامهای این مطلب را به اطلاع ایشان میرساند.[۶]
آیتالله منتظری در مورد
ارتباط "قربانیفر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند
مهدی هاشمی میگوید:
👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب
مربوط بود، مرحوم امید میگفت من قبل از انقلاب میخواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی
امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر
به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای
ماجرای مکفارلین) اعدام شد.» [۷]
[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین
موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش
آفرینی میکرده است.
[۴] امید نجف آبادی از نیروهای
اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی
نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم
شد.
[۵] خاطرات آیتالله منتظری ج
۱ صص: ۵۸۶ – ۵۸۷.
[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.
[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.
🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان میرسانم:
🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»! ...................................
🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟! ....................................
🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکاییها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست. هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره. قربانی فر سر اختلاف قیمت موشکها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چارهای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمیبینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو میده. پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکاییها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد! حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد. ...................................
🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا میکرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت. کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکاییها و واسطهها و ارتباط اینها با اسرائیل میشه. ............................ 🔸 پاسخ بنده: در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمیشود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مکفارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود: در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است. منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر میکند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است. از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدتها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل میدانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایتهای منتظری به نتیجه نمیرسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کمتر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر میشود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضتها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست! اما در مورد پیچیدگیهای طرف آمریکایی که به بحثما نیز مرتبط میشود آقای سید محمد خامنهای شواهدی میآورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان میگویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.» باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعیها به راحتی نمیتوان گذشت.
✅ ایشان در صحبتی همسو با ترامپ که مثلا میگوید ساقط کردن پهباد آمریکایی
تصمیمی فردی و جزئی بوده و نه تصیم حاکمیت ایران میگوید: «من شهادت میدهم که در
ایران رهبری نمیخواهد جنگ شود. مجموعه تحلیلهای ما از شخص ترامپ هم این است که
او هم نمیخواهد جنگ شود. اما واقعیت این است که جنگ دست هیچ کدام از این دو نفر نیست،
ممکن است اتفاقاتی بیافتد که کسانی هستند که هم در آمریکا هم در اسرائیل هم در
عربستان و هم در ایران که میخواهند جنگ صورت گیرد. خیلی باید هوشمندانه حرکت کنیم.»
✅ متاسفانه جریان اصلاحطلب با درست کردن برچسپ تندرو و افراطی همیشه
درصدد توجیه تفریطهای خود هستند، باید از این جماعت پرسید وقتی شما هر حرکت
متقابل و مقتدرانهای در مقابل دشمنان را افراطی گری میدانید و هر تزلزل و کرنشی
را اعتدال و عقلانیت میشناسیت پس مصداق تفریط و وادادگی در عرصه سیاسی چیست؟
مثلا ایشان در ادامه همین
جملات میگویند:
👈« آقای هاشمی رفسنجانی دوماه بعد از پایان جنگ مصاحبهای
داشت که از او میپرسند که با این تجربهای که داری نظرت در مورد جنگ چیست؟ میگوید
شاید ما میتوانستیم جلو جنگ را بگیریم. خیلی این تجربه مهمی است ما باید همه
کارهایمان در وحله اول این باشد که جلو جنگ را بگیریم.»
✅ وقتی صدام بیمنطق به کشور ما حمله کرد و ما مشغول دفاع متقابل بودیم،
جریان هاشمی به دنبال پایان دادن جنگ به هر قیمتی بود.
اما کسانی چون حضرت امام(ره)
معتقد بودند که ما در عین اینکه دنبال جنگ نبوده و نیستیم ولی در مقابل ظلم و تعدی
به خودمان هم منفعل نبوده و بایست مقاومت کنیم:
👈« این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از
اول جنگ نکردیم، جنگ نمىخواستیم، از حالا هم نمىخواهیم، بعدها هم نمىخواهیم، اما
صلحى که از جنگ بدتر است هم نمىخواهیم. ما مىخواهیم که دنیا این آدم فاسدى که این
همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند.{...} تکلیف ما این است که
در مقابل ظلم بایستیم و این کسى که تعدى به ما کرده است، تو دهنى به او بزنیم و تا
این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما
نیست. {...}مىبینید که در نماز جمعه چه
کردند. این یک مطلبى است گفتنى، تاریخى، تا کسى نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند،
باورش نمىآید که زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلویش است هیچ حرکت نکند،
این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور
رگبارى که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشستهاند سر جاى خودشان و
هیچ ابداً حرکتى نمىکنند. و ملت، یک همچو ملت است.
ملت این طورى دیگر دنبال این
نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این
دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طورى که پیغمبر اکرم(ص) هم بوده، پیغمبر
اکرم(ص) هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، {...} بنابراین، ما
باید استقامت کنیم و آن چیزى که نگرانى پیغمبر(ص) هست که نبادا ملتش استقامت نکنند
و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کارى بکنیم که این نگرانى نگذاریم در حق ما
ثابت بشود.»[1]
✅ در اندیشه مقاومت آنچه مهم است عمل به تکلیف الهی است و همانطور که
تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است اگر امتی برای خدا قیام نمود پیروز است.
اندیشه مقاومت برخلاف تصور جریان
روشنفکر شعارگرا و انتزاعی نیست بلکه کاملا عینی و تجربهشده است، فقط تفاوت آن با
جریان به اصطلاح روشنفکر این است که خدا و ایمان به او را نیز جزو واقعیت و عینیت
و بلکه بالاترین مصدر قدرت میداند.
✅ آقای تاجزاده در قسمت دوم از سخنانشان در مقابل این شبهه که شما
به علت ترسو بودن، گزینه مقاومت را رد میکنید، میگویند:
👈 «از این شایعات و تهمتها هم که اینها ترسو هستند خیلی
نمیترسیم، ما اگر ترسو بودیم به رهبر انتقاد نمیکردیم. هیچ چیزی در این کشور
مجازات و جریمهاش بیشتر از این نیست که به شخص رهبر انتقاد کنید. آنجایی که صلاح
بدونیم انتقاد میکنیم و آنجایی هم که به مصلحت کشور بدانیم دفاع میکنیم.»
✅ خب لابد اگر هیچ چیزی در این کشور مجازاتش و جریمهاش بیشتر از
انتقاد از رهبری نیست و ایشان و اصلاحطلبها هم از رهبری انتقاد میکنند، پس ایشان
الان در فضا یا سلولی مخوف و زیر زمینی دارند سخنرانی میکنند!نشریات و سایتهایشان هم درون اوقیانوسها چاپ
و منتشر میشود! دولت و مجلس هم که لابد در دست موجوداتی فضایی است که اصلا با
شعار تکرار میکنم رأی نیاوردهاند!
✅ آقای تاجزاده در ادامه سخنانشان میگویند:
👈«اما برای ایران میترسیم برای آیندهیمان میترسیم. نمیخواهیم
ایران به سرنوشت خیلی از کشورهای منطقه دچار شود که تازه بعد از صدها هزار کشته و
میلیونها آواره و خراب شدن زیرساختهایش تازه اگر ثبات بخواهند باید بیایند بنشینند
باهم صحبت کنند. افغانستان، سوریه، لیبی، همه این است. اگر این کاری که اسد در سوریه
میکند اگر ۶ سال پیش از این همین کارها را آنوقت قبول میکرد که ما قانون اساسی
را عوض کنیم. انتخابات آزاد بگذاریم همه بیاییم در صحنه والله و بالله در صوریه
جنگ داخلی رخ نمیداد.»
✅ متأسفانه جریان اصلاحطلب، وقتی سخن از مقاومت میشود ایران را با
"لیبی و قذافی" مقایسه میکنند. چون سرنوشت گذشته و آینده خود را به علت
مشابهتهایشان یکی میدانند. اصلاح طلبها همان جریان چپ تندرو ابتدای انقلاب
بودند که همان زمان هم، چون قذافی اشتباه میکردند و همچون قذافی در دام افراط افتاده
بودند و بعدها نیز همچون قذافی به تفریط و دام باج خواهی آمریکا افتادند.
✅ مقایسه دیگری که اصلاحطلبها دائماً انجام میدهند تشبیه شرایط ایران
به سوریه است که علت جنگ داخلی در سوریه، نبود آزادی در انتخابات و دیکتاتوری بوده
است که ما نیز اگر چنین نکنیم دچار همان سرنوشت میشویم!
🔹اصلاحطلبان و امثال تاجزاده:
🔸از یک سو با فرافکنی جمهوری اسلامی با برگزاری میانگین یک
انتخابات کاملا آزاد در هر سال با بالاترین درصد مشارکت مردمی و جابجایی قدرت بین جریانهای
کاملا متفاوت را به حکومت غیردموکراتیک بشار تشبیه میکنند؛
🔸و از سویی چشم بر نقش اصلی جریان صهیونیستی آمریکایی در
بحران سوریه، برای اجرای طرح خاورمیانه جدید و زدن عقبه حامی حزب الله میبندند.
🔹اگرچه سوریه برخلاف ایران
نظامی غیر دموکراتیک و حتی خودکامه داشت اما دیگر کشورهای مختلف عربی و متحد آمریکا
نیز همه حکومتهایی به همین منوال داشته و دارند اما هیچ کدام دچار جنگ داخلی و
بحران کنونی سوریه نشدند.
🔹مسأله اصلی که موجب بحران سوریه و جنگ داخلی گردید، تمایل
سوریها به جبهه مقاومت و حمایتشان از حزبالله در جنگ ۳۳ روزه و تلاش جریان صهیونیستی
برای زدن عقبه حامی حزب الله و تضعیف محور مقاومت بود.
🔹عامل اصلی به راهانداختن جنگ داخلی #سوریه و خلق داعش
و گروهای معارض، شکست مذاکرات سوریه با غرب برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی
جولان و تقویت رابطه سوریه و جریان مقاومت بود؛
✅ آقای تاجزاده در قسمت سوم از صحبت خودشان میگویند:
👈«ما باید قاطع بایستیم همه کار خودمان را هم بکنیم در
چهارچوب برجام هم باید کارمان را بکنیم و باید برویم به سمت اینکه متناظر با آمریکاییها
ما هم رفتار بکنیم. رفتار متناسب، آمریکا شرط میگذارد ما هم شرط بگذاریم. تلفن میدهد
تلفن دهیم. بگه من آماده مذاکره هستم، بدترین نوع دیپلماسی این است که ترامپ از آن
طرف برای ما ناو میفرستد، پرچم مذاکره را هم او میگیرد دستش، ما بگوییم که ما
مذاکره نمیکنیم. ما که با این دولت و آن دولت کاری نداریم که! برای ما منافع ملت
ایران و مصلحت کشور مطرح است. اعلام میکنیم اگر این شرایط ما پذیرفته شود با هرکسی
در آمریکا باشد مذاکره میکنیم. این شرایط پذیرفته نشود مذاکره نمیکنیم.»
✅ آنچه متعارف تمام نزاعها و جنگها در عرف تمام کشورها در طول تاریخ
به صورت مشترک بوده است، اینکه مذاکرات دو طرف متخاصم در شرایط آتش بس رخ میداده
است. اما این دوستان که ولع مذاکره با آمریکا چشم و گوششان را بسته است، در شرایطی
که آمریکا مشغول تهدیدها و تحریمهای مختلف است و هر روز یک ادعای و سناریو جدید و
یک نوع تحریم جدید با واسطه و بیواسطه برای ما درست میکند، فریب تلفن دادن ترامپ
را میخورند.
آنقدر بچهگانه اما محکم صحبت
میکنند که انسان شک میکند حتی یک دقیقه به حرف خودشان فکر کرده باشند. کدام شرایط
شما را آمریکا پذیرفت؟ و در کدام مذاکرات به تعهدات خود پایبند ماند؟ مذاکرات
الجزایر؟ آزادی گروگانهای لبنانی و مکفارلین؟ افغانستان؟ هستهای و برجام؟ در
کدام یک تا کنون آمریکا به تعهدات خود عمل نموده است؟
به تعبیر قرآن: «فَقاتِلُوا
أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» با
رئوس طاغوت بجنگید چرا که آنها عهد شکن هستند، شاید حاصل مبارزه شما این شود که
عهدشکنی خود را کنار بگذارند.
✅ آقای تاج زاده در ادامه راهکار داخلی را نیز برگزاری انتخابات
آزادبدون نظارت استصوابی مطرح میکنند.
🔹 اما نظارت یا استطلاعی است یعنی صرفا اعلام نظر بدون
حق تصرف در رد یا تایید صلاحیت و یا نظارت استصوابی که حق تایید و رد نمایندگان نیز
وجود دارد و این طبیعی است که صرف اطلاع دادن بدون حق رد و تایید نمایندگان هیچ فایدهای
ندارد.
🔹 پس ادعای شما لابد سیاسی عمل کردن شورای نگهبان در رد
و یا اعلام عدم احراز صلاحیت نمایندگان مد نظر شما است و اگر چنین است پس دولتهای
مورد حمایت شما چطور به قدرت رسیدهاند؟ نمایندگان مورد حمایت شما چطور چندین دوره
اکثریت مجلس را در دست داشتهاند؟ اصلا خود شما چطور چندین سال در جمهوری اسلامی
مسئول بودهاید؟!
🔹 و اصلا اگر هم نمایندگان و افراد خیلی خاصی دارید که
نمیتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و کارآمدی گفتمان شما را ثابت کنند،
چرا لطف نمیکنید این افراد را در انتخابات شورای شهر که نظارت شورای نگهبان را
ندارد شرکت دهید و شاهدیم که نتیجه خاصترین گزینههای شما، میشود شورای شهر
تهران با گزینههای سیاسی مثل آقای نجفی برای شهردای؟!
🔸اول اینکه: او همشه نان هیبت پوشالی خود را میخورد و جز با شکستن این هیبت پوشالی راهی برای تمام کردن باج خواهی او نسیت.
🔸و دوم اینکه: او وارد جنگی نمیشود جز اینکه خود را پیروز قطعی این جنگ، به نحویی که هزینههای جنگ جایگاه اولی او را به خطر نیانداز، بداند.
✅ در سال ۱۳۶۶ نیروهای سپاه با تلاشهای فروان توانسته بودند از طریق "مجاهدان افغانی" یک موشک "استینگر" دوش پرتاب، تهیه کنند. تنها موشکهای دوش پرتابی که ایران در آن زمان داشت آرپیجی بود که برای زدن هلیکوپتر مناسب نبود و ایران پدافند هوایی غیر از هواپیما نداشت.
✅ در شب ۱۶ مهر وقتی نیروهای دریایی سپاه مشغول گشتزنی در اطراف "جزیره فارسی" بودند، بالگردهای آمریکایی به شناورهای سپاه حمله میکنند و چهار شناور ایرانی را نابود، هشت نفر را شهید و شش نفر را اسیر میکند. آن روز، تنها سلاح نیروهای سپاه برای مقابله با بالگردهای آمریکایی، یک عدد موشک "استینگر" بود که توانستند با آن یک بالگرد آمریکایی را ساقط کنند.
✅ آمریکاییها که از وجود موشکهای "استینگر" در دست نیروهای ایرانی حیرت زده شده بودند با اعلام خبر یا به تعبیری بلوف سپاه، مبنی بر اینکه آنقدر موشک "استینگر" دارند که هر وقت خواستند، میتوانند بالگردهای آمریکایی را ساقط کنند به سرعت واکنش نشان دادند:
🔹مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینههای اسکورت نفتکشها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینههای قابل محاسبه مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا ۳۰ ماه سپتامبر به ۶۹ میلیون دلار رسیده است.
🔹فشار کنگره به دولت ریگان نیز برای خروج از صحنه نبرد خلیج فارس زیاد شد و به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.
🔹در برابر این فشارها "واینبرگر"، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایقها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند.
✅ اما امروز:
🔸نه آمریکا آن آمریکای ابرقدرت و یکهتاز دیروز است بلکه به مراتب قدرت او افول نموده است.
🔸و نه ایران، آن ایران دستبسته و بیدفاع دیروز بلکه به مراتب قدرت او افزایش یافته است.
✅ اگر ایرانیها دیروز برای دفاع از شناورهای خود در مقابل بالگردهای مهاجم تنها یک موشک وارداتی داشتند امروز برای رصد و ساقط نمودن هواپیمای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا که اندکی وارد مرزهای هواییشان شده است، هزاران موشک فوق پیشرفته بلکه صدها سامانه موشکی فوق پیشرفته دارند.
سپاه درس بزرگی از جنگ نامتقارن و ابعاد احتمالی هزینههای جنگ با ایران را به آمریکا داد.
🔹قیمت هر فروند از پهپاد گلوبال هاوک RQ-4 معادل ۲۲۲ میلیون دلار است،
🔺یعنی معادل تقریبا ۱۲ "جنگنده F16" هجده میلیون دلاری؛
🔺یعنی تقریبا سه برابر بودجه سپاه قدس؛
🔹نکتهای که به همان اندازه ساقط کردن پهباد آمریکایی اهمیت دارد، اشراف اطلاعاتی و رصد حرکت این پهباد فوق پیشرفته از مبداء حرکت و کمین کردن برای آن است.
🔹چراکه آمریکاییها مدعی بودند این پهباد فوق پیشرفته به هیچ وجه قابل رصد و هدفگیری نیست.
وبگاه اسپوتنیک روسیه نوشت:
🔻 پهپاد گلوبال هوک پیشرفتهترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که آمریکاییها مدعی بودند قابلیت عبور از همه نوع سیستمهای راداری را دارد و با توجه به امکان پرواز در ارتفاع بالای شصت و پنج هزار پا و سرعتی بالا ونوع آلیاژ ساخت آن به هیچ وجه نه قابل ردیابی است و نه توسط هیچ سیستم پدافندیای قابل سرنگونی میباشد.
لزوم داشتن قدرت بازدارندگی... دریافت مدت زمان: 3 دقیقه 7 ثانیه