شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

جزوه به استقبال مسئولیت، شرح «خطبه منا» استاد "حسن رحیم‌پور ازغدی" همراه با گفتاری از "حجت‌السلام و المسلمین روح" در باب "مسئولیت پذیری"

این جزوه شامل شرح «خطبه منا» امام حسین(علیه السلام) توسط استاد "حسن رحیم‌پور ازغدی" همراه با گفتاری از حجت‌الاسلام روح در باب مسئولیت پذیری و ابعاد مختلف وظایف ما به عنوان یک مسلمان است.

حجم: 458 کیلوبایت
توضیحات: دانلود جزوه به استقبال مسئولیت
.......................................................
مطالب مرتبط

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه منی امام حسین(علیه السلام) 

 

دریافت متن word

دریافت متن pdf

در سال 58 ق، دو سال پیش از مرگ معاویه، امام حسین(علیه السلام)، عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر، عازم سفر حج می‌شوند، در این سفر امام حسین(علیه السلام) جهت اتمام حجت با علمای زمان خود، قریب به هزار نفر از صحابه و تابعین را در صحرای منا جمع نموده و خطبه‌ای ایراد می‌کنند  که در آن وظیفه علما و علت جهاد داخلى خود را بر ضد دولت جائر اموى تشریح می‌‌‌کنند.

 

قدیمی‌ترین کتابی که این خطبه در آن ذکر شده است، کتاب شریف «تحف العقول»۱ نوشته عالم جلیل‌القدر «ابن شعبه حرانی» است. پس از ایشان "مرحوم فیض کاشانی" در کتاب «وافی»۲ و "مرحوم مجلسی" در «بحار الانوار»۳ نیز این حدیث را به نقل از "تحف العقول" ذکر کرده‌اند. مرحوم ابن شعبه حرانی از راویان و فقهای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری قمری، معاصر شیخ صدوق و از مشایخ شیخ مفید می‌باشند.

 

 

خطبه منی

 

اعْتَبِروُا ایّها النّاسُ بِما وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَى الأَحبارِ اذْ یَقُولُ: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرّبّانِیّونَ وَ الأَحبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثمَ»

اى مردم! از پندى که خدا- با بد یاد کردن از علماى یهود- به اولیاى خود داده است، عبرت بگیرید؛ آنجا که گفته است: « چرا عالمان دینى و احبار، مردمان را از گفتار گناه آمیز باز نداشتند.»

 

 

و قال: «لُعِنَ الّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ.» الى قوله: «لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ» وَ إِنّما عابَ اللَّهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لأَنّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظّلَمَةِ الّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیما کانُوا یَنالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمّا یَحْذَروُنَ؛ وَ اللّهُ یَقُولُ: «فَلا تَخْشَوُا النّاسَ وَ اخْشَونِ»۴

و خداوند می‌گوید: «کسانى از بنى اسرائیل که کفر ورزیدند، گرفتار لعنت شدند» تا اینجا که می‌گوید: «آنان بد مى‏کردند»؛ و خدا بر آن عالمان از آن جهت عیب گرفت که از ظالمانی که میانشان بودند، امور زشت و فساد را می‌دیدند اما آنان را به سبب چشمداشت نعمتى از ایشان و یا ترس از قدرت آنان، از آن کارها باز نمى‏داشتند؛در حالی که خداوند فرموده است: «از مردمان بیم نداشته باشید و از من بترسید.»

 

 

وَ قالَ: «وَ الْمُؤمِنُونَ وَ الّمُوْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». فَبَدَأَ اللّهُ بِالأمرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ، لِعِلْمِهِ بِأَنّها اذا أُدّیتْ و أُقیمَتْ، اسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلّها، هَیّنُها وَ صَعْبُها.

و خداوند فرموده است: «مردان مؤمن و زنان مؤمن، بعضی بر بعضی یگر ولایت دارند، به کار نیک فرمان مى‏دهند و از کار بد نهى مى‏کنند»؛ در این آیه خداوند از امر به معروف و نهى از منکر- به عنوان فریضه‏اى الهى- آغاز کرده است، زیرا مى‏دانسته است که اگر امر به معروف و نهی از منکر ادا شود و به اقامه آن توجه شود، همه کارهاى واجب محقق می‌گردد، چه آسان باشد و چه دشوار.

 

 

وَ ذلِکَ أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‏ء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها.

چون امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام است، همراه با جلوگیرى از ستمها و مخالفت با ستمگران، و تقسیم کردن سودها و غنیمتها، و گرفتن صدقات (زکات و ...) از محلش و مصرف آن‌ها در اموری که حق آنهاست.

 

 

ثُمّ أَنْتُمْ أَیّتُهَا العِصابَةُ، عِصابَةُ بِاْلعِلْمِ، مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ وَ بِالنّصیحَةِ مَعْروُفَةٌ، وَ بِاللّهِ فِی أَنْفُسِ النّاسِ مَهابَةٌ، یَهابُکُمُ الشّریفُ وَ یُکْرِمُکُم الضّعیفُ، وَ یُؤثِرُکُمْ مَنْ لا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ، تَشفَعُونَ فِى الْحَوائِجِ اذَا امْتُنِعَتْ مِنْ طُلّابِها، وَ تَمْشُونَ فى الطّریقِ بِهَیْبَةِ الْمُلوُکِ وَ کَرامَةِ الأکابِرِ،

حال شما اى جماعت، جماعتی که به علم شهرت دارید، و به نیکى از شما یاد مى‏کنند، و به خیرخواهى و اندرزگویى شناخته‏اید، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احترامید، و بزرگان از شما بیمناکند، و ناتوانان شما را بزرگ مى‏دارند، و آن کس که فضل و تسلطی بر او ندارید شما را بر خود برمى‏گزیند، آنان که از نیازمندی های خود منع شده‌اند شما را به عنوان شفیع می‌گیرند و در راه‌ها با هیئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمى‏دارید.

 

 

أَ لَیْسَ کُلّ ذلِکَ إِنَّما نلتُمُوهُ بما یُرْجَى عِندَکُمْ منَ الْقِیامْ بِحَقِ اللّهِ، وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِهِ تَقْصُروُنَ؛ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّة

آیا همه‏ اینها به این علت نیست که به شما امید است که برای اجرای حق خدا قیام کنید؟ اگر چه از قیام در بیشتر حقوق الهی کوتاهی کردید، چنان که حق امامان را نیز ناچیز شمردید،

 

 

فَأَمّا حَقّ الْضّعَفاءِ فَضَیّعْتُمْ وَ امّا حَقّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ.

اما حق ناتوانان را ضایع کردید درحالی که آنچه را حق خود پنداشتید آن را طلب نمودید و از آن نگذشتید.

 

 

فَلا مالًا بَذَلْتُمُوهُ؛ و لا نَفْسَاً خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذى خَلَقَها؛ وَ لا عَشیرَةً عادَیْتُمُوها فی ذاتِ اللَّهِ.

مالی را در راه خدا نبخشیدید و جانی را در راهی که خدا شما را برای آن آفریده بود به خطر نیانداختید و با قومی به خاطر خدا دشمنی نکردید.

 

 

أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجاوَرَةَ رُسُلِهِ و اماناً مِنْ عَذابِهِ؛

شما به بهشت خدا و همجواری با پیامبرانش و در أمان ماندن از عذابش امید بستهاید و آن را از خداوند انتظار دارید.

 

 

 لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ، ایُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ، أنْ تَحِلَّ بِکُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقَماتِهِ. لأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرامَةِ اللَّه مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِها؛ وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لا تُکْرِمُونَ وَ انْتُمْ بِاللَّهِ فی عِبادِهِ تُکْرَموُنَ.

اما اى کسانى که بر خدا منت می‌‏نهید! از آن بیمناکم که کیفرى از کیفرهاى او بر شما نازل شود، زیرا که شما از کرامت خدا به منزلتى رسیدید و برترى پیدا کردید، درحالی که اولیاى خدا که به واسطه او شناخته شده‌اند احترام نمی‌کنید و شما به واسطه انتساب به خدا در میان بندگانش تکریم می‌شوید.

 

 

وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ، وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَفْزَعُونَ؛ وَ ذِمَّةُ رَسوُلِ اللَّهِ (ص) مَحْقُورَةٌ،

می‌‏بینید که عهدهاى خدایى (مقررات دین) شکشته شده‌اند اما هیچ باکتان نیست. درحالی که اگر یکى از پیمانهاى‏ پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید شد، و اکنون در این اندیشه نیستید که پیمان (سنت) پیامبر خدا شکسته شده است.

 

 

وَ الْعُمْی وَ الْبُکْمُ وَ الزُّمْنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَة، لا ترْحَمُونَ؛ وَ لا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لا مَنْ عَمِلَ فیها تُعینُونَ؛

 کوران، گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شده‏اند و به حال آنان رحم نمی‌کنید، و به کارى که شایسته جایگاه شما است برنمى‏خیزید، و کسانی را هم که در حق آنان بخواهند کاری کنند یاری نمی‌کنید.

 

 

وَ بالادّهانِ وَ الْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ.

با سازشکارى و زد و بند (ساخت و پاخت کردن) با ستمگران برای خود أمینت ایجاد کرده‌اید.

 

 

کُلُّ ذلِکَ مِمّا أَمَرکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْىِ وَ التَناهِى، وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلوُنَ.

و اینها همه وظایفى است که خدا ، از نهی کردن و اجتناب‏ورزیدن، بر عهده شما گذاشته است اما از آن غافلید.

 

 

وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النّاسِ مُصیبَةً لِما غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ کُنْتُمْ تَسْعَوْنَ.

 اگر گوش فرامی‌دادید می‌فهمیدید که «منزلت علما» که به آن دست یافته‏اید، مصیبت شما را بزرگتر کرده است.

 

 

ذلِکَ بِأَنَّ مَجارِی الأموُرِ وَ الأَحْکامِ عَلى أَیْدِی الْعُلماءِ بِاللَّهِ الأمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ. فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ.

چون جریان کارها و احکام باید به دست عالمان الهى باشد که امانتدار حلال و حرام خدایند، لیکن این منزلت از شما ربوده شده،

 

 

وَ ما سُلِبْتُمْ ذلِکَ، إلّا بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقّ وَ اخْتِلافِکُمْ فی السُّنَةِ بَعْدَ الْبَیّنَةِ الْواضِحَةِ.

و سبب ربوده شدن آن چیزى جز پراکندگى شما در باره حق و اختلافتان در باره سنت با وجود دلایل آشکار نیست.

 

 

وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الأذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فی ذاتِ اللَّهِ، کانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ وَ إلَیْکُمْ تُرْجَعُ.

و اگر شما در برابر آزار (این و آن) شکیبایى پیش مى‏گرفتید، و رنج‌ها را در راه خدا تحمل مى‏کردید، امور دین خدا (و سیاست دینى جامعه) در دست شما قرار می‌گرفت، و از شما صادر می‌شد و به شما باز می‌گشت (مرجع همه امور شما بودید).

 

 

وَ لکِنَّکُمْ مَکَّنْتُمُ الظَّلمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ وَ اسْتَسْلَمتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فی أیْدیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُّبَهاتِ وَ یَسیروُنَ فی الشَّهَواتِ.

اما شما با منزلتى که داشتید، ستمکاران را قدرت و استقرار بخشیدید، و کارهاى خدا را به دست ایشان سپردید، تا به شبهه‏‌ها عمل کنند و بر راه شهوتها و هواهاى نفس خویش پیش روند؛

 

 

سَلَّطَهُمْ عَلى ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إعجابُکُمْ بِالْحَیاةِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتُکُمْ.

سبب چیرگى ایشان، گریز شما از مرگ و خوش آمد شما از حیاتى است که ترکتان خواهد کرد.

 

 

فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فی أَیْدِیهِم؛ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ، وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلى مَعیشَتِهِ مَغْلوُبٍ.

شما ناتوانان را تسلیم سلطه ستمگران کردید که برخی از آنان را تحت سلطه و به بردگی بگیرند و برخی را با ناتوان ساختن از طلب روزی محروم کنند.

 

 

یَتَقَلَّبُونٍ فی الْمُلْکِ بِآرائِهِمْ وَ یَسْتَشْعِروُنَ الخِزْیَ بِأَهوائِهِمْ اقْتِداءً بِالأَشرارِ وَ جُرْاةً عَلَى الجَبّارِ.

امور حکومت را با رأی و دلخواه خود زیر رو کنند و به پیروی از اشرار و جرأت بر خداوند جبّار، رسوایی و ننگ هوسبازی را برخود هموار کنند.

 

 

فى کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرهِ خَطیبٌ یَصْقَعُ؛ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ؛ وَ أَیْدیهِمْ فیها مَبْسُوطَةٌ.

در هر شهرى سخنرانى زبان باز بر منبر دارند و تمام سرزمین اسلام، بى‏دفاع زیر پایشان افتاده، و دستشان برای هرکاری همه جا باز است.

 

 

وَ النّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ، لا یَدْفَعُونَ یَدَ لامِسٍ؛ فَمِنْ بَیْنِ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ ذی سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدید، مُطاعٍ لا یَعْرِفُ الْمُبْدِئ الْمُعیدَ.

مردمان همچون خادمان و بندگان ایشان شدند، و از دفاع از خود ناتوان ماندند؛ برخى زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت مى‏تازند، برخى هم فرمانروایى هستند که به خدا و قیامت اعتقادى ندارند.

 

 

فَیا عَجَباً، وَ ما لی لا أَعْجَبُ، وَ الأرْضُ مِنْ غاشٍ غَشُومٍ وَ مُتَصَدّقٍ ظَلُوْمٍ وَ عامِلٍ عَلَى الْمُؤمنینَ بِهِمْ غَیْر رَحیمٍ.

شگفتا! و چرا در شگفت نشوم؟! که زمین در تصرّف مردى دغلباز و ستمکار و مالیات بگیرى ظالم است و مأموری که هیچ مهر و ترحّمى بر مؤمنان ندارد؛

 

 

فَاللَّهُ الْحاکِمُ فیما فِیهِ تَنازَعْنا وَ الْقاضِى بِحُکْمِهِ فیما شَجَرَ بَیْنَنا.

و خداوند حکم کننده و قضاوت کننده است در آن چیزی که اختلاف کرده و بحث نمودیم.

 

 

اللّهُمَّ، إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ ما کانَ مِنا تَنافُساً فى سُلطانٍ وَ لا الْتِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطامِ

بار الها! تو خود مى‏دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالاى دنیا نبوده است.

 

 

وَ لکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ؛ وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِکَ؛ وَ یَأمَنَ المَظْلُوموُنَ مِنْ عِبادِکَ؛ وَ یَعْمَلُ بفَرائضِکَ و سُنَنِکَ وَ أَحکامِکَ.

بلکه از آن روست که نشانه‌های دین تو را ارائه دهیم و دست به اصلاح سرزمینها زنیم تا بندگان ‏ستمدیده‏ات ایمن شوند و به واجبات و سنت‌های نیکو و احکام دین تو عمل شود.

 

 

فَإِن لَمْ تَنْصُرُونا وَ تُنْصِفوُنا قَوِىَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فی إطفاءِ نُورِ نَبِیّکُمْ. وَ حَسْبُنَا اللَّهُ، وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا، و إلَیْهِ أَنَبْنا، وَ إلَیْهِ الْمَصیرُ.

پس اى علما! اگر شما به یارى ما برنخیزید و داد ما را ندهید، این ستمگران بر شما چیره خواهند گشت، و در خاموش کردن نور پیامبر (و از میان بردن احکام قرآن) خواهند کوشید. البته خدا ما را بس است، ما بر او توکل کردیم، و به آستان او روى آوردیم، که بازگشت همه به سوى او است.

 

 

 

[1]  ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص: 237.

[2]  فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، 26جلد، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق، الوافی ؛ ج‏15 ؛ ص177

[3]  مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏97 ؛ ص: 79.

[4]   در برخی قسمت‌های ترجمه از کتاب الحیاة / ترجمه احمد آرام و رهاورد خرد (ترجمه تحف العقول) / پرویز اتابکی  و ترجمه تحف العقول/ صادق حسن زاده، استفاده شده است.
مطالب مرتبط:

خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه

.......

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

زیارت نامۀ امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام)۱دریافت

این زیارت نامه از کتاب «المزار الکبیر» اثر محمدبن جعفر مشهدى، معروف به «ابن مشهدى» می‌باشد. این اثر یکی از قدیمی‌ترین منابع اسلامی دربارۀ زیارت، آداب و ادعیۀ اماکن مقدسه و برخی ماه‌های قمری است و بسیاری از عالمان شیعه به این کتاب اعتماد کرده و ادعیه و زیارات آن را در کتاب‌های خود آورده‌اند.

نویسنده این کتاب در قرن ششم هجری می‌زیسته است، ایشان در برخی زیارات و ادعیه این کتاب، سند روایت خود به امام معصوم را هم یادآور شده است. کسانی چون محدث نوری، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، شیخ حرعاملی، شهید اول، سید محسن امین، آقا برزگ تهرانی اعتبار این کتاب را تأیید کرده‌اند.


زیارة العسکریین علیهما السّلام

إِذَا وَرَدْتَ سُرَّمَنْ‏رَأَى فَاغْتَسِلْ إِنْ قَدَرْتَ مِنْ دِجْلَةَ، ثُمَّ ادْخُلْ وَ اسْتَأْذِنِ الْقَوْمَ، فَإِنَّ الْمَوْضِعَ مِلْکٌ لَهُمْ وَ دَارُهُمْ، تَقِفُ عَلَى الْبَابِ وَ تَقُولُ:

هنگامی که وارد شهر سامراء شدید غسل نمایید و اگر امکان دارد از آب دجله غسل کنید، سپس داخل شهر شوید و از مردم اجازه بگیرید که این مکان از املاک و دارایی‌های آنهاست. سپس نزد درِ حرم امامین عسکریین می‌ایستی و می‌گویی:


السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الْمَهْدِیِّینَ، الَّذِینَ أَمَرُوا بِطَاعَةِ اللَّهِ، وَ قَرَّبُوا أَوْلِیَاءَهُ، وَ اجْتَنَبُوا مَعْصِیَةَ اللَّهِ، وَ جَاهَدُوا أَعْدَاءَهُ، وَ دَحَضُوا حِزْبَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ هُدُوا إِلَى صِرَاطِ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمِ.

سلام بر رسول خدا، سلام بر محمد بن عبد الله، سلام بر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب، سلام بر همۀ امامان هدایت شده از فرزندان امیرالمؤمنین،‌ آنها که به اطاعت خداوند امر نمودند و اولیاء الله خدا را به قرب الهی رساندند، و از عصیان خدا اجتناب نمودند و در مقابله و با دشمنان خدا تلاش نمودند و حزب شیطان رانده شده را زایل کردند، و به سوی راه مستقیم هدایت نمودند.


السَّلَامُ عَلَیْکُمَا أَیُّهَا الْإِمَامَانِ، الطَّاهِرَانِ، الصِّدِّیقَانِ، اللَّذَانِ اسْتَنْقَذَا الْمُؤْمِنِینَ مِنْ مُخَالَطَةِ الْفَاسِقِینَ، وَ حَقَنَا دِمَاءَ الْمُحِبِّینَ بِمُدَارَاةِ الْمُبْغِضِینَ.

سلام بر شما ای امامان که طاهر و راست‌گو هستید، ای کسانی که بیدار نمودید مؤمنان را از داخل شدن در فاسقان، و حفظ نمودید خون محبان خود را با مدارات نمودن با دشمنان خشم‌گین.


أَشْهَدُ أَنَّکُمَا حُجَّتَا اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ سِرَاجَا أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ، وَ تَجَرَّعْتُمَا فِی رَبِّکُمَا غَیْظَ الظَّالِمِینَ، وَ صَبَرْتُمَا فِی مَرْضَاتِهِ عَلَى عِنَادِ الْمُعَانِدِینَ، حَتَّى أَقَمْتُمَا مَنَارَ الدِّینِ، وَ أَبَنْتُمَا الشَّکَّ مِنَ الْیَقِینِ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَانِعَکُمَا الْحَقَّ، وَ الْبَاغِیَ عَلَیْکُمَا مِنَ الْخَلْقِ.

شهادت می‌دهم که شما حجت‌های خداوند بر بندگان و چراغ‌های زمین خدا و سرزمین‌های خداوند می‌باشید. جرعه جرعه خشم دشمنان را فرو خوردید و تحمل نمودید و صبر نمودید در آنچه مورد رضایت خداوند می‌باشد در دشمنی دشمنان. تا اینکه شما نشانه‌های رفیع دین و هدایت را برپا و شک را بر یقین مستحکم نمودید. پس خدا لعنت کند کسانی را از خلق که مانع شما از حق شدند و کسانی که بر شما شوریدند.


ثُمَّ ضَعْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَى الْقَبْرِ وَ قُلِ:

سپس گونه راست خود را بر قبر بگذار و بگو:


اللَّهُمَّ بِذُلِّی فِیهِمَا أَعِزَّنِی بِهِمَا.

خداوندا به واسطه کوچک شدنم نزد این دو امام مرا عزیز گردان به واسطه آنها.


ثُمَّ انْتَصِبْ وَ قُلِ:

سپس می‌ایستی و می‌گویی:


اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ إِمَامَایَ وَ قَائِدَایَ، وَ بِهِمَا وَ بِآبَائِهِمَا أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ یَوْمَ قُدُومِی عَلَیْکَ.

خداوندا این‌ها امامان من و رهبران من و به واسطه آنها و پدران آنها آن روز که قدم‌های به سوی توست امید به نزدیکی نزد تو را دارم.


اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ أَنَّهُمَا عَبْدَانِ لَکَ، اصْطَفَیْتَهُمَا وَ فَضَّلْتَهُمَا وَ تَعَبَّدْتَ خَلْقَکَ بِمُوَالاتِهِمَا، وَ أَذَقْتَهُمَا الْمَنِیَّةَ الَّتِی کَتَبْتَ عَلَیْهِمَا، وَ مَا ذَاقَا فِیکَ أَعْظَمُ مِمَّا ذَاقَا مِنْکَ، وَ جَمَعْتَنِی وَ إِیَّاهُمَا فِی الدُّنْیَا عَلَى صِحَّةِ الِاعْتِقَادِ فِی طَاعَتِکَ، فَاجْعَلْنِی وَ إِیَّاهُمَا فِی الْآخِرَةِ فِی جَنَّتِکَ، یَا مَنْ حَفِظَ الْکَنْزَ بِإِقَامَةِ الْجِدَارِ، وَ حَرَسَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْغَارِ.

خداوندا همانا نزد تو و آنچه از ملائکه نزد توست شهادت می‌دهم که آنها بنده تو بودند، آنها را برگزیدی و فضیلت دادی و خلق تو با پیروی از آنها تو را عبادت نمودند، و به آنها چشاندی مرگی را که بر آنها نوشته بودی و آنچه برای تو از سختی‌ها تحمل داشتند بسیار بزرگ‌تر بود از آن مرگی بر آنها مشخص نموده بودی. و جمع نمودی من و آنها را در دنیا بر اعتقادی صحیح در اطاعت خودت، پس من و آنها را در آخرت در بهشت خود مستقر نما. ای کسی که حفظ نمودی گنج را با برپا ساختن دیوار و حفظ نمودی محمد «سلام و دورود خدا بر او خاندانش باد» را در غار.


اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّنِ اعْتَقَدَ فِیهِمَا اللَّاهُوتَ، وَ قَدَّمَ عَلَیْهِمَا الطَّاغُوتَ، اللَّهُمَّ الْعَنِ النَّاصِبَةَ الْجَاحِدِینَ، وَ الْمُسْرِفِینَ الْغَالِینَ، وَ الشَّاکِّینَ الْمُقَصِّرِینَ وَ الْجَهَلَةَ الْمُفَوِّضِینَ.

خداوندا برائت می‌جویم از آن کسانی که غلو کنندگان نسبت به آنها بودند و قائل به الوهیت برای آنان شدند و برائت می‌جویم از کسانی که طاغوت را برآنها مقدم کردند. خداوندا لعن کن کسانی را که بغض اهل بیت را داشتند و آنان را انکار کردند، و کسانی که در مورد آنها تندروی و غلو کردند و کسانی که در آنها شک نمودند و نسبت به این شک خود مقصرند و نسبت به جاهلانی که اعتقاد به تفویض و سپرده شدن همۀ امور عالم به انسان را داشتند.


اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَرَى مَقَامِی، وَ عِلْمُکَ مُحِیطٌ بِمَا خَلْفِی وَ أَمَامِی، فَاحْرُسْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ یُخْرِجُ دِینِی، وَ اکْفِنِی کُلَّ شُبْهَةٍ تُشَکِّکُ یَقِینِی، وَ أَشْرِکْ فِی دُعَائِی إِخْوَانِی وَ مَنْ أَمْرُهُ یَعْنِینِی،

خداوندا همانا سخن من را می‌شنوی و جایگاه من را مشاهده می‌کنی و علم تو به گذشته و آینده‌ام احاطه دارد، مرا از هر بدی که دین من را خارج می‌کند، حفظ فرما و مرا از شبهه‌ای که یقین من را به شک تبدیل‌کند حفظ فرما و مرا در دعای برادرانم و هرکس که امور او مربوط به من است، شریک گردان.


اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مَوْقِفٌ خُضْتُ إِلَیْهِ الْمَتَالِفَ، وَ قَطَعْتُ دُونَهُ الْمَخَاوِفَ، طَلَباً أَنْ تَسْتَجِیبَ فِیهِ دُعَائِی، وَ أَنْ تُضَاعِفَ فِیهِ حَسَنَاتِی، وَ أَنْ تَمْحُوَ فِیهِ سَیِّئَاتِی.

خدواندا این مکان جایی است که در راه آن هزینه‌هایی کردم، و خطرهایی را به سوی آن پشت سر نهادم، به این شوق که دعای من را در آن مستجاب کنی و نیکی‌های من را در آنجا افزون گردانی و بدی‌های من را محو و نابود سازی به سوی او راه پیمودم.


اللَّهُمَّ فَأَعْطِنِی وَ إِخْوَانِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِمْ وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ أَوْلَادِی وَ قَرَابَاتِی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُزْلِفُ فِی الدُّنْیَا وَ یُحْظِی فِی الْآخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنْ جَمْعِنَا کُلَّ شَرٍّ یُورِثُ فِی الدُّنْیَا عُدْماً، وَ یَحْجُبُ غَیْثَ السَّمَاءِ، وَ یُعَقِّبُ فِی الْآخِرَةِ نَدَماً،

خداوندا به من و برادرانم از خاندان محمد و پیروان آنها و کسانی که تحت سرپرستی من هستند و اولاد و نزدیکانم از هر خیری که در دنیا زیاد می‌گردد و در آخرت به من بهره می‌دهد، و از همۀ ما هر شری را که در دنیا نابودی بجا می‌گذارد و مانع ابرهای آسمان می‌گردد و در آخرت پشیمانی به‌جا می‌گذارد، رویگردان نما.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتَجِبْ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ‏.

خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست و (دعایم را) بپذیر و بر محمد و خاندانش درود فرست.


ثُمَّ تَخْرُجُ وَ وَجْهُکَ إِلَى الْقَبْرَیْنِ عَلَى أَعْقَابِهِمْ، وَ تَأْتِی سِرْدَابَ الْغَیْبَةِ فَتَقِفُ بَیْنَ الْبَابَیْنِ مَاسِکاً جَانِبَ الْبَابِ بِیَدِکَ ثُمَّ تَنَحْنَحُ کَالْمُسْتَأْذِنِ، وَ سَمِّ وَ انْزِلْ وَ عَلَیْکَ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ، وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ فِی عَرْصَةِ السِّرْدَابِ وَ قُلِ:

سپس عقب عقب خارج می‌شوی در حالی که صورتت رو به قبرها می‌باشد و به سرداب می‌آیی. و در بین دو در می‌ایستی درحالی که گوشۀ در را گرفته‌ای، سپس تنحنح می‌کنی۲ مثل کسی که می‌خواهد اجازه بگیرد، «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گویی و پایین می‌روی، آرامش و وقار خود را حفظ کن و دو رکعت نماز در جای باز (میدان) سرداب بخوان و بگو:


اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ عَرَّفْنَا أَوْلِیَاءَهُ وَ أَعْدَاءَهُ، وَ وَفَّقَنَا لِزِیَارَةِ أَئِمَّتِنَا، وَ لَمْ تَجْعَلْنَا مِنَ الْمُعَانِدِینَ النَّاصِبِینَ، وَ لَا مِنَ الْغُلَاةِ الْمُفَوِّضِینَ، وَ لَا مِنَ الْمُرْتَابِینَ الْمُقَصِّرِینَ.

خداوند بزرگ‌تر است خداوند بزرگ‌تر است، پروردگاری جز الله نیست، خداوند بزرگ‌تر است، تمام حمدها برای خداست، حمد برای خداوندی است که ما را هدایت کرد به ولایت اهل بیت و به ما شناساند، اولیاء و دشمنان خود را و ما را موفق به زیارت امامانمان نمود، و ما را از معاندان و دشمنان اهل بیت قرار نداد و ما را از غلو کنندگانی که امور عالم را به استقلاله در اختیار ائمه می‌دانند، قرار نداد، و ما را از شک کنندگان مقصر قرار نداد.


السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِهِ، السَّلَامُ عَلَى الْمُدَّخَرِ لِکَرَامَةِ (أَوْلِیَاءِ) اللَّهِ وَ بَوَارِ أَعْدَائِهِ، السَّلَامُ عَلَى النُّورِ الَّذِی أَرَادَ أَهْلُ الْکُفْرِ إِطْفَاءَهُ، فَأَبَى اللَّهُ‏ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ‏ بِکُرْهِهِمْ، وَ أَمَدَّهُ بِالْحَیَاةِ حَتَّى یُظْهِرَ عَلَى یَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ.

سلام خدا بر ولی خدا و فرزند اولیاء خدا، سلام بر ذخیرۀ خداوند برای تکریم اولیاء خدواند و کسی که بر سر دشمنان خدواند فرود می‌آید، سلام بر نوری که اهل کفر خواستند آن را خاموش کنند و خداوند ابا کرد و نور خود را تمام نمود علی رغم میل کافران. به او حیات داده است تا زمانی که ظاهر گردد به قدرت خداوند و علی رغم میل کفار.


أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکَ صَغِیراً وَ أَکْمَلَ لَکَ عُلُومَهُ کَبِیراً، وَ أَنَّکَ حَیٌّ لَا تَمُوتُ حَتَّى تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ.

شهادت می‌دهم که همانا خداوند تو را در طفولیت برگزید و علوم خود را در حالی که بزرگ بودی کامل گردانید، و تو همان زنده‌ای هستی که نمی‌میرد تا جبت و طاغوت را باطل گرداند.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى خُدَّامِهِ وَ أَعْوَانِهِ عَلَى غَیْبَتِهِ وَ نَأْیِهِ، وَ اسْتُرْهُ سَتْراً عَزِیزاً، وَ اجْعَلْ لَهُ مَعْقِلًا حَرِیزاً، وَ اشْدُدِ اللَّهُمَّ وَطْأَتَکَ‏ عَلَى مُعَانِدِیهِ، وَ احْرُسْ مَوَالِیَهُ وَ زَائِرِیهِ.

خداوندا سلام فرست بر او و بر خادمانش و یارانش در حال غیبت و حضور او. خدواندا او را بپوشان پوشاندنی عزت‌مندانه و غیر قابل نفوذ، و برای او دژی نفوذ ناپذیر قرار بده. و خداوندا دشمنانت را به سختی خوار گردان و از پیروان و زائران او مراقبت نما.


اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَ‏ قَلْبِی‏ بِذِکْرِهِ‏ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلَاحِی دُونَ نُصْرَتِهِ مَشْهُوداً، وَ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَى خَلِیقَتِکَ رَغْماً، فَأَحْیِنِی عِنْدَ ظُهُورِهِ خَارِجاً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً بِکَفَنِی، حَتَّى أُجَاهِدَ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیْتَ عَلَیْهِمْ فِی کِتَابِکَ، فَقُلْت: کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ‏.

خداوندا همانگونه قلب مرا به یاد او آباد گردانیدی سلاح من را پیشاپیش برای نصرت او آشکار قرار ده، و اگر بین من و دیدار او موتی که آن را بر بندگانت حتمی قرارداده‌ای، حائل شد، و اگر بر خلق خود به واسطۀ مرگ مقهور گردیدی، مرا زنده گردان هنگام ظهور او درحالی که خارج می‌شوم از قبرم و کفنم را به دور کمر خود بسته‌ام، تا اینکه جهاد کنم در پیشگاه او در صفی که آنها را مورد تحسین قراردادی و در کتابت گفتی: آنها همچون بنایی آهنین هستند.


اللَّهُمَّ طَالَ الِانْتِظَارُ، وَ شَمِتَ بِنَا الْفُجَّارُ، وَ صَعُبَ عَلَیْنَا الِانْتِصَارُ، اللَّهُمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیِّکَ الْمَیْمُونِ فِی حَیَاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ‏ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُ لَکَ بِالرَّجْعَةِ بَیْنَ یَدَیْ صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَةِ،

خداوندا انتظار به طول انجامید، ما مورد شماتت گناه‌کاران قرار گرفتیم، و انتظار بر ما سخت شده است، خداوندا چهرۀ ولیِ پر برکتت را در زندگی ما و بعد از مرگ ما، به ما نشان ده، خدواندا من اعتقاد به رجعت در مقابل صاحب این بارگاه دارم،


الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ،

به فریادمان رس به فریادمان رس به فریادمان رس ای صاحب الزمان.


قَطَعْتُ فِی وُصْلَتِکَ الْخُلَّانَ، وَ هَجَرْتُ لِزِیَارَتِکَ الْأَوْطَانَ، وَ أَخْفَیْتُ أَمْرِی عَنْ أَهْلِ الْبُلْدَانِ، لِتَکُونَ شَفِیعاً لِی عِنْدَ رَبِّکَ وَ رَبِّی، وَ إِلَى آبَائِکَ وَ مَوَالِیَّ فِی حُسْنِ التَّوْفِیقِ لِی، وَ إِسْبَاغِ النِّعْمَةِ عَلَیَّ وَ سَوْقِ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ.

برای وصال تو دوست‌هایم را کنار گذاشتم، و از سرزمین‌های خودم برای زیارتت هجرت نمودم و امر خود را از مردم شهرها پنهان نمودم، تا اینکه شفیع من نزد پروردگار خودت و خودم، به سوی پدران تو و سرپرستانم در حُسن توفیق برای من، و کامل کردن نعمت بر من و هدایت احسان به سوی من.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَصْحَابِ الْحَقِّ وَ قَادَةِ الْخَلْقِ، وَ اسْتَجِبْ مِنِّی مَا دَعَوْتُکَ، وَ أَعْطِنِی مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِی دُعَائِی مِنْ صَلَاحِ دِینِی وَ دُنْیَایَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.

پروردگارا درود بر محمد و خاندان ایشان و اهل حق و رهبر و هدایت‌گر خلق و بپذیر از من، آنچه از تو خواستم و عطاکن به من آنچه در دعایم نگفتم و صلاح دین و دنیایم در آن است. همانا تو ستوده شده و صاحب مجد و عظمت هستی. و درود خدا بر حضرت محمد و خاندان پاک ایشان.


ثُمَّ ادْخُلِ الصُّفَّةَ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلِ:

سپس داخل می‌شود در سکوی بالا و دو رکعت نماز می‌خوانی و می‌گویی:


اللَّهُمَّ عَبْدُکَ الزَّائِرُ فِی فِنَاءِ وَلِیِّکَ الْمَزُورِ، الَّذِی فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَى الْعَبِیدِ وَ الْأَحْرَارِ، وَ أَنْقَذْتَ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ مِنَ النَّارِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا زِیَارَةً مَقْبُولَةً ذَاتَ دُعَاءٍ مُسْتَجَابٍ مِنْ مُصَدِّقٍ بِوَلِیِّکَ غَیْرِ مُرْتَابٍ، اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ بِهِ وَ لَا بِزِیَارَتِهِ، وَ لَا تَقْطَعْ أَثَرِی مِنْ مَشْهَدِهِ وَ زِیَارَةِ أَبِیهِ وَ جَدِّهِ.

خداوندا عبدتو زیارت کننده در فناء ولی زیارت شدۀ تو، آن کسی که اطاعت او را واجب نمودی بر بندگان و آزادگانت و نجات دادی به واسطۀ او اولیاء خودت را از آتش، خداوندا این زیارت را مقبول خودت و دارای دعای مستجاب قرار ده، زیارتی از سوی تصدیق کنندۀ ولی خودت که شکی در دل او نیست، خداوندا این زیارت را آخرین عهد و زیارت او قرار مده، و پای من را از زیارت او و پدر و جدش کوتاه نکن.


اللَّهُمَّ اخْلُفْ عَلَیَّ نَفَقَتِی، وَ انْفَعْنِی بِمَا رَزَقْتَنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی، لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ أَبَوَیَّ وَ جَمِیعِ عِتْرَتِی، أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الَّذِی یَفُوزُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ، وَ یَهْلِکُ عَلَى یَدَیْهِ الْکَافِرُونَ الْمُکَذِّبُونَ،

خداوندا نفقه و روزیم را همراهم کن، و از آنچه روزیم داده‌ای در دنیا و آخرت بهره‌مندم کن، و همینطور برای خودم و برادرانم و پدر و مادرم و جمیع خانواده‌ام. خدواندا این امام را که مومنان از او به سعادت می‌رسند و کافران و دروغگویان به دست او به هلاکت می‌رسند را به تو امانت می‌سپارم،


یَا مَوْلَایَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ جِئْتُکَ زَائِراً لَکَ وَ لِأَبِیکَ وَ جَدِّکَ، مُتَیَقِّناً الْفَوْزَ بِکُمْ، مُعْتَقِداً إِمَامَتَکُمْ.

ای مولای من ای محمد بن الحسن بن علی به سوی تو آمدم زیارت کننده پدر و جد تو، یقین به رستگاری به واسطه شما دارم و به امامت شما معتقدم.


اللَّهُمَّ اکْتُبْ هَذِهِ الشَّهَادَةَ وَ الزِّیَارَةَ لِی عِنْدَکَ فِی عِلِّیِّینَ، وَ بَلِّغْنِی بَلَاغَ الصَّالِحِینَ، وَ انْفَعْنِی بِحُبِّهِمْ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ‏.

خداوندا این شهادت و زیارت را برای من نزد خودت در مراتب علیین ثبت فرما، و مرا برسان به آنجا که صالحان می‌رسند، و مرا به واسطه محبت آنان منفعت ده ای پروردگار عالم‌ها.۳



ارجاعات:

[1] ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر (لابن المشهدی)، 1جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: اول، 1419 ق. ص: 655-670.

 

[2] ( اِه اِه کردن برای کسی که از طرفی اهل خانه است و نیاز به اذن ندارد و اذن گرفتن با شرافت او منافات دارد و از طرفی باید به اهل خانه خود اعلام حضور کند، می‌گویند باید چنین کرد.)

 [3] با تشکر از استاد گرامیم حجت‌الاسلام و المسلمین سید علی موسوی و دوست عزیزم حجت‌الاسلام محمدرضا قادری که در فهم قسمت‌هایی از این متن بنده را یاری فرمودند.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


یک مشکل اصلی در ازدواج نکردن ما چشم و هم چشمی‌ها و تفاخرهایی است که به آن مبتلا هستیم، تفاخر در جهیزیه تفاخر در مراسم عروسی در خرید عروسی و... تفاخر‌هایی که موجب می‌شود دختری ازدواجش به تاخیر بیافتد پسری زیر بار قرض‌های شدید برود، خانواده‌هایی مجبور شوند در آخر عمر خانه خود را بفروشند و اجاره نشین شوند و...

تفاخری که یک سوره را خداوند به مذمت آن اختصاص داده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ(1) تفاخر و فخر فروشی اینکه من فلان چیز را بیشتر دارم من توانمندی اقتصادی‌ام بیشتر است، اولاد من باسوادتر است، قوم و خویش من بیشتر است و.... همه شما را به بازی گرفته است.

حَتىَ‏ زُرْتمُ الْمَقَابِرَ(2) کار شما به جایی رسید که برای تفاخر کردن به یکدیگر، سراغ قبرهایتان رفتید و گفتید قبرهای ما بیشتر است و قبیله بزرگ‌تری داشته‌ایم، به چه چیزهای پستی دل بسته‌اید.

کلاَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(3) نه خیر، هرگز این چنین نیست که همیشه اینچنین باشد و شما با این بازی‌های بی‌هوده به خود واداشته شوید به زودی خواهید دانست.

ثُمَّ کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(4) سپس تاکید می‌کنم هرگز چنین نیست به زودی خواهید دانست.

کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ(5) و باز تاکید می‌کنم که چنین نیست اگر شما می‌دانستید و یقین داشتید.

لَترَوُنَّ الجَحِیمَ(6) اگر می‌دانستید و یقین داشتید که قطعا آتش جهنم را خواهید دید عمر خود را به این بازی‌های بی‌هوده نمی‌گذراندید.

ثُمَّ لَترَوُنهَّا عَینْ‏ الْیَقِینِ(7) سپس آنگاه که مهلت شما در این دنیا تمام شد و به دنیای آخرت رفتید، آتش جهنم را خواهید دید، دیدنی از روی یقین.

ثُمَّ لَتُسْلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ(8) و آنگاه است که از شما سوال می‌شود با نعمت‌های خود چه کردید.

آیا با خود فکر کرده‌ایم که این نعمت‌های الهی، همه امانت‌هایی است که به ما سپرده شده است و در مقابل همه آنها مسئول هستیم و باید پاسخ‌گو باشیم مال ما قدرت ما، سواد ما، مکنت ما، همه نمعمت‌هایی است که باید برای سعادت آخرت خود و خالصا لوجه الله و برای کسب محبت الهی بکار می‌گرفتیم اما چه کردیم آنها را به تفاخر و خسران و فریب شیطان هدر دادیم.

و اما مشکل دیگری که یکی از موانع اصلی ازدواج نکردن ما است ترس از فقر و مشکلات بعد از آن است.

وقتی ما نگاه صحیحی به عالم نداشته باشیم خودمان را همه کاره بدانیم گمان کنیم که ماییم که امور خود را سرپرستی و راهبری می‌کنیم ماییم که روزی دهنده فرزندانمان هستیم، آنگاه ترس از فقر و مشکلات ما را از ازدواج سرد می‌کند.

وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (32 نور)

خدواند به ما می‌گوید فرزندان خود، بردگان خود کنیزان خود را به ازدواج درآورید از فقیر بودن آنها نترسید، چراکه خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز و غنی می‌کند و دستان خداوند بسته نیست، خداوند هم از همه نظر وسعت دهنده است و محدودیت‌ها را بر می‌دارد و بدانید خداوند علیم است، اینگونه نیست که موردی را فراموش کند یا نبیند، هرآنچه هست تحت سیطره علم خداوند است.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در سفر اربعین اولین شب حضورمان در کشور عراق به منزل یکی از برادران عراقی رفتیم. میزبان ما همراه با چندنفر دیگر از عراقی‌ها  اصطلاحا گعده (دورهم نشینی) داشتند. با هم صحبت می‌کردند که ناگهان بحثشان بالا گرفت و رو به من و دوست طلبه‌ام کردند و گفتند: شما که شیخ هستید، جواب این بابا را بدهید.

گفتم چه شده بفرمایید، خود فردی که اشکال می‌کرد شروع به صحبت کرد. گفت: ما چرا این کارهایمان را برای خود خدا نکنیم؟ چرا اسم امام علی را می‌آوریم و می‌گویم برای امام علی(علیه السلام) کار می‌کنم، خود ائمه هم هرکاری می‌کردند برای خدا می‌کردند، درست نیست ما بگوییم برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) میهمان می‌گیریم و همه‌اش اسم امام علی(علیه السلام) را بیاوریم؛ باید فقط برای خدا کار کنیم.

عراقی‌ها هر چه می‌گفتند قانع نمی‌شد، من هم انتقال مطلب خصوصا چون آنها زبان محلی دارند و من دست و پاشکسته عربی فصیح صحبت می‌کردم، برایم سخت بود. به خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) متوسل شدم که بتوانم جوابی کوتاه و قانع کننده را به آنها بگویم.

دو آیه از قرآن به ذهنم خطور کرد و جواب دادم:

خداوند در قرآن یکجا به پیامبر می‌گوید که بگو: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى(شورای 23)» یعنی مزد رسالت من چیزی نیست جز محبت و دوستی به اهل بیتم. و

در جای دیگر می‌فرماید: «فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ( 72 یونس)» یعنی من از شما اجری نمی‌خواهم هر اجری هست بر خداست.

جمع این دو آیه چه می‌شود؟ این می‌شود که «مودة فی القربی» محبت و دوستی اهل بیت، مستقیما برای خداست، چون در آیه اول می‌گوید اجر رسالت مودت اهل بیت است و در آیه  دوم می‌گوید هر اجری است علی الله است. این یعنی شما هرچه برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) کار کنی مستقیما برای خداست.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

متن زیر مربوط به گفتگویی در فضای مجازی با یکی از دوستانم در موضوع نقد ایده‌ال گرایی در اندیشه توحیدی، است. احساس کردم شاید بدرد دیگران هم بخورد:

سلام

خیلی از ماها فکر می‌کنیم خودمون همه کاره‌ایم در حالی که اینجور نیست خیلی وقت‌ها تلاش می‌کنیم بهترین باشیم نمیشه، خیلی وقت‌ها هم خیلی هم تلاش نمی‌کنیم ولی میشه.

خیلی وقت‌ها اگرچه اونجوری که ما می‌خواهیم نمیشه ولی تهش می‌بینیم که اصلا اون چیزی که ما می‌خواستیم خوب نبود همینی که شد خوب بود.

چون فکر می‌کنیم همه چیز دست ماست همیشه از اینی که هستیم یا اتفاقاتی که رقم می‌خوره ناراضی هستیم اما توی جهان بینی توحیدی این تو نیستی که نتیجه رو رقم می‌زنی خداست که برات خدایی می‌کنه و امورت رو سرانجام می‌ده.

همیشه کارها و تلاش‌ ما در خواست خدا ضرب میشه و اینکه ضریب خدا چی باشه صفر باشه یا 100 بسته به خواست خداست، باید به قولی دم خدا رو بگیریم.


بعضی از کسایی که ایده‌ال گرا هستند به این معنی که اگر به ایده آل نرسیدن راضی نمیشن، یه جورایی توحیدشون درست نیست، یعنی فکر می‌کنند خودشون همیشه باید به 100 برسند در حالی که هیچ کسی به مجموعه رفتار ایده‌ال خودش نمی‌رسه و در عین حال خیلی‌ها باوجود عدم داشتن مجموعه رفتارهای ایده‌ال به محصولات خیلی بالاتر از ایده‌الشون می‌رسن.


مثلا در ازدواج گزینه ایده‌آل مربوط به فیلم‌هاست، موفقیت اینه که بتونی کسی رو پیدا کنی که هفتاد تا هشتاد درصد چیزهایی که تو می‌خواهی رو داشته باشه، این خداست که اگه اون رو در نظر بگیری و بخواهد، بعدش رو برای تو کامل می‌کنه، کافیه که تو توی کارت خدا رو در نظر بگیری. کلا ما اگه توی زندگیمون خدا رو به عنوان فاکتور اصلی زندگیمون بگیریم، اون ما رو به نتیاجی می‌رسونه که هیچ وقت در عمل خودمون با بالاترین توانی که فکر می‌کردیم هم نمی‌تونسیتم بهش برسیم.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند شب قبل جمعی 4 نفره به منزل یکی از شخصیت‌های نسبتا مطرح فکری که مدتی است در فضای غرب شناسی کار می‌کند و صاحب اندیشه‌های خاصی است رفتیم. یکی از صحبت‌هایی که توسط استاد مذکور مطرح گردید در این باب بود که:

«سید جمال الدین اسد آبادی از اول یک حرف اشتباه زد و بعدی‌ها دنبال او را گرفتند، او گفت: «به غرب رفتم هرچه دیدم اسلام بود و اما همه نامسلمان بودند به کشورهای اسلامی آمدم همه مسلمان بودند ولی اثری از اسلام نبود.»

چه کسی گفته است غرب اگر در تکنولوژی از ما جلوتر است اگر در علم و ثروت از ما جلوتر است، یعنی ما عقب افتاده‌ایم؟ ما اگر در نظام اندیشه غربی نگاه کنیم که همه چیز پول، رفاه و ثروت است، بله عقب افتاده‌ایم ولی در اندیشه اسلامی چنین نیست!

اصلا چه کسی گفته است بشر امروز رفاه و آسایش بیشتری نسبت به بشر دیروز دارد و...

خر، اصلا من اگر خر سوار شوم چه کسی گفته است، من از آن کسی که ماشین آخرین سیستم سوار می‌َشود عقب‌تر هستم و او از من کامل‌تر است؟

خدا ثروت و تکنولوژی را به غرب داده است چون راه خدا را فراموش کردند. خدا در قرآن چه می‌گوید: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ ( 44 سوره مبارکه انعام.)  چون آنچه را که به آن پند داده شدند، از یاد بردند. درهاى همه چیز را بر آنان گشودیم. تا وقتى که به آنچه داده شدند، شاد گشتند، ناگهان آنان را فرو گرفتیم، پس یکباره نومید شدند. »

این صحبت‌ها مقدمه بود که ما باید غرب را خوب بشناسیم اما احساس می‌کردم بحث‌ها کمی خلط شده و استفاده ایشان از آیه اشتباه است و به همین خاطر پرسیدم؟

آیا شما این حرف را در مورد مطلق علم و رفاه می‌زنید؟ آیا منظورتان جهت‌گیری اشتباه غرب در استفاده از علم و رفاه است؟ ما که در اصل حُسنِ علم و رفاه از این جهت که تعب و سختی را از بندگان خدا برمی‌دارد بحثی نداریم؟

ایشان جواب داد:‌

« خیر! چه کسی گفته که اصل برداشته شدن تعب و سختی از بندگان خدا حُسن دارد؟ پس اینکه در روایت می‌گوید: أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ أَحْمَزُهَا [ باارزش‌ترین اعمال سخت‌ترین آنهاست] به چه معنی است؟ »

چون قبلا استفاده از این روایت را در برخی متون فقهی دیده بودم در سند آن اشکال نکردم والبته قبلا به این روایت هم فکر کرده بودم. پس جواب دادم:

این روایت در مقام تزاحم است؟ ایشان گفتند یعنی چه؟ توضیح دادم: یعنی وقتی دو عمل هر دو، مورد امر شارع قرار گرفته است و شما باید یکی را انجام دهی و نمی‌توانی هردو را هم انجام دهی اگر رفتی آنکه سخت‌تر است را انجام دادی این با فضیلت‌تر است. البته گاهی خود آن سختی موضوعیت دارد که ربطی به این قاعده کلی ندارد مثلا پیاده رفتن به سفر زیارت که نوعی خضوع در آن وجود دارد و این خضوع و خشوع خودش موضوعیت دارد.

·       در آیات و روایات با ظهور اولیه معنای یک روایت نمی‌توان به آن تمسک کرد مثلا در فهم روایت مذکور باید به این مطلب دقت داشت که روایات زیادی (متواتر معنوی) نیز وجود دارد که برداشن تعب و سختی از مؤمنین و خانواده و حتی حیوانات را تحسین کرده است و برای آن ثواب زیادی شمرده است پس شما نمی‌توانی این روایت را در نظام سازی اجتماعی هم بکار ببری.

§       همینجا لازم به تذکر است که شما وقتی می‌خواهید از یک آیه یا روایت استفاده کنید باید نگاه کنید که این آیه یا روایت ناظر به فرد است یا اجتماع چه بسا برخی مطالب اجرای آن برای فرد حُسن داشته باشد اما برای جامعه خیر. مثلاً این چنین بحثی را با یکی از دوستان در مورد طراحی یک صندوق خانگی داشتم که او مثلا به مطالبی تمسک می‌کرد که وقتی پولی در راه خدا می‌دهی انتظار بازگشت نداشته باش و... ولی بنده می‌گفتم این مطالب برای نظام فردی است، وقتی بحث شما ساختار اجتماعی شد نمی‌توانی همانطور که در نظام فردی حکم می‌کردی حکم کنی و...

·       در دوران دبستان یا راهنمایی مثالی ساده را به ما آموزش دادند به نام قضیه حمار و آن اینکه یک الاق هم اگر بین دو راه که او را به مقصد می‌رساند، مردد باشد، راه آسان‌تر و ساده‌تر را انتخاب می‌کند. این مثال را زدم تا متوجه شویم این یک قضیه بدیهی است که اگر کسی بی‌علت بدون هیچ توجیهی بر خود سختی بار کند، این را هیچ عاقلی نمی‌پسندد و به تعبیر علم اصول خداوند که خود رئیس عقلا است حکمی خلاف حکم بدیهی عقل صادر نمی‌کند.

پس روایت مذکور را اگر بخواهیم با این حکم بدیهی عقل جمع کنیم، می‌گوئیم این روایت همانطور که در بحثی مثل پیاده رفتن به سمت حج و امثال آن مطرح شده است، منحصر به عبادات است که دست یافتن به حکمت‌های آن برای ما کوتاه است و آن هم نه هر سختی در عبادات، سختی‌هایی که خود شارع مهر تأیید بر آنها زده باشد، مثلاً پیاده رفتن که به دلایل متعدد می‌توان حکمت‌هایی برای حُسن آن ذکر کرد و این مطلب برای بسیاری از ماها که به پیاده روی سفر اربعین رفته‌ایم اثبات شده است.

·       اما آخرین و مهم‌ترین مطلب اینکه چه کسی گفته است که مؤمنین قرار نیست به آبادی دنیا برسند؟ یکی از علل اشتباهاتی از این دست، عدم تفکیک آیات و روایت نسبت به قواعد فردی و اجتماعی است.

§       به طور مثال قرآن آنگاه که می‌خواهد در مورد فرد سخن بگوید، می‌گوید: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ (20 الشوری)»

هرکس ثرمایه و ذخیره آخرت را بخواهد به او می دهیم و زیادتر هم می‌دهیم، هرکس هم ثرمایه و ذخیره دنیا را بخواهد آن را هم به او می‌دهیم اما دیگر در آخرت نصیبی ندارد. اما دنیای آن کسی که آخرت را خواست چه؟ مسکوت می‌گذارد چون در نظام فردی معلوم نیست دنیای تو آباد شود یا نه و این خودش لازمه امتحان الهی است اما از آخرت خیالت راحت.

§       اما همین قرآن وقتی به جامعه مؤمنین می‌رسد می‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (96 الاعراف)»

یعنی چه؟ اگر مؤمنین ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند ما درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها باز می‌کنیم اما چه کنیم که تکذیب کردند و به همین تکذیب کردنشان وآنچه خودشان خواستند واگذاشتیمشان.

اصلا هدف اسلام از برپایی حکومت، عدالت و برداشتن تعب و سختی از مؤمنین و انسان‌ها و ایجاد آسایش و رفاه برای آنها است. و البته خود این رفاه و آسایش هم غایت نهایی نیست.

هدف غایی از همه این کارهای چیست؟ امام خمینی; در رابطه  با این مطلب می‌گویند:‌

رژیم اسلامى مثل رژیم‌هاى، مکتب‌هاى مادى نیست، مکتب‌هاى مادى تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند- آنهایى که راست مى‏گویند- اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادى نیست؛ یک مکتب مادى- معنوى است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام براى تهذیب انسان آمده است؛ براى انسان‏سازى آمده است. همه مکتب‌هاى توحیدى براى انسان‏سازى آمده‏اند. ما مکلفیم انسان بسازیم‏. (صحیفه امام،  ج‏7، ص: 531)

تمام مسائلى که هست ما می‌‏خواهیم دست ظالم‌ها را کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه و می‌‏خواهیم که قدرت‌ها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشى در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحى پیدا بشود، یک هدایت به سوى خدا پیدا بشود. آن چیزى که اساس است سیر الى اللَّه است، توجه به خداست، همه‏ عبادات‏ براى‏ اوست‏. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که سیر الى اللَّه باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بت‌ّّهاى دیگر. (صحیفه امام ؛ ج‏19 ؛ ص51)

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حب الحسین یجمعنا

👈🏻تلخ‌ترین قسمت سفر اربعین برایم بحث‌هایی بود که با ایرانیان می‌کردم.

 

📝 یکی از چیزهایی که در طول سفر اربعین، توسط ایرانیان زیاد گفته می‌شد اینکه عراق هرچه دارد از ماست، سامراء را ما اداره می‌کنیم،‌ ما برای آنها امکانات آورده‌ایم، اینها عرب هستند از خودشان هیچ ندارند و بسیاری از حرف‌هایی که شاید به گوش شما هم آشنا باشد.

 

اولین جوابی که به آنها می‌دادم اینکه اولا این ما و عراقی‌ها و... از کجا آمده است، چرا این خط‌ و مرز‌هایی که دیگران برای ما کشیده‌اند ما را از هم جدا می‌کند، مثلا اگر یک عده داعشی در استان اصفهان شروع به تخریب همه‌چیز و همه‌جا کنند بعد از تهران امکاناتی برای آنها ارسال شود، می‌گویید ما آنجا را آباد کردیم! یا اینکه می‌گویید خودمان برایمان مشکل درست شده بود خودمان حلش کردیم.

 

📝 این بدبختی را ما در بحث سوریه و ... هم داریم، در بحث جهاد اسلامی هیچ وقت نمی‌گوید دفاع از کشور ایران یا عراق واجب است، می‌گوید دفاع از سرزمین‌های اسلامی بر همه مسلمانان واجب است، حالا اگر مثلا به یمن باشد یا سوریه یا افغانسان، این تکلیفی است که خدا بر ما گذاشته که از سرزمین اسلام دفاع کنیم.

 

 📝سال گذشته در کاظمین شب را منزل یک عراقی خوابیدیم، با اینکه نظامی بود جالب بود که مقلد حضرت آقا بود. امسال هم در بغداد منزل یک عراقی بودیم که پدر، عمو و دایی او را صدام اعدام کرده بود، جرمشان این بود که زمان جنگ با همکاری سپاه ایران، در بغداد یک عملیات نظامی و انفجار ترتیب داده بودند.

امسال در نجف هم به منزل یک عراقی رفتیم که در منزلش فقط یک تصویر عالم بود و آن هم تصویر حضرت امام بود.

 

چرا ما دو مردم شیعه و نزدیک به هم را به اسم مرز، ایرانی و عراقی و... ازهم جدا می‌کنیم.

ما باید خدا را شکر کنیم که به واسطه رحمت خداوند و عشق به امام حسین دو کشور که در گذشته با جاه طلبی‌های دیوانه‌ای چون صدام با یکدیگر می‌جنگیدند، امروز ید واحد و کنار هم هستند.

وقتی در عوض شکر اینکه توانسته‌ایم به برادرمان که سال‌هاست جنگ‌های متوالی را پشت سرگذاشته و فرصتی برای آبادانی کشورشان پیدا نکرده‌اند، کمک ‌کنیم، با منیت‌ها و تحقیر کردن عراقی‌ها با غرور و تکبر و عجب برخورد کردیم و فراموش کردیم که هر خیری است از سوی خداست، خدایی نکرده درهای رحمت الهی بر ما بسته می‌شود.

 

 📝همان کسانی که دائما بر طبل تفرقه اندازی بین مسلمانان می‌کوبند، خودشان اتحادیه اروپا درست می‌کنند و مرزهایشان را عملا برمی‌دارند، پول واحد و ارتش واحد درست می‌کنند و... درحالی که حقیتا هم هیچ قرابتی با هم ندارند.

 

📝 از همه اینها هم که بگذریم، اگر ما هنر داشتیم همین عراق بزرگ‌ترین پایگاه اقتصادی برای پیشرفت ایران بود،‌ اما با بی‌هنری مسئولان ما در این سال‌ها نه تنها بازار عراق را که مردمش قلبا به ایران علاقه دارند، در دست نگرفته‌ایم، بلکه سهم نسبتا ناچیزمان از این بازار کاهش هم یافته است.

 

📝 اصلا این خودش یک مغالطه بزرگ دولت مردان ما است که به اسم کسب بازارهای جهانی همه وقت خود را به بازگشایی روابط خود با کشورهای ابرقدرت اروپایی و آمریکا تلف می‌کند، مثلا همین بازار روسیه، عراق، افغانستان، آذربایجان و قطر و... فرصت‌هایی است که اگر ایران تمام محصولات کشاورزی و دامی و صنعتی خود را هم به آنها صادر کند، بازهم جا برای صادرات و پیشرفت اقتصادی آن وجود دارد ولی ما با بی‌هنری به اسم کسب بازارهای بزرگ جهانی همین بازارهای دم دست را هم از دست داده‌ایم.

 

 👈🏻ماجرای ما مثل مغازه داری است که به اسم اینکه می‌خواهم در همه پاساژهای شهر محصولاتم ارائه شود درب مغازه محلی خودش را بسته و مشغول چانه زدن با مسئولان شهرداری است که من مجوز کار در همه پاساژهای شهر را می‌خواهم.😳


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

من اشتباه کردم

📝رهبری امروز در صحبت‌هایشان فرمودند در قضیه برجام اشتباه کرده‌اند.


😊شادی این اعتراف هم باشد برای دوستان بهاری و اصلاح طلب که می‌خواهند برای اثبات اشتباهات رهبری و بی‌اعتماد کردن مردم به تصمیمات ایشان استدلال‌هایشان قوی‌تری داشته  باشند.


✅من هم به آنها کمک می‌کنم و لیست بلند بالایی از اشتباهات می‌نویسم.


✅به نظرم خوب است لیست این اشتباهات را از امام خمینی شروع کنیم. اصلا چرا امام؟ 

بهتر است از امیرالمؤمنین یا اصلا خود پیامبر، بله چطور است با ایشان شروع می‌کنیم.

چرا از پیامبر؟ از خود خدا شروع می‌کنیم.


👈اولین اشتباه خدا خلق شیطان بود، 

اشتباه بعد او اجازه دادن به شیطان برای اغوا کردن بندگانش بود، 

اشتباه دیگر خدا نفرستادن فرشتگان به عنوان نبی بود، چرا یک انسان مثل همه را فرستاد تا حرف‌هایش را باور نکنند و بگویند تو هم کسی هستی مثل بقیه، 

اشتباه دیگر خدا این بود که نام اهل بیت را صریحا در قرآن نبرد و این همه دردسر درست کرد! 

یا مثلا چرا خدا آیات متشابه را در قرآن آورد مگر چه می‌شد همه‌اش آیات تأویل نائذیر می‌آورد تا این همه تفاسیر اشتباه در دین راه پیدا نکند! 

اشتباه دیگر خدا باور کردن توبه‌های ماست وقتی می‌داند ما توبه می‌شکنیم، برای چه توبه‌ها را می‌پذیرد؟! 


😏خلاصه خودت بخوان اشتباهات مکرر و بسیار خداوند را.


✅از اشتباهات خدا بگذریم که صاحت قدس او بیشتر از این خدشه دار نشود؟ اما خودمانیم، خدا وکیلی چرا خدا اینقدر اشتباه می‌کند؟ نعوذ بالله، لااقل خود خدا مگر معصوم نیست!😳


✅پیامبر چرا مسیر اشتباهات خدا را ادامه داد؟ 

چرا خائنان و منافقان را به اسم رسوا نکرد؟! 

چرا کسانی را که می‌دانست بعدها موجب فتنه‌ها می‌شوند را از دم تیغ نگذراند؟ 

مگر پیامبر معصوم نبود!😳


✅امیرالمؤمنین چرا حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر نمی‌دانست چند روز بعد بخشی از همان‌ها که او را مجبور به پذیرش حکمیت‌کرده‌اند او را متهم می‌کنند که چرا حرف ما را پذیرفتی و اشتباه ما را تکرار کردی؟ 

فتنه خوارج از همین اشتباه حضرت شروع شد! 

مگر امیرالمومنین از همان ابتدا با حکمیت اعلام مخالفت نکرد چرا در آخر اشتباه کرد و حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر معصوم نبود!😳


✅امام حسن چرا صلح را پذیرفت، او که از ابتدا ندای جنگ می‌داد او که بارها به مردم هشدار داد که اگر صلح کنید، این بلاها به سر شما خواهد آمد و معاویه عهد شکن است، او که می‌دانست چه بلایی بر سر مردم خواهد آمد، چرا اشتباه کرد و حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر معصوم نبود!😳


✅امام حسین چرا؟ او که می‌دانست خود و یارانش شهید می‌شوند و خانواده‌اش به اسارت می‌‌رود، چرا اشتباه کرد و به صحرای کربلا رفت؟! واقعا چرا؟ 

مگر اینها معصوم نبودند!😳


⁉️آنها که اشتباهات رهبری را هضم نمی‌کنند با اشتباهات اهل بیت و خداوند چه می‌کنند؟!


⁉️راستی اینها اگر اشتباه می‌کنند، پس چرا راه جایگزین آن اشتباه را هم دائم نشان می‌دهند و دعوت به آن می‌کنند؟ چرا این همه قبل از ارتکاب اشتباه به اشتباه بودن آن اصرار می‌ورزند؟! 


✅خواهش می‌کنم به این سوالات ساده اندکی، فقط اندکی فکر کنید، پاسخ ساده است. 

📌هر پدر حکیمی که سختی بزرگ نمودن فرزند خود را چشیده باشد خوب با این اشتباهات آشنا است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک ماهی تا انتخابات مانده بود و بحث‌های سیاسی داغ بود،‌ با یکی از دوستان اصلاح طلب صحبت می‌کردم و سعی داشتیم هرکدام توضیح دهیم که چرا به تصمیم فعلی رسیده‌ایم.

یکی از حرف‌های من این بود که حساسیت کسانی که با ما دشمنی دارند کجاست و آنها بیشتر با چه کسانی مخالفت می‌کنند و این یک ملاک است، به تعبیر قرآن چه راهی می‌روید که دشمنان رو کفری و غضبناک می‌کنه، اون راه راهیه که خدا براتون درش عمل صالح می‌نویسه. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ ... إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»

 

در مقابل این حرف من دوستان اصلاح طلب چندین موضع می‌گیرند.

برخی اصل دشمنی را منکر می‌شوند!

برخی دشمنی را می‌پذیرند اما می‌گویند آنها شما را بازی می‌دهند و شروع می‌کنند مخالفت با کسی که می‌خواهند او را بالا بیاورند و برعکس از کسی طرفداری می‌کنند که می‌خواهند پایینش ببرند چون می‌دانند که هرچه بگویند شما عکسش را عمل می‌کنی!

 

باور کنید همه این حرف‌ها را شنیده‌ام آنهم از کسانی که می‌گویند ما پیراهن‌ها در سیاست کهنه‌ کرده‌ایم.

اینها همان‌ها هستند که وقتی در انتخابات هاشمی لیست می‌دهد و بی‌بی سی می‌گوید به لیست او رأی دهید، می‌گویند: دیدید مردم شما را نمی‌خواهند!

ظاهرا به قول شما مردم عکس خواسته بی‌بی‌سی عمل نکردند! شاید هم بی‌بی‌سی مسلمان و دلسوز خدا و مردم شده است! خلاصه شما که قبول دارید ما و بی‌بی‌سی دو طرف مقابل گود هستیم، کاری ندارم چه شد که بخشی از مردم از انقلاب زده شدند اما برای اینکه با ذکر جزئیات گیج نشویم، شما مشخص کنید تکلیف هاشمی چه بود؟ کدام طرف گود بود؟

 

اینها همان‌هایی هستند که برای توجیه مسیر اشتباه خود بر دشمنی‌های آشکار و مکرر آمریکا سرپوش می‌گذارند بر تحریم دارویی تا اقتصادی تا بلوکه کردن سرمایه‌های ایران و همکاری نظامی با دشمنان ایران و توهین‌های مکرر مقامات آمریکایی به ایران در تمام دولت‌های مختلف و...

اینها همان‌هایی هستند که برای ضربه زدن به رقیب خود بر جنایات و ترور‌های بیشمار منافقان چشم پوشیده و شعار آنها را تکرار کردند.

اینها بازی‌خورده خود هستند نه بازی خورده غرب


  • حمید رضا باقری