شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

🔻 یک زمان می‌گوییم: جامعه دو قطبی است یا شده است و اگرچه بد است اما خب واقعیتی هست که وجود دارد و باید آن را در نظر بگیریم! می‌گوییم: جامعه دو قطبی بد است اما به هر حال شده است! رسانه‌های دشمن تلاش می‌کنند جامعه را دو قطبی کنند و ما نباید چنین بکنیم اما به هر حال جامعه دو قطبی شده است و باید در این فضا فکر کنیم و برای این فضا تصمیم بگیریم.

 

🔻 اما باید گفت: اگر دقیق‌تر شویم و به گزارش قرآن از واقع جامعه دقت کنیم، خواهیم دید این ظاهر جامعه است که گاهی دو قطبی می‌شود و یک دو قطبی موقت است.

جامعه یک باطن و واقعی دارد که در آنجا دو قطبی نیست و اگر مجاهده و تبیین کنیم، خیلی سریع به حالت پایدار خود برمی‌گردد.

 

🔻 تصور خیلی‌ها چنین است که حالت پایدار جامعه حالت دو قطبی است و جریان حق با تلاش خود باید این دو قطبی را به وحدت در جهت ایمان و مظاهر آن تبدیل کند اما در گزارش قرآن صورت ماجرا کاملا برعکس است و حالت پایدار جامعه وحدت بر ایمان و مظاهر آن است و این جریان باطل و شیطانی است که باید زحمت بکشد تا دوقطبی‌های کاذبی را شکل دهد.

 

🔻 خداوند خطاب به مسلمانان زمان پیامبر(ص) می‌گوید: «اللَّهَ حَبَّبَ‏ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان» (الحجرات:۷) یعنی میل به ایمان و مظاهر آن و کراهت از کفر و فسق و مظاهر آن در قلوب انسان‌ها گذارده شده است.

 

🔻 در آیات و روایات مختلفی نیز به این مضمون با تعبیر «فطرت الهی» افراد بشر و گرایش آنها به خداوند و ایمان به او و احکامش اشاره شده است.

 

🔻 وقتی به باطن جامعه برگردیم می‌بینیم هیچ دو قطبی وجود ندارد بلکه فقط وحدت بر ایمان است و این شیطان است که با ایجاد دو قطبی و تبلیغات سعی می‌کند مومنین را فرقه فرقه و مقابل هم قرار دهد.

 

🔻 فرعون هم برای اینکه بتواند بر مردم حکومت کند آنها را فرقه فرقه می‌کرد و به تعبیر قرآن: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً» (القصص:۴) وقتی روح وحدتی که در جامعه بر ایمان است از مردم گرفته شد و دو یا چند قطبی شدند، حق ضعیف می‌شود و شیطان و شیطانیان می‌توانند فساد و بر آنها حکومت کنند.

هر کسی به دنبال حزب و گروه خود می‌رود

👈«مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ» (الروم :۳۲) و رشته ولایت الهی از آنها برداشته می‌شود.

👈«إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَی‏ءٍ» (انعام:۱۵۹)

 

🔻 وقتی موسی(ع) به کوه طور رفت، سامری مردم را گوساله پرست کرد، موسی(ع) که بازگشت و این صحنه را دید، غضبناک شد و به هارون گفت: «یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا» (طه‏:۹۲)  چه چیزی مانع تو شد وقتی دیدی این‌ها گمراه شدند اما کاری نکردی؟ هارون جواب داد: «إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ» (طه:۹۴) ترسیدم بیایی و بگویی مردم را دو دسته کردی.

 

🔻 پس ما وظیفه داریم نسبت به جامعه مومنین در جهت تضعیف دو قطبی‌ها حرکت کنیم و نه تقویت آنها.

اگر قبول داریم کسانی که اعتراض دارند اکثر آنها افراد معمولی هستند و دشمنی و عنادی ندارند، بایست با آنها همراه شد، حرف آنها را شنید و آنچه حق می‌گویند را پذیرفت و نسبت به آنچه اشتباه می‌کنند، تبیین کرد. اگر فتنه‌ای داخلی است یعنی دشمن دارد از مردم عادی خودمان سرباز گیری می‌کند پس ورود ما بایست بر پایه رحمت باشد اما اگر مقابل ما دشمن خارجی است برعکس، بایست محکم و با شدت ایستاد.

👈«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم» (الفتح:۲۹)‏

 

🔻 من آن دختر و پسر نوجوانی که بر اثر هیجانات و بی‌اطلاعی توهینی می‌کند یا با حجاب مخالفتی می‌کند را از خودم می‌دانم اینطور نیست که او را بگذارم آن طرف و مقابلش دانش آموزان مومن را با همان شکل و شمایل عکس او به رخ بکشم! من برای آن دختر و پسر نوجوان برنامه تبیین و گفتگو دارم و ایمان جامعه را هم به شکل دیگری در چشم دشمنان عنود فرو می‌کنم که آن دختر و پسر فکر نکند مقابل من قرار گرفته و در جبهه دشمنم است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙اعضای سازمان، جنگ مسلحانه را پیش گرفته بودند. یک ماه پشت سر هم هر روز در مشهد ترور می‌کردند. هدفشان این بود که ترس را توی دل مردم بیندازند. هر مغازه داری را که ریش داشت یا عکس امام و بهشتی را توی مغازه اش داشت، شناسایی می‌کردند و اگر می‌توانستند، ترورش می‌کردند. خیلی هم ناجوانمردانه می‌زدند. یکهو می‌رفتند توی مغازه اسلحه در می‌آوردند و می‌زدند. یادم هست چند ماه بعد، بچه‌های سپاه تعدادی از اینها را دستگیر کردند.

قبل از اعدامشان از هرکدام مصاحبه می‌گرفتند. من یک روز قبل از شروع مصاحبه رفتم توی اتاق مصاحبه و با یکیشان صحبت کردم. طرف کسی بود که دوتا کاسب را زده بود. یکی پیرمردی بود که توی چهارراه عشرت آباد سوپری داشته و او را با اسلحه زده بود و یکی هم صاحب مغازه لبنیاتی توی کوچه چهارباغ بود.

می‌گفت: «اولی روی شیشه مغازه‌اش عکس شهید بهشتی چسبانده بود و از در مغازه‌اش هم ضبط  آویزان کرده بود و روضه امام حسین (ع) گوش می‌داد. درباره ترور دومش هم می‌گفت اول که وارد مغازه لبنیاتی شدم گفتم نوشابه دارید؟ گفت بله و خم شد که از توی یخچالش نوشابه بردارد. تا خم شد، کلت را کشیدم که بزنم، ولی ضامنش جانیفتاد. صاحب مغازه برگشت نگاه کرد. فکر کرد دارم شوخی میکنم. باز دوباره که برای برداشتن نوشابه خم شد، من شلیک کردم و آمدم بیرون.»

ناراحت شدم. بهش گفتم تو با شهید بهشتی دشمنی، با سپاه دشمنی، اینها چه گناهی کرده‌اند که این طوری زدی؟ برگشت خیلی جدی و انگار که اصلا ناراحت نبود گفت: «وقتی رهبری سازمان می‌گوید این طرف را بزنید ما نمی‌پرسیم برای چی؟ سازمان که دستور می‌دهد ما باید انجام بدهیم.»

..........

📝 منبع: سلطانی، حسن، انقلاب رنگ‌ها (خاطرات شفاهی علیرضا خالقی)، چاپ دوم، تهران، راه‌یار، ۱۳۹۸ش ص ۲۳۱.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در اسناد لانه جاسوسی، سندی با درجه خیلی محرمانه با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد؟» وجود دارد که در آن یک مأمور آمریکایی به نام «استانلی تی.اسکودرو» گزارشی مبتنی بر شواهد خود در مورد وضعیت ایران در آخرین روزهای حکومت پهلوی را ارائه می‌کند.

 

🔻 در این سند نکات مهمی وجود دارد که در ادامه بخش‌هایی از آن را به ترتیب می‌آورم:

 

📠 «در تمام مدت بعد از جنگ و به خصوص از سال ۱۹۵۳(۱۳۳۲ش) به این طرف، آمریکا با شاه ایران و رژیمش رابطه‌ای بسیار نزدیک برقرار نمود. ما در سرنگونی نخست وزیر چپگرا و ناسیونالیست(ملی‌گرا) یعنی مصدق و بازگرداندن شاه از تبعید مختصرش در اروپا نقش بسیار مؤثری را ایفا نمودیم. ما چند میلیارد دلار در زمینه پروژه‌های کمک دو جانبه مصرف کردیم که بسیاری از آنها بخوبی قابل درک بود و مود تمجید قرار گرفت.

بر اساس منافع مشترک امنیتی و نیز قدرت خرید ایران، ما به ایران کمک کردیم تا بصورت قدرت بی‌چون و چرا در خلیج فارس درآید. ما در آن کشور دارای هزاران مستشار و تکنسین نظامی و غیر نظامی بودیم. از حاکمی نیرومند و مستبد حمایت می‌کردیم.»

📌ادامه دارد...

....

📃 منبع: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی جلد ۶۳ (دخالت‌های آمریکا در ایران)، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، آبان ۱۳۶۶، سند شماره ۱۲، ص ۶۷.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در ادامه سندی که در اسناد لانه جاسوسی با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد؟» و در قسمت قبل به آن اشاره کردم، مأمور آمریکا به اوضاع آشفته و ضد آمریکایی در آستانه سقوط شاه اشاره می‌کند.

 

🔻 این اوضاع که این مأمور به آن اشاره می‌کند، همان شرایطی است که موجب می‌شود آمریکایی‌ها به این نتیجه برسند که دیگر شاه نمی‌تواند منافع آنها در ایران را برای آنها حفظ کند[۱] و باید به دنبال گزینه‌های دیگری مانند کودتا یا تکیه به نیروهای ملی‌‌گرا یا ملی مذهبی برای حفظ منافع خود در آینده ایران باشند.

 

📠 «پس از بازگشت به تهران در نوامبر ۱۹۷۸ (آبان ۱۳۵۷)، پس از ۳ سال و نیم دوری از این شهر متوجه شدم که شاه آخرین روزهای عمر حکومت خود را پشت سر می‌گذارد. مقامات آمریکایی با وسائط نقلیه زرهی و همراه گاردهای مسلح سفر می‌کردند، تا از آنها نه در مقابل گروه‌های منزوی تروریستی بلکه در برابر دسته‌های عظیمی از افراد ایرانی معمولی حراست به عمل آید. سفارت و دیگر تأسیسات آمریکا و دولت ایران نیز به وسیله کامیون‌های مملو از سربازان ایرانی مسلح به سلاح‌های خودکار در برابر این گونه خطرات حراست می‌شد. با این وصف سفارت و کنسولگری ما در تبریز مورد حمله قرار گرفت و محوطه سفارت به تصرف مهاجمین درآمد. بعدها خود سفارت نیز برای مدت کوتاهی به تصرف کامل آنها درآمد. احساسات ضد آمریکایی خشونت بار در تمام بخش‌های جامعه ایران حس می‌شد، و بسیاری از قدرت‌هایی که ما سیاست‌های خویش را بر آنها بنا نهاده بودیم اکنون بصورت خطری متوجه خود ما شده بود. این وضع پس از عزیمت شاه در اواسط ژانویه بسیار وخیمتر گردید و خطر تجدید تشدید هرج و مرج جنبه‌ای واقعی‌تر به خود گرفت. واضح است که سیاست ایرانی ما که برای مدت ۳۰ سال در خدمت به ما مؤثر واقع شده بود، اکنون به صورت عاملی بی‌ربط و ناهنجار در آمده و در مواردی بسیار حتی قبل از سقوط شاه نیز خطراتی را علیه منافع ما به وجود آورده بود. [۲]

📌ادامه دارد...

....

📃 منبع و ارجاعات:

[۱] سولیوان آخرین سفیر آمریکا در خاطرات خود در مورد ابلاغ پیام واشنگتن به شاه برای اینکه دیگر فایده ندارد و باید کشور را ترک کنی می‌نویسد: «من تا آنجا که می‌توانستم با لحن ملایم و مهربان مضمون پیام واشینگتن را به شاه ابلاغ کردم. او با دقت و با آرامش به پیامی که او را به ترک کشور دعوت می‌کرد گوش داد و وقتی که حرف‌های من تمام شد رو به من کرد و با لحنی کم و بیش ملتمسانه گفت: «خیلی خوب. اما کجا باید بروم؟» پیامی که از واشینگتن دریافت کرده بودم به این نکته اشاره‌ای نداشت. ناچار پاسخ گفتم در این خصوص دستوری دریافت نکرده‌ام. (سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران (خاطرات سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران)، صص ۲۴۴ ۲۴۵.)

[۲] اسناد لانه جاسوسی جلد ۶۳ (دخالت‌های آمریکا در ایران)، سند شماره ۱۲، ص ۶۸.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 مأمور آمریکایی در ادامه سند مورد اشاره در قسمت‌های قبل به عواملی که در سقوط شاه بسیار موثر بوده است می‌پردازد:

 

📠 «بجاست اگر سوال شود که در ایران چه اشتباهی رخ داده و چرا ما با وجود این همه منافع در ایران وقوع آن را پیشبینی نکرده بودیم؟

شرح کامل وقایع و نیروهایی که منجر به سقوط دیکتاتوری شاه گردید تا مدت‌ها موضوع بحث‌های علمی خواهد بود، به هر حال در این نوشتار امکان اینکار نیست. ولی می‌توان گفت که این وضع بطور مسلم نتیجه مستقیم یک انقلاب اصیل داخلی بود نه ناآرامی‌ و آشوب هدایت شده از خارج.

آنچه که بطور بسیار ساده‌لوحانی‌ای گفته شده این است که نظام حکومتی شاه به وجود یک دست قدرتمند در رأس حکومت با حمایت یک مکانیزم حکومتی خشن و توان مالی لازم برای کاهش نارضایتی‌ها از طریق اجرای برنامه‌های عمرانی، سوبسید مستقیم و همکاری کسانی که ممکن بود در غیر این صورت به مخالفت با رژیم برخیزند، بستگی داشت.

سال‌ها سرکوب، فساد، عدم مدیریت، چاپلوسی و تملق، وعده‌های توخالی، و عدم سیاست و کارآیی کلی هر دو ستون رژیم را تضعیف و باعث شد که بسیاری از ایرانی‌ها که به هرحال نسبت به حکومت خویش بدبین و بی‌اعتماد هستند، نسبت به موفقیت‌های چشمگیر و با ارزش حکومت سلطنتی واقعیات را نادیده بگیرند. نوآوری سریع و فرصت‌های آموزشی رو به رونق نیز صحنه را برای سقوط پهلوی فراهم نمود.»

 

🔻 وی در ادامه به دو عنصر که در سقوط شاه بسیار موثر بوده است و در زمان مناسب امام خمینی از آن فضا برای پیشبرد مبارزات استفاده کرده است، اشاره می‌کند. این دو عنصر به طور خلاصه به شرح زیر است:

۱.  افزایش درآمدهای نفتی و عدم هماهنگی آن با افزایش تولید داخلی و بوجود آمدن تورم دو رقمی و نارضایتی مردم به دنبال آن. در این میان تجهیز بسیار پر هزینه و غیر ضروری و بیش از حد ارتش نیز بی‌برنامگی شاه در راه توسعه منطقی کشور را جلوه داده است.

۲.   ظهور سیاست حقوق بشر کارتر و باز شدن فضای باز سیاسی و اعتقاد مردم به اینکه رژیم اگر ضعیف نباشد میزان محدودیت‌های اجتماعی سابق را کاهش نمی‌داد و اعتقاد ایرانی ها بر اینکه کشورشان بوسیله یک دست خارجی هدایت می‌شود.

.....

📃منبع:

اسناد لانه جاسوسی جلد ۶۳ (دخالت‌های آمریکا در ایران)، سند شماره ۱۲، صص ۶۸ - ۷۱.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻پیش از این قسمت‌هایی از یک گزارش مهم با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد» در اسناد لانه جاسوسی را انعکاس دادم. این سند مربوط به آخرین ماه‌های حکومت پهلوی و زمانی است که آمریکایی‌ها به سقوط پهلوی اطمینان یافته‌اند. در ادامه این سند آمده است:

 

📠 «ما برای سقوط پهلوی آماده نبودیم چون نمی‌خواتسیم واقعیت را بپذیریم. گفتن این مطلب که پس از سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲ش) شاه بصورت بازیچه آمریکا درآمده بود مبالغه آمیز است ولی این مبالغه چندان شدید نیست.

به هر حال با گذشت سال‌ها او بیشتر نسبت به خودش اعتماد پیدا کرد و برخورد ما با او نیز بصورت یک طرف مساوی درآمد ولی با رشد این رابطه سالمتر خطای اساسی در سیاست آمریکا بیشتر جلوه‌گر شد، که همانا همسو خواندن منافع آمریکا در ایران و منافع رژیم پهلوی بود. ...

موضوعی که باعث شرمساری ما شده این است که ما در صدد یافتن راه حل نبوده‌ایم بلکه از یک بازنده حمایت کرده‌ایم. در صورتی که می‌توانستیم حوزه تماس‌های خود را گسترش داده و در همان حال مانع از آسیب پذیر شدن روابط خود و شاه نیز بشویم...

آنچه بر او رفت دیر یا زود و شاید در مورد این شاه نه بلکه در مورد فرزندش رخ می‌داد ولی زمانی که ما از پیدایش انقلاب باخبر شدیم، متوقف ساختن آن غیر ممکن شده بود. اما در صورتی که دولت ما آماده اقدام بر اساس اطلاعات متناقض با سیاست موجود بود با تماس‌های وسیعتر و گزارشات دقیق‌تر و حتی به قیمت به خطر افتادن روابط صمیمانه دولت آمریکا و دولت ایران، ما می‌توانستیم بسیاری از وقایع را پیش‌بینی کرده و میزان خسارت وارده به موقعیت خویش در ایران را به حداقل ممکن کاهش دهیم. امروزه تا آنجا که به دولت کنونی و مردم ایران مربوط است، این وضع و موقعیت به خطر افتاده و با دشواری بسیار و زحمات طاقت فرسا شاید بتوان آن را احیاء نمود. ما در دوران بعد از جنگ چین و در ویتنام مرتکب همین خطا شدیم و هرگاه که منافع خویش و دولت مورد حمایت خود را تمیز ندهیم باز هم همینطور خواهد شد.»

پایان.

📃 منبع:  اسناد لانه جاسوسی جلد ۶۳ (دخالت‌های آمریکا در ایران)، سند شماره ۱۲، ص ۷۴.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

صحبت از فشار مسیح علی‌نژاد بر سلبریتی‌ها برای موضع‌گیری علیه جمهوری اسلامی بود.

بنده خدایی می‌گفت: اگر با مسیح علی‌نژاد درست رفتار شده بود چقدر خوب بود، حالا هرجوری بود یه کاری می‌کردیم این بمونه داخل و فرار نکنه بره اینقدر فتنه درست کنه.

اگر نرفته بود، می‌دانی چقدر از فتنه‌ها کم می‌شد؟

گفتم: مگه فتنه‌ بده؟! چقدر خوبه که مثل مسیح علی‌نژاد، شبانه روز دست و پا میزنه تا علیه جمهوری اسلامی فتنه انگیزی کنه.

می‌گویند در ژاپن یک ماهی خیلی محبوبی هست که به علت صید زیاد در مناطق ساحلی دیگر نیست، مجبورند از فاصله‌های دور این ماهی‌ها را صید کنند اما دیدند تا ماهی‌های صید شده را به ساحل برسانند، کیفیت آنها از دست می‌رود. به خاطر همین آنها را در محفظه‌هایی می‌ریختند تا تازه بمانند، ولی باز هم دیدند کیفتشان پایین می‌آید. دقت که کردند دیدند اینها همینطور ثابت می‌مانند و در محفظه تحرک ندارند، به همین خاطر کوسه‌های کوچکی در محفظه‌ها انداختند تا ماهی‌ها از ترس اینها هی حرکت کنند، اگر هم کوسه چندتا ماهی را می‌خورد ولی ارزشش را داشت، عوضش تحرک اینها حفظ می‌شد و تازه و با کیفیت می‌ماندند.

اگر فتنه بد بود که خدا خودش بساط شیطان را از همان اول راه نمی‌انداخت تا هی او فتنه کند.

جامعه مؤمنین هر از گاهی لازمه با یک فتنه مواجه شود تا حفظ شود و ارتقاء پیدا کند.

خداوند می‌گوید:

«وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ» (۱۱۲ - انعام)

👈و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم، که برای فریب مردم همواره گفتاری باطل ولی به ظاهر آراسته و دلپسند به یکدیگر القاء می‌کنند، و اگر پروردگارت می‌خواست چنین نمی‌کردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم می‌بافند واگذار.

دشمن داشتن و فتنه انگیزی دشمن، برای مؤمنین لازم است، خداوند می‌گوید من بدون استثناء برای هر نبی یک دشمن گذاشتم و اگر اقدامات این دشمنان برای مؤمنین لازم نبود نمی‌گذاشتم این دشمنان هیچ کاری کنند.

وقتی دشمن داری، دست و پایت را جمع می‌کنی، عیوب خودت را اصلاح می‌کنی، نقاطی که دشمن می‌تواند به تو آسیب بزند را بر طرف می‌کنی.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

ماجرای هجرت امام به پاریس مقدمه بسیار جالبی دارد، شرایط بر امام در نجف بسیار سخت می‌شود و منزل ایشان را محاصره و ارتباطات ایشان را قطع می‌کنند تا اینکه ایشان تصمیم می‌‌گیرند به کویت بروند.

 

از کویت آقای مهری برای ایشان دعوت نامه‌ای با نام روح‌الله مصطفوی ارسال می‌کند و امام راهی کویت می‌شوند اما در مرز کویت وقتی می‌فهمند شخصی که برای او دعوت نامه گرفته شده است، امام است از ورود ایشان جلوگیری می‌کنند.

 

مهر خروج ایشان از عراق خورده و اجازه ورود ایشان به کویت را هم نمی‌دهند! همینطور بدون اینکه راه چاره‌ای داشته باشند به شکل بازداشت در گمرک عراق منتظر می‌مانند.

به ایشان می‌گویند اگر بخواهید از اینجا خارج شوید با توجه به اینکه در عراق هم دیگر نمی‌توانید بمانید، باید مشخص کنید که کجا می‌خواهید بروید؟ امام می‌گویند نمی‌دانم.

 

آن روز امام ناهار هم نخورده‌اند و در مرز هم گیر کرده‌اند و گرسنه و خسته در وضعیتی نامعلوم مانده‌اند تا نزدیک غروب می‌شود.

 

حجت‌الاسلام فردوسی‌پور فردوسی‌پور نقل می‌کند:

بالاخره ‏ ‏مغرب شد و هوا تاریک شد ما ناراحت شدیم و گفتیم پس یک جایی را ‏ ‏بدهید که نماز بخوانیم. اطلاع دادند یک ساختمانی هست. آنجا را برای ‏ ‏نماز خواندن آماده کردند.‏‏ بعداً معلوم شد اتاق مامورین امن‏‏ ‏‏العام است.‏ ‏رفتیم آنجا با امام نماز جماعت خواندیم. دو تا نیمکت چوبی در آنجا ‏‎‎‏بود؛ لحظه‌ای امام روی یک نیمکت دراز کشیدند و عبایشان را روی ‏ ‏صورتشان کشیدند که بخوابند‏‏،‏‏ یک نیمکت هم حاج احمد آقا نشسته ‏ ‏بود، ماها هم در اطاق بودیم.‏

‏‏در آن حالی که ما فکر می کردیم امام خسته شده و خوابیده است یک ‏ ‏مرتبه دیدیم عبایشان را از صورتشان برداشتند ‏‏و ‏‏فرمودند‏‏:‏‏ احمد بیا اینجا! ‏ ‏احمد آقا نزدیک امام رفت و روی همان نیمکت نشست. امام فرمود ‏ ‏احمد ما اگر الآن نجف بودیم این را نداشتیم. ـ اشاره کردند به کانال ‏ ‏کولری که باد می زد ـ چرا شما ناراحت هستید.😁

 

از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت است:

ماضی یَومِکَ فائتٌ، وآتیهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُکَ مُغتَنَمٌ.

👈 گذشته گذشت و رفت، آینده‌ هم معلوم نیست چه شود، زمان حالت مغتنم است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙آیت‌الله حائری شیرازی:

🔻زبان امثال من قاصر است از توصیف مکارم و کرامات و عظمت و بزرگواری حضرت سیّد علاءالدّین حسین.

 🔻فقط اکتفا می‌کنم به مطلبی که نقل شد از ثقۀ امین، زاهد عابد، مجتهد فاضل، مرحوم آیت الله آقای آقا شیخ ابوالحسن حدائق، که نقل کردند فردی از شیراز به قصد مجاورت عتبۀ مطهرۀ حضرت رضا علیه السلام به آستان قدس، مشرّف شده بود تا در آنجا تتمه عمر را بسر ببرد و در جوار آن حضرت مدفون بشود. اتفاقی می‌افتد که مجبور به بازگشت به شیراز می‌شود. در وقتی زیارت وداع می‌کرد گله کرد از آن حضرت که به امید مردن به اینجا آمده بودم نه امید برگشتن! حضرت را در خواب زیارت می‌کند و به ایشان می‌گویند به شیراز برگرد، هر وقت خواستی مرا زیارت کنی به زیارت علاءالدّین حسین برو، مثل این است که مرا زیارت کردی!

🔻مرحوم آیت الله حدائق می‌گفتند: اینکه به احمد بن موسی علیه السلام و محمّد بن موسی علیه السلام ارجاع نکردند، از باب این فقره ایست که در زیارت رجبیه است: «اللهم إنّی أسئلک بالمولودین فی رجب محمّد بن علی و علی بن محمّد» با اینکه در رجب علی علیه السلام متولد شده، اما در زیارت رجبیه فقط ذکر امام جواد و امام هادی است! از باب اینکه در توجّه به امر خفی، امر جلی مستغنی از ذکر است.

🔻بنده نیز از باب «أمّا بنعمۀ ربّک فحدّث» عرض کنم که خودم در ابتدای طلبگی در این مدسۀ آستانه (در حرم شریف سیّد علاءالدّین حسین) تحصیل می‌کردم و اساس توفیق خودم هم این بود که شروع کارم وقتی که روی دور افتاد برنامه من، از همان اول مقدّمات در همین مدرسۀ آستانه بود و هروقت مشکلی در مسأله‌ای برایم حاصل می‌شد، خدمت آن حضرت می‌رسیدم و تا سنوات زیادی اینجور بود همیشه و الان هم هست که هر مشکلی در زندگی پیدا کنم، توسّل به این حضرت پیدا می‌کنم و موردی هم محروم نشدم و دیگران را هم هروقت تشویق کر دم، نتیجه گرفتم. از جمله آقای قرائتی هم این مسأله را برایش نقل کردم، آمد و بعد به من گفت که: بعد از توسل به ایشان در آن مسأله ای که می‌خواست رئیس جمهور به ایشان کمک کمک کند، خود ایشان شخصاً آمد و گوشه‌ای از کار را گرفت که فوق انتظار من بود!

.........

📝 پی‌نوشت: یک بار بنده وقتی می‌خواستم به شیراز بروم نزد یکی از اولیاء خدا در قم رفتم که توصیه‌ای به بنده کنند، بنده آن زمان چندان توجهی به حرم شریف حضرت سیّد علاءالدّین حسین نداشتم، ایشان به بنده گفتند: وقتی رفتی حرم سیّد علاءالدّین حسین حتما از طرف من یک بوسه بر ضریح مبارک ایشان بزن.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دعوت به وحدت

🎙آیت الله حائری شیرازی:

«شما اگر خودتان یک نفسانیتی داشتید بعد دعوت به وحدت بکنید تأثیر نمی‌گذارد. چون وحدت شما به معنی این است که همه‌تان در من حل بشوید و تابع من بشوید. مطیع من بشوید.

انسان وقتی می‌خواهد دعوت به وحدت بکند، اول چیزی که برایش لازم است این است که در حین دعوت به وحدت، نفس، انگیزه‌اش نباشد.

علت این که وقتی امام دعوت به وحدت می‌کند مؤثر است، این است که از خود فارغ می‌شود بعد دعوت به خدا می‌کند. خود، محرکش نیست برای این کار.

این قلب یک طبیعتی دارد که همیشه می‌کشد به یگانه. آن‌هایی که قلبهایشان انس گرفته، قلب‌هایشان زنده شده، قلب‌هایشان احیاء شده، هم دیگر را پیدا می‌کنند. اگر قلب شما در شما به حکومت رسید، با هر کسی که قلبش در او به حکومت رسیده، با هم متحد می‌شوید. اتحاد پایدار پیدا می‌کنید. اما اگر نفس شما در شما به حکومت رسید، با هر کسی که نفس در او به حکومت رسیده، اختلاف خواهید داشت، این جور نیست که شما نفسانی باشید، او هم نفسانی باشد و به وحدت برسید، دو تایتان باید از یک سنخ باشید تا با هم ممزوج شوید. اما وقتی نیستید ابداً. دعوایتان می‌شود. با این که هر دو نفسانی‌اند، اما سنخیت ندارند، الا این که یک دشمن مشترک پیدا بکنید، آنگاه موقتاً متارکه جنگ می‌کنید. این دوستی نیست. صلح موقت است. آتش زیر خاکستر است.»

................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

  • حمید رضا باقری