شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

🔰 فرض کنید آمریکا تهران را موشک باران کرده بود! به چند دقیقه نکشیده موشک‌های ایران به سمت اسرائیل و پایگاه‌های آمریکا در منطقه شلیک می‌شد و قایق‌های تندرو سپاه به ناو‌های آمریکا حمله می‌کرد و...

 

🔰 برخی می‌گفتند لازم است در مقابل این ترور دردناک، ایران مستقیما به آمریکا حمله کند و انتقام سختی بگیرد و یا مثلا اسرائیل را شخم بزند؛

اما اگر بنا بر چنین اقدامی بود باید بی‌درنگ صورت می‌گرفت که نگرفت و الان ناو‌ها سرجایشان هستند، موشکی هم شلیک نشده است.

 

🔰 مقابله با دشمن قواعد خودش را دارد، هر اقدامی پاسخی در سطح و قواره خود را دارد، اگرچه قرار است یک زمان اسرائیل را شخم بزنیم اما معلوم است که پاسخ در حال حاضر این نیست.

 

🔰مؤمن زیرک است هم عزت خود را حفظ می‌کند و هم کم‌ترین هزینه ممکن را می‌دهد، می‌داند چطور بزند که هم همه بفهمند او زده هم دشمن نتواند کاری کند، اگر مثلا ما همانطور که با موشک به مقرهای داعش حمله کردیم به پایگاه‌های آمریکا نیز حمله کنیم ناگزیر آمریکا هم مجبور است هر طور شده پاسخ دهد.

 

🔰 آنچه ما می‌خواهیم جنگ با آمریکا نیست، ما می‌خواهیم هیمنه آمریکا شکسته شود و ملت‌ها از طوق بندگی آمریکا خارج شوند، وقتی چنین شود آمریکا خودش نابود خواهد شد.

 

🔰 پس همانطور که در پیام حضرت آقا هم مشخص بود برخورد ما از جنسی سخت و توسط خون‌خواهان حاج‌قاسم در منطقه است؛

اگر اوضاع آمریکا را رصد کرده باشیم می‌دانیم که آمریکا امروز در موقعیتی نیست که بتواند وارد یک جنگ نظامی با ایران شود الا اینکه ما به نحوی عمل کنیم که هیچ راه توجیه و گزینه‌ای برای آنها باقی نماند.

 

🔰از طرفی آمریکا در یک اقدام آشکار بزرگ‌ترین شخصیت نظامی ما را که به دعوت کشور عراق به این کشور رفته است، ترور و رسما اعلام هم کرده است و ما نیز در عرف بین‌الملل حق داریم به او پاسخی درخور بدهیم و آمریکا هم نمی‌تواند در قبال پاسخ ما اجماعی علیه ما پدید آورد.

از طرفی قلب همه مردم ایران به درد آمده و همه طیف‌ها متحدانه خواستار انتقامی سخت هستند.

 

🔰همه اینها دست ما را برای ورودی جدی‌تر به صحنه مقابله با آمریکا باز می‌کند و اگر در این صحنه بتوانیم به نحوی عمل کنیم که آمریکا مجبور شود با تحقیر از منطقه خارج شود، بزرگ‌ترین هدف ما یعنی شکسته شدن هیمنه آمریکا محقق خواهد شد، پیروزی‌ای که خواری و نابودی اذناب حقیری چون آل سعود، خلیفه و نهیان را به دنبال خواهد داشت.

.........................................................................

 


 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 لابد شنیده‌اید که مدتی قبل سردار سلیمانی کفن خود را نزد مراجع تقلیدی چون آیت‌الله نوری همدانی و سبحانی می‌برند تا کفن او را امضاء کنند و شهادتی بر ایمان او دهند؛

یا شنیده‌اید که حاج قاسم سال گذشته، به حاج حسین یکتا گفته بودند: "فاطمیه بعد را درک نخواهم کرد."

و برخی قرائن دیگر از سفر اخیرشان که حاکی از انتظار ایشان برای لحظه شهادت بوده است.

 

🔰 لابد سخن‌های شهید چمران با اعضاء و جوارح بدنش در لحظات قبل از شهادت را خوانده‌اید، وقتی از آنها می‌خواهد، ساعاتی دیگر سختی‌هایی که به آنها می‌دهد را تحمل کنند.

 

⁉️ این سوال برای خیلی‌هامان مطرح است که اینها اگر می‌دانند قرار است شهید شوند، چرا به استقبال شهادت می‌روند؟!

مگر حفظ جان واجب نیست؟

 

🔰 عمویم می‌گفت در جبهه که بودیم هر وقت از بچه‌ها کسی دست‌هایش را حنا می‌گذاشت و خوشحالی می‌کرد، می‌فهمیدیم خبری است و به او وعده شهادت داده‌اند و برخی دوستانش که اینطور شهید شده بودند را نام می‌برد.

 

⁉️ این سوال در مورد شهادت امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت(علیهم السلام) هم مطرح شده است؛

حضرت امیر(ع) اگر می‌دانستند قرار است آن صبح شهید شوند، چرا به مسجد رفتند؟

امام حسین اگر می‌دانستند آن مصیبت‌ها در انتظارشان است، چرا به مسلخ رفتند؟!

مگر حفظ جان بر این بزرگواران واجب نبوده است؟

 

🔰 وقتی اولیاء الله را با خودمان مقایسه می‌کنیم این سؤال طبیعی است اما باید بدانیم که هرکس در هر مقامی تکلیفی دارد و ابتلائی.

ما انسان‌های معمولی، وقتی صبر می‌کنیم، صبر بر جهل و ندانستن می‌کنیم، صبر بر عدم قدرت و عجز می‌کنیم و تکلیف ما هم این است که در شرایط مختلف سعی بر حفظ جانمان کنیم.

اما ولیّ خدا ابتلائش با ما فرق می‌کند، ولی خدا صبر بر علم می‌کند، صبر قدرت می‌کند، اباعبدالله(ع) در صحنه کربلا می‌توانست اراده کند و از زمین آب بجوشد و یا با قدرت غیبی لشکریان دشمن را در یک لحظه نابود کند اما بر قدرت خود صبر می‌کند؛

حضرت می‌دانست که مقدر خداوند این است که ایشان را کشته شده و خانواده ایشان را اسیر ببیند و بر این اراده خداوند صبر می‌کنند و خود را تسلیم مطلق خدا می‌کند.

 

🔰 شهدا وقتی در مراتب بالایی قرار داشته باشند خداوند آنان را به لحظه و زمان شهادتشان آگاه می‌کند و از آن مرحله به بعد، دیگر ابتلاء آنان به تسلیم مطلق اراده خداوند بودن و راضی به رضای خداوند بودن است.

📌ما همه مأمور به انجام تکلیف هستیم اما هرکسی با هر مرتبه‌ای تکلیفی دارد.

 

.........................................................................


 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

😔 این جمله را از ابتدای طلبگی از آشنا و غریبه بارها شنیده‌ام، بارها شده است وقتی به مردم می‌گویم طلبه هستم، فوری می‌گویند خب حالا چند می‌گیری؟! یا مثلا چندین بار شنیده‌ام همین تو زرنگی خوب می‌دانستی چاه نفت کجاست و باید کجا بروی؟!

 

به نظرم خوب است کاملا شفاف برای غریبه و آشنا یک بار توضیح دهم که چقدر شهریه می‌گیرم، شاید هم غریبه و آشنا خجالت کشیدند هم مسئولین حوزه و...

 

بنده که در حال حاضر در سال نهم طلبگی هستم و یک سال دیگر وارد درس خارج می‌شوم شهریه‌ام به شرح زیر است:

حضرت آقا : ۴۶۰ هزارتومان که ۱۰۶ هزارتومان آن بابت بیمه کم می‌شود و ۳۵۴ هزارتومان باقی می‌ماند.

آیت‌الله مکارم شیرازی: ۹۵ هزار تومان

آیت‌الله سیستانی: ۶۰ هزارتومان

آیت‌الله وحید خراسانی ۵۰ هزارتومان

آیت‌الله صافی ۳۰ هزارتومان

موسسه فقه و اصول: ۵۵۰ هزارتومان

مجموعا: ۱.۲۴۵

 

البته طلبه‌هایی که مثل بنده در مؤسسات تخصصی درس بخوانند و از شهریه آن استفاده کنند شاید کم‌تر از ۲ یا ۳ درصد باشند، یعنی عمده طلبه‌های در سطح بنده به صورت آزاد درس می‌خوانند و خالص شهریه آنها ۶۹۵ هزارتومان بیشتر نیست!

 

اما همین مبالغ جزئی هم با کلی قیود پرداخت می‌شود:

🔺مؤسسه شرط کرده است که هیچ فعالیت غیر درسی نباید داشته باشید و همه وقت شما باید ممحض در درس باشد الا برخی کارهای علمی حوزوی؛

🔺در فرم شهریه آیت‌الله صافی شرط شده است اگر درآمدی غیر از شهریه بیش از ۵۰۰ هزارتومان داشته باشید، جایز نیست این شهریه را بگیرید که الحمد لله بنده معمولا نمی‌گیرم!

🔺در شهریه آیت‌الله وحید شرط شده است کسانی که فقط فقه و اصول می‌خوانند حق گرفتن این شهریه را دارند و مثلا اگر شما درس فقه و اصولتان تمام شده باشد و تفسیر یا کلام کار کنید حق گرفتن این شهریه را ندارید!

🔺در شهریه آیت‌الله مکارم و حضرت آقا شرط شده است که نبایست شاغل باشید، البته در شهریه آیت‌الله مکارم قید شده است که کسی که زیر ۱۰۰ ساعت در ماه کار کند شاغل محسوب نمی‌شود ولی در شهریه حضرت آقا به صورت مطلق چه قراردادی چه دائم، چه کم‌تر از ۱۰۰ و چه بیشتر، شرط شده است که شاغل نباشید، اما یک قید خورده است که اگر درآمد شغلتان کم‌تر از یک میلیون تومان باشد، می‌توانید شهریه طلاب مجرد مقدمات را بگیرید، مثلا چیزی در حد ۲۰۰ هزارتومان!

 

😔 به دفتر شهریه رهبری رفته‌ام و می‌گویم: این چه قاعده‌ای است که گذاشته‌اید یک طلبه متأهل که خرج اجاره، فرزند و... را دارد، چطور با چیزی مثل ۷۰۰ در ماه می‌تواند زندگی کند!

این پول خرج پوشک و شیرخشک بچه‌ هم نمی‌شود چه برسد به اجاره و هزینه رفت و آمد و...

خب طبیعی است که طلبه با هزار دردسر بگردد یک شغلی پاره وقتی پیدا کند تا خرج زندگی‌اش دربیاید،

می‌گویند: ما هم همین‌ها را به دفتر رهبری گفته‌ایم ولی متوجه نیستند!

 

و اما بعد...

با قید و قیودها و مبلغ شهریه‌ای که به ما می‌دهند عملا طلبه کار خاصی که نمی‌تواند بکند خرج زندگی‌اش هم که در نمی‌آید، اگر از طرف خانواده پدری تأمین نشود:

🔺یا باید این قیود را رعایت نکند و به نحوی شهریه‌اش شبه‌ناک یا حرام شود!

🔺یا باید از طلبگی خارج شود!

🔺یا باید قید زن و بچه‌اش را بزند و مثلا برود و بمیرد و خودش و خانواده‌اش را خلاص کند!

🔺یا اینکه خیلی هنر کند و ندرتا مثل بنده بتواند با کم‌تر از ۱۰۰ ساعت وقت گذاشتن در ماه، کاری از جنس حوزوی و علمی پیدا کند که خرج زندگی‌اش تأمین کند.

 

🔺اما دقت کنید فقط حق دارد خرج زندگی‌اش را در بیاورد و مثلا اگر پولی از آسمان گیرش آمد و خواست با آن سرمایه‌گزاری کند تا در آینده وسیله نقلیه‌ای تهیه کند یا مثلا خانه‌ای بخرد و.... این درآمد حاصل از سرمایه‌گزاری غیر شهریه، مانع اخذ شهریه است و باید قید شهریه را بزند!

🔺البته یک راه دیگر هم هست اینکه شاید بتواند با چانه زدن با مسئول دفتر شهریه اجازه‌ای خاص برای خودش بگیرد!

 

بنده قبل از طلبگی موقعیت شغلی بسیار خوب با درآمد بسیار بالا برایم فراهم بود،‌ در حال حاضر نیز بالفعل چنین است اما به هیچ وجه حاضر نبوده و نیستم ذره‌ای از وقت طلبگی‌ خودم را برای کاری دیگر بگذارم الا مجبور شوم ساعاتی را به کارهای جنبی اختصاص دهم؛

 

😔 به ما می‌گویند پول مفت می‌گیرید در حالی که ما طلاب در هر کار دیگری بودیم با نصف این انرژی و وقتی که در طلبگی صرف می‌کنیم، می‌توانستیم چندین برابر درآمد فعلی را دربیاوریم.

 

کسی که دانشجو است بعد از چند سال محدود مشغول کسب درآمد می‌‌شود اما کسی که طلبه است سالیان دراز باید مشغول درس‌خواندن باشد و بعد از سال‌ها تحصیل هم حتی اگر شاغل شود، در آمد خاصی نخواهد داشت و درآمدش اصلا قابل قیاس با دیگر شغل‌ها نیست، اساتید زیادی دارم که به اندازه چند استاد دانشگاه سواد دارند حتی در موضوعات تخصصی چون اقتصاد یا معماری و... اما مثلا هنوز یک ماشین پراید مدل پایین و زندگی بسیار معمولی دارند.

 

📌اما خطاب به مسئولین حوزه:

کسی مثل بنده اگر شهریه‌ای هم به طلبه داده نمی‌شد، حاضر بودم کار کنم و شهریه‌ای بدهم ولی در حوزه بمانم و به تحصیلم ادامه بدهم اما با جو نا امیدی و فشارهای اقتصادی بسیاری که در میان طلاب هست، چند نفر حاضراند به هر قیمتی شده در حوزه بمانند؟

چرا با قیدهایی این چنین طلبه را ناگزیر می‌کنید بین ماندن و شبه‌ناک شدن شهریه‌اش یا خارج شدن از مسیر تحصیل!

نمی‌دانم پاسختان به حضرت حجت(عج) چیست؟

..........................

پی‌نوشت:

برای اینکه در تاریخ بماند خوب است مقایسه‌ای بکنم و قیمت برخی کالاهای اساسی را بگویم:

گوشت گوسفند امروز کیلویی ۱۰۰ هزارتومان

برنج ایرانی بین ۱۶-۲۰ هزارتومان

بنزین هر لیتر ۳ هزارتومان

سیب و پرتقال کیلویی ۳ الی ۷ هزارتومان است.

🔺به شرح حال بپیوندید:👇

.........................................................................

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 بنده خدایی برای تحقیقات رساله دکترایش در موضوع قمه‌زنی از آلمان به قم آمده بود و من هم به او کمک‌هایی می‌کردم.

 

📝 در قسمت‌هایی از کار قرار شد کسی را به او معرفی کنم که طلبه باشد و اهل قمه زنی یا طرفدار آن، تا با او صحبت کند، همان موقع به صورت اتفاقی یکی از دوستانم که از طیف سنتی حوزه بود و احتمال می‌دادم با جماعت قمه زن هم‌ ارتباط داشته باشد را در کتاب‌خانه دیدم و به او گفتم فلانی طلبه‌ای که اهل قمه زدن باشد یا طرفدار آن و بتواند در مورد چرایی آن و... توضیح دهد سراغ داری؟

گفت بله، خودم یکی از آنها هستم، من هم که خیلی خنده‌ام گرفته بود، کمی با او بگو بخند کردم و بعد نزد آن دوست اروپایی رفتیم و این دوستم را به او معرفی کردم.

 

📝 او تعجب کرده بود که چطور ما که از دو طیف کاملا متفاوت یا حتی مخالفیم، اینقدر با هم خوب هستیم.

می‌گفت: در کشورما کسانی که رهبری هستند (به انقلابی‌ها می‌گفت رهبری یعنی منسوب به رهبر ) و کسانی که مقلد "آقای سیدصادق شیرازی" و یا "آقای وحید" هستند، خیلی باهم بدند، ما حتی به همدیگر سلام هم نمی‌کنیم و از همدیگر بدمان می‌آید.

می‌گفت: طرفداران سید صادق شیرازی در مسجدی که نماز می‌خوانند امام جماعت آنها علنا اسم "آقا" را می‌آورد و ایشان را در قنوت نمازش لعن می‌کند.

 

📝 به او گفتم:

🔹 اولا تصور شما نسبت به آیت‌الله "وحید خراسانی" اشتباه است و ایشان اصلا با آقای "سیدصادق شیرازی" قابل جمع نیست، ایشان اگر جایی انتقادی به نظام کنند ولی ده‌ها برابر آن از انقلاب حمایت می‌کنند و حقیقتا یک شخصیت موافق با انقلاب و نظام اسلامی هستند، اگرچه گرایش‌های سنتی ایشان موجب می‌شود خیلی به مسائل سیاسی و انقلابی کاری نداشته باشند اما حقیقتا انسانی با تقوا و عالم هستند که اصل انقلاب، نظام و آقا را قبول دارند و تأیید می‌کنند و بعد از آن در مورد سیدصادق توضیحاتی دادم...

 

🔹ثانیا اینکه شما در اروپا گرایش‌های دینی و سیاسی‌تان کاملا عجین شده است اما در داخل ایران لازما اینگونه نیست که طیف سنتی مساوی با ضد انقلاب باشند، حداکثر اینکه آنها نسبت به انقلاب بی‌تفاوت‌اند اما منکر ارزش‌های بسیار انقلاب مثل شهادت حمایت از مظلومان و... نیستند و خدمات بسیار انقلاب برای اسلام را انکار نمی‌کنند.

اینکه خیلی وقت‌ها هم بی‌تفاوتی پیشه می‌کنند به خاطر تفاوت نظام اندیشه آنها است،‌ مثلا در مسأله حکومت، آنها می‌گویند ما تا زمان غیبت وظیفه‌ای برای تشکیل حکومت دینی نداریم اما طیف انقلابی می‌گوید مساله من تشکیل حکومت عدل اسلامی است و فقط با این طریق است که می‌توانم به سوی ظهور حضرت حجت بروم.

هم طیف سنتی و هم ما به دنبال اجرای اسلام و ظهور حضرت حجت هستیم اما در چگونگی حرکت به سوی او اختلاف داریم.

..............................................

 

📌به نظر بنده شاید پیش از پیروزی انقلاب در زمان ورود به مبارزات با پهلوی طیف سنتی حوزه از مهم‌ترین موانع در مسیر انقلاب بود اما بعد از انقلاب چنین نیست بلکه این طیف به هر حال گوشه‌ای از بار انقلاب را که متناسب‌تر با الگوی خود می‌داند بر می‌دارد.

به طور مثال کسانی چون آیت‌الله وحید و آیت‌الله شبیری زنجانی (زید عزهما) که برخی آنان را نماینده جریان سنتی حوزه می‌دانند، سال‌هاست که فضلای مختلف انقلابی از فیوضات علمی آنها بهرمند و در دامانشان رشد کرده‌اند و از ابتدای انقلاب هم شخصیت‌های مختلف حوزوی مشابه آنها مقابل انقلاب قرار نگرفتند و بارهایی متناسب با نگاه خود از دوش انقلاب برداشتند.

 

📌اگر قرار است در حوزه نگران باشیم باید نگران جریان‌های قدرت‌طلب باشیم چه سکولار و چه انقلابی و چه سنتی کما اینکه قبل از این، خسارت‌ها از این موضع بود.

همیشه در حوزه بنای زعمای حوزه بر ترک مطرح کردن خود و زهد بوده است هرچند گفتنش برایم سخت است اما متاسفانه از کسانی که اصلا توقع آن را نداشتم دیدم که برای خود دستگاه و تشکیلاتی را انداخته‌اند که سخت است باور کنیم همه‌اش برای خدمت و خدا باشد...

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰یک مسأله‌ای که در خیلی از فیلم‌ها دائما به آن اشاره می‌شود و حتی بر اساس آن مستند می‌سازند، رابطه "فقر و بدبختی" با "فحشی و عدم ایمان" است، حتی برخی مذهبی‌هامان مثلا مستند "فقر و فحشا" می‌سازند و نشان می‌دهند که مثلا دختری چون مانتو ندارد، مجبور است در "اتاق پرو" به مغازه‌دار تن‌فروشی کند تا مانتویی داشته باشد یا زن متدینی چون بچه‌هایش چندین ماه است گوشت نخورده‌اند، مجبور است به قصاب پیشنهادی بدهد تا مقداری گوشت برای فرزندانش تأمین کند.

 

🔰بدبختی اینجاست که برخی منبری‌ها نیز بدون متذکر شدن دقت‌ها، این فرصت بزرگ برای جلوه توحید را به نحوی بیان می‌کنند که پیش‌فرض آن فیلم‌ها تأیید می‌شود و دائما روایاتی می‌خوانند که مثلا:

🔹«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا»

🔸نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد

و یا

🔹«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبْعَدُ مَا یَکُونُ‏ الْعَبْدُ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ»

🔸دورترین حالت بنده از خداوند وقتی است که همّ و غمّ او شده است شکم و زیر شکمش»

و نتیجه می‌گیرند: فقر و عدم ازدواج، منجر می‌شود به دوری از خداوند!

 

🔰 واقعیت را هم با آمارهای مختلف اینگونه انعکاس می‌دهیم که اکثر فحشاها از سر بدبختی است و عمده "زنان روسپی" برای پول، تن به این‌کار می‌زنند و نه خوشی؛

 

⁉️ لابد تا الان با خود می‌گویید مگر اینطور نیست! چه می‌خواهی بگویی شما؟ می‌خواهی انکار کنی؟

 

🔰 اما ببینیم قرآن چه می‌گوید؟ تا ببینیم آن روایات چه می‌گوید؟ و واقع چیست؟

ما خدا را در بیشتر فیلم‌هامان و پیش‌فرض‌هامان و حتی در برخی منبرهامان کنار گذاشته‌ایم و در فضای کفر می‌بینیم و می‌اندیشیم و نتیجه می‌گیریم که البته انکار نمی‌کنم وقتی در فضای کفر اندیشیدی و زیستی راهی جز به همین نتایج نیست ولو روی منبر و برای دعوت به توحید و پرستش خدایی که نیست!

 

🔰اما خدا هست، باور کنیم خدا هست!

🔺خداوند در دو صحنه عینی و واقعی زندگی که دائما در حال تکرار است، می‌گوید باور کنید من هستم؛

یکی ازدواج که می‌گوید:

🔹«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»

🔸پدرها و مادرها نگران روزی فرزندان خود نباشید، برایشان همسر بگیرید اگر فقیر باشند خداوند به آنها روزی می‌دهد.

و در آیه بعدش می‌رود سراغ آنها که پدر و مادر یا حامی برای ازدواج خود ندارند و به خود آنها می‌گوید: شما هم که به علت فقر یا هر مشکل دیگر نمی‌توانید ازدواج کنید و کسی به شما زن نمی‌دهد، عفت پیشه کنید تا خدا به برکت این کارتان شما را غنی کند.

🔹«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ‏ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏ » النور (۳۲ - ۳۳)

 

🔺صحنه عینی دیگری که خدا باز چک سفید امضاء می‌دهد، صحنه طلاق است، صحنه‌ای که محیاتر است برای فراموش کردن خدا و بُخل‌ ورزیدن و بی‌عدالتی؛

و اینجاست که آیه مشهور را می‌خواند که:

🔹«مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً - وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏»

🔸اگر تقوا پیشه کردید و هوای خدا را داشتید خدا هم هوای شما را دارد و وسط همه مشکلات برایتان راه نجاتی فراهم می‌کند، او شما را کفایت می‌کند.

و در آیه بعد باز تکرار می‌کند که اگر هوای خدا را داشتید کارتان را آسان می‌کنم و گناهانتان را هم می‌بخشم:

🔹 «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً -ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» الطلاق (۲ -۵)

 

🔰 آن فیلم‌ها و واقعیت‌ها برای آنان است که تقوا را کنار گذاشته‌اند و خدا در زندگی‌هاشان نیست وگرنه خدا نه فقیر است و نه بی‌اطلاع! آن روایات نمی‌گوید که فقر و عدم ازدواج موجب دوری از خداوند است بلکه می‌گوید اگر "همّ و غمّ" شما شد زندگی و شکم و زیر شکم از خدا دور می‌شوی، اما می‌شود فقیر بود و هوای خدا را داشت و فقر نماند چون خدا هست.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 انگار زمان حافظ هم دعوای ژن‌های خوب رونق داشته که حافظ تیکه می‌اندازد:

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد  

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

 

🔰 می‌خواهم مقایسه‌ای کنم و نتیجه‌ای...

🔹حکایت آن ۲۳ نفر را که شنیده‌اید، ۲۳ نوجوان که حزب بعث هرچه می‌کند نمی‌تواند از آنها علیه امام و انقلاب حرفی بگیرد، آن را هم نشنیده باشید، خاطرات مقاومت بزرگ‌مردان این نهضت مقابل شکنجه‌ها در زندان‌های ساواک و بعث به قدری هست که به گوش هر کداممان یکی خورده باشد.

🔸حکایت اعتراف‌های منافقین در ابتدای انقلاب که مدتی است از تلویزیون پخش می‌شود را هم ببینید و بشنوید؛

در کمال صحت و سلامت همه نشسته‌اند دور هم و مثل مجری و گزارش‌گر به قدری خوب توضیح می‌دهند و به جنایات و باطل بودن خود اعتراف می‌کنند که ساعتی متحیر می‌مانی که این بساط فیلم است یا واقعیت!

🔸همچنین حکایتی هم مدتی بعد از ۸۸ رخ داد و جماعتی در کمال صحت و سلامت چنان اعترافاتی می‌کردند که ملت متحیر بودند به اینها چه قرصی خورانده‌اند، همان قرص‌هایی که بعد از پخش اعترافات "مهدی هاشمی" در تلویزیون، "آقای منتظری" به "آقای ری‌شهری" می‌گفت: شنیده‌ام چنین قرص‌هایی دارید که متهم‌ها وقتی می‌خورند، هرچه می‌خواهید اعتراف می‌کنند!

 

🔰 برخی‌ها را تا یک پِخ کنی جایشان تر است، اما کسی چون خمینی با نفس خود ساخته‌ و بزرگش که عمری با دستان خالی وسط  میدان مبارزه بوده‌است، قسم جلاله می‌خورد که والله من تا حالا نترسیده‌ام!

 

🔰شاید فکر کنید می‌خواهم بگویم مثلا آن ۲۳ نفر چون مؤمن بودند مقاومت داشتند و آن جماعت هم چون باطل بودند مقاومت نداشته‌اند؟ هم بله و هم خیر!

 

🔰 همیشه بزرگان و اولیاء واقعی یک قوم و جماعت چه بر حق و چه بر باطل دارای نفوس قوی و بزرگی بوده‌اند،

قرآن حکایت جالبی می‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذاب‏»

شماری از جهنمیان که همان اولیاء طاغوت باشند وقتی عذاب حول‌انگیز آخرت که همه حاضرند همه چیز خود را فدا کنند تا از آن نجات یابند را می‌بینند، باز هم پشیمانی خود را پنهان می‌کنند.

واقعا اینها ولو اهل باطل و عذاب هستند، اما چه نفس‌های قوی‌ای دارند که مقابل عذاب حول‌انگیز الهی هم پشیمانی خود را پنهان می‌کنند!

 

🔰 وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم تقریبا همیشه آن پادشاهانی که سختی‌های قیام و مبارزه را چشیده‌اند و اولین پادشاه سلسله خود بوده‌اند ولو که بر باطل و ظلم بوده‌اند اما حکومت‌هایی مقتدر را شکل‌داده‌اند و همه بدبختی آن‌ها از پادشاهان بعد آغاز شده است، از نسل‌هایی که بزرگی‌‌شان اجاره‌ای بوده است.

 

🔰کلام را کوتاه کنم و اما الغرض...

⁉️ اگر از من بپرسی اصلاحات چرا در دوره روحانی و این مجلس همه هستی‌اش را از دست داد؟

 

🔺می‌گویم: چون فکر کرد اگر آدم‌های ضعیف النفسی را با لیست دادن و «تَکرار می‌کنم» و مهندسی انتخابات و... به پاستور و مجلس ببرد با یک عده ضعیف النفس و بله قربان‌گو حیاتش ادامه پیدا می‌کند، اما نمی‌دانست که بُن می‌برد!

 

⁉️اگر از من بپرسی سلفی‌گرفتن مجلس و لبخندهای روحانی و ظریف از کجاست؟ وضعیت اقتصاد و معیشت فعلی از کجاست؟

 

🔺باز داستانم همین است.

 

⁉️و اگر از من بپرسی بعد از این چه؟

 

📌می‌گویم: اصول‌گرا و اصلاح طلب ندارد باز داستان همین است «مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی»

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اولیاء الله

با یکی از علماء قدیمی در مورد روحیات چپ‌ها و مجاهدین خلق، صحبت می‌کردم، می‌گفت: «زمان قبل از انقلاب آن‌ها یک ویژگی مهم و مشترک داشتند که همین ویژگی‌ هم موجب شد بعد از انقلاب کم کم تغییر ایدئولوژی دادند و از اسلام دست‌کشیدند و جهت مبارزاتشان هم عوض شد.

آنها روحانیت را کلا قبول نداشتند و می‌گفتند از میان آخوندها ما فقط امام و آقای طالقانی را قبول داریم، در راه مبارزاتشان هیچ کاری با بقیه روحانیون نداشتند و خودشان را علامه می‌دانستند و در همه موضوعات نظریه پردازی، بعد هم بر اساس آن‌ عمل می‌کردند ولو جان یا آبروی کسانی در میان باشد.»

 

وقتی زندگی شهداء خصوصا شهدای برجسته را بررسی می‌کنیم، همه آنها دستشان در دستان یک عالم ربانی بوده است و نَفَسِ آن عالم در تربیتشان تأثیر جدی داشته است و برعکس وقتی  زندگی افراد یا جریان‌های مختلفی که در طول انقلاب راه خود را عوض کردند و از انقلاب جدا شدند را بررسی می‌کنیم تقریبا همه آنها، با هیچ عالم ربانی ارتباط نداشته‌اند.

 

در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔹« أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ‏ الْأَوْلِیَاءُ»

🔸کجاست آن وجه اللهی که اولیاء به آن توجه می‌کنند. همه کس نمی‌توانند به او توجه کنند کسانی که اولیاء الله هستند به حضرت توجه می‌کنند و به واسطه آن‌هاست که ما نیز به حضرت حجت(عج) توجه می‌کنیم و متصل می‌شویم.

 

برای اتصال به جریان ولایت اللهی باید ظرفیت این اتصال وجود داشته باشد و هر کسی به واسطه‌ای که متناسب اوست به ولایت الهی متصل می‌شود.

کسی چون امیرالمؤمنین(ع) به واسطه ولایت حضرت رسول(ص) به ولایت الهی متصل می‌شود و کسانی چون اهل بیت(علیهم السلام) به واسطه ولایت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت صدیقه (س) به ولایت پبامبر(ص) و خداوند متصل می‌شوند.

 

این مسأله نیاز به وجود واسط‌ برای تمسک و چنگ زدن به ریسمان ولایت اللهی بعد از اهل بیت(علیهم السلام) نیز ادامه دارد، چون ما ظرفیت اتصال مستقیم با حضرات معصومین(علیهم السلام) را نداریم، واسطه‌هایی که اولیاء اهل بیت(علیهم السلام) و اولیاء الله نامیده می‌شوند، وجود دارند که آنها واسطه فیض استفاده ما از معضومین هستند.

 

در روایتی از امام کاظم (علیه السّلام) که بالاترین مرتبه ورع میان جمع کثیری از شیعیان را به اولیاء خود اختصاص می‌دهد آمده است:

🔸من از پدرم بسیار می‌شنیدم که می‌فرمود: از "شیعیان ما" نیست کسى‏ که ورع او چنان مشهور نباشد که زنان پرده‏نشین که در اجتماع حضور ندارند نیز از ورع او سخن نگویند و از "اولیاء ما" نیست کسی که در شهرى که ده هزار نفر از خلق‌الله در آن هستند پارساتر از او میان آنها باشد.

🔹«لَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا مَنْ لَا تَتَحَدَّثُ الْمُخَدَّرَاتُ بِوَرَعِهِ فِی خُدُورِهِنَّ وَ لَیْسَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا مَنْ هُوَ فِی قَرْیَةٍ فِیهَا عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَوْرَعُ مِنْهُ.» [الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۲؛ ص: ۷۹ ]

 

در حدیثی از امام صادق(ع) در مورد غیبت حضرت حجت(عج) آمده است: خداوند می‌داند که اولیاء‌الله در زمان غیبت در وجود حضرت شک نمی‌کنند و اگر می‌دانست شک می‌کنند چشم برهم زدنی حجت خود را از ایشان پنهان نمى‏داشت.

«وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ‏ لَا یَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتَابُونَ مَا غَیَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ‏ إِلَّا عَلَى رَأْسِ شِرَارِ النَّاسِ‏.» [همان؛ ج‏۱؛ ص: ۳۳۳ ]

شناخت "اولیاء اهل بیت(علیهم السلام)" خود یک نعمت و مصداق اکرام الهی است؛

در زیارت عاشورا در مناجات با امام حسین(ع) می‌گوییم:

🔹«فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ- وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُم‏ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»

🔸یعنی خداوندی ما رابه واسطه شناخت شما حضرات و نیز شناخت اولیاء شما اکرام کرده است؛

در قسمت دیگری از زیارت عاشورا می‌گوییم:

🔹«أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُم‏»

🔸به واسطه پیروی از شما و اولیاء شما به خداوند تقرب می‌جوییم.[۱]

در یکی از خطبه‌های‌ نقل شده از حضرت امیر(ع) ایشان سخن از اولیائی برای اهل بیت (علیهم السلام) می‌گویند که پیروانی دارند و حضرت از شوق دیدارشان آه می‌کشند:

🔸خداوندا من می‌دانم قطعا بساط علم برچیده نمی‌شود و چنین نیست که کفر و ضلالت همه زمین را فراگیرد.

و قطعا زمینت را از حجت خودت بر مخلوقاتت خالی نخواهی گذاشت، حجتی که یا ظاهر است و اطاعت نمی‌شود یا خائف و پنهان، تا حجت تو باطل نشود و چنین نباشد که مردم حجت نداشته باشند.

و اولیاء تو گمراه نشوند بعد از آنکه آنان را هدایت نمودی؛

🔹«وَ لَا یَضِلَّ أَوْلِیَاؤُکَ‏ بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَهُمْ»

🔸ولى آنها کجایند و چقدر؟ آنها تعدادشان اندک و از لحاظ ارزش نزد خداى- جل ذکره- بسیار بزرگند؛

🔹«أَیْنَ هُمْ وَ کَمْ أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ قَدْراً»

🔸آنها پیرو پیشوایان دین، (امامان هدایت کننده) هستند، ائمه‌ای که به آدابشان پرورش یافته و به راه آنها رفته‏اند.

🔹«الْمُتَّبِعُونَ لِقَادَةِ الدِّینِ- الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الَّذِینَ یَتَأَدَّبُونَ بِآدَابِهِمْ وَ یَنْهَجُونَ نَهْجَهُمْ»

🔸اینجاست که علم و دانش آنها را به حقیقت ایمان کشاند و جان‌هایشان پذیرای پیشوایان دانش گردد و آن احادیثى که بر دیگران مشکل آید براى ایشان دلنشین باشد و به آنچه تکذیب‏کنندگان، از آن وحشت دارند و متجاوزان سرباز میزنند انس و الفت دارند.

آنها پیرو اهل بیت(علماء) هستند، براى اطاعت خداى تبارک و تعالى و اولیائش با اهل دنیا معاشرت کنند و نسبت به دین و براى ترس از دشمن خویش تقیه را آئین خود سازند، روح‌هاى ایشان بمقام بالا مربوط است.

عالمان این اولیاء الله و پیروان آنها در زمان حاکمیت باطل امکان گفتن حق و احقاق آن را ندارند و منتظر ظهور دولت حق هستند و خدا هم با کلمات خود حق را ثابت خواهد نمود و باطل را از میان ببرد.

🔹«فَعُلَمَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ خُرْسٌ صُمْتٌ‏ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَ سَ «یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَ‏ بِکَلِماتِهِ‏» وَ یَمْحَقُ الْبَاطِلَ»

 

🔸هاى هاى، خوشا بحال این "اولیاء‌الله" که در زمان صلح و آرامش بر دینشان شکیبائى ورزیدند،

🔹«هَا هَا طُوبَى لَهُمْ عَلَى صَبْرِهِمْ عَلَى دِینِهِمْ فِی حَالِ هُدْنَتِهِمْ»

 

🔸وای از اشتیاق به دیدارشان در زمان ظهور دولتشان،

🔹«وَ یَا شَوْقَاهْ إِلَى رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ»

 

🔸خدا ما و ایشان و پدران و همسران و فرزندان نیکو کارشان را در بهشت برین جمع خواهد کرد.

🔹«وَ سَیَجْمَعُنَا اللَّهُ وَ إِیَّاهُمْ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ‏ وَ مَنْ صَلَحَ‏ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ*». [الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۱؛ ص: ۳۳۵]

 

📌 رشته ولایت الهی از اهل بیت(علیهم السلام) به اولیاء ایشان که از علماء ربانی و اهل ورع هستند می‌رسد و در زمان غیبت به واسطه پیروی از این اولیاء الله است که ما به ولایت حضرت حجت(عج) می‌رسیم؛

همانطور که بارها از علمای متقی زمان خود چون حضرت امام، آیت‌الله بهجت، آیت‌الله بهاء الدینی، علامه طباطبایی و... شنیده و در مورد برخی از دیگر علمای معاصر خود نیز دیده‌ایم، مراتبی از ولایت تکوینی نیز به فضل خداوند به این اولیاء الله داده می‌شود.[۲]

......................

📝حاشیه:

[۱] برخی موالات را در چنین مواردی به صرف محبت ترجمه می‌کنند در حالی که موالات اگر نسبت به مقام بالاتر باشد به معنی محبت همراه با پیروی و اطاعت است و اگر نسبت به کسانی که در یک مقام هستند باشد به معنی محبت همراه با مسئولیت پذیری است.

[۲] استاد مطهری در کتاب انسان کامل در توضیح معنای قرب الهی این مطلب را توضیح می‌دهند.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله حائری شیرازی نقل می‌کنند:

🔹سال ۶۷ بود. [در] عملیات مرصاد، صدام بعد از قطع نامه حمله کرده بود به اهواز.

مقام معظم رهبری آن موقع رئیس جمهور بود. یک پیام کوتاه اما جگر سوزی دادند: «من به سمت سرنوشتم می‌روم.» همه فهمیدند که ایشان می‌گوید یا صدام را بر می‌گردانم یا دیگر من بر نمی‌گردم؛ هرچه سرنوشتم باشد. همه را تکان داد.

 

🔹ائمه جمعه، همه آمدند اهواز. دانشگاه شهید چمران هم تعطیل [شده بود]. خدا حفظ کند "آیت الله جزایری" خوابگاه دانشگاه را گرفت برای روحانیون که اینها که می‌آیند یک سرپناهی داشته باشند. سوئیت بود. سوئیت‌ها را بر اساس قرعه کشی، داده بودند.

 

🔹[در زمان طلبگی] "آقای فقیه امام جمعه نیریز" در مدرسه حجتیه همسایه من بود. من حجره ۱۰۴ بودم حجره "آقای فقیه" حجره  ۱۰۵ چسبیده بود به هم دوتا حجره.

آقای فقیه به من زنگ زد که [بر اساس] این قرعه کشی که آقای جزایری کرده، [اینجا هم] سوئیت شما چسبیده به سوئیت ما است. یعنی همان مثل بیست سال قبل است. ما سال ۴۰ مدرسهٔ حجتیه با هم همسایه بودیم، حالا سال ۶۷ است. ۲۷ سال قبل.

 

🔹من ترجیح دادم که در اعزام مبلغ داخل طلبه‌ها باشم؛ سوئیت مصرف نکنم. اما ایشان گفت: خب یک سری بیا. رفتم آنجا، گفت: سوئیتت را ببین! رفتم درِ سوئیت، نگاه کردم؛ به محافظ‌ها گفتم وسایلم را بیاورید همین‌جا. گفتند: این همه آقای فقیه اسرار می‌کرد، قبول نمی‌کردید؛ حالا چطور شد قبول کردید؟

گفتم به خاطر این شماره. دیدم رویش نوشته ۱۰۴. نگاه به سوئیت آقای فقیه کردم دیدم نوشته ۱۰۵. پهلوی هم باشد مهم نیست، ۱۰۴ و ۱۰۵ باشد مهم است.

 

🔹 ۲۷ سال قبل من در حجره ۱۰۴ بودم، او در حجره ۱۰۵. حالا در قرعه کشی، سوئیت ۱۰۴ [را] به من دادند، به او سوئیت ۱۰۵. خودم یک تحلیلی داشتم؛ تحلیلم این بود که آقا امام زمان می‌گوید ما از شما غافل نیستیم، حتی حجره‌ای که گیرش بیاید هم ما دخالت می‌کنیم.

ما در جزئیاتتان هم حضور داریم. کی می تواند باور کند که امامش در جزئیات زندگی او حضور دارد؛ محبت است. می خواهد پیام بدهد. می‌گوید شما صد میلیون مرتبه این [کاغذ‌های قرعه کشی] را بریزید در گلدان، دست بکنید [داخل یک برگه] بیاورید؛ دیگر تکرار نمی‌شود. این حساب احتمالات، احتمال تصادف را یک حدی برایش قائلند دیگر؛ این مسئله از حد تصادف گذشته، انتخاب است.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در روایتی از کتاب تحف‌العقول، حضرت امیر(علیه السلام) به کمیل می‌گویند، این حرف‌هایی که به تو می‌زنم را خوب گوش و حفظ کن و سپس اقسام مردم را می‌شمارند:

 

🔹مردم سه دسته‏اند: یا عالم ربانى‌اند و یا کسانی که در پی علم و دانش‌اند و در راه نجات هستند و دسته سوم که نه عالم ربانی هستند و نه در پی علم و دانش؛

این‌ها بدبخت‌هایی هستند که همچون توده‌ای از پشه با هر صدا و وزش بادی تغییر جهت می‌دهند.

🔸«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاةِ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ‏ أَتْبَاعُ کُلِ‏ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ»

 

🔹این جماعت از نور علم و دانش بهرمند نشده‌اند تا هدایت شوند و به یک تکیه‌گاه مطمأن پناه‌نبرده‌اند تا نجات یابند.

🔸«لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ فَیَهْتَدُوا وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ فَیَنْجُوا»

 

🔰حضرت نصیحت‌های خود را در این فضا ادامه می‌دهند و می‌گویند:

 

🔹محبت عالم همان دین است که مردم با آن دینداری می‌کنند و به واسطه آن در دنیا بندگی و در آخرت یاد نیک بدست می‌آورند.

🔸«مَحَبَّةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ‏ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِه‏»

………………………………

 

جماعتی که  عوض اینکه دستشان در دست عالم‌ها و دانشمندان باشد و پیرو آنها باشند، پیرو یک عده بازیگر، ورزشکار و یا خواننده هستند؛

به تعبیر حضرت «هَمَجٌ رَعَاعٌ» هستند و با هر بادی به سمتی می‌روند؛

 

مدرنیته غرب سر ملت را با فوتبال و موسیقی و سینما گرم می‌کند تا مردم خواب بمانند و هرکاری می‌خواهد بکند؛ برای اینکه بتواند با هر بادی جماعت بدبخت‌ را هرجا خواست ببرد.

 

📌 دولتی که حامیان او سلبریتی‌ها هستند و نه عالم‌ها، حق هم دارد از بودجه این مردم، سلبریتی‌ها را از مالیات معاف کند، حق دارد دم سلبریتی‌ها را بگیرد، چون نفع او در این است که سلبریتی‌ها در بورس باشند و نه عالم‌ها، چون اگر مردم پیرو عالم‌ها و دانشمندان شدند دیگر این دولت نمی‌تواند هرچه خواست بر این بدبخت‌ها، تحمیل کند.

 

نقش سلبریتی‌ها در اعتراضات بعد از اعلام برخود موشک سپاه به هوا‍پیما...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 46 ثانیه

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️تیکه انداخت که: «موقع انقلاب، وقتی مردم بانک‌ و اتوبوس را آتش می‌زدند، خروش انقلابی بود و کشته‌ها شهید بودند اما حالا شده‌اند آشوب‌گر و هلاک شده؟!»

 

🔰 گفتم:

🔹آن زمان مردم چندین سال در خیابان بودند و اعتراض مدنی می‌کردند و پاسخ آنها با گلوله و تانک داده می‌شد،

🔺اما حالا از همان شب اول، اعتراض‌ها نه به صورت مدنی بلکه با آتش زدن و بیرون آوردن سلاح از شمشیر و تبر و قمه و انواع تفنگ‌ها شروع شد.

 

🔹 آن زمان در اوج درگیری‌ها مردم آن هم به صورت نامنظم و غیر سازماندهی شده، نمادهای خاصی مثل شراب فروشی‌ها، کاواره‌ها، قمارخانه‌ها، سینماها  که نماد همکاری رژیم در ترویج فساد اخلاقی و فحشا بودند و بانک‌ها که آن زمان نماد ربا خواری بود را آتش می‌زدند؛

🔺 اما حالا نه مردم بلکه گروهک‌های خاص و آموزش دیده به شیوه‌های کاملا حرفه‌ای مرکز آموزشی، مرکز درمانی، پمپ بنزین، مغازه‌های مردم و فروشگاه‌ها، آمبولانس و... را آتش می‌زنند.

 

🔹آن زمان در مبارزات هم سعی بر رعایت تقوی بود، کاری نمی‌کردند که مریض اورژانسی در خیابان گیر کند،‌در حین درگیری‌ها کاملا مراقب اموال شخصی مردم و جان دیگران بودند؛

🔺اما حالا راه‌ها را در سرما می‌بندند و زن و بچه و مریض باید در سرما به جاده بزند، همه چیز را باهم می‌سوزانند و شیشه‌های ماشین‌های مردم را پشت سر هم می‌شکنند و ماشین‌ها را به زور متوقف می‌کنند و برخی را آتش می‌زنند، اموال بسیاری از مغازه‌ها و فروشگاه‌ها را غارت، سرباز نیروی انتظامی که جای خود دارد بلکه نگهبان مرکز آموزشی را از طبقه پنجم به پایین پرت می‌کنند.

 

🔹 آن زمان همه مردم در صحنه انقلاب درگیر بودند و مبارزات را تأیید می‌کردند؛

🔺اما حالا مردم به محض اینکه آشوب‌گری‌‌ها را دیدند بلافاصله راه خود را از آنها جدا کردند و با آن به مخالت پرداختند.

 

🔹آن زمان خواستگاه مردمی مبارزات و "مخالفت یا حداقل عدم همراهی" دولت‌های خارجی و سلطه‌گر با اعتراضات مردمی واضح بود.

🔺اما حالا حمایت‌های همه ‌جانبه دولت‌های خارجی و خصوصا دولت‌های سلطه‌گر از آشوب‌ها واضح است تا جایی که تیم‌های مختلفی قبل از آشوب‌ها به این کشورها می‌روند و آموزش‌های مختلفی می‌بینند و به آنها امکاناتی چون بی‌سیم‌ها پیشرفته و... داده می‌شود و رسانه‌های آنها هم به اشکال مختلف در حین اعتراضات مردم را تشویق به خرابکاری می‌کنند.

.............................

📝 از بهترین کتاب‌هایی که لحظه لحظه مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب را توصیف کرده است، خاطرات "محمود گلابدره‌یی" با عنوان "لحظه‌های انقلاب" است، پیشنهاد می‌کنم برای اینکه فضای درگیری‌های آن روزها را به صورت ملموس درک نمایید این کتاب را حتما مطالعه کنید.

🔹فرازهایی از کتاب:👇

«آن طرف خیابان دو بانک بود. یک طلافروشی هم کنارش بود، طلا فروش‌ پریشان و نگران، دم دکانش ایستاده بود. بچه‌ها هر دو بانک را در یک آن خالی کردند و هرچه داشت و نداشت به وسط خیابان آوردند و به آتش کشیدند. گل فروشی کنار طلافروشی به بچه‌ها گل می‌داد و همگی گل به دست می‌دویدند به طرف میدان ۲۵ شهریور....

نمی‌دانم چه شده بود که اسباب و اثاثیه خرازی بغلی وسط خیابان ولو بود. بچه‌ها جمع بودند حتی یک  خودکار، یک ورق کاغذ هم کسی بر نمی‌داشت.» صص: ۳۰-۳۱.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری