شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

📝بعد از درگذشت مرحوم حاج‌آقا مصطفی خیلی‌ها معتقد بودند که ساواک در این کار دست دارد؛ اما این قضیه چندان روشن نبود و نیاز به تحقیقات بیشتر داشت. آقای هاشمی نقل می‌کنند:

📻 «آن روزى که مرحوم حاج آقا مصطفى (ره) فوت مى‏‌کنند، از امام درباره او سوال مى‏‌شود که آیا ایشان شهید شدند و آیا کسى ایشان را کشته؟

شما خون ایشان را به گردن ساواک و یا شاه یا کسى دیگر مى‏‌اندازید یا نه؟ مى‏‌دانید که آن روزها جو طورى بود که اگر امام مى‏‌خواستند از این مسأله براى کوبیدن دشمن استفاده کنند، خیلى طبیعى بود که بگویند بله.

اما ایشان همان مقدار که درباره مرگ فرزندشان مى‏‌دانستند، همان را گفتند و نخواستند از حادثه‏‌اى که پیش آمده، مردم‏ را تهیج کرده به انتقام خون ایشان، عده زیادى از دشمنان را از پا در آورند.

ایشان در آن زمان به عنوان رهبر یک مکتب و نه یک رهبر سیاسى رفتار کردند تا به این وسیله تفاوت بین مکتب اصیل اسلام را که بر اساس اخلاق و عدالت استوار است با سایر مکاتب- که در آنها هدف، وسیله را توجیه مى‏‌کند- به همه نشان دهند.»

👈کارنامه و خاطرات، انقلاب‏‌ و پیروزى، ص : ۳۶۳.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

قبل از هر صحبتی اینکه: اگر حضرت آقا مخالف استیضاح باشند و توصیه‌ای داشته باشند، همانطور که در مواردی متذکر شده‌اند به صورت علنی اعلام خواهد کرد با این کار مخالف هستند و به صلاح کشور نیست، پس بدانیم این بازی که عده‌ای بخواهند به نام حضرت آقا و صحبت‌های درگوشی و فلانی در دفتر آقا و... دائما نمایندگان مجلس و امت حزب‌الهی را محدود کنند با منش خود حضرت آقا هم سازگار نیست،‌ مائیم و بیانات عمومی و مسلک شناخته شده ایشان و غیر از آن هیچ کدام دیگر اعتباری ندارد.

 

بس کنیم هزینه کردن از حضرت آقا و کم‌تر پشت ایشان پنهان شویم، هر کس به آنچه وظیفه دارد و می‌فهمد عاقلانه و درست است، عمل کند، حضرت آقا هم اگر جایی دیدند دارد اشتباه می‌شود، تذکر لازم را می‌دهند، به بهانه آقا دهان‌ها و اندیشه‌ها را نبدید! ایشان نشان داده‌اند همیشه فرایند‌های قانونی کشور را حمایت می‌کنند و یکی از ظرفیت‌های مجلس استیضاح «وزراء و یا خود رئیس جمهور» است و نمایندگان موظف هستند اگر این اقدام را به صلاح کشور می‌دانند ولو یک روز به ریاست جمهوری روحانی مانده باشد این کار را انجام دهند.

 

اما همه بحث در مورد این مصلحت است که بیاییم سبک و سنگین کنیم که استیضاح روحانی به مصلحت است یا خیر؟

درست است که همه مردم عادی حتی حامیان این دولت هم دیگر طاقتشان از این حجم از بی‌کفایتی یا شاید هم اخلال دولت به سر آمده،

درست است که باز هم عده‌ای که این دولت را به قدرت رسانده‌اند رهبری و نظام را متهم می‌کنند که روحانی از خودشان است و این بدبختی‌ها همه زیرسر خودشان است، وگرنه او را برکنار می‌کردند!

درست است که دولت بی‌تدبیر به خار در چشم و استخوان در گلو می‌ماند که هر روز بودنش سرمایه‌های کلان مادی و معنوی این کشور را هدر می‌دهد.

 

اما مگر دعوا سر روحانی است؟! روحانی رفت جهانگیری که هست؟! جهانگیری رفت ظریف که هست؟! این جماعت تمامی ندارند تا وقتی فکرشان هست همیشه هستند، تا وقتی الگویشان هست، هستند و دوباره سر در می‌آورند، دعوای ما با اشخاص نیست با گفتمان‌ها است.

 

مگر با استیضاح کار حل می‌شود، مگر این جماعت کم رسوا شده‌اند اما فردای آن انگار نه انگار! برخی از این حقیرها که بعد از ۸۸ در دادگاه آمدند و آن اعتراف‌ها را کردند، امروز کم‌آورده‌اند! دوباره مدعی نیستند؟! مگر برای کرباسچی دادگاه گرفته نشد دادگاه را هم از تلوزیون پ‍خش کردند متهم و برکنار هم شد اما او را کردند قهرمان ملی! تجربه نشان داده هروقت روال کار عادی نبوده است این جماعت گسل باز پیروز بوده‌اند، با هوچی گری و شانتاژ خبری ماهی خود را از آب گل‌آلود گرفته‌اند.

 

روحانی و دولت ناکارآمدش، با ظرفیت‌های قانونی موجود از مجلس و قوه‌قضائیه تا جای ممکن کنترل و تحمل شود تا این چندماه باقی‌مانده‌ام تمام شود، بهتر است؟ یا اینکه او را استیضاح و خاطره آشوب‌های بعد از بنی‌صدر را زنده کردن؟!

 

اگر مشکل یک یا دو نفر بود با یک یا دو استیضاح حل می‌شد اما باندهای شکل‌گرفته را چطور می‌شود استیضاح کرد؟! مگر این جماعت و اطرافیانشان این ایام با استفاده از شُک‌های مختلف اقتصادی و انواع رانت‌ها، کم چاق شده‌اند و ترسی از خرج‌کردن بخشی از ثروت‌های چندهزار میلیاردی‌شان برای آشوب آفرینی در کشور دارند! در خیابان بورس و طلا نمی‌بینید چطور عربده می‌کشند و قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کنند! وقت گرداندن با خفت این لات‌ها در شهر هم خواهد رسید اما حالا تا رسیدن مأمورها باید صبر کرد.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است:

هرکس این شش آیه را هر روز صبح بخواند، خداوند متعال او را از هر بدی کفایت فرماید، ولو خودش را به هلاکت انداخته باشد.

این دعا توسط علما بسیار توصیه و تجربه شده است.

 

»قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51 التوبة)«

بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد. او سرپرست ماست، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند.

»وَ إِنْ یَمْسَسْکَ‏ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (107 الیونس)«

و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرف‏کننده‏اى جز او نیست، و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردّکننده‏اى نیست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏رساند، و او آمرزنده مهربان است.

»وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ (6 الهود)«

و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر [اینکه‏] روزیش بر عهده خداست، و [او] قرارگاه و محلّ مُردنش را مى‏داند. همه [اینها] در کتابى روشن [ثبت‏] است‏.

»وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (60 العنکبوت)«

و چه بسیار جاندارانى که نمى‏توانند متحمّل روزى خود شوند. خداست که آنها و شما را روزى مى‏دهد، و اوست شنواى دانا.

»ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ‏ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (2 الفاطر)«

هر رحمتى را که خدا براى مردم گشاید، بازدارنده‏اى براى آن نیست، و آنچه را که باز دارد، پس از [باز گرفتن‏] گشاینده‏اى ندارد، و اوست همان شکست‏ناپذیرِ سنجیده‏کار.

»قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ‏ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنی‏ بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (۳۸ الزمر)«

بگو:  [هان‏] چه تصور مى‏کنید، اگر خدا بخواهد صدمه‏اى به من برساند؛ آیا آنچه را به جاى خدا مى‏خوانید، مى‏توانند صدمه او را برطرف کنند؛ یا اگر او رحمتى براى من اراده کند آیا آنها مى‏توانند رحمتش را بازدارند؟» بگو: «خدا مرا بس است. اهل توکّل تنها بر او توکّل مى‏کنند.

در ادامه نیز این دعا را بخواند:

حَسْبِیَ الله لا اله الا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ  بِرَبِّ اَلْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ  وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ.

کفایت می‌کند خداوندی که جز او خدایی نیست، بر او توکل نمودم و اوست که پروردگار عرش عظیم است، ممانعت می‌کنم از حول و قوه دیگران با حول و قوه خداوند، طلب شفاعت(یاری) می‌کنم به واسطه رب فلق از شر آنچه خلق شده است و پناه می‌برم به آنچه خداوند بخواهد، هیچ قوتی جز با خداوند بالا و عظیم نیست.

 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، ج ۸۳، ص: ۳۳۷.

دریافت

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📻(آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی)

 

🔰 یکی از نعمت‌ها و ایضا ابتلائات خداوند نسبت به بندگاه مؤمن خود خبرهایی است که در مورد آینده به آنان داده می‌شود، این اخبار گاهی خبر سختی‌هایی است که برای مؤمن پیش خواهد آمد و بنده مؤمن خدا را برای پذیرش و تحمل آن سختی‌ها و شکایت نکردن و راضی بودن به رضایت خدا آماده می‌کند، گاه نیز بشارت‌هایی است برای تحمل سختی‌های مسیر و صبر نمودن بر مشکلات تا رسیدن به آن مقدرات.

 

🔰 در طول زندگی حضرت امام حکایت‌های مختلفی از گزارش آینده به ایشان توسط اولیاء خدا شنیده‌ایم و یکی از این حکایت‌ها مربوط به "آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی" از علماء و عرفای اهل مشهد است، ایشان از علاقه‌مندان به امام بوده‌اند و از مشهد برای زیارت امام به قم می‌آمده‌اند.

این حکایت که به صورت تقریبی مربوط به سال ۴۲-۱۳۴۱ش است را مرحوم حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور از نزدیکان مرحوم قزوینی نقل می‌کنند:

 

«مرحوم حاج ‏ ‏شیخ مجتبی قزوینی... یک جلسه ‏خصوصی محرمانه با خود امام، ‏‏برگزار کردند.‏‏ یک روز قبل از ظهری بود ‏که ما با آقازاده ایشان در خدمتشان بودیم، منزل رفتیم منتهی داخل اتاق ‏‎‎‏نرفتیم، ‏‏آنجا فقط ‏‏مرحوم حاج شیخ و امام، دو‏ ‏نفری بودند. این دیدار ‏حدود یک ساعت طول کشید. بعد از یک ساعت ملاقات ‏‏که بیرون آمد، ‏پسر ایشان سوال کرد که چگونه یافتید آقا را؟ مرحوم حاج شیخ فرمود: ‏سید کامل است. ایشان سوال کرد حتی از آن جهات؟ منظورش از آن ‏جهات یعنی اطلاع از علوم غریبه‌ای بود که مرحوم حاج شیخ مجتبی ‏قزوینی داشت. یک سلسله مطالبی را مرحوم حاج شیخ بلد بود که کمتر ‏کسی از آنها اطلاع داشت. ایشان گفت حتی از آن جهات هم کامل است. ‏

 

.... ‏‏آن موقع مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی نزدیک ۷۰سال داشتند،‏ ‏یکسری اطلاعاتی داشتند که گهگاهی از آن استفاده می‌کردند. مثلاً در ‏یکی از مسافرت‌ها از ایشان سوال شد شما انقلاب را چطوری می‌بینید؟ ‏ایشان نظرش این بود که این انقلاب پیروز می‌شود و دولت سقوط ‏ ‏می‌کند و شاه سقوط می‌کند منتهی بعد از سقوط شاه جنگی بین ایران و ‏ ‏اعراب وارد خواهد شد و این جنگ طول خواهد کشید و در آن جنگ ‏ ‏هم ایران پیروز خواهد شد‏‏.‏

 

‏‏ آن موقع ایشان ‏‏امام را ‏‏تعبیر به سید می‏‏‌‏‏کرد و به‏‏ ما گفت: ‏‏بالاخره سید ‏در این جریانات پیروز خواهد شد. ایشان این اطلاعات را قهراً به امام ‏ ‏منتقل می‌کنند. منتهی امام از طریق مرحوم آیت‌الله شاه آبادی هم از این ‏‎‎‏پیش بینی‌ها اطلاع داشتند. حاج آقا نصرالله شاه آبادی می‌فرمود: من ‏‏پیروزی انقلاب‏‏،‏‏ مساله جنگ و قضایای بعد از پیروزی انقلاب را خواب ‏دیدم. خدمت امام در نجف ‏‏رفتم، ‏‏وقت خواستم و خصوصی با ایشان ‏مطرح کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند تمام این قضایا را مرحوم ‏ ‏پدر شما در زمان حیاتش به من گفته است.

 

اینها یکسری مسائلی بوده ‏‏که ‏ ‏بین خودشان اطلاع داشتند، یک چیزهایی که در آینده اتفاق می‌افتد. یا ‏یکی از بزرگانی که او هم جزء اوتاد بود نقل می‌کرد‏‏:‏‏ در نجف یک استاد ‏ ‏اخلاقی منحصر به فرد بوده است. امام در سن جوانی به حج و بعد از ‏سفر حج به عتبات عالیات مشرف می‌شوند. در نجف منزل آشیخ نصرالله ‏خلخالی‏‏ اقامت می‌کنند‏‏. ‏‏در آنجا ‏‏یکروز امام به درس اخلاق این عالم ‏می‌روند. آنجا استاد اخلاق می‌نشیند روی کرسی درس می‌گوید‏‏:‏‏ بسم‌الله ‏الرحمن الرحیم از تاریخ ایران می‌گوید که ... یک سیدی قیام می‌کند و جریانات انقلاب را مفصل نقل می‌کند و آن ‏ ‏محمدرضا پسر پهلوی را شکست می‌دهد و او هم فرار می‏‏‌‏‏کند و نظام ‏ ‏شاهنشاهی بوسیله او سقوط می‌کند؛ تمام قضایا را می‌گوید‏‏،‏‏ شاگردها ‏خیلی هاج و واج می‌شوند که این آقا خواب است، بیدار است چه ‏ ‏می‌گوید. درس که تمام می‌شود می‌گویند آقا شما این حرف‌هایی که ‏امروز زدید خواب بودید؟ بیدار بودید؟ چه چیزهایی بود؟ ایشان می‌گوید من امروز درس را برای یک نفر گفتم و آن یک ‏نفر درس را گرفت و رفت.

.....................

📝منبع: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور‏، تدوین:‏‏ فرامرز شعاع حسینی، رحیم روح بخش‏، چاپ دوم، ‏‏تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی‏‏(س)، ۱۳۹۰ش، صص: ۶۸-۷۱.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در کتاب امالی شیخ مفید رحمة الله علیه روایتی آمده است که در آن شخصی به نام "حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ" مشاهدات خود از حضور کاروان اسراء در کوفه را نقل میکند، این روایت با اختلاف جزئی در مضامین در منابع دیگری نیز ذکر شده است.

قَدِمْتُ اَلْکُوفَةَ فِی اَلْمُحَرَّمِ سَنَةَ إِحْدَى وَ سِتِّینَ عِنْدَ مُنْصَرَفِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بِالنِّسْوَةِ مِنْ کَرْبَلاَءَ

حذلم نقل می‌کند: در محرم سال ۶۱ هجری وارد کوفه شدم و این حضور مصادف شد با بازگشت علی‌بن الحسین (علیه اسلام) [امام سجاد] به همراه زنان [اسیر شده] از کربلا؛

وَ مَعَهُمُ اَلْأَجْنَادُ مُحِیطُونَ بِهِمْ وَ قَدْ خَرَجَ اَلنَّاسُ لِلنَّظَرِ إِلَیْهِمْ

همراه آنان سربازانی بودند که دور آن‌ها را حلقه زده بودند و مردم نیز برای دیدن آنان از خانه‌هایشان خارج شده بودند.

فَلَمَّا أُقْبِلَ بِهِمْ عَلَى اَلْجِمَالِ بِغَیْرِ وِطَاءٍ - جَعَلَ نِسَاءُ أَهْلِ اَلْکُوفَةِ یَبْکِینَ وَ یَنْتَدِبْنَ

زنان کوفه وقتی که با آنان مواجه شدند و مشاهده کردند که حضرت و اسراء بر شترانی بدون جهاز سوار شده‌‌اند، شروع به گریستن و ناله سردادن کردند.

فَسَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ ضَئِیلٍ وَ قَدْ نَهَکَتْهُ اَلْعِلَّةُ وَ فِی عُنُقِهِ اَلْجَامِعَةُ وَ یَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ أَلاَ إِنَّ هَؤُلاَءِ اَلنِّسْوَةَ یَبْکِینَ فَمَنْ قَتَلَنَا

شنیدم که امام سجاد (علیه السلام) در حالی که با صدایی ضعیف سخن می‌گفت و بیماری او را لاغر کرده بود و در گردنش غل و زنجیر بود و دستانش را به گردنش بسته بودند، می‌گفت: این زنان گریه می‌کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟!

قَالَ وَ رَأَیْتُ زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا کَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

و دیدم زینب دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) که هرگز زنی با حیا و سخن‌ور تر از او ندیده بودم، گوئی از زبان امیرالمؤمنین(ع) سخن می‌گفت.

 قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى اَلنَّاسِ أَنِ اُسْکُتُوا

به مردم اشاره کرد که ساکت باشید.

 فَارْتَدَّتِ اَلْأَنْفَاسُ وَ سَکَتَتِ اَلْأَصْوَاتُ

صداها خاموش شد و توجه‌ها متوجه ایشان شد:

 فَقَالَتِ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اَلصَّلاَةُ عَلَى أَبِی رَسُولِ اَللَّهِ

زینب(سلام الله علیها) شروع به سخن کرد: حمد فقط برای خداوند است و درود بر پدرم رسول خدا؛

أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ اَلْکُوفَةِ وَ یَا أَهْلَ اَلْخَتْلِ وَ اَلْخَذْلِ

اما بعد، ای اهل کوفه، ای فریبکاران و ای ترک کنندگان یاری

فَلاَ رَقَأَتِ اَلْعَبْرَةُ وَ لاَ هَدَأَتِ اَلرَّنَّةُ

ای کاش هیچ وقت اشک چشمانتان خشک نگردد و ناله‌تان ساکت نشود

فَمَا مَثَلُکُمْ إِلاَّ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً

مثل شما نیست جز مثل زنی که ریسمانی را به محکمی بافته و حال آن را از هم باز می‌کند!

تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ 

سوگندهایتان را موجب فساد میان خودتان قرار داده‌اید.

أَلاَ وَ هَلْ فِیکُمْ إِلاَّ اَلصَّلَفُ اَلنَّطَفُ وَ اَلصَّدْرُ اَلشَّنَفُ

آی! آیا در میان شما جز انسان‌های چاپلوس و آلوده و کینه جو نیستند؟

خَوَّارُونَ فِی اَللِّقَاءِ عَاجِزُونَ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ

در میدان سست و ترسو هستید و در مقابل دشمنان عاجز و ناتوان

نَاکِثُونَ لِلْبَیْعَةِ مُضَیِّعُونَ لِلذِّمَّةِ

عهد و بیعت شکن هستید و گوش کننده به ملامت و سرزنش‌ها

فَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ

به راستی چه بد پیش‌کشی برای خودتان فرستادید

أَنْ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی اَلْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ

خدا بر شما خشم گرفت و در عذاب جاودان خواهید بود

أَ تَبْکُونَ إِی وَ اَللَّهِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اِضْحَکُوا قَلِیلاً

آیا گریه می‌کنید؟ بله به خدا قسم که گریه بسیار کنید و جز اندک نخندید

فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا

به راستی که شما به ننگ و رسوائی آن دست یافتید

وَ لَنْ تَغْسِلُوا دَنَسَهَا عَنْکُمْ أَبَداً

و هرگز نخواهید توانست عیب و زشتی آن را بشویید و پاک کنید.

فَسَلِیلَ خَاتَمِ اَلرِّسَالَةِ وَ سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَلاَذَ خِیَرَتِکُمْ وَ مَفْزَعَ نَازِلَتِکُمْ وَ أَمَارَةَ مَحَجَّتِکُمْ - وَ مَدْرَجَةَ حُجَّتِکُمْ خَذَلْتُمْ وَ لَهُ فَتَلْتُمْ

آیا فرزند خاتم رسولان و سید جوانان اهل بهشت و پناه‌گاه خوبانتان و محل پناه بیچارگانتان و نشانه راه‌ و نردبان حجتتان را یاری نکردید؟! و از او روی برگرداندید؟

أَلاَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ

آی! چه بد باری بر دوش خود کشیدید؛

فَتَعْساً وَ نُکْساً

پس نابود شوید! و سربه ‌زیر باشید!

فَلَقَدْ خَابَ اَلسَّعْیُ وَ تَرِبَتِ اَلْأَیْدِی

به راستی که کوشش‌هایتان از دست رفت و دست‌هایتان به خاک نشست [به هیچ چیزی نرسیدید.]

وَ خَسِرَتِ اَلصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ  بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ 

معامله‌یتان به زیان نشست و به خشمی از خدا بازگشتید.

وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ اَلذِّلَّةُ وَ اَلْمَسْکَنَةُ

مهر خاری و بدبختی و گرفتاری بر شما زده شده است؛

وَیْلَکُمْ أَ تَدْرُونَ أَیَّ کَبِدٍ  لِمُحَمَّدٍ فَرَیْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَصَبْتُمْ

وای بر شما، آیا می‌دانید چه جگر گوشه‌ای از محمد(صلی‌الله علیه و آله) را بریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه عضو بزرگی از او گرفتید؟!

لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا `تَکادُ اَلسَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ

چنان کار زشتی انجام دادید که نزدیک است آسمان‌ها از آن بشکافد

وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ وَ تَخِرُّ اَلْجِبالُ هَدًّا 

و زمین دهان باز کند و کوه‌‌ها بر روی زمین بریزد.

وَ لَقَدْ أَتَیْتُمْ بِهَا خَرْقَاءَ شَوْهَاءَ طِلاَعَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاءِ

چنان با پرده دری این کار را کردید که از زشتی آن آسمان و زمین را فراگرفته است.

أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ قَطَرَتِ اَلسَّمَاءُ دَماً

آیا تعجب می‌کنید که از آسمان خون ببارد؟!

وَ لَعَذابُ اَلْآخِرَةِ أَخْزى

تعجب نکنید و بدانید که عذاب آخرت خوار کننده‌تر است برای شما؛

 فَلاَ یَسْتَخِفَّنَّکُمُ اَلْمَهَلُ فَإِنَّهُ لاَ یَحْفِزُهُ اَلْبِدَارُ وَ لاَ یُخَافُ عَلَیْهِ فَوْتُ اَلثَّأْرِ

این مهلت شما را به سبک‌سری وا ندارد، چرا که چنین نیست که خداوند عجله کند و این عجله موجب شود کار خود بازبماند، خداوند ترسی از پایمال شدن خون ندارد.

کَلاَّ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ 

نه هرگز چنین نیست، بدانید که پروردگارتان در کمین نشسته است.

قَالَ ثُمَّ سَکَتَتْ فَرَأَیْتُ اَلنَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ

راوی می‌گوید: سپس حضرت ساکت شدند، و مردم را دیدم که متحیر شده‌اند و انگشت تحیر به دهان گرفته‌اند.

وَ رَأَیْتُ شَیْخاً قَدْ بَکَى حَتَّى اِخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ: کُهُولُهُمْ خَیْرُ اَلْکُهُولِ وَ نَسْلُهُمْإِ ذَا عُدَّ نَسْلٌ لاَ یَخِیبُ وَ لاَ یَخْزَى .

و پیرمردی را دیدم که که چنان گریست که محاسنش تر شد و این شعر را می‌خواند که:

پیرانشان بهترین پیران و نسل آنان دارای چنان است که هنگام شمردن نسل‌ها هرگز دچار ناامیدی و بی‌اعتباری نخواهد شد.

مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، 1جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، 1413ق ؛ صص: ۳۲۰- ۳۲۳.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فلسفه قاعده‌ای داریم با این عنوان که «ترجیح بلا مرجح محال است» یعنی اگر فردی بین دو گزینه که هیچ کدام هیچ رجحانی از هیچ جهتی بر دیگری ندارد مردد بماند، نمی‌تواند بین آنها یک گزینه را اختیار کند و متوقف می‌شود.

 

برخی برای نقض این قاعده مثال‌هایی می‌زنند و می‌گویند لازمه سخن شما این است که: «الهارب من السبع» کسی که از درنده‌ای مثل گرگ فرار می‌کند، وقتی به یک دو راهی رسید که هیچ ترجیحی بین آنها نبود، متوقف شود، اما او اصلا به این چیزها فکر نمی‌کند و در هر صورت یک طرف را اختیار می‌کند.

 

اما به آنها پاسخ می‌دهند که فردی که از گرگ فرار می‌کند به علتی ولو به آن علت توجه تفصیلی نداشته باشد، در حین فرار یک طرف را رجحان می‌دهد و اگر نتواند هیچ گونه ترجیحی ولو اینکه مثلا یک مسیر را نزدیک‌تر، راحت‌تر و.... بداند و به معنای واقعی هیچ ترجیحی از هیچ جهتی بین دو مسیر ندهد، بله متوقف می‌شود.

 

اراده کردن متوقف بر شناخت است، تا شما شناخت به چیزی پیدا نکنید نمی‌توانید آن را اراده کنید و ایضا متعلق اراده نیز یک چیز واحد و متشخص (ولو کلی) اما یک چیز بیشتر نمی‌تواند باشد، وقتی عقل می‌تواند از بین دو گزینه یک طرف را اراده کند که آنها را بشناسد.

 

ولو این شناخت اشتباه باشد و فرد راه اشتباه را انتخاب کند اما ابتدا باید شناخت پیدا کند و بعد به یک طرف که آن را بهتر می‌داند یا ملائم‌تر با طبعش می‌یابد، محبت و میل پیدا کند و سپس آن را اراده کند.

 

فذاست که می‌گویند وقتی گرگ به گله‌ای حمله می‌کند، ابتدا گوسفندان فرار می‌کنند اما وقتی گوسفند خسته می‌شود و ترس تمام وجودش را می‌گیرد این ترس موجب می‌شود که دیگر نتواند فکر کند و تصمیم بگیرد و همینجاست که متوقف می‌شود و هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و گرگ به راحتی او را طعمه خودش می‌کند.

 

  دشمن نیز برای به سلطه درآوردن ما از همین دو گزینه استفاده می‌کند، یا دستگاه شناخت ما را هدف می‌گیرد و ما را به اشتباه در شناخت می‌اندازد و یا به واسطه مبتلا کردن به غفلت، ترس، حزن و... فرصت تفکر و اختیار(اراده) را از ما می‌گیرد.

 

ایمان و اتکاء به خداوند دقیقا مقابل این عناصر قرار می‌گیرد: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» ایمان خوف و حزن را از شما می‌گیرد و به شما کمک می‌کند بتوانید فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید، ایمان دستگاه شناخت شما را اصلاح می‌کند و به شما کمک می‌کند، راه‌های مختلف را درست بشناسید و سپس بهترین گزینه را عاقلانه اختیار کنید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»

 

📌فلذاست که هم جنگ و هم صلح مؤمن عاقلانه است.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از پیام‌هایی که تقریبا هر دانشجو یا کسی که خود را عدالت‌خواه بداند مطالعه کرده است، فرمان ۸ ماده‌ای حضرت آقا به سران قوا در ۲ اردیبهشت ۱۳۸۰ درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی است.

 

الحق دوستان عدالت‌خواه آن روز فرمان و طرح راهبردی حضرت آقا برای راهبری انقلاب را خوب گرفتند و به همین مناسبت "جنبش عدالت‌خواه دانشجویی" راه انداختند.

اما حضرت آقا چند سال بعد در ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ در پیام خود به دانشجویان حاضر در نشست جنبش عدالت‌خواه دانشجویی ضمن تقدیر و تشویق این جوانان، برای تعدیل و عدم انحراف حرکت عدالت‌خواهی ۲ تذکر مهم نیز خطاب به این جوانان مطرح نمودند:

👈« اولا مراقبت شود کسانی با انگیزه‌های دیگر، این شعار حق را ابراز نکنند و ثانیا به نام عدالت‌طلبی حرکتی غیر منصفانه از سر جهل یا غفلت انجام نگیرد.»

 

خطر عمل از سر جهل و غفلت و خارج شدن از چهارچوب حدود الهی مهم‌ترین آسیب‌ حرکت‌های عدالت‌خواهانه و انقلابی است و این تذکر را در آیات مختلف نیز مشاهده می‌کنیم. (به طور مثال ر.ب: آیات ۶ حجرات و ۸ مائده)

 

مشابه این جریان در ابتدای انقلاب با ابعاد گسترده‌تری رخ می‌دهد، آن روزها در فضای انقلابی و بعضا بی‌ضابطه ابتدای انقلاب و مبارزه با مفاسد گسترده نیروهای حزب‌الهی، تنور بگیر و ببندها و تجسس‌ها گرم بود.

 

📝 حجت‌الاسلام سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی که در آن زمان معاون دادستان تهران بوده‌اند، نقل می‌کنند:

👈«دادستان وقت جناب آقای ربانی املشی... به افراد کمیته این اختیار را داد تا تلفن وزراء را بدون مشورت با من کنترل کنند. از آنجا تلفن‌هایی را که شنود آن شرعا جایز نبود، کشف کردند و متوجه مسائلی شدند. پس از آن پرونده‌هایی را تشکیل می‌دادند و برای من می‌آوردند. من دیدم که آبروی یک وزیر جمهوری اسلامی در خطر است و ما نمی‌توانیم آبرو ببریم. تعداد پرونده‌ها زیاد شد. در این هنگام حاج احمدآقا خمینی مرا خواستند و گفتند که امام از این کارهای آقای ربانی املشی خیلی ناراحت هستند. اینجا بود که خودم را سریعا به حضرت امام رساندم و به ایشان گفتم که این مسئله دارد در مملکت مشکل‌ساز می‌شود. ایشان هم با اینکه آبروی اشخاص ریخته شود مخالف بود، صورتی از پرونده وزراء را محضر ایشان دادم. امام به آقای ربانی تذکر دادند و فرمودند دیگر این کار را نکنید. اما آقای ربانی پافشاری کرد. امام هم خیلی ناراحت شد و پس از آن فرمان هشت ماده‌ای را صادر کرد که طبق آن دیگر نیروهای کمیته حق نداشتند به منازل اشخاص وارد شوند و شنود تلفنی ممنوع شد.» [۱]

 

 

و اما اصل بحث که امیدوارم بنده و دیگر دوستان عدالت‌خواه کلاه خودمان را قاضی کنیم و ببینیم در قضایای مختلف چگونه عمل کرده‌ایم؟!

 

درست است که عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است و از بزرگ‌ترین تکلیف‌ها اما این تکلیف ضوابطی دارد که اگر رعایت نشود، می‌شویم مصداق « الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ‏ صُنْعاً»

 

🔰 مرور و بحثی انجام دهیم بر بخش‌های مبتلا به و مهم از فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام [۲]:

 

📝«اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهى کنار گذاشته نشوند و میزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عین از بعض لغزش‌هایى که در رژیم سابق داشته‏‌اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند...»

 

زیاد دیده‌ایم که جماعتی به اسم نخبه انقلابی عوض پرداختن به وضعیت فعلی افراد و نقد عملکرد آشکار آنها، با پیروی از سبک "عبدالله شهبازی" در زرسالاران یهود، خیلی‌ها را تا پای یهودی شدن می‌برند و عوض نقد اقدامات ظاهر و عمومی، تمرکز می‌کنند بر تاریخچه آنها و به حرف‌های درگوشی و کشف روابط دوستی و مسائل خانواده آنها و... می‌پردازند، در حالی که حضرت امام می‌فرمایند لغزش‌های گذشته و اشکالات واهی را کنار بگذارید و به حال فعلی اشخاص بپردازید که آیا اکنون کارشکن و مفسد هستند یا خیر.

شاید از واضح‌ترین مثال‌های این نوع لغزش در نقد را می‌توان به نقدهای احمدی‌نژاد و مشایی و برخی حواشی معروف روحانی اشاره کرد.

 

📝 «هیچ کس حق ندارد ... به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، ... یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگرى به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا براى کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسرارى که از غیر به او رسیده و لو براى یک نفر فاش کند. تمام این‌ها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏‌باشد.» (البته در بند بعد گروهک‌هایی که دست به ترور و ناامنی می‌زنند و مفسد فی‌الارض هستند را استثناء می‌کنند اما با این قید که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست.)

 

خیلی وقت‌ها که عزیزانی سند علیه فلان شخصیت رو می‌کنند، باید اول از همه خود آنها را مؤاخذه کرد که فلان فلان شده، تو از کجا این سند را آوردی؟ چه حقی داشتی تجسس کردی؟ مگر مأموری یا مفتشی؟!

حال که سند را بدست آوردی چه حقی داشتی آن را به صورت عمومی منتشر کنی؟!

دقت شود! حضرت امام می‌فرمایند هرچند گناه بزرگ باشد کسی حق ندارد دنبال اسرار مردم باشد، اما برخی که هیچ مسئولیتی ندارند افتخارشان این است که نشسته‌اند روابط خانوادگی و مالی فلان کس و فلان کس را درآورده‌اند! بعد سناریوهای مختلفی را نوشته و به اسم عدالت‌خواهی(البته از نوع کارآگاهی‌اش) به صورت عمومی منتشر می‌کنند! فلان شخص به فلان کس در ساخت فلان ملک شراکت داشته! به فلان کس هم پول داده و... درحالی که اول از همه خود او متهم است که اولا به چه حقی می‌نشینی تجسس می‌کنی و کارگاه بازی درمی‌آوری؟ تکلیف شرعی داری یا مسئولیت قانونی؟ ثانیا ولو در تحقیقاتت هیچ اشتباهی نکرده باشی که عمدتا کرده‌ای اما به چه حقی به صورت عمومی این‌ها را منتشر می‌کنی؟! اول از همه خود شما باید بابت این کارت تعزیر شوی که اگر می‌شدی دیگر چنین نمی‌کردی!

 

 

🔰در ادامه این فرازها به دستوری با تأکید آن هم نه به مردم عادی بلکه به مسئولین امنیتی و ضابطین قضایی مواجه می‌شویم که بسیار عجیب است:

 

👈 «مؤکداً تذکر داده مى‏‌شود که اگر براى کشف خانه‏‌هاى تیمى و مراکز جاسوسى و افساد علیه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى یا محل کار کسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهى از منکر به نحوى که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزیر و گاهى تقاص مى‏‌باشد.» (البته در ادامه کسانی را که معلوم شود شغل آنان جمع و پخش مواد مخدر در بین مردم است و مفسد فی‌الارض محسوب می‌شوند را استثناء می‌کنند.)

 

یک اشتباهی که در ذهن ما رخ داده است اینکه فلان شخصیت چون مسئول یا مشهور(بازیگر- ورزشکار و...) است دیگر هیچ حریمی برای او نیست، وضع وخیم‌تر آن اینکه کسی روحانی باشد! ولو بنده خدا هیچ مسئولیتی نداشته باشد اما چون در ذهن ما این است که همه روحانیون باید حتما "تالی تلو" امیرالمؤمنین(ع) باشند، پس هر گزاره‌ای خلاف آن را دیدیم حق داریم طبل رسوایی‌اش را جار بزنیم.

 

بنده خدا طلبه‌ای با زنش دعوایش شده مثلا بر سر خانمش داد زده یا مثلا در خیابان موقع تصادف در حال غضب از دایره منطق خارج شده و حرفی زده، فکر می‌کنیم او دیگر هیچ حریمی ندارد! مسائل گناه که جای خود، کافی است فلان مسئول در یک جایی با خانواده مشغول تفریح بوده مثلا قلیان کشیده یا مثلا خانم بدحجابی با او بوده است، یا حتی فقط در رستورانی غذا خورده که قیمت آن بالا بوده! راحت آن هم با کلی کم و زیاد کردن آن را هرجا رسیدیم می‌گوییم.

 

به تبعیت از آنان همینطور همسران و فرزندان و بعضا برادر و خواهر مسئولین و روحانیون یا بازیگران و ورزش‌کاران و... نیز حریمی ندارند، خود بازیگر و مجری که هیچ! همسر فلان مجری در فلان کشور خارجی ساعاتی روسری خود را برداشته، همه عکس آن را فوروارد می‌کنیم! چندتا فحش هم نصیب طرف.

 

یکی از مطالبی که اخیرا برای شخص خودم مطرح شد اینکه مستندی دیدم و متوجه شدم که خانه بسیاری از "مسئولان به اسم" کجاست؟! اما حالا با خودم فکر می‌کنم اصلا چقدر به من ربط دارد که فلان مسئول کجا زندگی می‌کند؟ چرا بروم دنبال این چیزها و در زندگی شخصی افراد ولو مسئولین سرک بکشم که بعد نتیجه آن بدبینی به خیلی‌ها شود.

یادم هست یک زمان در تبادل اطلاعات جمعی بحث ما این بود که کدام مسئول چه ماشینی دارد؟ اما حالا از خودم می‌پرسم اصلا آیا دانستن اینها حق من است؟! این مسائل چقدر ربط به مسئولیت آن فرد دارد؟! قضاوت، مطالبه و اثری که بخواهد بر اساس چنین اطلاعاتی باشد که عمدتا بر محور تقوا هم جمع نشده‌اند آیا نتیجه مطلوب خدا را در پی‌خواهد داشت؟!

 

از ریختن آبروی مسلمان (که از پیامبراکرم(ص) روایت است: هتک آن از ربا بدتر و ربا نیز از هفتاد بار زنا بدتر است و در عظمت آن زیاد سخن گفته شده) هم بگذریم، که البته نمی‌شود گذشت! خیلی چیزها وقتی در جامعه زیاد دانسته و بیان شود، قبح‌های آنها شکسته می‌شود و در نتیجه ابتلا به آن هم راحت می‌شود و این یعنی قرار گرفتن در مسیر نشر فساد و نه اصلاح.

 

👈«قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به کسى ظلم شود، و کارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق کریم اسلامى از اشخاص بى‏‌توجه به معنویات صادر شود.»

 

📌الغرض که در عین اینکه دست همه دوستان دغدغه مند و عدالت‌خواه خودم را می‌بوسم و عظمت این کار بزرگ را درک می‌کنم اما این راه همان‌قدر که عظمت دارد، خطرات و انحرافات عظیمی نیز بر سر راهش است، سعی کنیم بعون‌الله ما از این اشخاص بی‌توجه به معنویات یا دنبال کنندگان این اشخاص نباشیم، که برخی از این جماعت به اسم عدالت‌خواهی عداوت خواهی می‌کنند و برخی نیز نفسشان را پروار...

.....

👈[۱] خدارحمی، طاهره، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷ش، صص: ۲۴۹-۲۵۰

👈[۲] ۲۴ آذر ۱۳۶۱ پیام هشت ماده‏‌اى به قوه قضاییه و ارگان‌هاى اجرایى برای رعایت حدود اسلامی در قوانین و اقدامات. صحیفه امام؛ ج ‏۱۷؛ صص: ۱۳۹ ۱۴۳

 

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

‼️ اگر می‌گویید امام گفت: « روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.»

 

ماجرایش را کامل بدانید یا نه، اصلا جمله‌اش را کامل بخوانید: « این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‏‌کنند، نمى‏‌بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.» [۱]

 

همان‌ها که آن روز روحانیت را متهم می‌کردند به دست داشتن در کاسه سرمایه‌داران زالو صفت، این روزها که به واسطه کثافت‌کاری‌ها و ناکارآمدی‌هایشان ملت غضبناک و در فشار اقتصادی است، باز طلبکار روحانیت شده‌اند و انگشت اتهام را به سوی روحانیت مظلوم گرفته‌اند و ظلم فاحش خود را تکرار می‌کنند.

 

و چه خوب که با یک طعمه چند ماهی به قلاب خود بیاندازند؛ از یک سو چشم‌های غضبناک را متوجه روحانیت کنند و از سوی دیگر کینه‌های سابق خود را هم با طعمه «بی‌پناه» خود تسویه کنند!

 

این وسط جماعتی به اسم سربازی امام! به اسم عدالت‌خواهی و... کامل کننده این پروژه شدند! شراکت با یک بازاری یا سرمایه‌دار را کردند جرم و فساد! و آن را جار زدند! در حالی که نه سرمایه‌دار بودن جرم بود و نه شراکت با سرمایه‌دار « إنّ من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الغنى؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک و ان من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الفقر؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک»

 

توجه نداشتند که "زالوصفتی" که امام سرمایه‌داران را مقید به آن می‌کند، قید تفسیری نیست بلکه قید احترازی است، یعنی آن سرمایه‌داری که زالو صفتانه خون مردم را می‌مکد و نه آن سرمایه‌دار و بازاری‌های مؤمنی که «استوانه فعال جمهورى اسلامى مى‏‌باشند.» [۲] نه آنان که «همیشه از احترام خاصى در جامعه ایرانى برخوردارند و تصمیمات آنان در مبارزات سیاسى نقش بسیار مؤثر و گاهى تعیین‏‌کننده‏‌اى داشته است. و نیز همیشه منشأ خدمات اجتماعى فراوان بوده است و در حوادث همیشه از بهترین کمک‏ کنندگان مردم ضعیف و محروم بوده‏‌اند.» [۳].

 

📌ای کاش این دوستان که دلسوزانه متأسفانه پازل جماعتی خبیث را کامل می‌کنند، در کنار پیام قطع‌نامه و منشور روحانیت، دیگر سخنان حضرت امام(ره) منجمله سخنان مفصل ایشان با بازاریان و اصناف مختلف را نیز مطالعه می‌کردند تا در دام چنین مغالطات و تحریف‌هایی نیافتند.

....................

📝 ارجاعات:

[۱] ۳ اسفند ۱۳۶۷ منشور روحانیت- صحیفه امام ؛ ج‏ ۲۱؛ ص: ۲۷۶.

[۲] ۱۲ فروردن ۱۳۶۲ صحیفه امام، ج ۱۷، ص: ۳۹۱-۳۹۲.

[۳] ۲۰ دی ۵۷ صحیفه امام؛ ج ۵، صص: ۴۲۱-۴۲۲.

....................

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بله نماد است اما نمادی ظاهری، اگر منظور از نماد جلوه و ظاهر خارجی دین‌داری باشد، حجاب یکی از قوی‌ترین نمادهای جامعه دینی است فلذا وقتی جهان غرب مدرن که شناخت عمیقی از اسلام ندارد، می‌خواهد از اسلام سخن بگوید این جلوه برایش بسیار مهم می‌شود و مثلا وقتی فلان نشریه غربی می‌خواهد به موضوع اسلام بپردازد، دست روی این نماد می‌گذارد و تصویر یک زن با حجاب را روی جلد خود کار می‌کند و یا وقتی جماعتی که در فضای علوم انسانی غربی و مدرنیته رشد یافته‌ و اندیشیده‌اند، می‌خواهند در مورد تقویت یا تضعیف دین‌داری قضاوت کنند، دست روی شاخصی به اسم حجاب می‌گذارند.

 

اما اگر منظور از نماد، لایه‌های عمیق و معرفتی دین‌داری باشد، اگر مراد شاخصی حقیقی برای سنجش دین‌داری باشد، خیر! حجاب نماد جامعه دینی نیست، عدالت و شاید مساوات، دروغ و... هر کدام به تنهایی مهم‌تر از حجاب شوند.

 

در این باب که شاخص دین‌داری در جامعه چیست باید بسیار بحث شود، بطور مثال خداوند در آیه "۲ سوره مبارکه اسراء" یک رفتار غیر موحدانه در حوزه سیاسی اجتماعی را معادل نفی تمام شریعت و دین معرفی می‌کند و آن تکیه کردن به غیر خداوند در امور مختلف زندگی است.

چرا این رفتار سیاسی و اجتماعی شاخصه دین‌دار بودن یا نبودن جامعه دینی نباشد؟!

👈" وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا". [۱]

 

به عنوان نمونه‌ای دیگر از شاخص‌های اصلی دین‌داری در روایات ۵ عنوان به عنوان ستون‌ها و شاخص‌های اصلی دین معرفی شده‌اند که می‌توانند به ترتیب اهمیتی که برای آنها در روایات مطرح شده است به عنوان شاخص‌های اصلی دین‌داری در جامعه لحاظ شوند.

این ۵ شاخص‌ به ترتیب، عبارتند از:  ولایت - نماز - زکات - حج و روزه.

👈 امام باقر(علیه السلام): «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ‏، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.

 

📝 [۱] ر.ب: ترجمه تفسیر المیزان،ج ‏۱۳، صص: ۴۶ ۴۷.

................

📌 مطالب مرتبط:

متن و صوت مناظره مهدی نصیری و حجت‌الاسلام سوزنچی پیرامون الزامی بودن یا نبودن حجاب.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چرا اسلام ناب؟

🔰 وقتی می‌خواهی از "اسلام ناب" سخن بگویی، در عین اینکه باید بگویی اسلام ناب چیست؟ باید بگویی چرا "اسلام ناب"؟

این "اسلام ناب" کدام نیاز ما را قرار است برطرف کند؟ به چه دردمان می‌خورد؟!

 

🔰 پاسخ به این سوال با شناخت ماهیت "اسلام ناب" همراه است.

"اسلام ناب محمدی(ص)" همان اسلامی است که دعوای عارف و فقیه، دعوای متکلم و فیلسوف، دعوای صوفی و مجاهد، همه این دعواها در آن تمام شده است، اسلام ناب همان اسلامی است که همه ارکان دین در آن آمده و تناسب‌هایش نیز در آن رعایت شده است، اسلام ناب محمدی(ص) یعنی اسلام کامل، بدون نقص و با رعایت نسبت‌ها و مقابل آن، همه اسلام‌های تحریف شده ردیف می‌شوند، صف می‌کشند تا با او مقاتله کنند، از اسلام رحمانی گرفته تا اسلام سعودی، همه اسلام‌های محدود شده به ابعادی از دین، اسلام ظاهر گرا یا باطن‌گرا، اسلام سرمایه‌داری و سازش، اسلام مرفهین بی‌درد، اسلام ملاهای کثیف درباری یا اسلام مقدس مآبان بی‌شعور و خلاصه همه اسلام‌هایی که آمریکا برایشان دل می‌سوزاند و سر در آخور آمریکا و طاغوت‌های زمانه دارند و در یک کلمه اسلام آمریکائی هستند.

 

🔰 این اسلام ناب است که نسخه حیات ما است، نسخه نجات ما است، این نسخه است که اگر سستی نکنیم و از پیشامدهای روزگار غمگین نباشیم و به آن مؤمن باشیم، نتیجه‌اش علو و برتری است، این اسلام است که در چند دهه بر تمام امپراطوری‌های بزرگ دنیا غالب شد. این اسلام است که جلوه توحید با همه شقوقش را در دنیا محقق می‌کند.

و چنین گفت: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

 

🔰 این اسلام است که سعادت دنیا و آخرت را با خود همراه دارد و مقابلش همه اسلام‌های انحرافی و ناقص هستند، اسلام‌هایی که «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» است، هرکدام قسمتی را گرفته‌اند و سرنوشت همگی نیز چیزی جز خاری دنیا و آخرت نیست، چرا که چین گفت: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذاب‏»

 

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری