✅ این روزها که کاسه دولت بیشتر به چه کنم؟ چه کنم؟ افتاده است، باز بحث اینکه برجام تصمیم یک دولت نبود و تصمیم نظام بود؛ داغ شده است.
✅ بنده خدایی خیلی روی این نظر پافشاری میکرد.
🔻از او سوال کردم: شما بگو اگر دولت روحانی برود و مثلا سعید جلیلی روی کار بیاید، برجام ادامه پیدا میکند یا برای کنار زدن تحریمها عوض صرف مذاکره دنبال روشهایی چون دور زدن تحریم و قدرتمند کردن و بیاثر کردن تحریم میروند؟! رویکرد مدیریت کشور عوض میشود یا خیر؟!
🔻گفت: نمیدانم!
گفتم: انصاف به خرج بده واقعا سیاست خارجی ما عوض نمیشود؟ برجام ادامه پیدا میکند؟
گفت: نه ادامه پیدا نمیکند.
🔻پرسیدم: خب اگر با آمدن یک دولت جدید، برجام کنار میرود و این سیاست دنبال نمیشود، چطور این سیاست نظام است که یک دفعه با تغییر دولت عوض میشود؟! این چه سیاست نظامی است که با آمدن روحانی میآید و با رفتنش میرود؟!
🔻 بنده خدا؛ گفت: من میگویم باید تصمیم نظام باشد؛ باید رهبری پرونده برجام را بر عهده میگرفت و میگفت دولت کارهای نیست و خودش کار را پیش میبرد؛ این برنامه کلان قانونا در اختیار رهبری است، نه رئیس جمهور که امروز دولت بخواهد پاسخگوی آن باشد.
🔻 گفتم: بخشی از این حرف درست است که باید رهبری کار کلان را مشخص کند؛ بله یک راهبردهای کلان را رهبری باید مشخص کند که کرد و مکتوب خط قرمزهایی مشخص کرد که اینها راهبرد کلان ما است و نباید زیر پا گذاشته شود؛ اما چه کردند؟! رفتند مذاکره کردند بعد گفتند ما نتوانستیم خطوط قرمز را زیر پا نگذاریم.
🔻اما بخشی از این حرف هم غلط است، اگر میگویید رهبری اصلا به یک گفتمانی که مدعی حل مشکلات کشور با برجام است و بر این اساس از مردم رأی میگیرد؛ فرصت ندهد بیاید خود را محک بزند؛ این یعنی همان دیکتاتوری؛ این یعنی شاهنشاهی، در حالی که ما جمهوری هستیم.
🔻ما سه نوع مدیریت اجتماع داریم:
👈 یکی دیکتاتوری است که مردم هیچ اختیاری ندارند که مثل این کشورهای عربی است؛
👈 یکی سالوسی و فریب است؛ پوپولیستی است که مردم اصلا نمیدانند دنیا چه خبر است و سردمداران به اسم جمهوری و اراده مردم بر آنها حکومت میکنند؛ اما کار خود را میکنند نه آنچه اراده مردم است و این کشورهای مستکبر غربی اینچنین هستند.
👈 یکی هم مدیریت اسلامی است که بر اساس تبیین است و در واقع راهبری مردم با تبیین است. مردم صرفا بستر قدرت نیستند مردم خودشان هدف هستند، مردم موضوعیت دارند نه طریقیت، هدف این رهبری رشد مردم است، رشد مردم هم نه با دیکتاتوری و چوب محقق میشود نه با فریب و سالوسی.
🔻 راهبرد راهبری اسلامی تبیین است «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» است، اکراهی نیست بلکه فرصت خطا به مردم داده میشود و در کنارش تبیین میشود تا خود مردم تجربه کنند و رشد و غی را تشخیص دهند.
تا فردا نگویند آن راه درست بود نگذاشتید؛ تا خودشان راه رشد را انتخاب کنند و با این انتخاب آزاد است که بعد از انتخاب مردم بر آن استقامت میکنند؛ نه با تحمیل، این روش همه انبیاء بوده است؛ در حکومت همه انبیاء این مردم بودند که حافظ حکومت بودند و بعد از ایمان به درستی و صدق ولیالله همراه او استقامت میکردند و پا به پای او پیش میرفتند.
🔻پس از تبیین ولیالله است که حجت نصرت خدا در صورت همراهی ولیالله و یا به خود واداشته شدن در صورت عدم همراهی ولی خدا تمام میشود.
هر کس بعد از آنکه راه هدایت برایش تبیین شد، آنگاه بعد از تبیین با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم...
🔻مسیر رهبری دینی از تبیین است. رهبری نمیتواند دیکتاتور باشد و با زور و تحکم یک قشر خاص، مردم را پیش ببرد؛ اسلام به او این اجازه را نمیدهد.
✅ جنگیدن با کافر و مشرک فقط اخلاص میخواهد ایثار میخواهد اما جنگیدن با منافق ولو طرف مخلص باشد و ایثار گر باشد کافی نیست، باید خیلی هوشیار باشد. جنگ با نفاق، جنگ بسیار پیچیدهای است.
✅ مشرکین در ابتدای امر روی بتهای خودشان تکیه میکردند که اینها موثرند، کارایی دارند و همه کاره بتها هستند، مسلمانها روی این که همه کاره خدا است و بتها هیچ کاره هستند تکیه داشتند.
همه میدانستند مشرک چه میگوید مسلمان چه میگوید، میدانستند چه کسی مؤمن است و چه کسی کافر است، تکلیفشان را مردم میدانستند. این خانه مومن بود، مردم نماز میخواندند، روزه میگرفتند، اخلاق اسلامی را رعایت میکردند. آن خانه کافر بود مشرک بود، بت خانه میرفت، اخلاقش، رفتارش، گفتارش، همه چیزش مشخص در راستای بتها بود.
✅ مسلمانها میکشتند و کشته میدادند، یک روز مسلمانها پیروز میشدند، یک روز کافرها، تکلیف روشن بود اما وقتی منافقین پیدا شدند دیگر مشرک و کافر دیروز که بت خانه میرفت امروز مسجدساز شد! حرفش نگاه میکردی میگفت خدا، اسلام، دین و هر قدمی بر میدارد اسمش را میگذاشت وظیفه شرعی.
✅ آن که بتخانه میسازد، همه میدانند بت است، اما آن که بت خانه را به شکل مسجد درست میکند، چکار میشود با او کرد؟ با نفاق چگونه میشود برخورد کرد؟ کار بسیار دشواری بوده است.
علی (علیه السلام) در حیات رسول خدا (صل الله علیه و آله) با کفر و شرک میجنگیده است، طرفش عمر بن عبدود بوده، مرحب خیبری بود، عتبه بود، شیبه بود، ولید بود و حریف آنها میشد، اما بعد از آن حضرت طرفش نوع دیگری وارد عمل شد؛ این جا، کار خیلی ظریف است.
✅ حضرت ۲۵ سال به انتظار روزی مینشیند که همه مسلمانها بیایند سراغش و همه شان از او بخواهند که بیا این پرچم را بردار. وقتی هم که حضرت قبول کرد، خب نماز خوانها با او جنگیدند. طلحه و زبیر نماز میخواندند، روزه میگرفتند، زبیر از سرآمد جهادگران بود.
حالا کفر و شرک در زیر پرچم زبیر میخواست کار کند. این کار، کار بسیار دشواری است. شیطان برای برنامه زبیر خیلی سرمایه گذاری کرده بود.
✅ در جنگ با علی (علیه السلام) وقتی ام المومنین که قرآن میگوید «و ازواجه امهاتم» زنان پیغمبر مادران مومنیناند، ام المومنین را آوردند به جنگ او؛ چکار کند؟ این جا جنگیدن سخت است.
حضرت چه بکند؟ اگر به عائشه هتک بشود، بد است، به حال خودش هم گذاشته بشود باز بد است.
✅ جنگیدن با اهل نماز سخت است. باید طرف یک جوری کار کند که به او نگویند نماز را شکستی، اهل نماز را کشتی و به او هم گفتند آخر.
جنگ کردن با نفاق، با کفری که لباس اسلام پوشیده، لباس حق به جانب پوشیده، مشکل است، دشوار است.
✅ امامان ما در عاشورا توانستند این لباس حق را از بَر کفر و شرک در بیاورند و مردم قیافه واقعی کفر و شرک را ببینند. یعنی حضرت مقاومت کرد تا آنها هر کار دلشان خواست کردند و با عمل خودشان، خودشان را معرفی کردند. با خون معرفی شدند. اگر اسارت اهل بیت نبود، مردم نمیدانستند که اینها کافر و مشرکاند، خیال میکردند اینها مسلماناند. مقابله با منافق به کمک خون و مظلومیت ممکن است. منافق اگر فرصت پیدا نکند خودش را نشان بدهد، نمیشود گفت که این کفر است، این شرک است. باید کار کند تا خودش را بارز و آشکار کند.
🍊ظریف: خواهری یک پرتقال دارد و بچه همسایه میگوید تو حق نداری پرتقال داشته باشی؛ باید آن را به من بدهی. شما مثل یک قهرمان وارد میشوید، پرتقال را به برادر میدهید و از او امضاء میگیرید که بعد از خوردن پرتقال پوستش را به خواهر بدهد؛ برادر پرتقال را میخورد و پوستش را هم در آشغال میاندازد، شما هم یک مصاحبه میکنید و میگویید من خیلی شاهکار دیپلماسی هستم و از مشکلاتی هم که مادر با دادن پرتقال به خواهر بر سر راه دیپلماسی شما ایجاد کرده است، انتقاداتی میکنید.
🍊 روحانی: خواهر و برادری هر کدام یک پرتقال دارند، میخواهند پرتقالهایشان را بخورند، آنها را دعوت میکنید که پرتقالهایتان را به من بدهید تا در ۱۰۰ روز بعد، عوضش ۱۰ پرتقال به شما بدهم، چند روز بعد خودت پرتقالها را میخوری و ۱۰۰ روز بعد هم برای خواهر و برادر پیام میفرستید، ان شاء الله اگر یک بار دیگر پرتقال به من بدهید در ۱۰۰ روز بعد ۲۰ پرتقال به شما میدهم!
🍊 قالیباف: به خواهر و برادر میگویید پرتقالهایتان را به روحانی ندهید، حی علی خیر العمل منم منم مرد عمل؛ اما خواهر و برادر از این شعارهای قدیمی خوششان نمیآید و پرتقالهایشان را به روحانی میدهند؛ بعد از ۱۰۰ روز اینبار سعی میکنید بیشتر دلربایی کنید و شعارهایتان را به روز میکنید؛ هم خوشکلم هم بورم حتما رئیس جمهورم؛ اما باز هم خواهر و برادر خوششان نمیآید و شما مجبور میشوید یا به فکر میوههای بعد یا ۱۰۰ روز بعد و شعار بعد باشید.
🍊 جلیلی: با بچه همسایه که میگوید شما حق نداری پرتقال داشته باشی وارد مذاکره میشوی؛ مذاکرات را طولانی میکنید و به خواهر میگویید شما آرام آرام پرتقالت را بخور هستههایش را هم نگه دار که بکاریم و درخت پرتقال را یک دفعه رو کنیم و چشم این بچه همسایه را کور کنیم. بعد از ۱۰۰ روز وقتی درخت پرتقال را رو میکنی؛ پسر همسایه تو را تهدید به جنگ میکند؛ پای قطع شدهات را روی میز میگذاری میگویی ما را از چه میترسانید من این پایم را در جنگ از دست دادهام.
سیاست پرتقالی ظریف دریافت مدت زمان: 7 دقیقه 10 ثانیه
⁉️ در روایات شبهای ۱۹، ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان بهعنوان محتملترین شبها برای شب قدر، شب نزول قرآن، در ماه مبارک رمضان ذکر شده است؛ 👈«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن»(۱۸۵ البقره). به خصوص شب ۲۳ام از دو شب قبل محتملتر است که همان شبی باشد که ملائک در آن نازل میشوند. 👈«تَنزَّلُ الْمَلَئکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ - سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْر» (۴-۵ القدر) و تقدیرها در آن رقم میخورد. 👈«إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ - فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» (۳-۴ الدخان)
⁉️اما با توجه به اختلاف افقها در کشورهای مختلف، این سوال برایم مطرح بود که ممکن است مثلا شب ۲۳ام ماه مبارک در هر کشوری با یک بازه چند روزه متفاوت از کشور دیگر باشد پس آن شب قدر واقعی در عالم تکوین که آن اتفاقات در آن رقم میخورد ممکن است مثلا شب ۲۰ ماه یا ۲۴ ماه برای ما باشد.
✅ این سوال را از استادمان پرسیدم که ملاک شب قدر در این افقهای مختلف، کدام کشور است؟ استاد ما فرمودند همین سوال را از مرحوم آیتالله خوشوقت پرسیدم و ایشان پاسخ دادند که ملاک آن آنجایی است که حضرت حجت(عج) حضور داشته باشند.
✅ اخیرا دیدم همین سوال را از شهید آیتالله عبدالحسین دستغیب نیز کردهاند و ایشان پاسخ مفصلی دادهاند که نکات جالبی دارد و خلاصهای از آن را اینجا میآورم: 🔻شب اول ماه عبارت است از آن شبى که موقع غروب آفتاب، ماه از تحت الشعاع آفتاب خارج شده باشد به مقدارى که اگر موانع جوّى نباشد، قابل رؤیت باشد و هرگاه در شهرى رؤیت هلال شد، شکى نیست اگر بلادى نزدیک به آن بلاد یا اگر دور است امّا در افق موافق با آن بلاد مىباشد، همان شب، اول ماه آنها خواهد بود؛ و این مسأله اتفاقى جمیع فقهاست و اما نسبت به سایر بلاد بعیده که توافق با آن بلاد در افق ندارد، اکثر فقها بر این هستند که براى آنها شب اول ماه شرعاً نیست لیکن عدهاى از فقها فرمودهاند: فرقى نیست بین بلاد بعیده و قریبه بلکه اگر در بلدى رؤیت هلال شد، در جمیع بلاد، آن شب اول ماه است. و دلیل ایشان اطلاق صحیحه هشام است: 👈«عن ابى عبداللَّه (علیه السلام) قال: ان کانت له بینة عادلة على اهل مصرانهم صاموا ثلاثین على رؤیته قضى یوما» «کسى که به واسطه ندیدن هلال ۲۹ روز ماه رمضان را روزه گرفته و بعد بیّنه عادله پیدا شد بر اینکه در شهرى از شهرها سى روز روزه گرفتهاند، به واسطه رؤیت هلال در شب قبل آن پس باید یک روز قضا بگیرد.» 👈«و ایضاً موثقة البصرى عنه قال: فان شهد اهل بلد آخر فاقضه». «اگر شهادت دهند اهل شهرى که رؤیت هلال نمودهاند، پس آن روز را که یوم الشک بوده و روزه نگرفته، باید قضا بکند».
🔻همین قول را صاحب جواهر و صاحب مستند و صاحب مستمسک تقویت فرمودهاند، پس مقتضاى اطلاق صحیحه هشام و موثقه بصرى همانطور که مورد فتواى جماعتى از فقها مىباشد این است که اگر هلال رؤیت شود در شهرى از شهرها آن شب اول ماه است در جمیع بلاد و پس از گذشتن ۲۳ شب، براى درک فضیلت لیلة القدر آن شب را باید به عبادت احیا داشت.
🔻بالجمله به مقتضای این دو روایت شب ۲۳ام که شبهه لیلةالقدر در آن است، واقعاً یکى بیش نیست لیکن چون اکثر فقها صحیحه مزبور را مقید دانستند به بلاد قریبه یا موافقه در افق یعنى رؤیت هلال در بلدى سبب نمىشود براى حکم به اول ماه براى بلاد بعیده مخالف با آن در افق بلکه مختص به همان بلد و بلاد قریبه یا موافقه با آن است. مثلًا کسى که به حساب رؤیت هلال در بلدش یا بلد موافقه شب شنبه ۲۳ مىباشد و چون در بلاد بعیده مخالف در افق با آن بلد یک شب قبل رؤیت هلال شده، شب جمعه ۲۳ مىشود باید شب جمعه و شب شنبه هر دو را به عبادت احیا بنماید تا یقین به درک فضیلت شب ۲۳ واقعى نموده باشد.
🔻و مقتضاى عدم تمامیت و مقید بودن دو روایت، به حسب اختلاف بلاد امکان تعدد لیله ۲۳ام رمضان است. و اگر سؤال دیگرى شود که بلاد مختلف است از حیث طلوع و غروب آفتاب بلکه بعضى بلاد، شب و در همان وقت بعضى روز است، در جواب گوییم: ظاهر آیه این است که لیلةالقدر هر بلدى از اول غروب آن بلد است تا طلوع فجر در آن بلد، بنابراین، لیلة القدر به اختلاف بلاد ۲۴ ساعت مىشود و لذا در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است و شاید سرّش همین باشد که روز قدر در شهرى، شب قدر است در شهر دیگرى و بالجمله در مدت ۲۴ ساعت تنزل الملائکة و الروح است.
✅ شاهان در قدیم شاهین را تربیت میکردند برای شکار، ظاهرا علت نامگذاری این پرنده هم به شاهین همین بوده است.
این شاهینها از دست شاه گوشت کافی و بسیار لذیذ میگرفتند و به همین خاطر دیگر به صیدهایی که انجام میدادند التفاتی نداشتند.
✅ کار کوچکی برای یکی از دوستانم انجام داده بودم، چند روز بعد تماس گرفت که اگر پولی چیزی میخواهم به من بدهد، به شوخی گفتم: حق الزحمة من هم دو شاخه گل رز میشه.
✅ این رفیقم هم که همیشه عادت داره باد من رو خالی کنه، به شوخی گفت: آخه آدم پولکی! لااقل میگفتی چندتا صلواتی چیزی! کی میخواهی از این مادیات دست برداری، از اون یکی حمید یاد بگیر.
✅ حمید که دوست مشترک و هم اسم خودم هست، طلبه بسیار با اخلاصی است و در تهران درس میخواند، ماجرایی را که در مورد او شنیده بود، برایم تعریف کرد.
✅ گفت: حمید ایام کرونا از تهران آمده بود قم، در بیمارستان به بیمارهای کرونایی خدمت میکرد، یکی از بیمارهایی که او کارهایش را انجام میداده است، موقع ترخیص از او میخواهد که شماره کارتش را به او بدهد. این دوست ما میپرسد برای چه؟ میگوید میخواهم ۱۰۰ تومان پول برای شما واریز کنم به کارتتان!
این دوست ما میپرسد؟ ۱۰۰ هزارتومان؟ میگوید نه ۱۰۰ میلیون!
دوست ما هم میگوید: اگر میشود من از شما یک خواهشی میکنم که چون ما اینجا ماسک و تجهیزات بهداشتی کم داریم، این پول را برای تهیه اقلام بهداشتی به حساب بیمارستان واریز کنید.
✅ آن بنده خدا هم از این اخلاص و روحیه این دوست ما خوشش میآید و در عوض مبلغ ۳۰۰ میلیون به حساب بیمارستان واریز میکند.
نکته جالبتر هم اینکه یک بار دیگر هم ماجرایی مشابه، در یک قضیهای دیگر برای همین حمیدآقا رخ داده بود و این بار دوم بود که کسی پیشنهاد رقمهای درشت به ایشان میکرد.
✅ به شوخی به دوستم گفتم خدا میداند که اینها دلشان جای دیگر است و از این فرصتها برایشان رقم میزند، حالا اگر من بودم، لابد میگفتم: شما که کَرم کردی، بیا یک ۲۰ میلیون دیگه هم بگذار روش که ما بتونیم یه ماشین خوبی برای خودمون بخریم!😄
✅ تا لقمه از دست شاه نگرفته باشیم، تا لذت ارتباط با خدا را نچشیم از دنیا و مافیها دل نمیبریم.
🔰در حدیثی نبوی که سلمان از پیامبر(ص) نقل میکند، پیامبر اکرم امت را به ۳ گروه تقسیم میکنند:
🔻« فِرْقَةٌ عَلَى الْحَقِّ لَا یَنْقُصُ الْبَاطِلُ مِنْهُ شَیْئاً یُحِبُّونِّی وَ یُحِبُّونَ أَهْلَ بَیْتِی» یک دسته کسانی که بر حق میمانند و ویژگی آنها نیز این است که از محبان اهل بیت هستند و مثل طلا هرچه بر آنها سختی بگذرد و آنها را بر آتش بگذاری بر خلوصشان افزوده میشود.
🔻و «فِرْقَةٌ عَلَى الْبَاطِلِ لَا یَنْقُصُ الْحَقُّ مِنْهُ شَیْئاً یُبْغِضُونِّی وَ یُبْغِضُونَ أَهْلَ بَیْتِی» گروه دوم نیز گروهی که اهل باطل هستند و ویژگی آنها نیز این است که بغض اهل بیت را دارند و مثل آهن هستند که هرچه بر آنها بگذرد و بر آتش هم آنها را بگذاری از حد آهن فراتر نمیروند.
🔻اما گروه سوم که توده مردم هستند «فِرْقَةٌ مُدَهْدَهَةٌ عَلَى مِلَّةِ السَّامِرِیِّ» گروهی مضطرب و متزلزلاند و بر آئین سامرى هستند. اما سامریهای آینده شعارشان با سامری قوم موسی فرق میکند؛ آنها نمىگویند: لا مساس «بما دست نزنید» که شعار سامری شد؛ شعار آنها این است که: « لَا قِتَالَ» جنگی نیست.
✅ در حال حاضر خیلی از ما فکر میکنیم برد جریان حزبالله در این است که سکان دولت را بدست بگیرد و مشغول به خدمت به مردم شود. اما این خدمتها اگر در یک پازل دیگر دیده نشود برد حزب الله نخواهد بود. اگر این خدمتها در راستای رشد مردم باشد آنگاه مساوی با برد حزبالله است.
✅ اگر این جامعه رشد نکند سامریها برای راهبری توده مردم همیشه با شعارهایی از جنس تنش زدایی و گفتگو و اعتدال و... حاضر و آماده هستند.
✅ گام اول برد اصلی جریان حزبالله به واسطه مدیریت حضرت آقا و تلاشهای بسیاری از افسران جوان که مشغول روشنگری بودند، در همین دولت روحانی رخ داد و مردم باور کردند که آمریکا و دشمنان قابل اعتماد نیستند و گام دوم برای حزب الله در این است که مردم باور کنند، مسیر رشد در اتکاء به خداوند و اراده خودمان است. کفر به طاغوت گام اول و ایمان به خداوند گام دوم برای تمسک به رشته مستحکم ولایت است.
🔰 کدام به نفع جامعه است؟ تحمیل یک فرد (ولو فرد اصلح) از سوی حاکمیت، یا انتخاب توسط مردم ولو انتخابی نادرست؟ دریافت مدت زمان: 2 دقیقه 48 ثانیه
✅ نظر یکی از دوستان فاضل👇
سؤالی که به ذهن بنده آمد این است که فرمایش شهید بزرگوار استاد مطهری، تنها در نماینده مجلس جاری است، یا با این نسخه برای رشد اجتماعی، رییس قوه قضاییه یا قضات یک شهر، رییس حکومت (بخوانید ولی فقیه)، شهرداران، اعضای شورای نگهبان اعم از فقیه و حقوق دان را نیز مردم باید انتخاب کرده و برگزینند؟ منبع این نسخه چیست؟ کتاب، سنت، تجربه بشری؟
✅ پاسخ بنده:👇 🔻برخی مناصب مثل قاضی مطمئنا به نصب حاکم است و تعامل مردم با او به نحوی نیست که ما دنبال رشد اجتماعی مردم در آن باشیم. ولی مثلا رئیس جمهور و نماینده مجلس که یک گفتمان را در زندگی مردم جاری میکنند، اینها به نوعی بر میگردد به انتخاب نوع زندگی مردم توسط خودشان در ساختار کلی حاکمیت. در ماجرای موسی و هارون علیهما السلام مردم در حالی که موسی را همچنان قبول داشتند وقتی هارون به آنها گفت گوساله پرستی سامری انحراف است و این خدای شما نیست آنها که مسحور سحر سامری بودند گفتند صبر میکنیم تا خود موسی بیایید و به کارشان ادامه دادند. «وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوٓا أَمْرِی.» به راستی هارون پیش از این به آنان گفته بود: ای قوم من! شما به وسیله این گوساله مورد امتحان قرار گرفتهاید، و بیتردید پروردگارتان [خدای] رحمان است، بنابراین از من [که پیامبر او هستم] پیروی کنید و فرمانم را اطاعت نمایید. (طه - ۹۰) «قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّىٰ یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَىٰ.» گفتند: ما همواره بر پرستیدن گوساله باقی میمانیم تا موسی به سوی ما باز گردد. (طه - ۹۱)
🔻در مورد اینکه هدف از حکومت دینی به وجود آوردن بستری مناسب برای حضور مردم در صحنه اجتماع در کنار ولی خدا و رشد مرحله به مرحله آنها با راهبری ولی و فاعلیت مردم است ادله مختلفی میتوان آورد که مکرر در این بحثهای جمهوریت ذکر شده است منجمله آنها: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ.» همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم نیرو و قدرتی شدید و سودهایی است پدید آوردیم، تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری میدهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکستناپذیر است. (حدید - ۲۵)
در مورد این کلیپ و اینکه ممکن است کسانی که در انتخابات مجلس رد صلاحیت شدهاند، با اغراض خاص این را منتشر کردهاند، برخی دوستان احتمالاتی مطرح میکردند. یحتمل کسانی که این مطلب را منتشر کردهاند چنین اغراضی داشته باشند اما اصل مطلب سخن درستی است.
بحث در این است که هدایت امری اجبار بردار نیست و هدف اصلی همهی این ارسال رسل و تشکیل حکومت اسلامی و... هدایت و رشد بندگان خدا است. هدایت و رشد مد نظرمان نیز در فضایی آزاد و همراه با اختیار محقق میشود. مراد از هدایت و رشد نیز همانطور که در بعد فردی تعریف میشود به بعد اجتماعی تسری مییابد مثلا صبر فردی در اشل صبر اجتماعی، توکل فردی در اشل اجتماعی و... اگر تقرب به خداوند و تعمیق موحد شدن را که اجمالی از تمام صفات ایمانی است در بعد فردی غایت هدایت میدانیم در بعد اجتماعی هم همین میشود.
حالا ما میخواهیم از طرفی مردم را هدایت کنیم که اجبار بردار نیست و از طرفی نیز موانعی این میان برای هدایت مردم وجود دارد که جز با یک حاکمیت و قدرت نمیتوان آن موانع را برطرف نمود. حاکمیتی که همراه با باید و نباید، اجبار در برخی امور و وضع قانون و... برای تنظیم حقوق افراد و اجتماع و حفظ کیان و ارتباطات اجتماعی و منافع اقتصادی و... است. همانطور که حضرت آقا در بیانیه گام دوم فرمودند: «شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.»
یک سوال مطرح میشود: آمدیم در برخی امور مردم طالب باطل بودند طالب چیزی که به مصلحت آنها نیست، آنجا را چهکنیم؟ با اجبار جلو مردم را بگیریم؟! میپرسیم این امر باطل پیش از تشکیل حکومت اسلامی است یا بعد از آن؟ اگر پیش از آن است که علماء و فقها قدرتی ندارند جز دعوت مردم. اما اگر بعد از تشکیل حکومت اسلامی است، حاکم تلاش میکند با شکلهای مختلف مثل دعوت مانع مردم شود اما اگر واقعا مردم آن باطل را خواستند حاکم تلاش میکند در یک فضای کنترل شده و با پذیرفتن برخی از هزینهها با همراهی با مردم، مردم را به این نتیجه برساند که این مسیر اشتباه بود!
یک بحثی مطرح میشود که آیا مردم اگر از اساس حکومت اسلامی را نخواستند، چه کنیم؟ اینجا به نظر بنده حقیر باید دید این مطالبه قبل از تشکیل حکومت اسلامی است یا بعد از آن؛ اگر قبل از تشیکل حکومت است؛ جز دعوت تکلیفی نیست و کاری نیز نمیتوان کرد اما اگر بعد از تشکیل حکومت اسلامی با خواست خود مردم است، تکلیف ما فرق میکند ما موظف هستیم تا جای ممکن از حکومت اسلامی و باقی بودن آن دفاع کنیم. تکلیف ما قبل و بعد از تشکیل حکومت و داشتن قدرت متفاوت است. بعد از تشکیل حکومت حاکم تا میتواند به مردم کمک میکند تا جهنم نروند و تکلیف دارد این کار را تا جای ممکن انجام دهد. اما اینکه کاری کند که مردم به بهشت بروند اینکار نشدنی است چون بهشت رفتن با اجبار نمیشود. بلکه فقط میشود بستر را بوجود آورد تا مردم به بهشت بروند با خواست خودشان.
دوران استادی- جلسه چهارم: ۱۳۲۶-۱۳۳۰ش، دوره بعد از تثبیت زعامت آیتالله بروجردی و تلاش حضرت امام برای ورود ایشان به صحنه مبارزه. «قسمت دوم» از جلسه چهارم: بررسی و تطبیق، بحثهای تاریخی این بازه.👇
🎼 عرب در عصر حضرت رسول و اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) در شعر و وزن و آهنگ در اوج بود، آنها چیزی داشتند به نام حداء؛ وقتی شتربان شترهایش را میبرد، آهنگی میخواند به نام حداء که از این آهنگ شترها چنان مست میشدند که خستگی را فراموش میکردند و با حالت طرب تند و تندتر میرفتند.
🎼 یک کسی از این عربها در حدآء خواندن بسیار توانمند بود و برای اینکه توانمندی خود را به رخ بکشد، وقتی شترها تشنه به آب میرسیدند و ولع نوشیدن داشتند، شروع میکرد به حدآء خواندن. او میخواند و شترها چنان مست میشدند و از خود بیخود که آب خوردن را فراموش میکردند و حالتی به آنان دست میداد که تلف میشدند. این را گرفتند و به دادگاه بردند تا محاکمه کنند.
🎼 سعدی این حالت و ماجرا را به شعر در آورده و میگوید:
اشتر به شعر عرب، در حالت است و طرب
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
🎼 با خودمان که تعارف نداریم، موسیقی یک حالت نشاطی در انسان بوجود میآورد و اگر اینطور نبود این همه راننده اتوبوس چرا از شب تا صبح موسیقی میگذارند و یک کله رانندگی میکنند؟! خودمان بارها تجربه کردهایم که وقتی موسیقی میشنویم حس طرب و لذتی برایمان رخ میدهد، به قول سعدی شتر هم که باشی از این موسیقی تأثیر میگیری، حالا شمای انسان که روحی بسیار لطیفتر از شتر داری، اگر تاثیری در تو نمیگذارد طبع تو خراب شده است.
🎹 تا دوره نوجوانی در فرهنگ ما موسیقی یک چیز عادی بود و واقعا هم از شنیدن آن لذت میبردیم اما رفته رفته به واسطه برخی تبلیغات روحانیون، موسیقی گوش کردن برای ما قبحی نسبی پیدا کرد، در متعارف عروسیهای ما برخی موسیقیها حذف شد، در برخی هم کلا حذف شد، در جمعهای خانوادگی هم تقریبا و کم کم موسیقی گذاشتن نسبت به قدیم خیلی کمرنگ شد.
🎻 یک مشکل من در تاکسیها و رفت و آمد با رانندههای اتوبوس همیشه، همین ماجرای موسیقی گذاشتن بود و واقعا هم پاسخی نداشتم جز اینکه خدا گفته است گوش نکن، من هم عبد هستم و میگویم چشم و گوش نمیکنم.
🎸 البته برخی حکمتهای ذکر شده برای گوش نکردن موسیقی را هم گاهی میگفتم، مثلا اینکه: موسیقی اراده شما را ضعیف میکند و... اما همیشه این سوال برایم مطرح بود که آخر موسیقی که خیلی چیز خوب و لذت بخشی است، واقعا مشکل این موسیقی چیست؟ مگر خدا با لذت بردن ما مشکل دارد؟!
🎧 همیشه انسان سعی میکند از آن چیزی که لذت میبرد تا جای ممکن استفاده کند و شاید دیده باشید که برخی جوانان چنان با موسیقی انس میگیرند که روزانه ساعتها موسیقی گوش میکنند و خسته هم نمیشوند و دائم یک هدست روی گوشهایشان است.
🎼 خب این جوان لذت ببرد مگر چه مشکلی دارد؟! از موفقیت باز میماند؟! این موفقیتهایی که ما در ذهن داریم، تهش مگر چیست؟ پول بیشتر برای لذت بیشتر؟! خب این بنده خدا بدون آن زحمتها دارد همین لذت را میبرد.
📌حالا در مورد موسیقی هم چیزی شبیه همین قضیه است، موسیقی هم مثل سگ، کارکردی مشخص دارد که اگر از حدود خود خارج شود جای چیز بسیار با ارزشتری را به راحتی پر خواهد کرد. موسیقی آنقدر جذابیت دارد که خیلی راحت جای ذکر را میگیرد، ذکر و انس با خدایی که تا تجربه لذت بیمقایسه آن در مقابل موسیقی را نداشته باشیم، متوجه نمیشویم از چه لذت بزرگی به واسطه موسیقی بیبهره ماندهایم. از حس توجه به خدا به واسطه اشتغالات مختلفی چون موسیقی باز میمانیم.
این نکته حتی در قرائت قرآن و مداحی و... هم رخ میدهد و چنان ضرب و آهنگ جلوه میکند که ما را از توجه به مطلب آن باز میدارد.
قبول دارم که برای افراد معمولی مثل بنده حس حضور و توجه دائمی راحت نیست اما برای اینکه این اتفاق رقم بخورد اول باید جای آن خالی باشد تا نیاز آن پدید آید.
سلام خداوند برای رفع نیازهای انسان ابزار خاصی در جسم آدمی ایجاد کرده. مثلا برای رفع نیاز تغذیه، دهان و زبان و قوه چشایی را خلق کرده. عضو جارحه اذن یا گوش هم یکی از این ابزارهاست. موسیقی مثل غذاست، نیاز آدمی است. چون یک مسئله طبیعی و در طبیعت است. موسیقیای که در طبیعت وجود دارد، صدای پرندگان، صدای آبشارها، صدای دلفینها در دریا، صداهای مختلف طبیعت، همه و همه نشانههای بر این هستند که اصل موسیقی یک موجود طبیعی است. مخلوق خداست. موسیقی غذای روح است. صدای تلاوت قرآن یک نوع صدا با فرکانسهای خاص و تاثیر گذار بر تمام موجودات اطراف خودش هست. بنابراین موسیقی مفید به عنوان یک غذای روحی، نیاز به تفکیک از موسیقی مضر و زیان آور دارد. هم چنان که غذاهای زبان آور از خوراکهای سودمند باید تمییز شوند.
🔰پاسخ بنده:👇 نکته درستی است، عرض بنده این است که موسیقی باید حدود آن مشخص باشد و نباید جای ذکر را بگیرد. مثلا تلاوت زیبا و آهنگین بسیار تاثیرگذارتر است و اصلا به همین خاطر آیات قرآن وزن دارد و جذاب است. اما همین وزن و آهنگ اگر توجه به آن غلبه پیدا کند و از حدودش فراتر رود دیگر فرعی است که جای اصل را پر میکند.
🔰 نظر یکی از عزیزان در مورد پست اخیر:👇
منابع و مبانی معرفت دینی مشخص هست. این سخن در باره سگ و موسیقی در بهترین حالت برداشتی ذوقی است کما اینکه برادر نویسنده عزیز هم رعایت احتیاط در عدم انتساب به دین عزیز را نمودهاند. وفقکم الله لمرضاته.
🔰 پاسخ بنده:👇 ممنون یک نکتهای را مرحوم حائری شیرازی زیاد تاکید داشتند و آن اینکه ما قبل از امر و نهی در واجب و حرام، آنها را به معروف و منکر تبدیل کنیم، آن وقت امر و نهی راحت و مؤثر میشود. آن وقت خود مردم شما را کمک میکنند و مسیر امر به معروف و نهی از منکر در سراشیبی و راحت است نه سر بالایی و خسته کننده. یک راه معروف کردن واجب و منکر کردن حرام هم این است که در مورد حکمتها و ابعاد مختلف واجبات برای مخاطبان صحبت شود. قبول دارم که رکن اصلی در همه واجبات و محرمات عبودیت و خضوع است اما این را هم قبول دارم که عمده این واجبات و محرمات قابل توضیح منطقی و عقلی هستند.
🔺آیا ایران سیاست حمایت از مسلمانان در همه نقاط جهان را در چین اجرا نمیکند؟
👈 پس از امضای سند راهبردی بین ایران و چین بسیاری از رسانههای معاند بر روی این موضوع مانور میدهند که ایران به دلیل ارتباط با حکومت چین سیاست حمایت از مسلمانان در تمام جهان را کنار گذاشته است در صورتی که واقعیت چیز دیگری است.
🎙صفری سفیر اسبق ایران در چین در برنامه شنبه شب جهان آرا به این موضوع پرداخته است.
✅ یکی از علماء میگفت یک بار برای رژه نیروهای مسلح من را برده بودند، موقع رژه یکی از مسئولان میخواست با من صحبت کند، به او گفتم: اینها دارند برای ما رژه میروند، ما نگاهشان نکنیم، درست است؟حرف بزنیم با هم درست است؟
✅ این عالم خلقت دارد جلوی ما رژه میرود، ما از آنها سان نبینیم و همینطور بیتوجه از کنار آنها رد شویم، درست است؟ در این ایام بهار به صدای بلبلها گوش کردیم؟ به جلوهگری گلها دقت کردیم؟! اینها برای من و شما رژه رحمت خدا را میروند، رژه لطافت خداوند را میروند.
✅ «انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون» (۹۹ انعام) وقتی خواست میوه دهد نگاه کنید به طرز رسیدنش چگونه رشد میکند، در آن نشانههایی است برای گروهی که ایمان دارند.
✅ توجه به جلوههای رحمت و محبت خداوند به مخلوقات، رشتههای محبت ما به خداوند را مستحکم میکند. مرحوم حائری شیرازی نقل میکردند:
امام میفرمود: من وقتی [در ایام تدریس اخلاق در قم] در مدرسهٔ فیضیه بحث داشتم از عذاب آخرت و اینها که میگفتم مردم خشکشان میزد اما وقتی از رحمت خدا، لطف خدا، محبت خدا میگفتم دلها نرم میشد و اشکها جاری میشد، امام به ما تعلیم میدهد که همهاش از غضب خدا نگویید، از رحمت خدا هم بگویید، از لطف خدا هم بگویید، فرمود: این تاثیر رحمت است.