✅ در بخش اول از بحثی که ذیل فهم مقام ولایت عرض کردم به این پرداختم که قرینترین واژه برای درک مفهوم ولایت، واژه "پدر" است.
⁉️ سوالی که بعد از آن مطرح میشود اینکه "ولایت اهل بیت(علیهم السلام)" و "کمال حاصل شده برای ما از طاعت آنها" که مسأله اصلی شیعه بوده و هست و فصل مشبعی از روایات به آن اختصاص داده شده است، چه نسبتی با بحث امروز جریان عدالتخواه و حزبالله در نسبت گیری با ولی فقیه دارد؟
✅ اگرچه شخص ولی فقیه به هیچ وجه با ولی معصوم خداوند قابل قیاس نیست، اما نسبتی که ما با وی میگیریم همان نسبتی است که با امام معصوم باید داشته باشیم. البته این نوع نسبت به معنی نفی سوال پرسیدن از رهبری نیست بلکه به معنی نفی موقف سوال پرسیدن دوستان است که در مباحثات شکل گرفته در ادامه آن مطرح گردید.
❓ اما چرا نسبت ما با ولی فقیه همان نسبتی است که با امام معصوم میگیریم:
🔹به این دلیل که توحید ربوبی خداوند تعطیل بردار نیست؛
🔹به این دلیل که جریان ولایت الهی در تمام ادیان آسمانی با نبوت پایان نمییابد و وصی نبی، جریان ولایت الهی را امتداد میدهد؛
🔹به این دلیل که اهل بیت(علیهم السلام) با محدود شدن ارتباطات خود با شیعیان، از زمان امام صادق(ع) شبکه وکالت خود را شکلدادند و وکلایی برای اعمال ولایت الهی و اجرای شئون امامت اما با واسطه تشکیل دادند.[1]
🔹به این دلیل که برای اتمام حجت خداوند بر بندگان همیشه نیاز به امامی حاضر و ظاهر است. به تعبیر مروی از امام باقر(علیه السلام):
زمین لحظهای بدون امامی ظاهر باقی نخواهد ماند.
👈 «لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ ظَاهِرٍ» [2]
✅ یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) از ایشان سوال میکند، آیا زمین از عالمی زنده و آشکار از شما آل محمد خالى خواهد ماند، امامى که مردمان در حلال و حرام خود بتوانند به او رجوع کنند؟
حضرت با اشاره به آیه "۲۰۰ آل عمران" پاسخ میدهند:
🔹اى ابا یوسف! نه (خالی نخواهد ماند)؛ و این امر در کتاب خدا بیان گشته است: «اى کسانى که ایمان آورده اید، صبور باشید و شکیبایى ورزید» در برابر دشمنان و مخالفان خود؛
👈فقَالَ یَا أَبَا یُوسُفَ لَا إِنَّ ذَلِکَ لَبَیِّنٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا» عَدُوَّکُمْ مِمَّنْ یُخَالِفُکُمْ
🔹«و ایجاد رابطه کنید» با امام خود «و از خداى پروا دارید»، یعنى در باره آنچه بر شما واجب کرده و فرمان داده است.
👈«وَ رابِطُوا» إِمَامَکُمْ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» فِیمَا یَأْمُرُکُمْ وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ. [3]
✅ شیعه در عصر غیبت امام به فرزند یتیمی میماند که عالمان متقی، نقش وصی پدر را برای او دارند.
در حدیثی از امام عسکرى (علیه السلام) روایت شده است:
🔹پدرم از پدرانش از پیامبر خدا(ص) برایم روایت کرد که: بسیار بدتر از یتیمى که پدر و مادرش را از دست داده، یتیمى است که از امام خود دور افتاده و توان دستیابى به او را ندارد و در مسایل شرعىِ خود که به آنها نیاز دارد، تکلیفش را نمی داند.
👈حدّثنی أبی، عن آبائه، عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أشَدُّ مِن یُتمِ الیَتیمِ الَّذِی انقَطَعَ مِن امِّهِ و أبیهِ، یُتمُ یَتیمٍ انقَطَعَ عَن إمامِهِ ولا یَقدِرُ عَلَى الوُصولِ إلَیهِ ولا یَدری کَیفَ حُکمُهُ فیما یُبتَلى بِهِ مِن شَرائِعِ دینِهِ.
🔹بدانید که کسی از شیعیان ما که عالم به علوم ما است، فردی که احکامش را نمیداند و از دیدن ما محروم است یتیمی در دامن آن عالم است. بدانید و آگاه باشید که هر کس چنین یتیمى را ارشاد نماید و هدایتش کند و شریعت ما را به او آموزش دهد، در بالاترین منزلگاه، همراه ماست.
👈ألا فَمَن کانَ مِن شیعَتِنا عالِماً بِعُلُومِنا، وهذَا الجاهِلُ بِشَریعَتِهِ المُنقَطِعُ عَن مُشاهَدَتِنا یَتیمٌ فی حِجرِهِ، ألا فَمَن هَداهُ و أرشَدَهُ وعَلَّمَهُ شَریعَتَنا کانَ مَعَنا فِی الرَّفیقِ الأعلى. [4]
✅در یکی از نامههای منصوب به حضرت حجت(عج) ایشان میفرمایند در حوادث و پیشآمدهای زمان به راویان احادیث ما(فقها آن دوره که در مقام فتوا اصل روایات حضرات را بیان میکردند)، مراجعه کنید.
👈«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»[5]
[1] جهت اطلاع بیشتر از شبکه وکالت و شکلگیری آن ر.ب: (جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲.) و (ملبوبی، محمد کاظم، سازمان وکالت امامیه و سازمان دعوت عباسیان، شباهتها و تفاوتها، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۰.)
[2] صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، 1جلد، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی - ایران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق، ج1 ؛ ص486.
و به تعبیر مروی از امام صادق (علیه السلام): «لحظهای از عمر زمین نیست الا آینکه براى خدا در آن حجتى باشد که حلال و حرام را بمردم بفهماند و ایشان را براه خدا خواند.» «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا الْحُجَّةُ یُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِیلِ اللَّهِ»
از جمله نقشهای این امام ظاهر همان وظایف وصی بعد از انبیاء میباشد به تعبیر مروی از امام صادق(ع): « تا اگر مؤمنان چیزی به دین افزودند آن را رد کند و اگر چیزی از دین کاستند آن را برایشان کامل کند.» « إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ » ر.ب: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ؛ ج1 ؛ ص178.
[3] قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ عَالِمٍ مِنْکُمْ حَیٍّ ظَاهِرٍ تَفْزَعُ إِلَیْهِ النَّاسُ فِی حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ فَقَالَ یَا أَبَا یُوسُفَ لَا إِنَّ ذَلِکَ لَبَیِّنٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ مِمَّنْ یُخَالِفُکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ فِیمَا یَأْمُرُکُمْ وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ؛ ج1 ؛ ص487
[4] التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، 1جلد، مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق. ص339 همین حدیث در منابع زیر نیز ذکر گردیده است: (هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2جلد، الهادى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق. ج1، ص: 257) و (طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، 2جلد، نشر مرتضى - مشهد، چاپ: اول، 1403 ق. ج1 ؛ ص16) و (ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، 4جلد، دار سید الشهداء للنشر - قم، چاپ: اول، 1405 ق. ج1، ص: 17) و (شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، 3جلد، موسسه معارف اسلامى امام رضا علیة السلام - قم، چاپ: اول، 1418 ق / 1376 ش. ج1 ؛ ص599)
[5] ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، 2جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق ج2 ؛ ص484 این حدیث در منابع متعددی توسط علمای دورههای مختلف در کتب روایی ذکر شده است منجمله این کتب: (طوسى، محمد بن الحسن، الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة، 1جلد، دار المعارف الإسلامیة - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1411ق. ص291) و (طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: سوم، 1390 ق. ص452) و (قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، 3جلد، مؤسسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف - قم، چاپ: اول، 1409 ق. ج3 ؛ ص1114) و (شهید اول، محمد بن مکى - مسعودى، عبد الهادى، الدرّة الباهرة من الأصداف الطاهرة با ترجمه (ط - القدیمة)، 1جلد، انتشارات زائر - قم، چاپ: اول، 1379 ش. ص51.)
..............................................................
.................................................................................