شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

دوستی داشتم که مدتی شب‌ها نگهبان جایی بود و برای حفاظت از آنجا سگی هم آورده بود. با اینکه پسری مذهبی بود بعد از مدتی با آن سگ بسیار اُخت شده و خیلی وقت‌ها با آن بازی می‌کرد. خاطرات بسیار جالبی هم از آن سگ برایم می‌گفت که هنوز یادم هست.

  این سوال همیشه گوشه ذهنم بود که چرا خداوند این حیوان بسیار با فایده، وفادار و با شعور را نجس و وجود آن در هر چهار دیواری را مورد دوری ملائک از آنجا دانسته است؟!

  اگرچه توجیهاتی پزشکی برای این مطلب ذکر شده است اما هیچ کدام به دلم نمی‌نشست و همیشه نقض‌ها و پاسخ‌هایی برای آن‌ها داشتم و البته به خیر بودن آنچه خداوند گفته است نیز اطمینان داشتم.

  نکاتی به ذهنم رسیده بود تا اینکه با توصیفات کتاب "توحید مفضل" از سگ برخوردم که مؤید آنچه فکر می‌کردم بود.

در کتاب توحید مفضل که جملات آن منسوب به امام صادق(ع) است از سگ به عنوان یکی از شگفتی‌ها و آیات الهی نام برده شده و آن را چنین توصیف می‌نماید:

👈 «در میان این درندگان، "سگ" چنان آفریده شده که به صاحبش مهر بورزد و از او دفاع و حمایت و نگاهدارى نماید.

در شب تاریک بر دیوارها و بام‌ها بالا رود تا خانه و صاحب خود را از شرّ دزدان [و مزاحمان] نگاهدارى کند.

مهر و دوستى سگ و علاقه‌اش به صاحب خود، گاه به درجه‌اى مى‌رسد که براى حفاظت از جان و مال و حیوانات صاحبش جانش را در خطر مرگ مى‌افکند.

سگ چنان با صاحبش انس و الفت دارد که همراه او در برابر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مى‌ورزد، راستى چرا در آفرینش سگ این مهرورزى و مهربانى نهاده شده است؟

آیا جز براى آن است که سگ نگاهبان آدمى باشد؟

براى آن، نیش‌هاى برنده، چنگال‌هاى درنده و صدایى هول‌انگیز و وحشت آورنده پدید آمده تا دزدى که در قلمرو حفاظتى آن سگ طمع کرده فرار را بر قرار ترجیح دهد و سگ از آن منطقه به خوبى حراست نماید.»

  بنده خدایی را می‌شناختم که اخلاق بدی داشت و رفتارهای او موجب شده بود که تقریبا همه خانواده او را طرد کنند او نیز در خانه تنها شده و سگی برای خود آورده و با آن انس گرفته بود.

 🔹 وقتی به فرهنگ غربی که انسان‌ها را به تنهایی می‌کشاند و فرهنگ دینی که انسان‌ها را دایما به اجتماع و ارتباط مستقیم و حضوری با یکدیگر دعوت می‌کند، فکر می‌کنم؛

🔹 وقتی خانم‌ها و آقایانی را می‌بینم که از شدت "نیاز به توجه دیگران" خود را به شکل‌های عیجب و غریب در می‌آورند و سگی را با خود همراه دارند که مونس آنها شده است؛

🔸 این نکته برایم پر رنگ می‌شود که چه بسا وجود یک حیوان بسیار با شعور و بسیار وفادار همان وصله‌ای است که غرب به ساختار ناقص خود در سبک زندگی زده است و نهی خداوند از حضور این حیوان در خانه نیز نه از پلیدی آن بلکه از شدت خوبی آن و اینکه مبادا این موجود که برای امری دیگری خلق شده است، بتواند برای بشر جای فرزند و روابط خانوادگی را بگیرد، باشد.

 📌 همانطور که به تعبیر امام خمینی(ره) نجاست کفار یک حکم سیاسی و برای عدم اختلاط مسلمانان و کفار است، چه بسا نجاست سگ نیز حکمتی چنین داشته باشد تا مبادا محاسن زیاد این حیوان که برای حفاظت و نگهبانی از اموال انسان خلق شده است، موجب شود بشر به اشتباه افتاده و آن را جایگزین امور مقدس و ارزشمندی چون روابط خانوادگی و اجتماعی نماید.

...........................

📝 فیلم مرتبط:👇



دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه
جایگزینی سگ و فرزند وصله سبک زندگی غربی به ساختار ناقص خود...



دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 14 ثانیه
سگ‌هایی که بیشتر از فرزند محبوب‌اند



دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 27 ثانیه


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 1 ثانیه

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظهـتاریخی (۱۵)

  در قسمت (۱۳) از حافظه تاریخی به زنده بودن باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با آمریکایی‌ها اشاره نمودم؛

  در قسمت (۱۴) از حافظه تاریخی به پشت پرده‌ها و ناگفته‌هایی از ماجرای اعدام "سید مهدی هاشمی" و ارتباط آن با فعالیت‌های برون‌مرزی وی و افشاگری مذاکرات مک‌فارلین، اشاره نمودم؛

  آیت‌الله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مک‌فارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹ خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد می‌کند که:

👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد. وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای حامی تروریسم نمی‌باشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمی‌کنند و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی کرده‌اند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)

"جان پویند کستر" مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم میباشد.»[۱]

  آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در مصاحبه‌ای که قبل در پست‌های قبل اشاره نمودم، به این اشاره می‌کنند که موضوع اصلی مذاکرات مک‌فارلین مربوط به آینده رهبری انقلاب پس از حضرت امام بوده است.

ایشان پس از اشاره به شکست و ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله‌ راه‌هایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینه‌هایی مثل نهضت آزادی و بنی‌صدر، می‌گویند آمریکایی‌ها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینه‌های نفوذ ناپذیری چون مطهری و بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:

👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکایی‌ها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.» [۲]

  از جمله شواهدی که می‌توان برای ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی ‌آورد، درخواست منوچهر قربانی‌فر، به عنوان واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکایی‌ها از منتظری برای حل مشکلات پیش آمده در مذاکرات مک‌فارلین می‌باشد.

  منوچهر قربانی‌فر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز دست داشت وی که دارای روابط دیرینه‌ای با سرویس‌های جاسوسی موساد و سیا بود. آیت‌الله منتظری در مورد در خواست قربانی‌فر برای حل مشکل می‌گویند:

👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو "[۳] یکی از اعضای سپاه بود،  {...} قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]

نکته جالب توجه اینجاست که "قربانی‌فر" آنچنان نفوذی در سطوح عالی کشور دارد که از حساس‌ترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیت‌الله منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع شده و در نامه‌ای این مطلب را به اطلاع ایشان می‌رساند.[۶]

آیت‌الله منتظری در مورد ارتباط "قربانی‌فر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند مهدی هاشمی می‌گوید:

👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب مربوط بود، مرحوم امید می‌گفت من قبل از انقلاب می‌خواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای ماجرای مک‌فارلین) اعدام شد.» [۷]

................

📝 ارجاعات:

[۱] خاطرات مرحوم منتظری ج ۲ ص: ۱۱۲۳

[۲] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش آفرینی می‌کرده است.

[۴] امید نجف آبادی از نیروهای اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد.

[۵] خاطرات آیت‌الله منتظری ج ۱ صص: ۵۸۶ ۵۸۷.

[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.

[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.


🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵‌ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان می‌رسانم:


🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»!
...................................

🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟!
....................................

🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست.
هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره.
قربانی فر سر اختلاف قیمت موشک‌ها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چاره‌ای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمی‌بینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو می‌ده.
پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکایی‌ها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد!
حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد.
...................................

🔸 پاسخ بنده:
اینکه برای ارتباط مهدی هاشمی با آمریکا دلیل قطعی وجود نداره درسته و فقط ما از ارتباط باند هاشمی رفسنجانی با آمریکایی‌ها اطمیان داریم.
اما برای ارتباط باند مهدی هاشمی با امریکایی‌ها یک سری شواهدی هست که من صرفا در سه پستی که در کانالم کار کرده بودم شواهدش رو ذکر کرده بودم.
اول اینکه آقای سید محمد خامنه‌ای به عنوان کسی که مدعی اطلاع هستند این مطلب رو عنوان می‌کنند که آمریکایی‌ها از دو کانال برای نفوذ در قدرت آینده رهبری انقلاب کار می‌کردند و ما در کار تاریخ نمی‌توانیم از چنین گزاره‌هایی به راحتی رد شیم و باید به شواهد له و علیه اون توجه کنیم.
دوم اینکه مهدی هاشمی اگرچه یک افراطی منحرف بود اما تجربه نشان داده بود که برای رسیدن به مطامع خودش از هر کاری مثل همکاری با ساواک در قبل از انقلاب دریغ نمی‌کند و به نظر برخی او نفوذی ساواک بود و می‌دانیم که ساواک بعد از انقلاب همچنان حیات خودش رو ادامه داد و نیروهای آن از آمریکا سازماندهی می‌شوند.
نکته دیگر اینکه در تیم او کسی مثل امید نجف‌آبادی هست که به گفته منتظری از قبل از انقلاب به نیروی ساواکی مطرحی چون قربانی فر همکاری دارد.


در اولین پستی که کار کردم  هم به این نکته پرداختم که باند مهدی هاشمی همچنان زنده است و با آمریکا همکاری دارند و در مذاکرات هسته‌ای نقش ایفا می‌کنند. 
در همان پست هم به دیدار نیروهای آمریکایی در اول انقلاب با منتظری و میدان داری یک روحانی جوان اشاره کردم که این احتمال وجود دارد این فرد همان مهدی هاشمی بوده باشد چون منتظری از او حرف شنوی زیادی دارد.
اما اینکه چرا ماجرا رو بردند روی هوا خود اقای سید محمد خامنه‌ای توضیح می‌دهند که: «  نتیجه تعارض و جنگ پنهانی بیت آقای منتظری و باند اکبر هاشمی رفسنجانی و لو رفتن سفر مک فارلین به طرفیت هاشمی که از طرف سیدمهدی هاشمی انجام شده بود، انتقام از او به صورت به میان کشیدن پرونده سیدمهدی و محاکمه و اعدام او بود که نوعی زخم چشم و قدرت نمایی هم محسوب می شود، بعلاوه خود بیت آقای منتظری را از دور سیاست خارج می کرد.
 روابط سری و نزاع اخیر این دو باند سابقه زیادی داشت. در اوایل که قرار جانشینی آقای منتظری در میان بود باند هاشمی و افرادی در جماران طمع داشتند که به این وسیله به اهدافشان برسند و با نام منتظری و رهبری او نفوذ و جایگاه خود را حفظ کنند ولی پس از مدتی متوجه شدند که سیدمهدی هاشمی و باند بیت منتظری حصاری دور او کشیده اند و کسی را در آن مجموعه راه نخواهند داد، وضع برگشت و حمله به سیدمهدی هاشمی شروع شد و موضوع قتل و شهادت مرحوم شمس آبادی و نگهداری اسلحه قاچاق و مانند اینها را مطرح کردند و با وسایطی مؤثر منتظری را بوسیله امام از قائم مقامی عزل و بیت او را زیر نظر قرار دادند، تا قدرت پس از امام دست آنها نیفتد و آنرا در دست بگیرند.»


...............................

🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا می‌کرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت.
کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکایی‌ها و واسطه‌ها و ارتباط این‌ها با اسرائیل میشه.
............................
🔸 پاسخ بنده:
در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمی‌شود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مک‌فارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود:
در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است.
منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر می‌کند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است.
از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدت‌ها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل می‌دانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایت‌های منتظری به نتیجه نمی‌رسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کم‌تر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر می‌شود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضت‌ها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست!
اما در مورد پیچیدگی‌های طرف آمریکایی که به بحث‌ما نیز مرتبط می‌شود آقای سید محمد خامنه‌ای شواهدی می‌آورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان می‌گویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.»
باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعی‌ها به راحتی نمی‌توان گذشت.

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آقای تاج‌زاده در ابتدای مناظره خود در صحبتی قریب به ۵ دقیقه خلاصه‌ای بسیار کامل از اندیشه و خواست‌های جریان اصلاحات را بیان می‌کنند.👇

 

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 1 ثانیه 


ایشان در صحبتی همسو با ترامپ که مثلا می‌گوید ساقط کردن پهباد آمریکایی تصمیمی فردی و جزئی بوده و نه تصیم حاکمیت ایران می‌گوید: «من شهادت می‌دهم که در ایران رهبری نمی‌خواهد جنگ شود. مجموعه تحلیل‌های ما از شخص ترامپ هم این است که او هم نمی‌خواهد جنگ شود. اما واقعیت این است که جنگ دست هیچ کدام از این دو نفر نیست، ممکن است اتفاقاتی بیافتد که کسانی هستند که هم در آمریکا هم در اسرائیل هم در عربستان و هم در ایران که می‌خواهند جنگ صورت گیرد. خیلی باید هوشمندانه حرکت کنیم.»

  متاسفانه جریان اصلاح‌طلب با درست کردن برچسپ تندرو و افراطی همیشه درصدد توجیه تفریط‌های خود هستند، باید از این جماعت پرسید وقتی شما هر حرکت متقابل و مقتدرانه‌ای در مقابل دشمنان را افراطی گری می‌دانید و هر تزلزل و کرنشی را اعتدال و عقلانیت می‌شناسیت پس مصداق تفریط و وادادگی در عرصه سیاسی چیست؟

مثلا ایشان در ادامه همین جملات می‌گویند:

👈« آقای هاشمی رفسنجانی دوماه بعد از پایان جنگ مصاحبه‌ای داشت که از او می‌پرسند که با این تجربه‌ای که داری نظرت در مورد جنگ چیست؟ می‌گوید شاید ما می‌توانستیم جلو جنگ را بگیریم. خیلی این تجربه مهمی است ما باید همه کارهایمان در وحله اول این باشد که جلو جنگ را بگیریم.»

  وقتی صدام بی‌منطق به کشور ما حمله کرد و ما مشغول دفاع متقابل بودیم، جریان هاشمی به دنبال پایان دادن جنگ به هر قیمتی بود.

اما کسانی چون حضرت امام(ره) معتقد بودند که ما در عین اینکه دنبال جنگ نبوده و نیستیم ولی در مقابل ظلم و تعدی به خودمان هم منفعل نبوده و بایست مقاومت ‌کنیم:

👈« این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از اول جنگ نکردیم، جنگ نمى‌خواستیم، از حالا هم نمى‌خواهیم، بعدها هم نمى‌خواهیم، اما صلحى که از جنگ بدتر است هم نمى‌خواهیم. ما مى‌خواهیم که دنیا این آدم فاسدى که این همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند.{...} تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسى که تعدى به ما کرده است، تو دهنى به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نیست. {...}  مى‌بینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبى است گفتنى، تاریخى، تا کسى نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمى‌آید که زن بچه‌اش تو بغلش است، مرد بچه‌اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشسته‌اند سر جاى خودشان و هیچ ابداً حرکتى نمى‌کنند. و ملت، یک همچو ملت است.

ملت این طورى دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طورى که پیغمبر اکرم(ص) هم بوده، پیغمبر اکرم(ص) هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، {...} بنابراین، ما باید استقامت کنیم و آن چیزى که نگرانى پیغمبر(ص) هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کارى بکنیم که این نگرانى نگذاریم در حق ما ثابت بشود.»[1]

  در اندیشه مقاومت آنچه مهم است عمل به تکلیف الهی است و همانطور که تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است اگر امتی برای خدا قیام نمود پیروز است.

اندیشه مقاومت برخلاف تصور جریان روشنفکر شعارگرا و انتزاعی نیست بلکه کاملا عینی و تجربه‌شده است، فقط تفاوت آن با جریان به اصطلاح روشنفکر این است که خدا و ایمان به او را نیز جزو واقعیت و عینیت و بلکه بالاترین مصدر قدرت می‌داند.

  آقای تاج‌زاده در قسمت دوم از سخنانشان در مقابل این شبهه که شما به علت ترسو بودن، گزینه مقاومت را رد می‌کنید، می‌گویند:

👈 «از این شایعات و تهمت‌ها هم که اینها ترسو هستند خیلی نمی‌ترسیم، ما اگر ترسو بودیم به رهبر انتقاد نمی‌کردیم. هیچ چیزی در این کشور مجازات و جریمه‌اش بیشتر از این نیست که به شخص رهبر انتقاد کنید. آنجایی که صلاح بدونیم انتقاد می‌کنیم و آنجایی هم که به مصلحت کشور بدانیم دفاع می‌کنیم.»

  خب لابد اگر هیچ چیزی در این کشور مجازاتش و جریمه‌اش بیشتر از انتقاد از رهبری نیست و ایشان و اصلاح‌طلب‌ها هم از رهبری انتقاد می‌کنند، پس ایشان الان در فضا یا سلولی مخوف و زیر زمینی دارند سخنرانی می‌کنند!  نشریات و سایت‌هایشان هم درون اوقیانوس‌ها چاپ و منتشر می‌شود! دولت و مجلس هم که لابد در دست موجوداتی فضایی است که اصلا با شعار تکرار می‌کنم رأی نیاورده‌اند!

  آقای تاج‌زاده در ادامه سخنانشان می‌گویند:

👈«اما برای ایران می‌ترسیم برای آینده‌یمان می‌ترسیم. نمی‌خواهیم ایران به سرنوشت خیلی از کشورهای منطقه دچار شود که تازه بعد از صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره و خراب شدن زیرساخت‌هایش تازه اگر ثبات بخواهند باید بیایند بنشینند باهم صحبت کنند. افغانستان، سوریه، لیبی، همه این است. اگر این کاری که اسد در سوریه می‌کند اگر ۶ سال پیش از این همین کارها را آن‌وقت قبول می‌کرد که ما قانون اساسی را عوض کنیم. انتخابات آزاد بگذاریم همه بیاییم در صحنه والله و بالله در صوریه جنگ داخلی رخ نمی‌داد.»

  متأسفانه جریان اصلاح‌طلب، وقتی سخن از مقاومت می‌شود ایران را با "لیبی و قذافی" مقایسه می‌کنند. چون سرنوشت گذشته و آینده خود را به علت مشابهت‌هایشان یکی می‌دانند. اصلاح طلب‌ها همان جریان چپ تندرو ابتدای انقلاب بودند که همان زمان هم، چون قذافی اشتباه می‌کردند و همچون قذافی در دام افراط افتاده بودند و بعدها نیز همچون قذافی به تفریط و دام باج‌ خواهی آمریکا افتادند.

📌مستند لبخند سرهنگ 👇

 

مدت زمان: 9 دقیقه 31 ثانیه 


مقایسه دیگری که اصلاح‌طلب‌ها دائماً انجام می‌دهند تشبیه شرایط ایران به سوریه است که علت جنگ داخلی در سوریه، نبود آزادی در انتخابات و دیکتاتوری بوده است که ما نیز اگر چنین نکنیم دچار همان سرنوشت می‌شویم!

 🔹اصلاح‌طلبان و امثال تاج‌زاده:

🔸از یک سو با فرافکنی جمهوری اسلامی با برگزاری میانگین یک انتخابات کاملا آزاد در هر سال با بالاترین درصد مشارکت مردمی و جابجایی قدرت بین جریان‌های کاملا متفاوت را به حکومت غیردموکراتیک بشار تشبیه می‌کنند؛

🔸و از سویی چشم بر نقش اصلی جریان صهیونیستی آمریکایی در بحران سوریه، برای اجرای طرح خاورمیانه جدید و زدن عقبه حامی حزب الله می‌بندند.

 🔹اگرچه سوریه برخلاف ایران نظامی غیر دموکراتیک و حتی خودکامه داشت اما دیگر کشورهای مختلف عربی و متحد آمریکا نیز همه حکومت‌هایی به همین منوال داشته و دارند اما هیچ کدام دچار جنگ داخلی و بحران کنونی سوریه نشدند.

🔹مسأله اصلی که موجب بحران سوریه و جنگ داخلی گردید، تمایل سوری‌ها به جبهه مقاومت و حمایتشان از حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه و تلاش جریان صهیونیستی برای زدن عقبه حامی حزب الله و تضعیف محور مقاومت بود.

🔹عامل اصلی به راه‌انداختن جنگ داخلی #سوریه و خلق داعش و گروهای معارض، شکست مذاکرات سوریه با غرب برای باز‌پس‌گیری سرزمین‌های اشغالی جولان و تقویت رابطه سوریه و جریان مقاومت بود؛

📌قسمت اول و دوم از مستند کوتاه "جولان در جولان"؛👇

 

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 8 ثانیه 


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 53 ثانیه

آقای تاج‌زاده در قسمت سوم از صحبت خودشان می‌گویند:

👈«ما باید قاطع بایستیم همه کار خودمان را هم بکنیم در چهارچوب برجام هم باید کارمان را بکنیم و باید برویم به سمت اینکه متناظر با آمریکایی‌ها ما هم رفتار بکنیم. رفتار متناسب، آمریکا شرط می‌گذارد ما هم شرط بگذاریم. تلفن می‌دهد تلفن دهیم. بگه من آماده مذاکره هستم، بدترین نوع دیپلماسی این است که ترامپ از آن طرف برای ما ناو می‌فرستد، پرچم مذاکره را هم او می‌گیرد دستش، ما بگوییم که ما مذاکره نمی‌کنیم. ما که با این دولت و آن دولت کاری نداریم که! برای ما منافع ملت ایران و مصلحت کشور مطرح است. اعلام می‌کنیم اگر این شرایط ما پذیرفته شود با هرکسی در آمریکا باشد مذاکره می‌کنیم. این شرایط پذیرفته نشود مذاکره نمی‌کنیم.»

  آنچه متعارف تمام نزاع‌ها و جنگ‌ها در عرف تمام کشورها در طول تاریخ به صورت مشترک بوده است، اینکه مذاکرات دو طرف متخاصم در شرایط آتش بس رخ می‌داده است. اما این دوستان که ولع مذاکره با آمریکا چشم و گوششان را بسته است، در شرایطی که آمریکا مشغول تهدیدها و تحریم‌های مختلف است و هر روز یک ادعای و سناریو جدید و یک نوع تحریم جدید با واسطه و بی‌واسطه برای ما درست می‌کند، فریب تلفن دادن ترامپ را می‌خورند.

آنقدر بچه‌گانه اما محکم صحبت می‌کنند که انسان شک می‌کند حتی یک دقیقه به حرف خودشان فکر کرده باشند. کدام شرایط شما را آمریکا پذیرفت؟ و در کدام مذاکرات به تعهدات خود پای‌بند ماند؟ مذاکرات الجزایر؟ آزادی گروگان‌های لبنانی و مک‌فارلین؟ افغانستان؟ هسته‌ای و برجام؟ در کدام یک تا کنون آمریکا به تعهدات خود عمل نموده است؟

به تعبیر قرآن: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» با رئوس طاغوت بجنگید چرا که آنها عهد شکن هستند، شاید حاصل مبارزه شما این شود که عهدشکنی خود را کنار بگذارند.

  آقای تاج زاده در ادامه راهکار داخلی را نیز برگزاری انتخابات آزاد  بدون نظارت استصوابی مطرح می‌کنند.

 🔹 اما نظارت یا استطلاعی است یعنی صرفا اعلام نظر بدون حق تصرف در رد یا تایید صلاحیت و یا نظارت استصوابی که حق تایید و رد نمایندگان نیز وجود دارد و این طبیعی است که صرف اطلاع دادن بدون حق رد و تایید نمایندگان هیچ فایده‌ای ندارد.

🔹 پس ادعای شما لابد سیاسی عمل کردن شورای نگهبان در رد و یا اعلام عدم احراز صلاحیت نمایندگان مد نظر شما است و اگر چنین است پس دولت‌های مورد حمایت شما چطور به قدرت رسیده‌اند؟ نمایندگان مورد حمایت شما چطور چندین دوره اکثریت مجلس را در دست داشته‌اند؟ اصلا خود شما چطور چندین سال در جمهوری اسلامی مسئول بوده‌اید؟!

🔹 و اصلا اگر هم نمایندگان و افراد خیلی خاصی دارید که نمی‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و کارآمدی گفتمان شما را ثابت کنند، چرا لطف نمی‌کنید این افراد را در انتخابات شورای شهر که نظارت شورای نگهبان را ندارد شرکت دهید و شاهدیم که نتیجه خاص‌ترین گزینه‌های شما، می‌شود شورای شهر تهران با گزینه‌‌های سیاسی مثل آقای نجفی برای شهردای؟!

...........................

📝مطالب مرتبط:

🔹نسخه غرب‌گرایان و نسخه جریان حزب‌الله برای پایان یافتن دشمنی‌ها



[1] صحیفه امام؛ ج۱۹ ؛ صص: ۱۹۸-۱۹۹ گزیده‌ای از پیام رادیویی حضرت امام(ره)، ۱ فروردین ۱۳۶۴.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۵)

قواعد بازی با رأس استکبار ثابت است:

🔸اول اینکه: او همشه نان هیبت پوشالی خود را می‌خورد و جز با شکستن این هیبت پوشالی راهی برای تمام کردن باج خواهی او نسیت.

🔸و دوم اینکه: او وارد جنگی نمی‌شود جز اینکه خود را پیروز قطعی این جنگ، به نحویی که هزینه‌های جنگ جایگاه اولی او را به خطر نیانداز، بداند.

در سال ۱۳۶۶ نیروهای سپاه با تلاش‌های فروان توانسته بودند از طریق "مجاهدان افغانی" یک موشک "استینگر" دوش پرتاب، تهیه کنند. تنها موشک‌های دوش پرتابی که ایران در آن زمان داشت آرپیجی‌ بود که برای زدن هلیکوپتر مناسب نبود و ایران پدافند هوایی غیر از هواپیما نداشت.

در شب ۱۶ مهر وقتی نیروهای دریایی سپاه مشغول گشت‌زنی در اطراف "جزیره فارسی" بودند، بالگردهای آمریکایی به شناورهای سپاه حمله می‌کنند و چهار شناور ایرانی را نابود، هشت نفر را شهید و شش نفر را اسیر می‌کند. آن روز، تنها سلاح نیروهای سپاه برای مقابله با بالگردهای آمریکایی، یک عدد موشک "استینگر" بود که توانستند با آن یک بالگرد آمریکایی را ساقط کنند.

آمریکایی‌ها که از وجود موشک‌های "استینگر" در دست نیروهای ایرانی حیرت زده شده بودند با اعلام خبر یا به تعبیری بلوف سپاه، مبنی بر اینکه آنقدر موشک "استینگر" دارند که هر وقت خواستند، می‌توانند بالگردهای آمریکایی‌ را ساقط کنند به سرعت واکنش نشان دادند:

🔹مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینه‌های اسکورت نفت‌کش‌ها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینه‌های قابل محاسبه‌ مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا ۳۰ ماه سپتامبر به ۶۹ میلیون دلار رسیده است.

🔹فشار کنگره به دولت ریگان نیز برای خروج از صحنه نبرد خلیج فارس زیاد شد و به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.

🔹در برابر این فشارها "واینبرگر"، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایق‌ها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند.

اما امروز:

🔸نه آمریکا آن آمریکای ابرقدرت و یکه‌تاز دیروز است بلکه به مراتب قدرت او افول نموده است.

🔸و نه ایران، آن ایران دست‌بسته و بی‌دفاع دیروز بلکه به مراتب قدرت او افزایش یافته است.

اگر ایرانی‌ها دیروز برای دفاع از شناورهای خود در مقابل بالگردهای مهاجم تنها یک موشک وارداتی داشتند امروز برای رصد و ساقط نمودن هواپیمای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا که اندکی وارد مرزهای هوایی‌شان شده است، هزاران موشک فوق پیش‌رفته بلکه صد‌ها سامانه موشکی فوق پیشرفته دارند.

 

سپاه درس بزرگی از جنگ نامتقارن و ابعاد احتمالی هزینه‌های جنگ با ایران را به آمریکا داد.

🔹قیمت هر فروند از پهپاد گلوبال هاوک RQ-4 معادل ۲۲۲ میلیون دلار است،

🔺یعنی معادل تقریبا ۱۲ "جنگنده F16" هجده میلیون دلاری؛

🔺یعنی تقریبا سه برابر بودجه سپاه قدس؛

 

🔹نکته‌ای که به همان اندازه ساقط کردن پهباد آمریکایی اهمیت دارد، اشراف اطلاعاتی و رصد حرکت این پهباد فوق پیشرفته از مبداء حرکت و کمین کردن برای آن است.

🔹چراکه آمریکایی‌ها مدعی بودند این پهباد فوق پیشرفته به هیچ وجه قابل رصد و هدف‌گیری نیست.

وب‌گاه اسپوتنیک روسیه نوشت:

🔻 پهپاد گلوبال هوک پیشرفته‌ترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که آمریکایی‌ها مدعی بودند قابلیت عبور از همه نوع سیستم‌های راداری را دارد و با توجه به امکان پرواز در ارتفاع بالای شصت و پنج هزار پا و سرعتی بالا ونوع آلیاژ ساخت آن به هیچ وجه نه قابل ردیابی است و نه توسط هیچ سیستم پدافندی‌ای قابل سرنگونی می‌باشد.

لزوم داشتن قدرت بازدارندگی...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 7 ثانیه

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

امروز خداوند چشمانم را با تولد فرزندم محمدحسین روشن کرد. در مراحل مختلف "قبل و بعد" از تولد تحقیقاتی در مورد توصیه‌های اهل بیت عصمت(علیهم السلام) در هر بازه داشتم. یکی از موضوعاتی که متأسفانه در کتب مورد انتظار به آن پرداخته نشده بود، ادعیه سفارش شده برای آسان شدن وضع حمل است.

تنها در حاشیه کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی دو دعای مختصر ذکر شده است. اما آنچه در روایات ذکر شده است بیش از این است. با توجه به اینکه این موضوع مورد نیاز بسیاری از مؤمنین بود، فیش‌های مرتبط با آن را خدمت دوستان عزیزم ارائه می‌کنم.

قبل از ذکر روایات توجه به این نکته حائز اهمیت است که با توجه به مرسل بودن(عدم ذکر سند) عمده روایات مذکور و صرفا اعتماد به روایات از باب ظن به صدور از جهت کیفیت مضامین و جایگاه کتاب و نویسنده آن، آنچه از روایات که شبهه حرمت در آنها بود "مثلا گفته شده بود ادعیه را زیر محل زایمان بگذارید یا خانم روی آن بنشیند و..." را ذکر نکردم و گزیده‌ای از روایات این موضوع را خدمت دوستان ارائه می‌نمایم تا از باب رجا و استحباب خوانده شود.

احادیث کتاب مکارم الاخلاق

کتاب‌های مختلفی با نام "مکارم الاخلاق" توسط نویسندگان مختلفی نوشته اشت، این کتاب از معروف‌ترین کتاب‌های با این نام است و در قرن ششم توسط "حسن بن فضل طبرسی" فرزند "امین الإسلام طبرسى"، صاحب تفسیر مجمع البیان نوشته شده است.

این کتاب مورد توجه علما بوده است و در زمان میرزای بزرگ شیرازی برخی از اهل سنت آن را با وارد کردن تحریفاتی در نجف به چاپ رساندند اما این توطئه به سرعت معلوم شد و به دستور میرزای شیرازی نسخه‌های قدیمی آن جمع‌آوری شد و با تطبیق و تحقیق مجدد در قالب جدید به چاپ رسید.

عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ‏ یُکْتَبُ لِلْمَرْأَةِ إِذَا عَسُرَ عَلَیْهَا وِلَادَتُهَا فِی رَقٍّ أَوْ قِرْطَاسٍ:

از امام صادق(ع) روایت شده است که وقتی ولادت فرزند برای زن سخت شد برای او روی کاغذ نوشته می‌شود:

«اللَّهُمَّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ کَاشِفَ الْغَمِّ وَ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمْ‏ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانَةَ رَحْمَةً تُغْنِیهَا بِهَا عَنْ رَحْمَةِ جَمِیعِ خَلْقِکَ تُفَرِّجُ بِهَا کُرْبَتَهَا وَ تَکْشِفُ بِهَا غَمَّهَا وَ تُیَسِّرُ وِلَادَتَهَا» «وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»‏« وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین‏»[1]

خداوندا ای حل کننده مشکلات و برطرف کننده غم‌ها و رحم‌کننده بر همه بندگان در دنیا و آخرت رحمت بفرست بر (نام خانم فرزند نام پدرش را عوض فلانه بنت فلانه بگوئید یا بنویسید) رحمتی که او را مستغنی از رحمت جمیع خلقت قرار دهد و حل کن سختی او را و غصه او را برطرف نما و زایمان او را راحت کن.

سپس قسمت‌هایی از آیه ۶۹ و ۷۵ زمر به صورت بالا قرائت نمایید:‌ « میانشان به حق داوری می‌شود و به آنها ظلم نمی‌شود» « و گفته می‌شود الحمد لله رب العالمین»

و مثل همان روایت گفته شده است:

مَنْ عَسُرَتْ عَلَیْهَا الْوِلَادَةُ مِنِ امْرَأَةٍ أَوْ دَابَّةٍ یُقْرَأُ عَلَیْهَا:

هر که زائیدنش سخت شود (انسان یا حیوان) بر او بخوانند:

«یَا خَالِقَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخَلِّصَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ خَلِّصْهَا بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِک‏»[2]

این خالق نفس از نفس و آزاد کننده نفس از نفس، آزاد نما به آن اساس و قوتی که از توست.

طب الائمه

این کتاب نوشته علامه سید عبد الله شبر در قرن ۱۳ است که احادیثی از برخی منابع را جمع‌آوری نموده است.

و فی (الأمالی): روی عن موسى بن جعفر (ع)، أنه دعا بهذا الدعاء، و هو نافع للخلاص من السجن و لعسر الولادة، قال (ع):

ایشان قسمت از روایتی از امام کاظم که مربوط به دعا برای خلاصی از زندان است و در کتاب عیون اخبار الرضا[3] و امالی مرحوم صدوق[4] نیز ذکر شده است و مضمونا دعایی نافع در هنگام زایمان است را برای رفع عسر الولادة (برداشته شدن سختی زایمان) می‌آورند:

«...یا مخلص الشجر من بین رمل و طین و ماء و یا مخلص اللبن من بین فرث و دم یا مخلص الولد من بین مشیمة و رحم، و یا مخلص النار من بین الحدید و الحجر و یا مخلص الروح من بین الأحشاء و الأمعاء، خلصنی...»[5]

«اى که درخت را از میان ریگ و گل و آب در آورى و شیر را از میان سرگین و خون برآورى و نوزاد را از میان بچه‏دان و رحم رها کنى و آتش را از میان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از میان امعاء و احشاء برگیرى مرا خلاص کن»

حدیث دیگری که ایشان ذکر می‌کنند[6] از کتاب "طب الائمه"[7] از قرن چهارم در این موضوع است و زن تا هنگام زایمان و ولادت فرزند آن را همراه خود داشته باشد.

عِیسَى بْنُ دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی الظَّبْیَانِ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ‏: تُکْتَبُ هَذِهِ الْآیَاتُ فِی قِرْطَاسٍ لِلْحَامِلِ إِذَا دَخَلَتْ فِی شَهْرِهَا الَّتِی تَلِدُ فِیهِ فَإِنَّهَا لَا یُصِیبُهَا طَلْقٌ وَ لَا عُسْرُ وِلَادَةٍ وَ لْیَلُفَّ عَلَى الْقِرْطَاسِ سَحَاةً لَفّاً خَفِیفاً وَ لَا یَرْبِطْهَا وَ لْیَکْتُبْ:‏

از امام صادق(ع) روایت شده است که می‌نویسید این آیات را روی کاغذی برای زن باردار وقتی وارد ماه آخر بارداری شد. این دعاها موجب می‌شود نه بچه بیافتد و نه سختی در زایمان داشته باشد. لایه خیلی نازکی از گل را دور آن بپیچد و آن را نبندد. و بنویسد:

«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ‏» «وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ. لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ‏ وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ. وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ‏ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ. إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‏ حِینٍ»‏ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ‏.»

آیات: «۳۰ انبیاء» «۳۷-۴۴ یاسین» «۵۱ یاسین»

و یکتب على ظهر القرطاس هذه الآیات:

و بر پشت کاغذ این آیات را بنویسد:

«کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ»‏ «کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها»

آیات «۳۵ احقاف» «۴۶ نازعات»

روایت دیگری که در این کتاب نقل شده است:

من عسر علیها الولادة یقرأ هذه الأدعیة فی کوز من ماء- ثلاث مرات- و تشرب المرأة، و تصب بین کفیها و ثدییها، فتضع الولد بإذن اللّه.

هر کس زایمان بر او سخت شود این دعا را ۳ مرتبه بر ظرفی از آب بخواند  و آب را بخورد و بین کتفان زن و سینه‌هایش ریخته شود و باذن الله کودک به دنیا خواهد آمد.

«باسم اللّه الذی لا إله إلّا هو الحلیم الکریم سبحان اللّه ربّ السموات و رب العرش العظیم الحمد للّه رب العالمین بسم اللّه الحلیم الکریم سبحان اللّه ربّ السموات و رب العرش العظیم الحمد للّه ربّ العالمین کأنهم یوم یرونها لم یلبثوا إلّا عشیة أو ضحاها کأنهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلّا ساعة من نهار».[8]



[1] طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، 1جلد، شریف رضى - قم، چاپ: چهارم، 1412 ق / 1370 ش؛ ص409.

[2] همان.

[3] ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق؛ ج‏1 ؛ ص94

[4] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، 1جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش؛ ص377

[5] شبّر، عبدالله، طب الأئمة علیهم السلام (للشبّر)، 1جلد، دار الإرشاد - بیروت، چاپ: سوم، 1428 ق؛ ص308

[6] همان، صص: 308-۳۰۹ و مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق ج‏92، ص: 118.

[7] ابنا بسطام، عبد الله و حسین، طبّ الأئمة علیهم السلام، 1جلد، دار الشریف الرضی - قم، چاپ: دوم، 1411 ق؛ ص: 95.

[8] شبّر، عبدالله، طب الأئمة علیهم السلام (للشبّر)، 1جلد، دار الإرشاد - بیروت، چاپ: سوم، 1428 ق؛ ص: 312.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

انفجار اطلاعات! نمی دانم چرا من از این تعبیر آنچنان که باید نمی ترسم و حتی چه بسا مثل کسی که دیگر صبرش تمام شده است از فکر اینکه جهان به سرنوشت محتوم این عصر نزدیک تر می شود خوشحال می شوم. نیچه خطاب به فیلسوفان می‌گوید: « خانه هایتان را در دامنه‌های کوه آتشفشان بنا کنید.» و من همه کسانی را که در جست و جوی حقیقتند مخاطب این سخن می‌یابم. «گریختن» مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می اندیشند و اگر نه، مرگ یک بار، زاری هم یک بار.

 

دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم. این حقیقت تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم مضطرب نمی دارد و بلکه غرب را هم چه بسا بیش تر از ما به اضطراب می اندازد. ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم؛ این سخن نیاز به کمی توضیح دارد.

 

شهروندِ مطیع کسی است که وجود فردی اش مستحیل در جامعه ای است که پیرامون او وجود دارد. اعتراضی ندارد. استدلال های رسمی را می پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی دارد. تا آنجا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، که تابع آن می بیند. به آنچه فرا می خوانندش روی می آورد و از آنچه باز می‌دارندش پرهیز می کند. دروازه های گوش و چشم و عقلش برای پیام های پروپاگاندا باز است و مثلاً در ایران خودمان وقتی می شنود که «بانک فلان، بانک شماست »، باور می کند و پولش را در بانکی انبار می کند که جایزه بیش تری می دهد... و از این قبیل. و خوب! دهکده جهانی هم برای آنکه سر پا بماند به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.

 

در آغاز دهه هشتاد میلادی واقعه بسیار شگفت آوری در کره زمین روی داد که غرب را از خواب غفلتی که به آن گرفتار آمده بود خارج کرد. در نقطه ای از کره زمین که یکی از غلامان خانه زاد کاخ سفید حکومت می کرد، ناگهان میلیون ها نفر از مردم از خانه ها بیرون ریختند و فارغ از ملاحظات و معادلات غریزی مربوط به حفظ حیات، سینه در برابر گلوله ها سپر کردند و ارتشی هم که ده ها میلیارد دلار خرج آن شده بود به انفعالی گرفتار آمد که چاقو در برابر دسته خویش دارد: چاقو دسته اش را نمی برد. مردم چه می خواستند؟ عجیب اینجاست. مردم چیزی می‌خواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمی آمد: حکومت اسلامی. نمونه ای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز می گشت. مردم ایران این «پیام» را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمی‌توانست به آن جواب گوید. مهم نیست که غرب این نوع حرکت های اجتماعی را چه می نامد: بنیادگرایی، ارتجاع و یا هر چیز دیگر... مهم این است که این واقعه نشان داد «حصارهای اطلاعاتی قابل اعتماد نیستند.»

 

ببینید! واقعه شگفت آوری که رخ داده بود این بود که غرب ناگهان خود را نه با کشور «جشن هنر شیراز» و «آربی آوانسیان» و « اسرار گنج دره جنی » و « دایی جان ناپلئون » و «جشن های دوهزار و پانصد ساله» و «فریدون فرخزاد»... که با کشور سید مجتبی نواب صفوی و حاج مهدی عراقی روبرو یافت. و انقلاب اسلامی در داخل مرزهای «سپهر اطلاعاتی» غرب روی داد، در یک جزیره ثبات، و پیروز هم شد.

 

مهم اینجاست که واقعه ای نظیر این باز هم در هر نقطه دیگری از جهان می‌تواند روی دهد. من شهر « دوشنبه » را پیش از آنکه به تسخیر رحمان نبی اُف و ارتش سرخ در آید دیده بودم. در آنجا با روشنفکرانی آشنا شدم که تو گویی از زمان سامانیان آمده بودند و در نماز جمعه در صف نمازگزارانی ایستادم که خارج از آتمسفر رسانه های گروهی و در عصر ابوحنیفه می زیستند و هم اکنون مگر در شرق اروپا و در میان مسلمانان حوزه بالکان چه می گذرد؟ تصویری که ما در مجله « سوره » چاپ کردیم بسیار گویاست: جوانی با گیسوان بلند و عینک رمبویی پیشانی بندی بسته است که روی آن نوشته: «الله اکبر، جهاد». و این واقعه در میان مرزهای کنترل شده سپهر اطلاعاتی غرب روی داده است؛ و مگر جایی در کره زمین هست که بیرون از این مرزها باشد؟

 

دهکده جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم، و ماهواره ها مرزهای جغرافیایی را انکار کرده اند. این همان دهکده ای است که گرگوار سامسا در آن چشم باز کرده است. این همان دهکده ای است که مردمانش صورت مسخ شده « کرگدن » های اوژن یونسکو را پذیرفته اند. همان دهکده ای که مردمانش «در انتظار گودو» هستند. این همان دهکده ای است که در آن مردمان را به یک صورتِ واحد قالب می زنند و هیچ کس نمی تواند از قبول مقتضیات تمدن تکنولوژیک سر باز زند. این همان دهکده ای است که بر سر ساکنانش آنتن هایی روییده است که یکصد و پنجاه کانال ماهواره ها را مستقیماً دریافت می کنند. این همان دهکده ای است که در آن روبوت ها عاشق یکدیگر می شوند. این همان دهکده ای است که در آن « ترمیناتور دو » به سی سال قبل باز می گردد و خودش را از بین می برد. این همان دهکده ای است که در آن «بَت من» و «ژوکر» با هم مبارزه می کنند. این همان دهکده ای است که در تلویزیون هایش دختران شش ساله را آموزش جنسی می دهند، همان دهکده ای که در آن گوسفندهایی با سر انسان و انسان هایی با سر خوک به دنیا می آیند. این همان دهکده ای است که در آن تابلوی «مسیح از ورای ادرار» ماه ها توجهات همه رسانه های گروهی را به خود جلب می کند. این همان دهکده ای است که در آن دویست و چهل و شش نوع تجاوز جنسی رواج دارد... اما عجیب اینجاست که باز هم این همان دهکده ای است که در زیر آسمانش بسیجیان در رَمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه، هم بر کازینوهای «لاس وِگاس» تابیده است و هم بر حسینیه «دوکوهه» و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق او می گریسته اند. دنیای عجیبی است، نه؟

 

بیش از یک قرن است که علی الظاهر هیچ تمدنی جز تمدن غرب در سراسر سیاره زمین وجود ندارد. همه جا در تسخیر این صورت از حیات بشری است که تمدن غرب با خود به ارمغان آورده است. هیچ یک از اُمم عالم نتوانسته اند نه در زبان، نه در فرهنگ، نه در معماری، نه در حیات اجتماعی و نه در زندگی فردی، خود را از تأثیرات تمدن غرب دور نگاه دارند. و اکنون که با وجود ماهواره ها، مرزهای جغرافیایی نیز انکار شده است آینه جادو در یکایک خانه های این دهکده به هم پیوسته جهانی نفوذ کرده است، عقل سطحی چنین حکم می کند که دیگر هیچ چیز نمی تواند حکومت جهانی مفیستوفلس را حتی به لرزه بیندازد، چه رسد به آنکه آن را به انقراض بکشاند. اما چنین نیست.

 

میلان کوندرا در کتاب « هنر رُمان » از تناقض هایی خاصّ این آخرین دوران تمدن غرب نام می برد که آنها را «تناقض های پایانه ای » می خواند. مثالی که او می‌آورد می تواند پرده ابهام از این تعبیر به یک سو زند:

در طیّ عصر جدید، عقل دکارتی همه ارزشهای به ارث رسیده از قرون وسطی را، یکی پس از دیگری تحلیل می بـرد. اما، در زمــان پیروزی تــامّ و تمام عقل، ایــن عنصر غیــر عقلی محض ( قدرتی صرفاً در پی خواست خویشتن ) است که بر صحنه جهان تسلط خواهد یافت، زیرا دیگر هیچ نظامی از ارزشهای مقبول همگان وجود ندارد که بتواند مانع پیشروی آن شود.

 

اگر واقع گرا باشیم جنگ جهانی دوم را یکی از ترمینال هایی خواهیم یافت که ذات پارادوکسیکال غرب در آن ظهور یافته است. نمی دانم شما جنگ کویت را چگونه تفسیر می کنید، اما من در آن یک تناقض می یابم؛ تناقضی که شاخک های حسّ ششم بسیاری از متفکران غربی و از جمله نوآم چامسکی آن را دریافت. غرب پیروزی خود را در جنگ کویت در میان یک حسّ اضطراب همگانی جشن گرفت و این اضطراب، از جمله در لوس آنجلس، نشتری شد که دُمل چرکین یک اعتراض واقعی را ترکاند.

 

غرب ذاتی پارادوکسیکال دارد و این پارادوکس های پایانه ای، سرنوشت محتومی هستند که تمدن امروز به سوی آن راه می سپرده است. انفجار اطلاعات از همین ترمینال هایی است که تناقض نهفته در باطن تمدن امروز را آشکار خواهد کرد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم بنیان هایی بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت. قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و آگاهی های جمعی که انقلاب زا هستند به یکباره روی می آورند؛ همچون انفجار نور. شوروی نیز تا آن گاه که فصل فروپاشی اش آغاز نشده بود خود را قدرتمند و یکپارچه نشان می داد و غرب نیز آن را همچون دشمنی بزرگ در برابر خویش می انگاشت. تنها بعد از فروپاشی بود که باطن پوسیده و از هم گسیخته شوروی آشکار شد.

 

اکنون در غرب، همه چیز با سال های دهه 1930 تفاوت یافته است. مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی برمی آید به فردا می نگرند. آنها هر لحظه انتظار می کشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن آشکار شود. برای آنکه ردیف منظم آجرهایی که متکی بر یکدیگر هستند فرو ریزد، کافی است که همان آجر نخستین سرنگون شود. تمدن ها هم پیر می‌شوند و می‌میرند و از بطن ویرانه هاشان تمدنی دیگر سر بر می آورد. در آغاز، تمدن با یک اعتماد مطلق به قدرت خویش پا می‌گیرد و هنگامی که این احساس جای خود را به عدم اعتماد بخشید، باید دانست که موعد سرنگونی فرارسیده است.

 

و اما درباره خودمان. نباید بترسیم. حصارها تا هنگامی مفید فایده ای هستند که دزدان شب رو، بر زمین می زیند، اما آن گاه که دزدان از آسمان فرود می آیند، چگونه می توان به حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شرّ ماهواره ها محفوظ دارند، بیرون شد و « خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد. » باید در رو به رو شدن با واقعیت، به اندازه کافی جرئت و شجاعت داشت. غرب چنین است که در عین ضعف، بیش تر از همیشه رجز می خواند تا خود را در پناه وهم حفظ کند. جنگ کویت چنین بود و بنابراین، تنها اسیران حصارهای توهّم را به وحشت دچار کرد نه آنان که ضعف و پیری این قداره بند مفلوک را در پس اعمال و اقوالش می دیدند. می خواهم بگویم که خود ماهواره، در عالم واقع، آن همه ترس ندارد که طنین این خبر در عالم وهم: « ماهواره دارد می آید. » طنین این خبر تا آنجا هراسناک است که بسیاری، از هم اکنون فاتحه همه چیز را خوانده اند: هویت ملی، اخلاق، زبان فارسی... چنان که پیش از آمدن تلویزیون نیز سخنانی چنین در افواه بود.

 

ماهواره مظهر آن پیوستگی جهانی است که تمدن جدید انتظار می برده است. آمریکا نیز مظهر آن اراده جمعی است که همراه با بشر جدید پیدا شده و در جست و جوی قدرت و استیلا، توسعه و اطلاق یافته است. « استیلا » و « ولایت » هم ریشه هستند و اگر بعضی از محققان استیلای غرب را بر عالم « ولایت طاغوت » خوانده اند، تعبیری را می جسته اند که بتواند مفاهیم جدید را در حوزه معرفت دینی معنا کند؛ و چه تعبیر درستی یافته اند. غرب، از همان آغاز، غایتی مگر برپایی یک حکومت جهانی نداشته است و هم اکنون نیز چه آنان که از حاکمیت ماهواره ها به وحشت افتاده اند و چه آنان که مشتاقانه چنین روزی را انتظار می برند، هر دو، حاکمیت ماهواره ها را با حاکمیت جهانی غرب یکسان گرفته اند؛ و هر دو اشتباه می کنند.

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۴)

پرونده "سید مهدی هاشمی" نامه سر به مهری است که اسرار بسیار زیادی از تاریخ انقلاب را با خود همراه دارد. آنچه در منابع مختلف تاریخ انقلاب از ماجرای دستگیری و اعدام "مهدی هاشمی" ذکر شده است، همه به فعالیت‌هایی از قبیل سازماندهی و رهبری گروه‌های ترور، آدم‌ربایی در قبل و بعد از انقلاب، انبار کردن سلاح و ایجاد شبکه‌های نفوذ در ارگان‌های مختلف و مسائلی از این دست برمی‌گردد.


اما روایت‌هایی مربوط به پشت‌صحنه این ماجرا وجود دارد که باب‌های متعددی بر اتفاقات مختلف تاریخ انقلاب را باز می‌کند.

جرائم ذکر شده در پرونده سید مهدی هاشمی سال‌ها بود در مورد او مطرح بود و حتی قبل از انقلاب حضرت امام سید مهدی هاشمی را با عنوان قاتل یاد کرده بودند.[۱] اما همیشه "سید مهدی" توانسته بود، تحت حمایت آقای منتظری به کارهایش ادامه دهد.

"سید مهدی هاشمی" پس از شهادت "محمد منتظری" در ۷ تیر ۱۳۶۰، مسئولیت "واحد نهضت‌های سپاه" را با بسط یدی که از نبود محمد منتظری بدست آورده بود، به عهده می‌گیرد.


در سال ۶۴ با وجود سن بالای حضرت امام(ره) و سکته قلبی ایشان، بحث تعیین جانشین رهبری جدی شده بود و با ایفای نقش جدی #هاشمی رفسنجانی و علی رغم مخالفت حضرت امام(ره)[۲] در ۲۴ تیر ۱۳۶۴ ، "آیت‌الله منتظری" به عنوان "قائم مقام رهبری" در مجلس خبرگان مطرح می‌شود.


از اوایل همین سال(۶۴) زمزمه‌های همکاری ایران و مذاکره با آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح می‌شود، چانه‌زنی‌ها و مذاکرات دورادور و مع الواسطه مقامات ایرانی و آمریکایی ادامه می‌یابد تا اینکه در اوایل سال ۶۵ یک هیات آمریکایی به صورت مخفیانه و با گذرنامه ایرلندی به ریاست شخص دوم آمریکا "رابرت مک‌فارلین" و تحت عنوان مذاکره برای فروش سلاح، به ایران می‌آیند.


"آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای" در مورد علت سفر این هیات آمریکایی و نقش "هاشمی رفسنجانی" رئیس مجلس وقت، در این مذاکرات می‌گوید:

🔹«باند هاشمی(رفسنجانی) از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً "گنگرلو" مشاور سیاسی "میرحسین" یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند.

🔹اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولاً ساواکی فراری محکوم به اعدامی "قربانی‌فر" که نقش دلال اسلحه را بازی می‌کرد و طرف سازمانی او همان مشاور "موسوی" بود، دوم "برادرزاده هاشمی" که به بهانه تهیه اسلحه با قربانی‌فر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکایی‌ها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود.

🔹نهایتاً پس از مطالعات و بررسی‌هایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوع توافق برای "مدیریت آینده کشور" کرده بودند، اصل توافق نهایی را که مهمترین قسمت روابط مذکور بود به همان ملاقات معروف "مک فارلین" معاون رئیس جمهور آمریکا با شخص "اکبر هاشمی" موکول کرده و برنامه سفر کاملاً محرمانه را تدوین و هتل اقامتگاه و امور امنیتی هم پیش بینی شده بود.

🔹تمام این اقدامات از لحاظ ظاهری و به اصطلاح فیزیکی در پوشش معامله اسلحه و آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان بود ولی عمق قضیه سری بود و فقط چند نفر اطلاع داشتند. تحلیل آمریکایی تثبیت آینده نفوذشان در ایران و به تحلیل بردن تدریجی نظام اسلامی و انقلابی بود و با این سفر می‌خواستند به موضع مطمئنی برسند.»[۳]


پرونده "سید مهدی هاشمی" از سه جهت با اقدامات "هاشمی رفسنجانی" گره خورده بود. از سویی سید مهدی نفوذ و تسلط بسیار زیادی بر "آیت‌الله منتظری" به عنوان رهبر آینده ایران داشت و از سویی اقدامات فرامرزی "سید مهدی" چندان خوشایند هاشمی رفسنجانی نبود. اما آخرین و جدی‌ترین چالش مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی در افشاگری مذاکرات مک‌فارلین توسط سید مهدی بود.

 

افشاگری "سید مهدی" در ۱۱ آبان ۶۵ صورت گرفت و موجبات دستگیری سید مهدی را فراهم آورد و بلافاصله با اتهامات مذکور دستگیر و بخش‌هایی از اعترافات او در ۱۸ آذر ۶۵ در تلوزیون پخش شد و در ۱۹ تیر ۶۶ نیز با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد.

📌ادامه دارد...

...................................

📝 ارجاعات:👇

[۱] ر.ب: اسناد اداره کل اطلاعات استان اصفهان، بن بست؛ ج ۱، ص: ۱۸.

[۲] نامه حضرت امام به منتظری ۶/۱/۱۳۶۸.

[۳] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

.......................................

📝مطلب مرتبط:👇

🔸باند سید مهدی هاشمی همچنان زنده است...

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔺خصوصی سازی شرکت هپکو اراک👇

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 53 ثانیه

 

🔺ابهاماتی تکان دهنده از پشت صحنه واگذاری پالایشگاه بزرگ کرمانشاه به بخش خصوصی از زبان نماینده مجلس؛

🔺پالایشگاهی که سال ۹۰ به مبلغ ۱۸۰۰ میلیارد تومان واگذار شده بود، در این دولت مجددا پس گرفتند و پس از سه سال تنها ۱۸۰ میلیارد تومان فروختند، آن هم قسطی!

🔺فقط قیمت زمینهای این پالایشگاه که در وسط شهر کرمانشاه است، بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان است!👇

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 38 ثانیه 

 

🔺حکایت دردناک از زمین زدن یک کارآفرین نمونه؛👇

🔺در حالی که دولت چوب حراج به سرمایه‌های پر بازده ملی زده است و شرکت‌ها و کارخانه‌های اساسی کشور را به قیمتی بسیار نازل به اسم خصوصی سازی به افراد خاص می‌دهد، گاهی هم شرکت‌های خصوصی را با قیمتی بسیار نازل به مصادره دولت در می‌آورد!

دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 7 ثانیه

 

📌 پوری حسینی؛ رئیس سازمان خصوصی سازی:👇

سال گذشته عملا نیمی از سال فرصت واگذاری پیدا کردیم و در این فرصت چیزی حدود ۵۵ بنگاه را واگذار کردیم. امسال حتی اگر بتوانیم دو یا سه برابر این را نیز واگذار کنیم، باز بنگاه‌های بسیاری برای سال ۹۹ باقی خواهد ماند.

🔺سال‌های گذشته با خصوصی‌سازی هپکو اراک، ماشین‌سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، آلومینیم هرمزگان، پالایشگاه کرمانشاه و بسیاری موارد دیگر ده‌ها هزار میلیارد تومان اموال مردم به اسم خصوصی‌سازی، به عده‌ای خاص و بی‌تجربه در آن زمینه‌ها داده شد تا با زمین خوردن این شرکت‌ها، به توسعه بی‌کاری در کشور کمک شود!

🔹حال خبر می‌رسد ۶۰۰ بنگاه دولتی برای سال ۹۸ منتظر واگذاری هستند و جالب آنکه رئیس سازمان خصوصی‌سازی اظهار می‌کند هرچقدر هم که تلاش کنیم باز بنگاه‌های بسیاری برای واگذاری در سال ۹۹ باقی خواهد ماند!

🔺 فراموش نکنیم باندهای قدرت اقتصادی شکل‌گرفته در اقتصاد دولتی میرحسین و سپس اقتصاد آزاد دوران هاشمی در دوره‌های بعد چرخ‌های سیاست و رسانه را نیز بدست گرفتند و هر تلاش و صدای ناهمسو با خود را در نطفه خفه کردند، این مسیر استمرار همان ریل‌گذاری هاشمی‌ است.

پوری حسینی

 

🔺پوری حسینی: رییس ستاد انتخاباتی حسن روحانی در آذربایجان شرقی و رییس سازمان خصوصی سازی در دولت روحانی؛

مسئول فروش اموال دولتی به اسم خصوصی‌سازی و خریدار مجتمع گوشت اردبیل به اسم خصوصی‌سازی!👇

🔺خرید مجتمع گوشت اردبیل توسط پوری حسینی بدون پرداخت پول!

🔺وقتی چنین کسی مسئول خصوصی سازی کشور شود نتیجه‌اش افزایش رانت و ویژه فروشی اموال بیت‌المال خواهد شد.

دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 59 ثانیه

 

🔺تاریخچه‌ی خصوصی سازی در ایران و تجربه‌ مهم آلمان و روسیه👇

🔺آیا سازمان خصوصی‌سازی تجربه تلخ روسیه را تکرار و کشور را دچار بحرانی عظیم خواهد کرد؟

🔹موضوع مهمی که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره و از نبود نظارت بر این کار که منجر به تعطیلی کارخانه‌ها می‌شود انتقاد کردند.

دریافت
مدت زمان: 10 دقیقه 58 ثانیه

 

🔺 معاون سازمان خصوصی سازی بعد از چندین بار طفره رفتن، شفافیت قرارداد واگذاری ها را خلاف قانون میداند!👇

🔺 مزایده‌ها آزاد نیست و اهلیت خریداران مورد بررسی قرار نمی‌گیرد.

نتیجه اینکه: کارخانه هپکو اراک ، نی شکر هفت تپه، گروه ملی فولاد اهواز، ماشین سازی تبریز، کشت و صنعت مغان و مجتمع صنعتی گوشت اردبیل و ... در آستانه ی تعطیلی قرار می‌گیرند!

دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 18 ثانیه

 

🔺حکایت خریدار ماشین‌سازی تبریز؛👇

🔺با تحصیلات ابتدایی تبدیل به بزرگترین دریافت کننده ارز جهانگیری!!!

🔺گزارش ۲۰:۳۰ ازماجرای دو اخلالگر بزرگ ارزی که توسط اطلاعات سپاه دستگیر و به ۲۰ سال زندان محکوم شدند،

🔺وقتی فردی با تحصیلات ابتدایی تبدیل به بزرگترین دریافت کننده ارز جهانگیری می‌شود و با رابطه و سندسازی هیچ وارداتی انجام نمی‌دهد؛

🔺عجیب‌تر اینکه با پول فروش این ارزها در بازار آزاد و بدون شرکت در مزایده کارخانه چندهزار میلیارد تومانی ماشین‌سازی تبریز را به قیمت کمتر از ۶۹۰ میلیارد تومان خریداری می‌کند و اجزا و املاک آن را می‌فروشد!

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 20 ثانیه

 

🔺محسن بهشتی پدرداماد آقای روحانی به عنوان وارد کننده موز، دومین دریافت کننده ارز دولتی به یورو، در لیست اخیر بانک مرکزی!👇

محسن بهشتی بزرگ‌ترین دریافت کننده ارز دولتی

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

چندی پیش "حیدر مصلحی" وزیر اسبق اطلاعات از تاثیرگذاری بقایای "باند مهدی هاشمی" بر مذاکرات هسته‌ای و همکاری آنها با آمریکایی‌ها سخن گفت که حکایت از زنده بودن و فعالیت بقایای این باند داشت.👇

دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 

 

از جمله موارد دیگری که رهبری نیز به زنده بودن و فعالیت باند "مهدی هاشمی" اشاره کرده بودند، مربوط به قضایای اردیبهشت ۱۳۷۷ در نجف‌آباد و آشوب‌های این شهر بود.

رهبری به همین مناسبت در پیام‌ خود به مردم اصفهان، از باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با منافقین، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نام بردند:

👈 «اکنون چندى است دستگاه استکبار آمریکا و عوامل صهیونیست آنان با این گمان باطل که ملّت ایران از اسلام و هدف‌هاى امام کبیر خود روى برگردانده، به توطئه‌هائى دست زده و عوامل خود را در همه جا فعال کرده است. در استان اصفهان بقایاى منافقین و باند تبهکار "مهدى هاشمى" معدوم به فعالیتهاى اسرائیل‌پسند روى آورده‌اند و با اغفال برخى ساده‌دلان، موجب آزار و مزاحمت براى مردم عزیز و شریف نجف‌آباد که اخلاص و فداکارى آنان زبانزد همه است شده‌اند و براى دوستان آمریکائى و صهیونیست خود خوراک تبلیغاتى فراهم مى‌کنند. شما مردم قهرمان اصفهان بخصوص فرزندان عزیز بسیجى‌ام و سایر جوانان متعهد و آگاه اجازه ندهید بقایاى آن باند روسیاه که دل امام عزیز را خون کردند، بار دیگر مجال فتنه‌گرى پیدا کنند. و مى‌دانم که اجازه نخواهید داد.»[۱]

اما خطر نفوذ باند "مهدی هاشمی" و مرتبطین آمریکایی‌ها همان تذکری بود که حضرت امام سال‌ها قبل، در آخرین اتمام حجت خود با منتظری قبل از نامه عزل او، یعنی در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به آن اشاره کرده بودند:

👈 «امروز غرب و شرق به خوبى مى‌دانند که تنها نیرویى که مى‌تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بى‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بی‌گناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مى‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجّه مى‌زنند. من بارها اعلام کرده‌ام که با هیچ کس در هر مرتبه‌اى که باشد عقد اخوت نبسته‌ام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب اللَّه اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهورى اسلامى است. ما باید مدافع افرادى باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانى باشیم که پرونده‌هاى همکارى آنان با امریکا از لانه جاسوسى بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانى که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع مى‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهى ندارند.» [۲]

در اسناد لانه جاسوسی در یکی از گزارشات مأموران سفارت آمریکا ذکر شده است:

👈 «کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه در ۲۵ اکتبر به مدت ۴۵ دقیقه با آیت‌الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند. {...} منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می‌کرد. او گفت کارتر رئیس جممهور آمریکا را بسیار تحسین می‌کند...» در ادامه آمده است: « با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می‌کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می‌شود یا برایش نوشته شده یا توسط دیگران در دهانش گذاشته‌اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در مواردی توصیه‌هایی به وی می‌کرد تا بر آنها تأکید نماید.» [۳]

............................

📝 ارجاعات:👇

[۱] قسمتی از پیام امام خامنه‌ای به مردم اصفهان، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷

[۲] قسمتی از پیام امام خمینی(ره) به مهاجرین جنگ تحمیلی، صحیفه امام؛ ج ۲۱؛ ص: ۳۲۶.

[۳] پسندیده، محمد اسماعیل، تحلیل موضوعی اسناد لانه جاسوسی، بولتن بررسی اجمالی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا، ۱۳۸۴، ص: ۱۹-۲۰.

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

این روزها که به انتخابات مجلس نزدیک می‌شویم خوب است خاطره‌ای از بازی خوردن جریان حزب‌اللهی شیراز در انتخابات مجلس را مرور کنم.

 

 

بازی‌ای که هزینه آن را کل جریان حزب‌الله داد.

 

 

 

 

 

در انتخابات دو دور قبل مجلس یکی از نماینده‌های جماعت حزب‌الهی و یا بهتر بگویم نماینده "حزب پایداری" در شیراز، فردی مؤمن و با تقوا بودند که البته ما با انتخابشان به عنوان نماینده جریان حزب‌الهی برای مجلس مخالف بودیم و معتقد بودیم ایشان برای این پست مناسب نیستند.

 

 

 

 

 

بنده خدایی که تقریبا نقش ویژه‌ای در مطرح شدن فرد مذکور و مدیریت ستادشان داشت و حتی بسیاری از جاها عوض ایشان صحبت می‌کرد از دوستانم بود.

 

 

در صحبت‌های خصوصی که باهم داشتیم به او انتقاد می‌کردم که چرا ایشان را مطرح کرده‌اید و ایشان گزینه مناسبی برای این پست نیست و شواهدی مبنی بر نظر خودم را ذکر می‌کردم.

 

 

 

 

 

🔹 دوستم که آن زمان با خاندان دستغیب هم مخالف بود، می‌گفت: مردم شیراز سال‌هاست که بدون توجه به شایستگی یا عدم شایستگی افراد صرفا به خاطر انتساب به خاندان دستغیب، به نامزدهای انتخاباتی رأی می‌دهند و ما باید مقابل این خاندان یک فرد از خاندانی معتبر را مطرح کنیم تا بتوانیم رای بگیریم.

 

 

 

 

 

🔹 به او گفتم بالفرض که بتوانید با اسم یک خاندان از مردم رأی بگیرید اما فردا روز این بنده خدا نمی‌خواهد در مجلس موضع بگیرد؟ فعالیت سیاسی کند؟ و... آخر این بنده خدا به نظر من به خاطر شواهدی که گفتم برای انجام این امور مناسب نیست.

 

 

 

 

 

🔹 پاسخ دوستم این بود که ما می‌خواهیم حرف‌خودمان را بزنیم و کار خودمان را بکنیم چه گزینه‌ای بهتر از ایشان برای این کار؟...

 

 

 (نقل‌ها نقل به مضمون است)

 

 

 

 

 

📌اما نتیجه این بازی دادن جریان حزب‌الله با مطرح کردن یک گزینه ضعیف چه شد؟ رأی نیاوردن او علی‌رغم تمام تلاش‌های جوانان حزب‌الهی و از دست رفتن یک فرصت بزرگ برای خدمت به مردم و انقلاب.

...........................................................

  • حمید رضا باقری