شبکه «من و تو» گزارشی از زندگی "محسن آزمایش" پخش نمود که دیدن آن تأسف هر ایرانی غیرتمندی را برمیانگیخت. قبل از اینکه به تحلیل این گزارش بپردازم، پیشنهاد میکنم خود دوستان آن را ببینند.
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 8 ثانیه
مدت زمان: 4 دقیقه 8 ثانیه
در فرایند استنباط مدلی هست به اسم "اجتماع ظنون" در این روش مخاطب با دیدن گزارههای متعدد و همسو، اندک اندک به یک نتیجه گیریقطعی میرسد.
همیشه گزارشها و استنادهای مختلف یک جریان خبری و رسانهای به نحوی تنظیم میشوند که مخاطب را به تحلیلی که مطلوب آن جریان رسانهای است، برساند.
مخاطب اگر در اولین تا مثلا دهمین گزاره خبری و تحلیلی احتمالهای مختلفی میداد اما بدون اینکه خودش متوجه باشد بعد از مشاهده مثلا بیستمین گزاره به صورت مدیریت شده خودش به یک تحلیل قطعی میرسد.
در فرآیند "استعمار نو" از این جهت که مدیریت اذهان در راستای اهداف جهان استعمار حرف اول را میزند نقش رسانه مهمترین نقش میباشد.
تحلیل مطلوب و مورد هدف "استعمارگران فرانو":
در عرصه جهانی، اثبات مدینه فاضله بودن غرب و اشتباه بودن معارضه با آن است
و در عرصه خاص کشور ما نیز اثبات اینکه انقلاب اسلامی طرحی شکست خورده و نهاد دین در عرصهها اجتماعی و حکومتی امری ناکارآمد میباشد.
حال بیاییم با این نگاه گزارش مذکور را مرور کنیم و از اطلاعات آن برای آسیب شناسی انقلاب اسلامی و آنچه برای کارخانه آزمایش رخداد استفاده کنیم.
علل موفقیت کارخانه آزمایش در همین فیلم گفته شد همان حرفها و خواستههای اصیل انقلاب است و هر حزب و گروهی که خلاف این جریان حرکت کند قطعا خیر و صلاح ایران را نمیخواهد.
حرف انقلاب چه بود؟ اتکا به توان و نیروی داخلی که آزمایش بر آن اساس کار میکرد و در کنار کار تولید، نیروهای داخلی مورد نیاز خود را نیز برای آینده کارخانه تربیت میکرد.
حرف دیگر انقلاب توجه به کارگر بود که کارخانه آزمایش بر آن اساس اداره میشد، محسن آزمایش از نیروهای خودش بهرهکشی نمیکرد و به آنها توجه داشت.
اما علت شکست کارخانه آزمایش بعد از انقلاب که در این گزارش گفته نشد و سعی گردید این گزاره به مخاطب القا شود که علت شکست کارخانه آزمایش صرفا وقوع انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی بر ایران است.
علت شکست این کارخانه دو امر بود:
اولین علت:
👈سیاستهای غلط نیروهای "غرباندیش نئو لیبرال"
سیاستهایی که بدون توجه به قشر کارگر و مستضعف جامعه تلاش داشتند چرخهای صنعت را به راه بیاندازند ولو عدهای زیر این چرخها له شوند و توسعه غیر مبتنی بر عدالت داشتند.
سیاستی که میگفت: "ما برای پیشرفت نیاز به مانور تجمل داریم."
"سیاست مداران نئو لیرالی" که علاقه وافری داشته و دارند تا مشکلات کشور را از طریق غرب و مذاکرهای بینتیجه حل کنند.
و مخلص کلام سیاستهای دولت هاشمی و حزب کارگزاران.
سیاستی که در عین حکومتداری وارد حزب بازی شد و شبکهای خانوادگی حزبی از مسؤلان را سامان داد تا به هر قیمتی، خصولتی سازی یاشد یا فساد، فرقی نمیکند در هر صورت حرف غلط خودش را بر کرسی بنشاند.
پیشنهاد میکنم جدول مسئولان ارشد دولت خاتمی "که با فریب مردم و تحت عنوان نقد هاشمی" به قدرت رسید، را ببینید.👇
بررسی این جدول کمک شایانی در شناخت نیروها و حلقههای اصلی پیوستهای سیاسی و اقتصادی دولت روحانی با فساد سیاسی و اقتصادی حاکم بر بخشهای زیادی از عمر چهل ساله جمهوری اسلامی خواهد بود.
چهرههایی که سالهاست کشور را مدیریت میکنند و در دولت روحانی به کهولت و اوج ناتوانی رسیدهاند.
و اما دومین علت:
👈دومین علت نقاط ضعف انقلاب، خواصی بوده و هستند که برخی قلمبدستان استکبار هستند و برخی سادهلوحان قلم بدست و خلاصه در پازل رسانهای سیاسیون نئولیبرال بازی میکنند.
جریان رسانهای "سیاست مداران نئولیبرال"چهل سال است که عادت کرده هر روز ماجرایی برای حزب الله درست میکنند تا مردم را به اشتباه دیدن و تحلیل صحنه بکشانند.
به طور مثال یک اجتماع عظیم حوزوی را که در اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور شکل گرفتهاست، به یک کاغذ کوچک که معلوم نیست از کجا آمده، خلاصه میکنند و این پلاکارد را مدرکی برای اثبات ادعای ترور هاشمی قلمداد میکنند! و رئیس جمهور به استناد آن کاغذ کوچک چندبار مظلومیت نمایی میکند که ما را تهدید به ترور کردهاند و خلاصه برخی مراجع را هم به عکس العمل وا میدارند.
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 21 ثانیه
این جماعت توهم توطئه ندارند بلکه همیشه نانشان با مظلوم نمایی و تخریب دیگران چرب شده، این پروژه در اوایل دولت خاتمی هم به بهانه یکی از شعرهای مرحوم آغاسی در یکی از روزنامهها کلید خورد و موجی رسانهای با عنوان «پروژه محرم» راه انداختند و مدعی شدند حزبالهیها در محرم قرار است سر خاتمی را ببرند!