قبل ازاینکه شروع کنم به خواندن گزارشی از جلسهای که با حضور یکی از رهبران شیعیان پاکستان تشکیل شد, دو سخن از امام را مرور میکنیم:
"من امید وارم که بتوانیم پرچم اسلام را, پرچم جمهوری اسلام را ,در همه جای دنیا برپا کنیم ",
" باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود اورد ودر مقابل شرق و غرب ایستاد".
یکی از دوستانم زنگ زد و من را دعوت کرد برای یک جلسه, گفت: یکی از رهبران شیعیان پاکستان به نام «سید جواد نقوی» که به علت مسائل امنیتی مدتهاست در ایران به سر میبرد به شیراز آمده و ما توانستهایم با ایشان جلسهای را ترتیب دهیم ,مشتاق شدم تا این شخصیت را ببینم, شب به جلسه رفتم، یکی میز میآورد, یکی پرچم ,یکی دوربین, مثل اینکه هیچ وقت قرار نیست بسیجی از دقایقی جز دقیقهی 90 استفاده کنند, وقتی محل را آماده کردیم دور تا دور میزها نشستیم تا اینکه ایشان تشریف آوردند، سیدی درشت اندام با امامه و عبای سیاه، ریشهای موجی، میگفتند برخی شیعیان پاکستان او را به نام خمینی دوم لقب دادهاند.
سید جواد نقوی
سخن را اینگونه آغاز کرد که "حضور من در میان شما برایم افتخار است من اینجا هستم تا از شما یاد بگیرم کسانی که امام بر دست آنها بوسه مییزد.
"لهجه ای شبیه به فیلم هندی های دوبله شده داشت, سخنش را با شعری از اقبال ادامه داد:" چون چراغ لاله میسوزم در خیابان شما, ای جوانان عجم جان من جان شما, آتشی در سینه دارم از نیاکان شما و..." قبل از هر چیز تلنگری به فکر بعضیهامان زد, "نه کشور اسلامی نه غیر اسلامی نیازی به گاز و نفت ایران ندارند، آنها از ایران چیز دیگری میخواهند، در ایران رویدادی رخ داده است که مربوط به جهان است, اگر ایرانی این امانت را به جایگاه آن نسپارد باید جواب گوی خداوند باشد" این جمله آخر را در آن چند ساعت چند بار تکرار کرد.
خلاصهای از صحبتهای ایشان را که در جلسه یاداشت کردم (هرچند برخی جملات نقل به مضمون است) در پایین میآورم، حرفهایش تلنگری است که هرکس را که بخواهد از خواب غفلت بیدار میکند.
صدور انقلاب
"امام ما در اول انقلاب سخن از صدور انقلاب می زدند, امام انقلاب را جهانی میدانستند.
کشور ایران در جهان سفیر زیاد دارد اما ایا انقلاب ایران هم سفیر دارد, انقلاب را نمیتوان با سفرای دولتی و کار دولتی در جهان نشر داد ,این شما هستید که باید سفیران انقلاب باشید, در قم سالانه شمار زیادی طلبه تربیت میشوند که شماری از آنها از کشورهای خارجی هستند و شماری از آنها هم به خارج از کشور میروند اما کدام یک از آنها با تفکرات اسلام اصیل آشنایند؟ کدام یک سفیر انقلابند, امام در اول انقلاب وقتی سفیر دولت پاکستان تقاضای ملاقات با او را کرد این در خواست را رد کرد، اما وقتی که شهید عارف, نماینده ملت پاکستان به حضور ایشان رفت او را به گرمی پذیرفت و بر پیشانی او بوسه زد.
انقلاب راهی را آغاز کرده است که مردم آزادهی جهان را به دنبال خود در این راه آورده است, شما باید نهضت بیداری اسلام را شکل دهید, رسانههای ما در پاکستان همه به صورت هماهنگ مانع از ورود اخبارها میشوند و همه کپیهایی از BBC هستند، به طور مثال در جنگ یمن همه بیخبر بودیم.
بعد از مهاجرت مسلمانان شبه قارهی هند به پاکستان و تشکیل حکومت اسلامی حرکتهای انقلابی، چه مسلحانه و چه فرهنگی، شکل گرفت اما به علت نداشتن پشتوانه فکری مثل آتش فشان خاموش شد، ما هنوز نتوانستهایم وارد جبههی مبارزه با دشمنان واقعی خود شویم، چرا که دشمنان به علت نا آگاهیها ما را درگیر جنگ با اهل تسنن کردهاند و به اشتباه در جبههای قرار دادهاند که نمیتوانیم از آن خارج شویم و خروج از این وضع با آگاهی بخشی و بیداری اسلامی صورت میپذیرد."
ایران مرکز توجه آزادی خواهان جهان
" کسی که رهبری چون امام دارد کسی که رهبری مثل ولی امر مسلمین ایت الله خامنهای دارد، نباید فریب بخورد, فریب خوردن چیست؟ دوری از اندیشههای امام خمینی است, کسانی که سخنان امام را تحریف کردند، آنان خائنین به مسلمانان هستند، مثلا کسانی که فتوای قتل سلمان رشدی را نمیخواستند که علنی شود و با امام مخالفت میکردند و امام در جواب آنها فرمودند: ایران فدای اسلام شود، اسلام است که میماند.
وقتی امام حسین (ع) خود و خانواده و همه چیز خود را فدای اسلام میکند، ایران و ایرانی و من و شما که هستیم که فدای اسلام نشویم؟
وقتی در ایران آشوبهای بعد از انتخابات پیش آمد، مردم ما جوانان مؤمن ما نگران بودند، گریه میکردند، انتظار این را نداشتند که انقلاب در مرکز آسیب ببیند, وقتی مشکلات داخلی شما را میبینیم، این تفکر به ما تلقین میشود که نکند انتهای راه ما نیز این باشد.
شما باید کاری کنید که امام کرد شما باید امید را در دل ها زنده کنید، وقتی شما ماهوارهی امیدتان را به هوا پرتاب کردید با اینکه چیزی ابتدایی بود، جوانان ما را امید وار کرد و به آنها روحیه داد، آنها عکس آن را بک گراند (background) کامپیوترهایشان میگذاشتند."
خناسان
"(قل اعوذو برب الناس ...من شر الوسواس الخناس) به خدا پناه میبرم از کسی که خناس است، خناس کسی است که شبهه میاندازد, خناسان کمرعلی(علیه السلام) را شکستند، آنان علی(علیه السلام) را در جنگی که پیروز بود, در صفین مغلوب کردند, آنان کاری کردند که امام حسن(علیه السلام) در مناجات خود میگوید، پروردگارا من از این مردم خسته شدهام و آنان نیز از من, آنان امام را هم خسته کردند.
ماجرای پارا چنار و قتل عام شیعیان را به یاد دارید؟ این خبر چه زمان در ایران پخش شد؟ در زمان جنگ غزه و صدور پیام حساس آیتالله خامنهای در حمایت از مردم غزه, خناسان این خبر را آن زمان پخش کردند و گفتند که شیعیان را رها کردهایم و به سراغ سنیهای وهابی رفتهایم! در حالی که ماجرای پارا چنار مربوط به یک سال قبل بود و به هیچ وجه اینگونه که بیان کردند نبود و شیعیان مناطق خود را پس گرفته بودند و حتی اسیرانی از وهابیها داشتند که ولی امر مسلمین آیتالله خامنهای هم وارد این قضیه نشدند، چون همان ورود به جبههی ساختگی جنگ شیعه وسنی بود؛ من این خبر و گزارشات آن را وقتی در سایت تابناک دیدم که در بیمارستان بودم و همان موقع از قصد اینها با خبر شدم."
از آنجا که مجالی برای آوردن همهی سخنان ایشان نبود خلاصهای را آوردیم اما این خلاصه خود پرواضح بود که در پاکستان, یمن, عراق, مصر, سوریه, فلسطین, لبنان, نیجریه, جنوب وشمال آفریقا, آمریکای جنوبی و بسیاری دیگر ازنقاط این کرهی خاکی مستضعفانی هستند که همگی سالها استعمار و استثمار شدهاند و چشم امید خود را به ملتی دوختهاند که به همهی قواعد بازی استعمارگران تاریخ پشت پا زدهاند و مصداق آیه قرآن گردیدهاند که «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» « قطعا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.»
آنان به من و تو و ایران به مُثابه الگوی مبارزاتی خود در برابر استعمارگران تاریخ نگریستهاند، حال اگر این امانت را به جایگاه آن نسپاریم باید جوابگوی خداوند باشیم.
چه زیبا سرود شاعر افغانی اننقلاب اسلامی محمد کاظم کاظمی:
ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشت نهنگ است که ساحل دیدیم
ره دراز است، سبک تر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه نخوابیم، ای قوم!
نه بنوشیم از این رود، که زهرآلوده است
غوطه باید زد و بگذشت که پل فرسوده است
وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما میخ شود
وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما
وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما
خیمه بگذار و برو، بادیه توفانجوش است
کوه، آتش به جگر دارد، اگر خاموش است
فتنه میبارد و سنگین، ز در و دیوارش
هر که اینجا خفت، سیلاب کند بیدارش
میرویم امروز با صاعقه همپای سفر
گردبادیم و ز سر تا به قدم، پای سفر