📝طبق آنچه در روایات ذکر شده است، لقب امیرالمؤمنین خاص حضرت امیر(علیه السلام) میباشد و حتی به سایر اهل بیت نیز گفته نشده است.
👈در روایتی یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان سؤال میکند آیا قائم اهل بیت با لقب امیرالمؤمنین سلام داده میشود؟
حضرت پاسخ میدهند: «لَا ذَاکَ اسْمٌ سَمَّى اللَّهُ بِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ- وَ لَا یَتَسَمَّى بِهِ بَعْدَهُ إِلَّا کَافِرٌ»
🔹نخیر این اسمی است که خداوند امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به آن نامیده است و هیچ کس را قبل از آن به این نام ننامیده است و بعد از ایشان هم، کسی به این نام نامیده نشود الا اینکه کافر باشد. (۱)
📝معمول ما تصورمان این است که لقب امیرالمؤمنین به معنای فرمانده و أمیر مؤمنان است و در توضیح علت اتصاف این عنوان برای امیرالمؤمنین گفتهاند چون ایشان جانشین بلافصل پیامبر میباشند و در مقابل کسانی که سایر خلفای چهارگانه را امیرخود میدانستهاند، این لقب به ایشان تعلق گرفته است. اما باید گفت اگرچه حضرت، فرمانده و زعیم مؤمنان هستند ولی سایر اهل بیت نیز چنین هستند و آنچه در روایات گفته شده است اشاره به معنای دیگری است.
⁉️اما معنای خاص امیرالمؤمنین که لقب حضرت شده است، چیست؟
👈در روایتی از کتاب شریف کافی یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان میپرسد:
«لِمَ سُمِّیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع)»
🔹چرا امیرالمؤمنین به این لقب نامیده شدهاند؟ حضرت پاسخ میدهند: «لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمْ الْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ فِی کِتَابِ اللَّهِ- وَ نَمِیرُ أَهْلَنا»
🔹چون حضرت روزی میدهد، علم را، آیا در قرآن نشنیدهای «نمیر أهلنا». (۲)
📝«میر» به معنای روزی است و در سوره مبارکه یوسف برادران یوسف وقتی میخواهند به حضرت یعقوب بگویند ما به واسطه کمکهای عزیر مصر خانواده خود را روزی میدهیم، عبارت «نَمِیرُ أَهْلَنا» را بکار میبرند. بنابراین صیغه متکلم وحده ماده «میر» میشود «أَمِیِرُ» یعنی روزی میدهم.
👈در روایت دیگری نیز در مورد چرایی نامیده شدن حضرت به این لقب گفته شده است: « لِأَنَّ مِیرَةَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ عِنْدِهِ یَمِیرُهُمُ الْعِلْمَ.» چون حضرت روزی میدهد مؤمنین را از نزد خودش، روزی میدهد علمرا. (۳)
منابع:
1. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج1 ؛ ص411.
در روایت دیگری گفته شده است هرکس به این لقب نامیده شود و راضی باشد در سرونوشتت چنین میشود که مفعول واقع خواهد شد.
2. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج1 ؛ ص412
3. همان.