بار - یبور از ریشه (ب و ر) به معنی کساد و بیرونقی است اما نه کساد شدن معمولی بلکه کساد شدنی که جنس شما روی دستت میماند و فاسد میشود.
تجارت با خداوند در قرآن به تجارت «لن تبور» تعبیر شده است، تجارتی که هیچ وقت به کسادی و بیرونقی که لنگ بمانی و سرمایهات از دست برود، منجر نمیشود، قید هم نمیزند که فقط سودت در آخرت است بلکه اطلاق کلام دنیا را هم شامل است.
بارها از کسانی که انفاق کردهاند و نذری دادهاند شنیدهام که میگویند هیچ وقت احساس نکردیم به واسطه انفاق لنگ شدیم و ضرر کردیم. البته اگر محدودیت دنیا و میدان امتحان الهی نبود همیشه فقط سود بود ولی باید باب امتحان باز باشد و حداقل این است که سرمایهات در دنیا از دست نمیرود.
برخی بالاتر از پول و کالا را با خدا معامله میکنند، جوانی و عمر خود را روی میز معامله با خدا میگذارند و باز ضرر نمیکنند.
تا این حرفها را میزنی یک عدهای ناراحت میشوند و میگویند خیلیها هم معامله کردند و ضرر کردند.
اما آن قلیلی که ما فکر میکنیم ضرر کردهاند دو دستهاند:
برخی خیلی خاص هستند و خودشان پاداش این دنیا را نمیخواهند و راضی هستند به این طور معامله. میگفت: من اولش برای امام حسین(ع) خرج میدادم تا نفعی کنم، حالا دنبال ضرر کردن هستم.
برخی هم فیلم معامله را بازی میکنند، اسم و ظاهر خود را روی میز معامله گذاشتهاند ولی داخلش خالی است، باطن ندارد، جنسشان پوک است، مغز ندارد، زحمت و تلاش خود را نیاوردهاند، تنبلی و ادعا را فقط آوردهاند.