شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بی‌بی‌سی فارسی مستندی ۲۰ دقیقه‌ای ساخته است که این روزها خیلی صدا کرده است و فایل آن را برای نقد در اینجا قرار داده‌ام.👇

 


دریافت
مدت زمان: 20 دقیقه 15 ثانیه

 

این مستند حکایت فردی به نام "مازیار ابراهیمی" است که به ترور دانشمند هسته‌ای در سال ۱۳۹۱ متهم شده‌است و در مستندی به نام "کلوپ ترور" مقابل دوربین‌ها به نقش داشتن در این ترور اعتراف کرده است.

اما حال پس از ۷ سال در خرداد ۱۳۹۸در فرانکفورت آلمان مقابل دوربین بی‌بی‌سی مدعی ساختگی بودن اعترافات بر اثر شکنجه می‌شود.

 

این مستند را با دو زاویه می‌توان دید، یک زاویه نگاه احساسی عوامانه و یک زاویه مو شکافانه و تحلیلی که هرکدام نتایج کاملا متفاوتی دارد.

اگر با نگاه تحلیلی به این مستند بنگریم خواهیم دید ساخت این مستند چه اشتباهی از سوی بی‌بی‌سی فارسی و چه مهر تأیید و افتخاری بر سلامت دستگاه اطلاعات و ساختار جمهوری اسلامی خواهد بود.

 

اولین نکته‌ای که در این مستند ناخواسته به آن اعتراف می‌شود اینکه در دستگاه اطلاعاتی و قضایی ایران اگرچه مثل همه دستگاه‌های اطلاعاتی و قضایی ممکن است اشتباهی رخ دهد اما اگر اشتباهی رخ داد ولو به قیمت آبرو ریزی دستگاه اطلاعاتی و وارد شدن اتهام به آن باشد، اما در صورت مشخص شدن بی‌گناهی، بالاخره آن افراد آزاد می‌شوند و می‌توانند آزادانه و کاملا رسمی به زندگی خود ادامه دهند و یا به کشور دیگری مهاجرت کنند؛

اعتراف می‌شود که هدف سیستم اطلاعاتی و قضایی ایران حقیقتا مبارزه با موارد حقیقی فساد و جاسوسی است و نه صرفا حفظ اقتدار و آبرو برای خود، چرا که با ثابت شدن بی‌گناهی این افراد از آنها عذرخواهی شده و بعد از مدتی آزاد شده‌اند و حداکثر اشکالی که در این مستند به سیستم اطلاعاتی شده است اینکه چرا فورا آنها را آزاد نکرده‌است که می‌تواند دلایل متعددی غیر مدعی مستند بی‌بی‌سی یعنی حفظ آبروی دستگاه اطلاعاتی داشته باشد.

 

اما اولین تناقض این مستند غیر حرفه‌ای در تاریخ‌هایی است که ذکر می‌کند:

در این مستند تاریخ پخش مستند "کلوپ ترور" از صدا و سیما "خرداد ۱۳۹۱" هم‌زمان با اعلام خبر دستگیری عوامل ترور شهدای هسته‌ای از سوی وزارت اطلاعات ذکر شده است، در حالی که تاریخ پخش مستند مذکور ۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۱ یعنی کم‌تر از ۲ماه پس از خبر دستگیری است و اصلا اینها فکر نکرده‌اند، چطور مازیار ابراهیمی بعد از یک ماه از دستگیری اعتراف کرده باشد و فیلم آن یک ماه قبل از اعتراف هم‌زمان با دستگیری‌اش پخش شده‌ است!!

 

در جایی از مستند مازیار ابراهیمی می‌گوید: « نزدیک به هفت ماه کابل خوردم و استخوان پایم شکست، روی استخوان شکسته نزدیک ۶۰۰ تا ۷۰۰ کابل خوردم. گفتم هرچه می‌خواهید بنویسید تا من امضاء کنم گفتند: نه خودت بنویس» و با سرش نشان می‌دهد که قبول کردم...

در حالی که در جای دیگر عنوان می‌شود وی بعد از یک ماه هرآنچه می‌خواسته‌اند را بدون هیچ مقاومتی اعتراف کرده است و فیلم آن نیز که کم‌تر از دو ماه پس از دستگیری او پخش شده است.

از اینها هم که بگذریم او عنوان می‌کند بعد از انفجار کارخانه موشکی سپاه در ۲۱ آبان ۱۳۹۱ در ملارد یعنی ۵ ماه بعد از دستگیری وی مأموران اطلاعات سپاه برای بازجویی او به اداره اطلاعات می‌آیند و در مصاحبه متوجه می‌شوند او دروغ می‌گوید و می‌فهمند که او مجبور به اعتراف شده است و بعد از آن وی می‌گوید که تحت شکنجه این اعتراف‌ها را کرده است و بلافاصله با پیگیری سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه او متوقف می‌شود و از او عذرخواهی می‌کنند. خب چطور در جای دیگر می‌گوید هفت ماه تحت شکنجه بوده‌است؟ یعنی بنا به این صحبت او هم اگر باشد بعد از اعترافاتش بعد از ۱ یا دو ماه ولو شکنجه او همچنان ادامه داشته اما باید پس از ۵ ماه ماجرا تمام می‌شده است؟

 

تناقض دیگری که در ذکر تاریخ‌ها در این مستند وجود دارد ربط دادن اعتراضات ۱۳۸۸ که بعد از ۹ دی ۸۸ تقریبا کاملا جمع شده بود به ماجرای دستگیری فرد مذکور است. در این مستند اینگونه وانمود می‌شود که این اعتراض‌ها تا ۵ سال بعد از ۸۸ همچنان ادامه داشته است! و وزارت اطلاعات ۱۰۰‌ها نفر از معترضین ۸۸ را در سال ۱۳۹۳ دستگیر نموده‌ است!

در این مستند پس از نشان دادن تصاویر اعتراض‌های ۱۳۸۸ گفته می‌شود: « ۲ سال پس از دستگیری مازیار دستگاه‌ اطلاعاتی ایران با چالش‌های جدی روبه‌رو شده بود. اعتراضات جنبش سبز و به دنبال آن ترور ۴ تن از دانشمندان هسته‌ای در آن مقطع وزارت اطلاعات ایران را به شدت تحت فشار قرار داده بود که چرا در مقابل پروژه تخریب دانشمندان هسته‌ای کاری نمی‌تواند بکند. در آن مقطع صدها نفر را بازداشت کردند.»

دومین نکته‌ای که در این مستند به آن اعتراف می‌شود اینکه در دستگاه قضایی ایران اعترافاتی که زیر شکنجه یا فشار روانی باشد، اعتباری ندارد:

ماجرا از این قرار است که فرد مذکور با عنوان بهائی بودن که در مستند نیز انکار نمی‌شود، با گزارشی مبنی بر نقش داشتن وی در ترور دانشمندان هسته‌ای متهم به دخالت در این ترور می‌شود. او یک ماه پس از دستگیری هرآنچه را تیم اطلاعاتی بازجوی وی می‌خواسته‌اند اعتراف می‌کند اما هیچ کدام از این اعتراف‌ها توسط دادگاه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد چرا که با وجود احتمال اقرار وی به علت وجود شکنجه یا فشار روانی دستگاه قضایی اقرارهای وی را معتبر نمی‌داند و خود وی عنوان می‌کند با وجود اینکه او به هر چیزی اعتراف کرده بوده است اما باز هم اعتراف‌های او از سوی دادگاه قبول نشده است و حتی برای او وکیل نیز گرفته‌اند و می‌گوید: « یک نفر هم گفتند وکیلت هست، اون هم گفت من با زبان روزه پیرمرد هستم بیا و اعتراف کن.» البته اینکه وکیل او خواسته‌است وی را محک بزند و از او خواسته که در صورتی که واقعا مجرم است، بیاید اعتراف کند امر طبیعی است.

 

همانطور که در فتنه ۸۸ هم متهمین وقتی با سلامت کامل در دادگاه حاضر بودند و اعترافاتی نمودند به فرموده رهبری این اعترافات از تلوزیون پخش نشد و مورد استناد قرار نگرفت، چرا که ممکن بود تحت فشار این اعترافات را کرده باشند و تا جایی که بنده کتاب‌ها و خاطرات بعد از آزادی متهمانی مثل ابطحی را خوانده‌ام، اشاره‌ای به هیچ‌گونه شکنجه‌ای در زندان نکرده‌اند جز برخی موارد طبیعی زندان بودن مثل دوری از خانواده و... که مراد از شکنجه این چنین مواردی نیست.

 

اما دومین تناقض این مستند اینجاست که عنوان می‌کند از ۱۳ متهم این پرونده در رسانه‌های ایران خبری نیست و اینطور القاء می‌کند که: « آیا آنها اعدام شدند؟ آیا هنوز در زندان هستند؟» بعد چنین می‌گوید که:

«با تعدادی از آنها تماس گرفتیم و آنها به دلایل امنیتی حاضر به گفتگو نشدند. آنها از سال ۱۳۹۵ بیرون از زندان هستند و در این مدت عکس‌های جدیدی از خود منتشر کرده‌اند.» و سپس عکسی را از فردی نشان می‌دهد که با توجه به بنر پشت سر او الحمدلله با خوشحالی در جشن میلاد پیامبر و هفته وحدت حضور دارد!

 

اینکه آیا همه این افراد بی‌گناه بوده‌اند معلوم نیست اما اینکه افرادی از آنها بی‌گناه بوده‌اند و آزاد شده‌اند و به زندگی عادی مشغولند، به اعتراف همین مستند معلوم است و این خود سندی بر سلامت دستگاه قضایی و اطلاعاتی ایران است.

در حالی که در جایی از این مستند آزادی متهمین "ترور دانشمندان هسته‌ای" را دال بر مضحکه بودن عدالت در دستگاه قضایی ایران عنوان می‌کند و می‌گوید:

« آزادی اینها بزرگ‌ترین مدرک است مبنی بر اینکه نظام امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و همینطور صدا و سیما دست در دست هم چیزی نیستند جز مضحکه عدالت»

اتفاقا آزادی این افراد با اثبات بی‌گناهیشان مهر تأییدی بر سلامت دستگاه قضا است؛ اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلم‌های اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفته‌اند و به صدا و سیما داده‌اند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.

 

اما به اعتراف خود این مستند به محض اطلاع دستگاه اطلاعات سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات از اقدامات این تیم خاص، سریعا با تیم مذکور برخورد می‌شود و روند تغییر می‌کند و از متهمین نیز عذرخواهی می‌شود.

اینکه برخی افراد در سیستم خطا کنند طبیعی است، اما اینکه به محض اطلاع با آن برخورد می‌شود و جلو آن گرفته می‌شود، مهر تأییدی بر سلامت اساس سیستم است.

 

اینکه در جایی دیگر از مستند فرد مذکور می‌گوید: «قاضی به من می‌گفت: خدا شاهده به من کلی فشار آوردن که یه چندتا از اینها را اعدام کن برای خانواده شهدا و حفظ آبروی نظام» اما قاضی قبول نکرده است، حاکی از سلامت دستگاه است، چرا که همیشه یک عده سودجو و ظالم در هر دستگاهی بوده‌اند اما اینکه این افراد نمی‌توانند به اهداف خود برسند و سیستم با آنها همراهی نمی‌کند، حاکی از سلامت اصل دستگاه قضاء است.

 

و اما تناقض دیگر مستند اینکه درحالی که "مازیار ابراهیمی" در حال قدم زدن در زمین چمن است، می‌گوید اثرات شکنجه او را آزار می‌دهد و حکایت آسیب‌های شدیدی که نقاط مختلف بدن وی از این جراحات دیده است را می‌گوید یک حرف است و اینکه هیچ آثاری از جراحت‌ها را نشان نمی‌دهند حرف دیگر است و انسان را به شک می‌اندازد، چرا که معمولا این جماعت خوب بلدند از احساسات مردم چطور استفاده کنند!

 

نقد یکی از مخاطبان به متن موسوم به: نقد و بررسی تناقضات و اعترافات مستند "اعترافات یک متهم به ترور دانشمندان هسته‌ای"... 
...................................
نقدتان بر مستند بی بی سی را خواندم

صورت مساله به روایت بی بی سی این است که نظام جمهوری اسلامی ایران یک دستگاه رسمی تبلیغاتی دارد به نام صدا و سیما و در این دستگاه عده ای به مناسبتهای مختلف در موضوعات گوناگون حتی در حد تروریست معرفی می شوند و متحمل مجازاتهای متعدد می گردند. اما در این مورد (ترور دانشمندان هسته ای) به صورت موردی بخاطر رقابت دستگاه اطلاعاتی سپاه با وزارت اطلاعات کذب بودن این اتهامات ثابت شده است. 

ادعای این رسانه این است که این رقابت در این مورد به نفع متهمان تمام شده و الا در بسیاری دیگر از موارد دیگر خصوصا آنجا که متهمان دست اطلاعات سپاه هستند اتهامات در نهایت به ضرر متهمان تمام می شود. هدف این مستند دروغ پرداز معرفی کردن رسانه رسمی جمهوری اسلامی و ظلم هایی است که در این عرصه صورت گرفته و می گیرد. 

نقد شما مشکلی را از این جهت حل نمی کند ضمن اینکه اعترافات متهمان 88 هم برخلاف ادعای شما نه تنها از صدا و سیما پخش شد بلکه ادعاهای متهمان 88 علیه دیگران نیز پخش گردید. برخی از متهمان نیز بعد از آزادی ادعای شکنجه را مطرح کردند.

تنها نکته ای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است. درباره آن هم باید گفت که این استدلال بر اساس پیشفرض فاسد بودن سیستم قضاست. والا کسی که مجرم نیست چرا باید تا این حد پیش برود که احتمال اعدامش مطرح شود تا اعدام نشدنش دلیل بر سلامت قضا باشد. 

یک لحظه خودتان را جای متهم بگذارید. بدون ارتکاب جرم و در اثر فشار و شکنجه شما را وادار به اعتراف به قتل کنند آنگاه بعد از گذشت مدتها به هر دلیلی شما را بدون اعاده حیثیت آزاد کنند و بگویند این نشان سلامت سیستم است. واقعا اعاده حیثیت را باید نظام جمهوری اسلامی انجام می داد یا بی بی سی؟!

ما به عنوان روحانیت وظیفه نظارت بر حکومت را داریم نه کوچک کردن اشتباهاتی بزرگ در این سطح را

این البته به فرضی است که توضیحات شما نهایت چیزی باشد که می توان در پاسخ به مستند بی بی سی مطرح کرد.

خوشحال می شوم نظرتان درباره نکاتی که نوشتم را بدانم.

..............................................

پاسخ بنده به نقد مذکور:
سلام
ممنون از نقدی که ایراد فرمودین.
اینکه صورت مساله بی‌بی‌سی به شرح مذکور است صحیح ولی اینکه متن بنده نسبت به این مساله‌ها پاسخ‌گو نبوده است را توضیح می‌دهم:
🔹در مورد اینکه عملکرد صدا و سیما در این قضیه کاملا عقلائی و صحیح بوده در نقدهای خود توضیح دادم: « اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلم‌های اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفته‌اند و به صدا و سیما داده‌اند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.»

🔹در مورد ادعای وجود رقابت بین اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه و اینکه در این مورد، به صورت خاص این اختلاف به نفع متهمان تمام شده است، باید گفت: اینکه کسی ادعاهای مختلفی بکند یک حرف است و اینکه چه پشتوانه و مدرکی برای ادعای خود بیاورد سخن دیگر؛
حداکثر چیزی که در این مستند ثابت می‌شود اینکه: چند نفر به وسیله یک تیم خاص بدون ادله کافی و به نحو پرونده سازی به ترور متهم شده‌اند و در خود این مستند هم توضیح داده که به محض کشف وجود این تیم انحرافی با آنها در همان اداره اطلاعات برخورد شده است و از این متهمان عذرخواهی شده که در نقدهایم نیز توضیح دادم.

🔹در مورد اعترافات ۸۸ نیز بعد از مدت کمی در حد چند روز که خبر این اعترافات در اخبار پخش ‌شد با تذکر رهبری پخش اعترافات متوقف شد با اینکه در آن بازه از زمان، نظام از این اعترافات برای جمع کردن فتنه استفاده بسیاری می‌توانست ببرد ولی جلو آن گرفته شد و این خود سند دیگری بر سلامت اصل نظام بود.

🔹اما اینکه برخی ادعای شکنجه کردند با سرچ‌هایی که بنده داشتم و مجددا نیز انجام دادم، این متهمان بعدا سخنی از شکنجه نزده بودند حتی اگر هم کسی این ادعا را بکند، صرف ادعا ارزشی ندارد و باید حرف خود را ثابت کند کما اینکه در این مستند اگرچه این چنین ادعاهایی می‌شود ولی هیچ تصویری از آثار باقی مانده از شکنجه یا هیچ چیز دیگری نشان داده نمی‌شود! در کنارتناقضات مختلفی که اصل ادعای آن مستند داشت و در نقدهایم توضیح دادم.

🔹اینکه می‌فرمایید: «تنها نکته‌ای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است.» نقد بنده نکات مختلف دیگری هم داشت و نشان سلامت دستگاه تاثیر نپذیرفتن از درخواست‌های سیاسی است، آزاد شدن این متهمان است.
در هر نهادی در هر کشوری اینکه نهاد قضاوت آنها به گزارشات دیگرنهادهای آن کشور اعتماد کند امری طبیعی است پس اینکه کسی که مجرم نباشد اما برای دستگاه قضاء به اسناد ارائه شده به عنوان اعترافات صریح متهمان توسط اداره اطلاعات اعتماد شود، کاملا امری طبیعی است اما نکته زیبا این است که به علت شائبه تحت فشار بودن متهمان هنگام اعتراف، دادگاه به این اعترافات اتکاء نمی‌کند و با وجود فشار اجتماعی و سیاسی اقدام به قضاوت عجولانه نمی‌کند.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

..........................................

 

دنبال کردن شرح حال در ایتا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دنبال کردن شرح حال در سروش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دنبال کردن شرح حال در تلگرام



برگرفته شده از sharhhal.blog.ir

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

ذهنم متوجه این سوال بود که تمایزهای شبکه‌های مختلف مجازی با یکدیگر چیست؟ با افزایش استفاده مردم از شبکه‌های مجازی چه اتفاقی برای جامعه ما رخ می‌دهد؟ اگر ما بخواهیم در فضای مجازی کار کنیم کدام یک ابزار متناسب‌تری با هویت و جنس کار ما است؟

  یکی از زوایای تحلیل از منظر مدل شبکه‌سازی حزب‌الله و شبکه‌‌سازی شیطان و طاغوت است، که شبکه سازی ما شبکه حلقه‌های تو در تو و عرضی است و شبکه سازی شیطان و طاغوت هرمی و طولی است.

برخی اساتید اهل فن از این منظر شبکه‌های مجازی را تحلیل می‌کردند و مثلا می‌گفتند حزب‌الهی‌ها در شبکه‌های عرضی مثل وبلاگ‌ها موفق‌ بودند و غیر حزب‌الهی‌ها در شبکه‌های طولی همچون ایسنتاگرام و تلگرام موفق بودند؛

الغرض فقط اشاره به وجود این منظر بود اما بحث بنده تحلیل شبکه‌های مجازی از منظری دیگر است، اگرچه از نظر نتیجه یکسان باشد.

  تفاوت اساسی که در نسبت‌گیری جریان حزب‌الهی و جریان طاغوت با مردم وجود دارد، جهت سوق دادن مردم به سمت کلیات و جزئیات است و در گذشته در یکی از نوشته‌هایم به تحلیل این بحث از زاویه عوالم وجود پرداختم.👇

🔹رویکردهای کلان آسمانی و دنیایی


جریان طاغوت دائما افراد را کوچک و کوچک‌تر می‌کند، اما چطور؟ با محدود کردن آنها به امور جزئی و جزئی‌تر، حال این امر جزئی فلان سلبرتی خواننده یا بازیگر باشد یا فلان ورزش فوتبال و...

بر خلاف جریان حزب الله که دائما ما را دعوت به اندیشه کلان در مورد امورات دنیا و ... می‌کند، جریان طاغوت دائما چشم ما را از تحلیل کلان به تحلیل‌ها و اتفاقات جزئی محدود می‌کند.

  وقتی از این منظر به مسأله نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که "اینستاگرام" ولو هم به ترویج مسائل شهوانی و... نمی‌پرداخت، قوی‌ترین رسانه برای جریان طاغوت بود.

  در دستگاه طاغوت دائما جنود جهل تقویت می‌شوند و در دستگاه حق دائما جنود عقل تقویت می‌شوند. بحث جنود عقل و جهل را حضرت امام در شرح حدیث جنود عقل و جهل مفصلا توضیح داده‌اند. از جمله جنود اصلی جهل "عجله و شتابزدگی" است که در رسانه‌های طاغوت دایما تقویت می‌شود، سرعت انتقال خبر اولین حرف را می‌زند و فرصت برای انتقال مفاهیم و فهم وجود ندارد و انسان‌ها برای شنیدن یا بررسی هر خبر چند لحظه بیشتر فرصت ندارند. رسانه‌های طاغوتی عملا انسان‌ها را به حماقت که از جنود جهل است می‌کشانند.

اما تمرکز جریان حزب‌الله در انتقال مفاهیم با صبر و حوصله بیشتر برای حاصل شدن فهم به عنوان یکی از جنود عقل است، مثلا در جریان حزب‌الله کتاب نقشی اساسی دارد و رسانه‌هایی چون وبلاگ بسیار کارآمدتر هستند.

  در نگاه دینی انسان‌ها دائما دعوت می‌شوند که کلان بنگرند و تحلیل کنند و سهم خود را در آبادانی دنیا از منظر اصلاح کلان پیدا کنند، چرا که مراتب عالم از کل به جزء است و اگر کل اصلاح شود جزء نیز اصلاح می‌شود اما در نگاه طاغوت دائما به هر بهانه‌ای شما را از توجه به کل، به توجه به جزء معطوف می‌کنند و حتی وقتی بحث از اصلاح گری و عدالت خواهی می‌شود نیز شما را به جزء‌ها محدود می‌کنند حالا این جزء مبارزه با بهائیت یا انحرافات جوانان در قبل از انقلاب عوض مبارزه با شاه و رأس طاغوت باشد یا مبارزه با این ویلاسازی و آن مورد جزئی در بعد از انقلاب، در حالی که ظرفیت مهم و عظیمی از قانون سازی و گفتمان سازی به برکت انقلاب فراهم شده، باشد!

  این جهت‌گیری را در امور مختلف می‌توان تطبیق داد، مثلا:

🔹در بحث اندیشه دینی و علم کلام گفته می‌شود، توحید پایه و اساس همه عقاید دیگر است و اگر این اندیشه کلی و اساسی بسیار خوب فهم شود بقیه اعتقادات درست فهم می‌شود اما اگر آن را رها کنیم و از امور جزئی شروع کنیم هرگز نمی‌توانیم به نتیجه برسیم.

🔹در بعد سیاسی مثلا یک جریان دعوا را می‌برد روی اینکه ترامپ بد است نه آمریکا و دعوا را جزئی می‌کند اما جریان دیگر دعوا را به سمت کلی سوق می‌دهد و می‌گوید نه این آمریکا است که شیطان بزرگ است و اصلا دعوا هم آمریکا نیست دعوا استکبار و محوریت آن است.

🔹 یا در بعد سیاست داخلی مثلا یک جریان دعوا را جزئی می‌کند و می‌گوید فلان آقای وزیر خارجه یا رئیس جمهور نا کارآمد است و باید عوض شود اما یک جریان دعوا را کلی می‌کند و می‌گوید نه اینها معتمدترین و خوب‌ترین‌های گفتمان شما هستند و این گفتمان شماست که ناکارآمد است.

..........................................................
نظر یکی از دوستان در مورد متن اخیر👇
سلام کاکو
استفاده کردم
اما بنظرم اسلام امور کلی و جزئی رو با هم داره و به نفع کلی از جزئی نمی گذره و بالعکس
این ترجیح امور کلی به امور جزئی از ذهن فلسفی حوزوی منشأ داره
چرا که فلسفه ی ما هنوز نتوانسته خودش را در متن حیات زنده جامعه بکشاند و اما غرب فلسفه اش رو به متن جامعه تبدیل کرده حال چون ما نتوانستیم این کار را بکنیم اولویت دادن کلی به جزئی فکر نمی کنم دقیق باشد
امروز ما نیاز به یک نظام فکری جامع از کل تا جزء داریم که جز و کل ما را درست ترسیم کنه
نظر خودم راجع به اینستا اینه که اتفاقا اینستا به یک معنا کل نگره چون ساحت متن تصویر صوت را هم زمان درگیر می‌کنه

پاسخ بنده به نظر دوست عزیزم:👇
سلام کاکو
چیزی که در این متن تلاش داشتم نشون بدهم گذشتن از جزء به نفع کل یا نپرداختن به جزئیات و یا جدا بودن جزئیات وکلیات نیست،
بلکه جزئات انعکاس کلیات و در امتداد آن است، حرف من سوق دهی دو جریان در دو جهت مختلف هست.
در نگاه آسمانی اگر شما کلان رو نبینی و نفهمی هر چقدر به جزئیات بپردازی بدتر گمراه می‌شوی، وقتی باید رفت سراغ جزئیات که کلیات را خوب فهمیده باشیم و حل کرده باشیم.
این به معنای کنار گذاشتن جزئیات به نفع کلیات نیست بلکه به معنی اولویت فهم و حل کلیات بر جزئیات است.
ذهن فلسفی حوزوی هست که قراره امتداد پیدا کنه در امور عینی خودش رو تطبیق بده و غرب هم به تعبیر شما همین کار رو کرده و در اینجا هم بنده سعی کردم از یک ذهن فلسفی به امتداد عینی و خارجی بیاندیشم.
اگر بدون ذهن فلسفی برویم سر وقت پدیده‌های مختلف، اساسا آنها رو درست فهم نمی‌کنیم.
همون امامی که همه قبولش داریم می‌فرمایند: اقل مراتب سعادت این است که انسان لااقل یک دور فلسفه بداند و توضیح می‌دهند که تا مراتب مختلف عالم رو نشناسیم درست نمی‌تونیم در اونها سیر کنیم.
همون امام در آخر عمرشون گورباچف رو دعوت می‌کنند برای شناخت انقلاب اسلامی متون فلسفی ما رو بفهمند و بخونند.
نظام فکری که از کل شروع می‌شود با ذهن فلسفی حوزوی حاصل می‌شود.
در مورد اینستا هم این یک حسن هست که ساحت متن و تصویر و صوت رو درگیر می‌کنه اما این حسن در جهت جزئی نمودن گزاره‌ها و عدم فهم مسائل کلان بکار گرفته شده، یعنی ابزاری قدرتمند شده برای پرداختن هرچه بیشتر به جزئیات و این را اگر در جهت گیری کلی طاغوت در به اشتباه انداختن مردم به وسیله نپرداختن به کلیات و مسائل کلان و محدود کردن به جزئیات ببینیم کار کرد اینستا در دستگاه رسانه طاغوت آشکارتر می‌گردد.




دریافت
عنوان: مدیریت اذهان در آمریکا
حجم: 12.6 مگابایت

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در دوره اسلام ناب بحث‌ها کلا به صورت ایجابی تنظیم یافته بود و درس خاصی برای پاسخ به شبهات وجود نداشت.

 درس‌های بنده "مکتب امام" و "بیانیه گام دوم" بود. در درس مکتب امام تا آنجا که فرصت اقتضاء می‌کرد آنچه از معارف و اندیشه‌های توحیدی اسلام ناب در سایر دروس طرح شده بود، به صورت عینی در سیره و ماجراهای تاریخی تطبیق می‌یافت. این دو درس تنها درس‌هایی بودند که ظرفیت افزوده شدن پاسخ به شبهات سیاسی نیز در آن‌ها بود.

  یکی از شبهاتی که دوستان دانشجو خیلی علاقه به آن داشتند و ظاهرا زیاد با آن درگیر بودند، "شبهه دور" بود.

بعد از اینکه "شبهه دور" و فرق "دور فلسفی" و "دور در امور اعتباری" و حالات مختلف آن و تقویت شبهه و پاسخ به حالات مختلف آن را برایشان گفتم. رسیدیم به یک حالت که دیگر پاسخ نداشت.

  آن هم حالتی بود که مثلا در یک لحظه عرفی مثلا یک شب تا صبح هم رهبری و هم اکثر اعضاء خبرگان که تا قبل از آن فقیه، عادل، صادق محسوب می‌شدند، باهم فاسد شوند.

  از دانشجوها پرسیدم احتمال عقلائی این اتفاق چقدر است؟ شاید یک صدم درصد هم نباشد و رفتار عقلائی چیست؟ آیا باید به چنین احتمالی توجه نمود؟

مثلا شما وقتی خوراکی می‌خرید احتمال اینکه این غذا، فاسد باشد چقدر است؟ آیا به این احتمال توجه می‌کنید؟ وقتی از مغازه‌داری خرید می‌کنید احتمال اینکه او صاحب واقعی کالا و مغازه نباشد چقدر است؟ آیا از او خرید نمی‌کنید؟ و خلاصه عقلاء به احتمالات به این ندرت آیا عمل می‌کنند؟

  وقتی اسباب دنیا در میان است، محدودیت هم درمیان است. در دنیا محدودیت‌های مختلف ما را احاطه کرده است، علم ما، زمان ما، مکان ما، ارتباطات ما و... همه محدود است و هیچ‌گونه ساختاری را شما نمی‌توانید تنظیم کنید که ضریب خطایی کم‌تر از این ساختار داشته باشد.

  وقتی ما در ایام غیبت هستیم و دستمان از معصوم کوتاه است، چون اسباب دنیا قابلیت ساختارسازی محکم‌تر از این ندارد، خداوند همین ساختار ولو با درصد خطای احتمالی اندک را بر ما حجت می‌کند و این چنین اعتبار بخشی را خداوند در قواعد متعدد دیگر نیز صورت داده است. مثلا "حجیت اعتماد به ظاهر کلام"، "حجیت خبر واحد"، "قاعده صحت در فعل مسلم"، "قاعده ید" و...

آنچه مهم است اینکه اولا خطا در این دستگاه‌ احتمال دارد نه قطعی، ثانیا احتمال آن آنقدر کم است که توجه به آن عقلائی نیست و ثالثا اینکه این دستگاه توسط خداوند معتبر دانسته شده است و ما برای تمسک به آن نزد خداوند حجت داریم.

  اینکه مثلا در بحث خداشناسی برخی می‌آیند "یک تیریلیاردم" احتمال درست می‌‌کنند که خدایی نباشد، بعد می‌گویند من همین احتمال را می‌گیرم یعنی عاقل نیستند، چون هیچ عاقلی احتمال قوی‌تر را کنار نمی‌گذارد تا چنین احتمالات ضعیفی را بگیرد.

  اینجاست که می‌بینیم برای دین‌دار بودن، کافی است، عاقل باشیم و عقلائی رفتار کنیم. در قرآن چندین بار به ماجراهایی از این دست اشاره شده، مثلا: در آیه ۸ انعام می‌گوید:

👈«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُون»

با اینکه پیامبر با استدلال و منطق و اعجاز قرآن، نبوت خود را ثابت کرده است، کفار می‌گویند اگر پیامبر واقعا از سوی خداست، چرا ملکی با او همراه نیست که ما آن را ببینیم؟ خداوند می‌گوید: اگر چنین بود و اینچنین حجت را بر آنها تمام می‌کردم و بازهم مخالفتی می‌کردند، دیگر هیچ مهلتی به آنان داده نمی‌شد و عذاب را بر آنها نازل می‌کردم.

👈در آیه ۵۸ همین سوره این مضمون در مورد آوردن دیگر معجزاتی که کفار طلب می‌کردند نیز ذکر می‌شود: «قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمینَ»

👈و باز همین مضمون مجددا در آیات ۷ و ۸ سوره حجر نیز تکرار شده است: «لَوْ ما تَأْتینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ - ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرینَ»

 و این خود از رحمت خداست که چنین رفتار می‌کند و احتمالات غیرعقلائی این چنینی باقی می‌گذارد تا بازی دنیا ادامه یابد و کفار مهلت داشته باشند تا عاقلانه رفتار کنند: «لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُون(۶۵ انعام)»

..........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظهـتاریخی (۱۵)

  در قسمت (۱۳) از حافظه تاریخی به زنده بودن باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با آمریکایی‌ها اشاره نمودم؛

  در قسمت (۱۴) از حافظه تاریخی به پشت پرده‌ها و ناگفته‌هایی از ماجرای اعدام "سید مهدی هاشمی" و ارتباط آن با فعالیت‌های برون‌مرزی وی و افشاگری مذاکرات مک‌فارلین، اشاره نمودم؛

  آیت‌الله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مک‌فارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹ خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد می‌کند که:

👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد. وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای حامی تروریسم نمی‌باشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمی‌کنند و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی کرده‌اند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)

"جان پویند کستر" مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم میباشد.»[۱]

  آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در مصاحبه‌ای که قبل در پست‌های قبل اشاره نمودم، به این اشاره می‌کنند که موضوع اصلی مذاکرات مک‌فارلین مربوط به آینده رهبری انقلاب پس از حضرت امام بوده است.

ایشان پس از اشاره به شکست و ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله‌ راه‌هایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینه‌هایی مثل نهضت آزادی و بنی‌صدر، می‌گویند آمریکایی‌ها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینه‌های نفوذ ناپذیری چون مطهری و بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:

👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکایی‌ها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.» [۲]

  از جمله شواهدی که می‌توان برای ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی ‌آورد، درخواست منوچهر قربانی‌فر، به عنوان واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکایی‌ها از منتظری برای حل مشکلات پیش آمده در مذاکرات مک‌فارلین می‌باشد.

  منوچهر قربانی‌فر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز دست داشت وی که دارای روابط دیرینه‌ای با سرویس‌های جاسوسی موساد و سیا بود. آیت‌الله منتظری در مورد در خواست قربانی‌فر برای حل مشکل می‌گویند:

👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو "[۳] یکی از اعضای سپاه بود،  {...} قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]

نکته جالب توجه اینجاست که "قربانی‌فر" آنچنان نفوذی در سطوح عالی کشور دارد که از حساس‌ترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیت‌الله منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع شده و در نامه‌ای این مطلب را به اطلاع ایشان می‌رساند.[۶]

آیت‌الله منتظری در مورد ارتباط "قربانی‌فر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند مهدی هاشمی می‌گوید:

👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب مربوط بود، مرحوم امید می‌گفت من قبل از انقلاب می‌خواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای ماجرای مک‌فارلین) اعدام شد.» [۷]

................

📝 ارجاعات:

[۱] خاطرات مرحوم منتظری ج ۲ ص: ۱۱۲۳

[۲] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش آفرینی می‌کرده است.

[۴] امید نجف آبادی از نیروهای اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد.

[۵] خاطرات آیت‌الله منتظری ج ۱ صص: ۵۸۶ ۵۸۷.

[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.

[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.


🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵‌ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان می‌رسانم:


🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»!
...................................

🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟!
....................................

🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست.
هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره.
قربانی فر سر اختلاف قیمت موشک‌ها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چاره‌ای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمی‌بینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو می‌ده.
پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکایی‌ها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد!
حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد.
...................................

🔸 پاسخ بنده:
اینکه برای ارتباط مهدی هاشمی با آمریکا دلیل قطعی وجود نداره درسته و فقط ما از ارتباط باند هاشمی رفسنجانی با آمریکایی‌ها اطمیان داریم.
اما برای ارتباط باند مهدی هاشمی با امریکایی‌ها یک سری شواهدی هست که من صرفا در سه پستی که در کانالم کار کرده بودم شواهدش رو ذکر کرده بودم.
اول اینکه آقای سید محمد خامنه‌ای به عنوان کسی که مدعی اطلاع هستند این مطلب رو عنوان می‌کنند که آمریکایی‌ها از دو کانال برای نفوذ در قدرت آینده رهبری انقلاب کار می‌کردند و ما در کار تاریخ نمی‌توانیم از چنین گزاره‌هایی به راحتی رد شیم و باید به شواهد له و علیه اون توجه کنیم.
دوم اینکه مهدی هاشمی اگرچه یک افراطی منحرف بود اما تجربه نشان داده بود که برای رسیدن به مطامع خودش از هر کاری مثل همکاری با ساواک در قبل از انقلاب دریغ نمی‌کند و به نظر برخی او نفوذی ساواک بود و می‌دانیم که ساواک بعد از انقلاب همچنان حیات خودش رو ادامه داد و نیروهای آن از آمریکا سازماندهی می‌شوند.
نکته دیگر اینکه در تیم او کسی مثل امید نجف‌آبادی هست که به گفته منتظری از قبل از انقلاب به نیروی ساواکی مطرحی چون قربانی فر همکاری دارد.


در اولین پستی که کار کردم  هم به این نکته پرداختم که باند مهدی هاشمی همچنان زنده است و با آمریکا همکاری دارند و در مذاکرات هسته‌ای نقش ایفا می‌کنند. 
در همان پست هم به دیدار نیروهای آمریکایی در اول انقلاب با منتظری و میدان داری یک روحانی جوان اشاره کردم که این احتمال وجود دارد این فرد همان مهدی هاشمی بوده باشد چون منتظری از او حرف شنوی زیادی دارد.
اما اینکه چرا ماجرا رو بردند روی هوا خود اقای سید محمد خامنه‌ای توضیح می‌دهند که: «  نتیجه تعارض و جنگ پنهانی بیت آقای منتظری و باند اکبر هاشمی رفسنجانی و لو رفتن سفر مک فارلین به طرفیت هاشمی که از طرف سیدمهدی هاشمی انجام شده بود، انتقام از او به صورت به میان کشیدن پرونده سیدمهدی و محاکمه و اعدام او بود که نوعی زخم چشم و قدرت نمایی هم محسوب می شود، بعلاوه خود بیت آقای منتظری را از دور سیاست خارج می کرد.
 روابط سری و نزاع اخیر این دو باند سابقه زیادی داشت. در اوایل که قرار جانشینی آقای منتظری در میان بود باند هاشمی و افرادی در جماران طمع داشتند که به این وسیله به اهدافشان برسند و با نام منتظری و رهبری او نفوذ و جایگاه خود را حفظ کنند ولی پس از مدتی متوجه شدند که سیدمهدی هاشمی و باند بیت منتظری حصاری دور او کشیده اند و کسی را در آن مجموعه راه نخواهند داد، وضع برگشت و حمله به سیدمهدی هاشمی شروع شد و موضوع قتل و شهادت مرحوم شمس آبادی و نگهداری اسلحه قاچاق و مانند اینها را مطرح کردند و با وسایطی مؤثر منتظری را بوسیله امام از قائم مقامی عزل و بیت او را زیر نظر قرار دادند، تا قدرت پس از امام دست آنها نیفتد و آنرا در دست بگیرند.»


...............................

🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا می‌کرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت.
کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکایی‌ها و واسطه‌ها و ارتباط این‌ها با اسرائیل میشه.
............................
🔸 پاسخ بنده:
در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمی‌شود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مک‌فارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود:
در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است.
منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر می‌کند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است.
از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدت‌ها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل می‌دانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایت‌های منتظری به نتیجه نمی‌رسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کم‌تر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر می‌شود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضت‌ها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست!
اما در مورد پیچیدگی‌های طرف آمریکایی که به بحث‌ما نیز مرتبط می‌شود آقای سید محمد خامنه‌ای شواهدی می‌آورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان می‌گویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.»
باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعی‌ها به راحتی نمی‌توان گذشت.

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آقای تاج‌زاده در ابتدای مناظره خود در صحبتی قریب به ۵ دقیقه خلاصه‌ای بسیار کامل از اندیشه و خواست‌های جریان اصلاحات را بیان می‌کنند.👇

 

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 1 ثانیه 


ایشان در صحبتی همسو با ترامپ که مثلا می‌گوید ساقط کردن پهباد آمریکایی تصمیمی فردی و جزئی بوده و نه تصیم حاکمیت ایران می‌گوید: «من شهادت می‌دهم که در ایران رهبری نمی‌خواهد جنگ شود. مجموعه تحلیل‌های ما از شخص ترامپ هم این است که او هم نمی‌خواهد جنگ شود. اما واقعیت این است که جنگ دست هیچ کدام از این دو نفر نیست، ممکن است اتفاقاتی بیافتد که کسانی هستند که هم در آمریکا هم در اسرائیل هم در عربستان و هم در ایران که می‌خواهند جنگ صورت گیرد. خیلی باید هوشمندانه حرکت کنیم.»

  متاسفانه جریان اصلاح‌طلب با درست کردن برچسپ تندرو و افراطی همیشه درصدد توجیه تفریط‌های خود هستند، باید از این جماعت پرسید وقتی شما هر حرکت متقابل و مقتدرانه‌ای در مقابل دشمنان را افراطی گری می‌دانید و هر تزلزل و کرنشی را اعتدال و عقلانیت می‌شناسیت پس مصداق تفریط و وادادگی در عرصه سیاسی چیست؟

مثلا ایشان در ادامه همین جملات می‌گویند:

👈« آقای هاشمی رفسنجانی دوماه بعد از پایان جنگ مصاحبه‌ای داشت که از او می‌پرسند که با این تجربه‌ای که داری نظرت در مورد جنگ چیست؟ می‌گوید شاید ما می‌توانستیم جلو جنگ را بگیریم. خیلی این تجربه مهمی است ما باید همه کارهایمان در وحله اول این باشد که جلو جنگ را بگیریم.»

  وقتی صدام بی‌منطق به کشور ما حمله کرد و ما مشغول دفاع متقابل بودیم، جریان هاشمی به دنبال پایان دادن جنگ به هر قیمتی بود.

اما کسانی چون حضرت امام(ره) معتقد بودند که ما در عین اینکه دنبال جنگ نبوده و نیستیم ولی در مقابل ظلم و تعدی به خودمان هم منفعل نبوده و بایست مقاومت ‌کنیم:

👈« این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از اول جنگ نکردیم، جنگ نمى‌خواستیم، از حالا هم نمى‌خواهیم، بعدها هم نمى‌خواهیم، اما صلحى که از جنگ بدتر است هم نمى‌خواهیم. ما مى‌خواهیم که دنیا این آدم فاسدى که این همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند.{...} تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسى که تعدى به ما کرده است، تو دهنى به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نیست. {...}  مى‌بینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبى است گفتنى، تاریخى، تا کسى نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمى‌آید که زن بچه‌اش تو بغلش است، مرد بچه‌اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشسته‌اند سر جاى خودشان و هیچ ابداً حرکتى نمى‌کنند. و ملت، یک همچو ملت است.

ملت این طورى دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طورى که پیغمبر اکرم(ص) هم بوده، پیغمبر اکرم(ص) هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، {...} بنابراین، ما باید استقامت کنیم و آن چیزى که نگرانى پیغمبر(ص) هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کارى بکنیم که این نگرانى نگذاریم در حق ما ثابت بشود.»[1]

  در اندیشه مقاومت آنچه مهم است عمل به تکلیف الهی است و همانطور که تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است اگر امتی برای خدا قیام نمود پیروز است.

اندیشه مقاومت برخلاف تصور جریان روشنفکر شعارگرا و انتزاعی نیست بلکه کاملا عینی و تجربه‌شده است، فقط تفاوت آن با جریان به اصطلاح روشنفکر این است که خدا و ایمان به او را نیز جزو واقعیت و عینیت و بلکه بالاترین مصدر قدرت می‌داند.

  آقای تاج‌زاده در قسمت دوم از سخنانشان در مقابل این شبهه که شما به علت ترسو بودن، گزینه مقاومت را رد می‌کنید، می‌گویند:

👈 «از این شایعات و تهمت‌ها هم که اینها ترسو هستند خیلی نمی‌ترسیم، ما اگر ترسو بودیم به رهبر انتقاد نمی‌کردیم. هیچ چیزی در این کشور مجازات و جریمه‌اش بیشتر از این نیست که به شخص رهبر انتقاد کنید. آنجایی که صلاح بدونیم انتقاد می‌کنیم و آنجایی هم که به مصلحت کشور بدانیم دفاع می‌کنیم.»

  خب لابد اگر هیچ چیزی در این کشور مجازاتش و جریمه‌اش بیشتر از انتقاد از رهبری نیست و ایشان و اصلاح‌طلب‌ها هم از رهبری انتقاد می‌کنند، پس ایشان الان در فضا یا سلولی مخوف و زیر زمینی دارند سخنرانی می‌کنند!  نشریات و سایت‌هایشان هم درون اوقیانوس‌ها چاپ و منتشر می‌شود! دولت و مجلس هم که لابد در دست موجوداتی فضایی است که اصلا با شعار تکرار می‌کنم رأی نیاورده‌اند!

  آقای تاج‌زاده در ادامه سخنانشان می‌گویند:

👈«اما برای ایران می‌ترسیم برای آینده‌یمان می‌ترسیم. نمی‌خواهیم ایران به سرنوشت خیلی از کشورهای منطقه دچار شود که تازه بعد از صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره و خراب شدن زیرساخت‌هایش تازه اگر ثبات بخواهند باید بیایند بنشینند باهم صحبت کنند. افغانستان، سوریه، لیبی، همه این است. اگر این کاری که اسد در سوریه می‌کند اگر ۶ سال پیش از این همین کارها را آن‌وقت قبول می‌کرد که ما قانون اساسی را عوض کنیم. انتخابات آزاد بگذاریم همه بیاییم در صحنه والله و بالله در صوریه جنگ داخلی رخ نمی‌داد.»

  متأسفانه جریان اصلاح‌طلب، وقتی سخن از مقاومت می‌شود ایران را با "لیبی و قذافی" مقایسه می‌کنند. چون سرنوشت گذشته و آینده خود را به علت مشابهت‌هایشان یکی می‌دانند. اصلاح طلب‌ها همان جریان چپ تندرو ابتدای انقلاب بودند که همان زمان هم، چون قذافی اشتباه می‌کردند و همچون قذافی در دام افراط افتاده بودند و بعدها نیز همچون قذافی به تفریط و دام باج‌ خواهی آمریکا افتادند.

📌مستند لبخند سرهنگ 👇

 

مدت زمان: 9 دقیقه 31 ثانیه 


مقایسه دیگری که اصلاح‌طلب‌ها دائماً انجام می‌دهند تشبیه شرایط ایران به سوریه است که علت جنگ داخلی در سوریه، نبود آزادی در انتخابات و دیکتاتوری بوده است که ما نیز اگر چنین نکنیم دچار همان سرنوشت می‌شویم!

 🔹اصلاح‌طلبان و امثال تاج‌زاده:

🔸از یک سو با فرافکنی جمهوری اسلامی با برگزاری میانگین یک انتخابات کاملا آزاد در هر سال با بالاترین درصد مشارکت مردمی و جابجایی قدرت بین جریان‌های کاملا متفاوت را به حکومت غیردموکراتیک بشار تشبیه می‌کنند؛

🔸و از سویی چشم بر نقش اصلی جریان صهیونیستی آمریکایی در بحران سوریه، برای اجرای طرح خاورمیانه جدید و زدن عقبه حامی حزب الله می‌بندند.

 🔹اگرچه سوریه برخلاف ایران نظامی غیر دموکراتیک و حتی خودکامه داشت اما دیگر کشورهای مختلف عربی و متحد آمریکا نیز همه حکومت‌هایی به همین منوال داشته و دارند اما هیچ کدام دچار جنگ داخلی و بحران کنونی سوریه نشدند.

🔹مسأله اصلی که موجب بحران سوریه و جنگ داخلی گردید، تمایل سوری‌ها به جبهه مقاومت و حمایتشان از حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه و تلاش جریان صهیونیستی برای زدن عقبه حامی حزب الله و تضعیف محور مقاومت بود.

🔹عامل اصلی به راه‌انداختن جنگ داخلی #سوریه و خلق داعش و گروهای معارض، شکست مذاکرات سوریه با غرب برای باز‌پس‌گیری سرزمین‌های اشغالی جولان و تقویت رابطه سوریه و جریان مقاومت بود؛

📌قسمت اول و دوم از مستند کوتاه "جولان در جولان"؛👇

 

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 8 ثانیه 


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 53 ثانیه

آقای تاج‌زاده در قسمت سوم از صحبت خودشان می‌گویند:

👈«ما باید قاطع بایستیم همه کار خودمان را هم بکنیم در چهارچوب برجام هم باید کارمان را بکنیم و باید برویم به سمت اینکه متناظر با آمریکایی‌ها ما هم رفتار بکنیم. رفتار متناسب، آمریکا شرط می‌گذارد ما هم شرط بگذاریم. تلفن می‌دهد تلفن دهیم. بگه من آماده مذاکره هستم، بدترین نوع دیپلماسی این است که ترامپ از آن طرف برای ما ناو می‌فرستد، پرچم مذاکره را هم او می‌گیرد دستش، ما بگوییم که ما مذاکره نمی‌کنیم. ما که با این دولت و آن دولت کاری نداریم که! برای ما منافع ملت ایران و مصلحت کشور مطرح است. اعلام می‌کنیم اگر این شرایط ما پذیرفته شود با هرکسی در آمریکا باشد مذاکره می‌کنیم. این شرایط پذیرفته نشود مذاکره نمی‌کنیم.»

  آنچه متعارف تمام نزاع‌ها و جنگ‌ها در عرف تمام کشورها در طول تاریخ به صورت مشترک بوده است، اینکه مذاکرات دو طرف متخاصم در شرایط آتش بس رخ می‌داده است. اما این دوستان که ولع مذاکره با آمریکا چشم و گوششان را بسته است، در شرایطی که آمریکا مشغول تهدیدها و تحریم‌های مختلف است و هر روز یک ادعای و سناریو جدید و یک نوع تحریم جدید با واسطه و بی‌واسطه برای ما درست می‌کند، فریب تلفن دادن ترامپ را می‌خورند.

آنقدر بچه‌گانه اما محکم صحبت می‌کنند که انسان شک می‌کند حتی یک دقیقه به حرف خودشان فکر کرده باشند. کدام شرایط شما را آمریکا پذیرفت؟ و در کدام مذاکرات به تعهدات خود پای‌بند ماند؟ مذاکرات الجزایر؟ آزادی گروگان‌های لبنانی و مک‌فارلین؟ افغانستان؟ هسته‌ای و برجام؟ در کدام یک تا کنون آمریکا به تعهدات خود عمل نموده است؟

به تعبیر قرآن: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» با رئوس طاغوت بجنگید چرا که آنها عهد شکن هستند، شاید حاصل مبارزه شما این شود که عهدشکنی خود را کنار بگذارند.

  آقای تاج زاده در ادامه راهکار داخلی را نیز برگزاری انتخابات آزاد  بدون نظارت استصوابی مطرح می‌کنند.

 🔹 اما نظارت یا استطلاعی است یعنی صرفا اعلام نظر بدون حق تصرف در رد یا تایید صلاحیت و یا نظارت استصوابی که حق تایید و رد نمایندگان نیز وجود دارد و این طبیعی است که صرف اطلاع دادن بدون حق رد و تایید نمایندگان هیچ فایده‌ای ندارد.

🔹 پس ادعای شما لابد سیاسی عمل کردن شورای نگهبان در رد و یا اعلام عدم احراز صلاحیت نمایندگان مد نظر شما است و اگر چنین است پس دولت‌های مورد حمایت شما چطور به قدرت رسیده‌اند؟ نمایندگان مورد حمایت شما چطور چندین دوره اکثریت مجلس را در دست داشته‌اند؟ اصلا خود شما چطور چندین سال در جمهوری اسلامی مسئول بوده‌اید؟!

🔹 و اصلا اگر هم نمایندگان و افراد خیلی خاصی دارید که نمی‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و کارآمدی گفتمان شما را ثابت کنند، چرا لطف نمی‌کنید این افراد را در انتخابات شورای شهر که نظارت شورای نگهبان را ندارد شرکت دهید و شاهدیم که نتیجه خاص‌ترین گزینه‌های شما، می‌شود شورای شهر تهران با گزینه‌‌های سیاسی مثل آقای نجفی برای شهردای؟!

...........................

📝مطالب مرتبط:

🔹نسخه غرب‌گرایان و نسخه جریان حزب‌الله برای پایان یافتن دشمنی‌ها



[1] صحیفه امام؛ ج۱۹ ؛ صص: ۱۹۸-۱۹۹ گزیده‌ای از پیام رادیویی حضرت امام(ره)، ۱ فروردین ۱۳۶۴.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۵)

قواعد بازی با رأس استکبار ثابت است:

🔸اول اینکه: او همشه نان هیبت پوشالی خود را می‌خورد و جز با شکستن این هیبت پوشالی راهی برای تمام کردن باج خواهی او نسیت.

🔸و دوم اینکه: او وارد جنگی نمی‌شود جز اینکه خود را پیروز قطعی این جنگ، به نحویی که هزینه‌های جنگ جایگاه اولی او را به خطر نیانداز، بداند.

در سال ۱۳۶۶ نیروهای سپاه با تلاش‌های فروان توانسته بودند از طریق "مجاهدان افغانی" یک موشک "استینگر" دوش پرتاب، تهیه کنند. تنها موشک‌های دوش پرتابی که ایران در آن زمان داشت آرپیجی‌ بود که برای زدن هلیکوپتر مناسب نبود و ایران پدافند هوایی غیر از هواپیما نداشت.

در شب ۱۶ مهر وقتی نیروهای دریایی سپاه مشغول گشت‌زنی در اطراف "جزیره فارسی" بودند، بالگردهای آمریکایی به شناورهای سپاه حمله می‌کنند و چهار شناور ایرانی را نابود، هشت نفر را شهید و شش نفر را اسیر می‌کند. آن روز، تنها سلاح نیروهای سپاه برای مقابله با بالگردهای آمریکایی، یک عدد موشک "استینگر" بود که توانستند با آن یک بالگرد آمریکایی را ساقط کنند.

آمریکایی‌ها که از وجود موشک‌های "استینگر" در دست نیروهای ایرانی حیرت زده شده بودند با اعلام خبر یا به تعبیری بلوف سپاه، مبنی بر اینکه آنقدر موشک "استینگر" دارند که هر وقت خواستند، می‌توانند بالگردهای آمریکایی‌ را ساقط کنند به سرعت واکنش نشان دادند:

🔹مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینه‌های اسکورت نفت‌کش‌ها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینه‌های قابل محاسبه‌ مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا ۳۰ ماه سپتامبر به ۶۹ میلیون دلار رسیده است.

🔹فشار کنگره به دولت ریگان نیز برای خروج از صحنه نبرد خلیج فارس زیاد شد و به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.

🔹در برابر این فشارها "واینبرگر"، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایق‌ها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند.

اما امروز:

🔸نه آمریکا آن آمریکای ابرقدرت و یکه‌تاز دیروز است بلکه به مراتب قدرت او افول نموده است.

🔸و نه ایران، آن ایران دست‌بسته و بی‌دفاع دیروز بلکه به مراتب قدرت او افزایش یافته است.

اگر ایرانی‌ها دیروز برای دفاع از شناورهای خود در مقابل بالگردهای مهاجم تنها یک موشک وارداتی داشتند امروز برای رصد و ساقط نمودن هواپیمای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا که اندکی وارد مرزهای هوایی‌شان شده است، هزاران موشک فوق پیش‌رفته بلکه صد‌ها سامانه موشکی فوق پیشرفته دارند.

 

سپاه درس بزرگی از جنگ نامتقارن و ابعاد احتمالی هزینه‌های جنگ با ایران را به آمریکا داد.

🔹قیمت هر فروند از پهپاد گلوبال هاوک RQ-4 معادل ۲۲۲ میلیون دلار است،

🔺یعنی معادل تقریبا ۱۲ "جنگنده F16" هجده میلیون دلاری؛

🔺یعنی تقریبا سه برابر بودجه سپاه قدس؛

 

🔹نکته‌ای که به همان اندازه ساقط کردن پهباد آمریکایی اهمیت دارد، اشراف اطلاعاتی و رصد حرکت این پهباد فوق پیشرفته از مبداء حرکت و کمین کردن برای آن است.

🔹چراکه آمریکایی‌ها مدعی بودند این پهباد فوق پیشرفته به هیچ وجه قابل رصد و هدف‌گیری نیست.

وب‌گاه اسپوتنیک روسیه نوشت:

🔻 پهپاد گلوبال هوک پیشرفته‌ترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که آمریکایی‌ها مدعی بودند قابلیت عبور از همه نوع سیستم‌های راداری را دارد و با توجه به امکان پرواز در ارتفاع بالای شصت و پنج هزار پا و سرعتی بالا ونوع آلیاژ ساخت آن به هیچ وجه نه قابل ردیابی است و نه توسط هیچ سیستم پدافندی‌ای قابل سرنگونی می‌باشد.

لزوم داشتن قدرت بازدارندگی...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 7 ثانیه

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۴)

پرونده "سید مهدی هاشمی" نامه سر به مهری است که اسرار بسیار زیادی از تاریخ انقلاب را با خود همراه دارد. آنچه در منابع مختلف تاریخ انقلاب از ماجرای دستگیری و اعدام "مهدی هاشمی" ذکر شده است، همه به فعالیت‌هایی از قبیل سازماندهی و رهبری گروه‌های ترور، آدم‌ربایی در قبل و بعد از انقلاب، انبار کردن سلاح و ایجاد شبکه‌های نفوذ در ارگان‌های مختلف و مسائلی از این دست برمی‌گردد.


اما روایت‌هایی مربوط به پشت‌صحنه این ماجرا وجود دارد که باب‌های متعددی بر اتفاقات مختلف تاریخ انقلاب را باز می‌کند.

جرائم ذکر شده در پرونده سید مهدی هاشمی سال‌ها بود در مورد او مطرح بود و حتی قبل از انقلاب حضرت امام سید مهدی هاشمی را با عنوان قاتل یاد کرده بودند.[۱] اما همیشه "سید مهدی" توانسته بود، تحت حمایت آقای منتظری به کارهایش ادامه دهد.

"سید مهدی هاشمی" پس از شهادت "محمد منتظری" در ۷ تیر ۱۳۶۰، مسئولیت "واحد نهضت‌های سپاه" را با بسط یدی که از نبود محمد منتظری بدست آورده بود، به عهده می‌گیرد.


در سال ۶۴ با وجود سن بالای حضرت امام(ره) و سکته قلبی ایشان، بحث تعیین جانشین رهبری جدی شده بود و با ایفای نقش جدی #هاشمی رفسنجانی و علی رغم مخالفت حضرت امام(ره)[۲] در ۲۴ تیر ۱۳۶۴ ، "آیت‌الله منتظری" به عنوان "قائم مقام رهبری" در مجلس خبرگان مطرح می‌شود.


از اوایل همین سال(۶۴) زمزمه‌های همکاری ایران و مذاکره با آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح می‌شود، چانه‌زنی‌ها و مذاکرات دورادور و مع الواسطه مقامات ایرانی و آمریکایی ادامه می‌یابد تا اینکه در اوایل سال ۶۵ یک هیات آمریکایی به صورت مخفیانه و با گذرنامه ایرلندی به ریاست شخص دوم آمریکا "رابرت مک‌فارلین" و تحت عنوان مذاکره برای فروش سلاح، به ایران می‌آیند.


"آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای" در مورد علت سفر این هیات آمریکایی و نقش "هاشمی رفسنجانی" رئیس مجلس وقت، در این مذاکرات می‌گوید:

🔹«باند هاشمی(رفسنجانی) از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً "گنگرلو" مشاور سیاسی "میرحسین" یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند.

🔹اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولاً ساواکی فراری محکوم به اعدامی "قربانی‌فر" که نقش دلال اسلحه را بازی می‌کرد و طرف سازمانی او همان مشاور "موسوی" بود، دوم "برادرزاده هاشمی" که به بهانه تهیه اسلحه با قربانی‌فر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکایی‌ها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود.

🔹نهایتاً پس از مطالعات و بررسی‌هایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوع توافق برای "مدیریت آینده کشور" کرده بودند، اصل توافق نهایی را که مهمترین قسمت روابط مذکور بود به همان ملاقات معروف "مک فارلین" معاون رئیس جمهور آمریکا با شخص "اکبر هاشمی" موکول کرده و برنامه سفر کاملاً محرمانه را تدوین و هتل اقامتگاه و امور امنیتی هم پیش بینی شده بود.

🔹تمام این اقدامات از لحاظ ظاهری و به اصطلاح فیزیکی در پوشش معامله اسلحه و آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان بود ولی عمق قضیه سری بود و فقط چند نفر اطلاع داشتند. تحلیل آمریکایی تثبیت آینده نفوذشان در ایران و به تحلیل بردن تدریجی نظام اسلامی و انقلابی بود و با این سفر می‌خواستند به موضع مطمئنی برسند.»[۳]


پرونده "سید مهدی هاشمی" از سه جهت با اقدامات "هاشمی رفسنجانی" گره خورده بود. از سویی سید مهدی نفوذ و تسلط بسیار زیادی بر "آیت‌الله منتظری" به عنوان رهبر آینده ایران داشت و از سویی اقدامات فرامرزی "سید مهدی" چندان خوشایند هاشمی رفسنجانی نبود. اما آخرین و جدی‌ترین چالش مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی در افشاگری مذاکرات مک‌فارلین توسط سید مهدی بود.

 

افشاگری "سید مهدی" در ۱۱ آبان ۶۵ صورت گرفت و موجبات دستگیری سید مهدی را فراهم آورد و بلافاصله با اتهامات مذکور دستگیر و بخش‌هایی از اعترافات او در ۱۸ آذر ۶۵ در تلوزیون پخش شد و در ۱۹ تیر ۶۶ نیز با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد.

📌ادامه دارد...

...................................

📝 ارجاعات:👇

[۱] ر.ب: اسناد اداره کل اطلاعات استان اصفهان، بن بست؛ ج ۱، ص: ۱۸.

[۲] نامه حضرت امام به منتظری ۶/۱/۱۳۶۸.

[۳] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

.......................................

📝مطلب مرتبط:👇

🔸باند سید مهدی هاشمی همچنان زنده است...

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔺خصوصی سازی شرکت هپکو اراک👇

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 53 ثانیه

 

🔺ابهاماتی تکان دهنده از پشت صحنه واگذاری پالایشگاه بزرگ کرمانشاه به بخش خصوصی از زبان نماینده مجلس؛

🔺پالایشگاهی که سال ۹۰ به مبلغ ۱۸۰۰ میلیارد تومان واگذار شده بود، در این دولت مجددا پس گرفتند و پس از سه سال تنها ۱۸۰ میلیارد تومان فروختند، آن هم قسطی!

🔺فقط قیمت زمینهای این پالایشگاه که در وسط شهر کرمانشاه است، بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان است!👇

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 38 ثانیه 

 

🔺حکایت دردناک از زمین زدن یک کارآفرین نمونه؛👇

🔺در حالی که دولت چوب حراج به سرمایه‌های پر بازده ملی زده است و شرکت‌ها و کارخانه‌های اساسی کشور را به قیمتی بسیار نازل به اسم خصوصی سازی به افراد خاص می‌دهد، گاهی هم شرکت‌های خصوصی را با قیمتی بسیار نازل به مصادره دولت در می‌آورد!

دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 7 ثانیه

 

📌 پوری حسینی؛ رئیس سازمان خصوصی سازی:👇

سال گذشته عملا نیمی از سال فرصت واگذاری پیدا کردیم و در این فرصت چیزی حدود ۵۵ بنگاه را واگذار کردیم. امسال حتی اگر بتوانیم دو یا سه برابر این را نیز واگذار کنیم، باز بنگاه‌های بسیاری برای سال ۹۹ باقی خواهد ماند.

🔺سال‌های گذشته با خصوصی‌سازی هپکو اراک، ماشین‌سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، آلومینیم هرمزگان، پالایشگاه کرمانشاه و بسیاری موارد دیگر ده‌ها هزار میلیارد تومان اموال مردم به اسم خصوصی‌سازی، به عده‌ای خاص و بی‌تجربه در آن زمینه‌ها داده شد تا با زمین خوردن این شرکت‌ها، به توسعه بی‌کاری در کشور کمک شود!

🔹حال خبر می‌رسد ۶۰۰ بنگاه دولتی برای سال ۹۸ منتظر واگذاری هستند و جالب آنکه رئیس سازمان خصوصی‌سازی اظهار می‌کند هرچقدر هم که تلاش کنیم باز بنگاه‌های بسیاری برای واگذاری در سال ۹۹ باقی خواهد ماند!

🔺 فراموش نکنیم باندهای قدرت اقتصادی شکل‌گرفته در اقتصاد دولتی میرحسین و سپس اقتصاد آزاد دوران هاشمی در دوره‌های بعد چرخ‌های سیاست و رسانه را نیز بدست گرفتند و هر تلاش و صدای ناهمسو با خود را در نطفه خفه کردند، این مسیر استمرار همان ریل‌گذاری هاشمی‌ است.

پوری حسینی

 

🔺پوری حسینی: رییس ستاد انتخاباتی حسن روحانی در آذربایجان شرقی و رییس سازمان خصوصی سازی در دولت روحانی؛

مسئول فروش اموال دولتی به اسم خصوصی‌سازی و خریدار مجتمع گوشت اردبیل به اسم خصوصی‌سازی!👇

🔺خرید مجتمع گوشت اردبیل توسط پوری حسینی بدون پرداخت پول!

🔺وقتی چنین کسی مسئول خصوصی سازی کشور شود نتیجه‌اش افزایش رانت و ویژه فروشی اموال بیت‌المال خواهد شد.

دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 59 ثانیه

 

🔺تاریخچه‌ی خصوصی سازی در ایران و تجربه‌ مهم آلمان و روسیه👇

🔺آیا سازمان خصوصی‌سازی تجربه تلخ روسیه را تکرار و کشور را دچار بحرانی عظیم خواهد کرد؟

🔹موضوع مهمی که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره و از نبود نظارت بر این کار که منجر به تعطیلی کارخانه‌ها می‌شود انتقاد کردند.

دریافت
مدت زمان: 10 دقیقه 58 ثانیه

 

🔺 معاون سازمان خصوصی سازی بعد از چندین بار طفره رفتن، شفافیت قرارداد واگذاری ها را خلاف قانون میداند!👇

🔺 مزایده‌ها آزاد نیست و اهلیت خریداران مورد بررسی قرار نمی‌گیرد.

نتیجه اینکه: کارخانه هپکو اراک ، نی شکر هفت تپه، گروه ملی فولاد اهواز، ماشین سازی تبریز، کشت و صنعت مغان و مجتمع صنعتی گوشت اردبیل و ... در آستانه ی تعطیلی قرار می‌گیرند!

دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 18 ثانیه

 

🔺حکایت خریدار ماشین‌سازی تبریز؛👇

🔺با تحصیلات ابتدایی تبدیل به بزرگترین دریافت کننده ارز جهانگیری!!!

🔺گزارش ۲۰:۳۰ ازماجرای دو اخلالگر بزرگ ارزی که توسط اطلاعات سپاه دستگیر و به ۲۰ سال زندان محکوم شدند،

🔺وقتی فردی با تحصیلات ابتدایی تبدیل به بزرگترین دریافت کننده ارز جهانگیری می‌شود و با رابطه و سندسازی هیچ وارداتی انجام نمی‌دهد؛

🔺عجیب‌تر اینکه با پول فروش این ارزها در بازار آزاد و بدون شرکت در مزایده کارخانه چندهزار میلیارد تومانی ماشین‌سازی تبریز را به قیمت کمتر از ۶۹۰ میلیارد تومان خریداری می‌کند و اجزا و املاک آن را می‌فروشد!

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 20 ثانیه

 

🔺محسن بهشتی پدرداماد آقای روحانی به عنوان وارد کننده موز، دومین دریافت کننده ارز دولتی به یورو، در لیست اخیر بانک مرکزی!👇

محسن بهشتی بزرگ‌ترین دریافت کننده ارز دولتی

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

چندی پیش "حیدر مصلحی" وزیر اسبق اطلاعات از تاثیرگذاری بقایای "باند مهدی هاشمی" بر مذاکرات هسته‌ای و همکاری آنها با آمریکایی‌ها سخن گفت که حکایت از زنده بودن و فعالیت بقایای این باند داشت.👇

دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 

 

از جمله موارد دیگری که رهبری نیز به زنده بودن و فعالیت باند "مهدی هاشمی" اشاره کرده بودند، مربوط به قضایای اردیبهشت ۱۳۷۷ در نجف‌آباد و آشوب‌های این شهر بود.

رهبری به همین مناسبت در پیام‌ خود به مردم اصفهان، از باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با منافقین، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نام بردند:

👈 «اکنون چندى است دستگاه استکبار آمریکا و عوامل صهیونیست آنان با این گمان باطل که ملّت ایران از اسلام و هدف‌هاى امام کبیر خود روى برگردانده، به توطئه‌هائى دست زده و عوامل خود را در همه جا فعال کرده است. در استان اصفهان بقایاى منافقین و باند تبهکار "مهدى هاشمى" معدوم به فعالیتهاى اسرائیل‌پسند روى آورده‌اند و با اغفال برخى ساده‌دلان، موجب آزار و مزاحمت براى مردم عزیز و شریف نجف‌آباد که اخلاص و فداکارى آنان زبانزد همه است شده‌اند و براى دوستان آمریکائى و صهیونیست خود خوراک تبلیغاتى فراهم مى‌کنند. شما مردم قهرمان اصفهان بخصوص فرزندان عزیز بسیجى‌ام و سایر جوانان متعهد و آگاه اجازه ندهید بقایاى آن باند روسیاه که دل امام عزیز را خون کردند، بار دیگر مجال فتنه‌گرى پیدا کنند. و مى‌دانم که اجازه نخواهید داد.»[۱]

اما خطر نفوذ باند "مهدی هاشمی" و مرتبطین آمریکایی‌ها همان تذکری بود که حضرت امام سال‌ها قبل، در آخرین اتمام حجت خود با منتظری قبل از نامه عزل او، یعنی در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به آن اشاره کرده بودند:

👈 «امروز غرب و شرق به خوبى مى‌دانند که تنها نیرویى که مى‌تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بى‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بی‌گناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مى‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجّه مى‌زنند. من بارها اعلام کرده‌ام که با هیچ کس در هر مرتبه‌اى که باشد عقد اخوت نبسته‌ام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب اللَّه اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهورى اسلامى است. ما باید مدافع افرادى باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانى باشیم که پرونده‌هاى همکارى آنان با امریکا از لانه جاسوسى بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانى که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع مى‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهى ندارند.» [۲]

در اسناد لانه جاسوسی در یکی از گزارشات مأموران سفارت آمریکا ذکر شده است:

👈 «کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه در ۲۵ اکتبر به مدت ۴۵ دقیقه با آیت‌الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند. {...} منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می‌کرد. او گفت کارتر رئیس جممهور آمریکا را بسیار تحسین می‌کند...» در ادامه آمده است: « با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می‌کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می‌شود یا برایش نوشته شده یا توسط دیگران در دهانش گذاشته‌اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در مواردی توصیه‌هایی به وی می‌کرد تا بر آنها تأکید نماید.» [۳]

............................

📝 ارجاعات:👇

[۱] قسمتی از پیام امام خامنه‌ای به مردم اصفهان، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷

[۲] قسمتی از پیام امام خمینی(ره) به مهاجرین جنگ تحمیلی، صحیفه امام؛ ج ۲۱؛ ص: ۳۲۶.

[۳] پسندیده، محمد اسماعیل، تحلیل موضوعی اسناد لانه جاسوسی، بولتن بررسی اجمالی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا، ۱۳۸۴، ص: ۱۹-۲۰.

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

این روزها که به انتخابات مجلس نزدیک می‌شویم خوب است خاطره‌ای از بازی خوردن جریان حزب‌اللهی شیراز در انتخابات مجلس را مرور کنم.

 

 

بازی‌ای که هزینه آن را کل جریان حزب‌الله داد.

 

 

 

 

 

در انتخابات دو دور قبل مجلس یکی از نماینده‌های جماعت حزب‌الهی و یا بهتر بگویم نماینده "حزب پایداری" در شیراز، فردی مؤمن و با تقوا بودند که البته ما با انتخابشان به عنوان نماینده جریان حزب‌الهی برای مجلس مخالف بودیم و معتقد بودیم ایشان برای این پست مناسب نیستند.

 

 

 

 

 

بنده خدایی که تقریبا نقش ویژه‌ای در مطرح شدن فرد مذکور و مدیریت ستادشان داشت و حتی بسیاری از جاها عوض ایشان صحبت می‌کرد از دوستانم بود.

 

 

در صحبت‌های خصوصی که باهم داشتیم به او انتقاد می‌کردم که چرا ایشان را مطرح کرده‌اید و ایشان گزینه مناسبی برای این پست نیست و شواهدی مبنی بر نظر خودم را ذکر می‌کردم.

 

 

 

 

 

🔹 دوستم که آن زمان با خاندان دستغیب هم مخالف بود، می‌گفت: مردم شیراز سال‌هاست که بدون توجه به شایستگی یا عدم شایستگی افراد صرفا به خاطر انتساب به خاندان دستغیب، به نامزدهای انتخاباتی رأی می‌دهند و ما باید مقابل این خاندان یک فرد از خاندانی معتبر را مطرح کنیم تا بتوانیم رای بگیریم.

 

 

 

 

 

🔹 به او گفتم بالفرض که بتوانید با اسم یک خاندان از مردم رأی بگیرید اما فردا روز این بنده خدا نمی‌خواهد در مجلس موضع بگیرد؟ فعالیت سیاسی کند؟ و... آخر این بنده خدا به نظر من به خاطر شواهدی که گفتم برای انجام این امور مناسب نیست.

 

 

 

 

 

🔹 پاسخ دوستم این بود که ما می‌خواهیم حرف‌خودمان را بزنیم و کار خودمان را بکنیم چه گزینه‌ای بهتر از ایشان برای این کار؟...

 

 

 (نقل‌ها نقل به مضمون است)

 

 

 

 

 

📌اما نتیجه این بازی دادن جریان حزب‌الله با مطرح کردن یک گزینه ضعیف چه شد؟ رأی نیاوردن او علی‌رغم تمام تلاش‌های جوانان حزب‌الهی و از دست رفتن یک فرصت بزرگ برای خدمت به مردم و انقلاب.

...........................................................

  • حمید رضا باقری