شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

معجزه زنده قرآن

 

قرآن را معجزه زنده پیامبر می‌گویند، معجزه‌ای که هرچه هم نسل‌ها و زمان‌ها می‌گذرد همچنان زنده است.

اعجاز باید امری خارق العاده باشد که هم ادعای اثبات آسمانی بودن را دارد هم کسی نتواند با خواست و اراده خود مثل آن را بیاورد، قابل آموزش نیست و همه‌اش افاضه از سوی خداوند است.

اعجازهای مختلفی برای قرآن گفته‌ شده است، مثل پیش‌بینی‌های دقیق آن از مباحث علمی و تاریخی که سال‌ها و قرن‌ها بعد از بیان قرآن ثابت شده‌اند، اعجاز ادبی و بلاغی و... اما در همه این اعجازها ممکن است اشکال‌هایی شود مثلا اینکه عمومیت چندانی ندارند و برای افراد خیلی معدودی قابل فهم هستند.

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 1 ثانیه

کلیپ بالا مربوط به یک ویژه برنامه قرآنی است که شب‌های نوروز ۱۴۰۲ از شبکه سوم پخش می‌شود.

 

اما یک اعجاز در قرآن است که عمومیت بیشتری دارد کافی است اهل ایمان و حقیقت خواه باشی تا این اعجاز را درک کنی و در آیات مختلفی هم به این پیش زمینه برای درک حالت اعجاز آمیز قرآن اشاره شده است.

👈«ذَلِکَ ٱلکِتَبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدى لِّلمُتَّقِینَ»

این اعجاز جذبه روحانی و همراه کردن قلب است و نه با پول و نه تعلیم و نه انواع هنرنمایی‌ها حاصل نمی‌شود.

این حالت افاضه‌ای است‌ و در خیلی جاهای دیگر غیر از قرآن هم وجود دارد فقط با این تفاوت که آنها ادعای اعجاز را ندارند.

در سرود سلام فرمانده ۱ چیزی بود که قلب‌ها را با خود همراه می‌کرد، در نفس برخی مداح‌ها و روضه‌خوان‌ها این حالت است و هرکاری هم کنید جز با تقوای شما و خواست خداوند این حالت حاصل نمی‌شود.

چنین حالتی را خداوند در برخی کتاب‌ها و متن‌های دیگر هم گذاشته‌است مثلا نمی از آن به کتاب حافظ رسیده است.

برای درک و استفاده از این حالت قرآن هم باید اهل تقوا شد.

این حالت از اعجاز قرآن همه‌گیرترین و مهم‌ترین ویژگی اعجاز آمیز قرآن است که موجب شده است قرن‌های متمادی قرآن در بین مسلمانان حفظ شود.

آن اعجازهای ادبی و علمی برای ساکت کردن کافران به قرآن است و این اعجاز جذبه روحانی برای همراه کردن و تثبیت قلب مؤمنان.

 


دریافت
مدت زمان: 9 دقیقه 29 ثانیه

کلیپ الحاق شده مربوط به داستان واقعی مسلمان شدن یک جوان استرالیایی در یک اجرای استنداپ کمدی در سیدنی است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یک ماه پیش، مشهد بودم که خبر درگذشت یکی از آشناهایمان به نام حاج علی میرزا را دادند.

 دوستش داشتم و خیلی دلم شکست، به نیابتش زیارتی کردم و به حضرت عرض کردم: این مرحوم از کسانی است که شهادت می‌دهم: «لا أعلم منه الا خیرا» خودتان شفیع او باشید.

در روایت است: «إذا ماتَ المُؤمنُ فَحَضَر جِنازتَه أربعونَ رَجُلًا مِن المؤمنینَ فَقالوا: اللّهمَّ إنّا لا نَعلمُ مِنهُ إلّا خَیرًا و أنتَ أعلَمُ بِه مِنّا! قالَ اللهُ تبارکَ و تَعالَى: إنّى قَد أجَزْتُ شَهادتَکُم و غَفَرتُ لَه ما عَلِمتُ ممّا لا تَعلَمونَ.»

«هنگامیکه مؤمنى از دنیا برود و چهل مؤمن بر جنازه او شهادت دهند: خدایا ما جز نیکى از او چیزى نمى‏‌دانیم، درحالی که تو از ما به او آگاه‌ترى! خداى متعال مى‏‌فرماید: من شهادت شما را در حقّ این مؤمن امضاء نمودم، و از او براى آنچه که از او می‏‌دانم و شما نمى‏‌دانید درگذشتم و او را مورد عفو و مغفرت خویش قرار دادم.»

خوب است هر وقت کسی به رحمت خدا می‌رود، هرکس حقیقتا از مرحوم جز خیر ندیده است، نزد خداوند شهادت دهد که خداوندا من جز خیر از او ندیده‌ام تا مشمول این روایت شریف شود و البته چقدر کم هستند، کسانی که اطرافیانشان جز خیر از آنها ندیده باشند.

آن مرحوم از کسانی بود که حقیقتا جز خیر از او ندیده و نشنیده بودم.

به آن مرحوم علاقه‌مند بودم چون ویژگی‌هایی داشت که انسان از همصحبتی و همنشینی با او لذت می‌برد.

مثلا در ایام نوجوانی چندین بار با اینکه نوجوان بودم، ایشان در جلسات با من طرف صحبت و بحث می‌شد.

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است شایسته است انسان عاقل از مستی چند چیز خود را حفظ کند، دوتای از این موارد یکی مستی مال و دیگری مستی قدرت است.

«یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ أَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ اَلْمَالِ وَ سُکْرِ اَلْقُدْرَةِ...»

آن مرحوم با اینکه از نظر آبروی اجتماعی و تمکن مالی بسیار برخوردار بود اما مستی مال و قدرت نداشت و راحت با بچه و نوجوان و کارگر و ... می‌نشست و صحبت می‌کرد و اصلا خود را نمی‌گرفت.

دوسال قبل در شب ماه رمضان میهمان برادرم بودند، خیلی راحت کمی که از جلسه گذشت، شروع کردند به خواندن دعای افتتاح و بقیه هم همراه شدند.

ویژگی بعدی ایشان امیدواری و مثبت اندیشی‌‌اش بود. علاوه بر نگاه دینی که امیدواری از صفات مؤمن است، از نظر روان شناسی نیز می‌گویند، افراد امیدوار و مثبت اندیش از ضریب هوشی بالاتری برخوردارند چون امیدواری و دیدن نقاط مثبت بسیار سخت‌تر از دیدن نقاط منفی و ناامیدی است و چندین بار که با آن مرحوم در جلساتی صحبت‌هایی پیش آمد، ایشان علی رغم اختلاف نظر با طرف مقابل، در آخر نقاط مثبت حرف او را می‌دید و امیدوارانه به مسائل می‌نگریست.

ویژگی دیگر جالب توجه آن مرحوم دقت به جزئیات در عین اشتغالات زیاد و کارهای کلان بود، مثلا یک موردش یادم هست ماشین وانتی سوار شده بودند و پشت آن را کیسه‌های برنج و روغن و... گذاشته بودند و خودشان دانه دانه در خانه افراد می‌بردند، برخی از این افراد با چندین واسطه به ایشان ربط پیدا می‌کرد ولی حواسش به آنها هم بود مثلا یکی از این افراد که یک‌بار ایشان مقداری برنج و روغن آورد تا من برایش ببرم کارگر پدرم بود و من متعجب مانده بودم او چطور به یاد او هم بوده.

رحمت خداوند بر ایشان.

محبت کرده و شادی روحشان صلواتی نثار کنید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

تبلیغ دانش آموزی...

🔻یک زمانی در قم در مسجد محله برای چندتا از نوجوان‌ها بحث‌هایی اعتقادی می‌گفتم، هرچه می‌گفتم راحت می‌گرفتند و توجه می‌کردند و چندسالی‌ هم که گذشت همان بچه‌ها از فعال‌های بسیج و مسجد شدند.

🔻 دیروز سه تا از پسردایی‌هام که در همون حدود سنی بودند را بردم دشت نوردی، ارتباط برقرار کردن باهاشون خیلی سخت بود، با اینکه خیلی همدیگر را دوست داشتیم کله‌هاشان در هوا بود و هر تیری می‌انداختم به سنگ می‌خورد!

🔻یکی از بحث‌های خدا شناسی که یادم آمد با گفتنش گل از گل بچه‌های قمی شکفت را برای این‌ها شروع کردم، قبلش هی می‌گفتم بچه‌ها این گل را ببینید چقدر قشنگ است، این دشت و سبزه‌ها را ببینید و... بعد گفتم: بچه‌ها اگر بروید خانه ببینید یک سفره غذا منظم با بشقاب و برنج و خورشت چیده شده و سالاد خیلی خشکل و ژله و... در سفره هست و هیچ کس هم در خانه نیست، اولین چیزی که به ذهنتان می‌آید چیست؟ بچه‌های قمی می‌گفتند خب حتما مادرمان غذا درست کرده رفته جایی کاری داشته و من هم می‌گفتم مادرت حتما خیلی خوش سلیقه بوده که مثلا سالاد و ژله به آن خشکلی را درست کرده، اگر مادرت هم نبوده، هرکه بوده می‌دانسته شما چه غذایی دوست داری! خیلی هم شما را دوست داشته که اینطور برایت تدارک دیده و... و خلاصه ربطش می‌دادم به عالم خلقت و خدایی که نمی‌بینیمش اما از آثار خلقتش می‌فهمیم هست و مهربان است و ما را دوست دارد و...

🙈 حالا اینها چه؟ چرت و پرت جواب می‌دادند! یکیشان می‌گفت: حتما ارواح بودن! یکی می‌گفت خودش همینجوری درست شده! البته شوخی و جدی هم قاطی بود و هرکاری می‌کردم مسیری که می‌خواستم پیش نمی‌رفت.

خیلی دلشان درگیری می‌خواست یکیشان گفت: عمو اصلا من می‌خواهم جهنمی باشم خیلی خوبه میگم همه برن بهشت اینجا خالی برای خود خودم باشه! گفتم: خب باشه منم میشم ملکه عذاب و ریختیم رو سرش به کتک زدن! رسما کتک می‌خورد و کیف می‌کرد و همه هم می‌خندیدیم.

🔻گفتند: عمو ما رو می‌بری استخر، با خودم گفتم: بریم! البته بنا نداشتم همش تبلیغی باشه چون معتقدم تبلیغ وسط اردو و کیف و حال حاصل میشه.

🔻 شبی رفتیم استخر، آمدن آب بازی و دیگه خیلی صمیمیت زیاد شد تصمیم گرفتن هرجور شده منو آب بدن! منم هرچی آبشون می‌دادم خسته نمی‌شدند و می‌گفتند ما شکست نمی‌خوریم و تو باید شکست بخوری! خلاصه اینقدر مبارزه فرسایشی شد که واقعا من تسلیم شدم.

🔻 اولش پیش خودم گفتم چقدر فرق می‌کنند این بچه‌ها و بچه‌های قمی! نسل چقدر عوض شده، اصلا کار روی این بچه‌ها سبک خاصی می‌خواهد که من بلد نیستم و... ولی بیشتر که فکر کردم دیدم کار با بچه‌ها زمان می‌خواهد، قلب بچه باید اول شخم بخوره و آرام و آرام آماده رشد شود، این صمیمت‌ها برای آغاز کار خیلی خوبه ولی شخم زدن قلب بچه‌ها بدون کاشتن بذر و آبیاری مستمر فایده ندارد، بچه‌های قم هم اگر خوب این بحث‌ها را می‌گرفتند و تیرها به هدف می‌خورد، چون چند ماه در هفته چند روز برنامه داشتیم، فطرت اینها همان فطرت بچه‌های قمی بود، نسل و مکان هرچه باشد، فطرت و اصل کار یکی است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

گنج‌ های طالقان

مشغول مطالعه بودم که به حدیث بسیار جالب و امیدوارکننده‌ای در مورد

یاران حضرت حجت(عج) در عصر ظهور برخوردم؛ روایت از منابع اهل سنت است:

👈 «"لا تزال طائفة من أمتی یقاتلون على أبواب بیت المقدس و ما حولها و على أبواب أنطاکیة و ما حولها و على أبواب دمشق و ما حولها و على أبواب الطالقان و ما حولها ظاهرین على الحق»

پیوسته گروهی از امت من در نزدیکی بیت‌المقدس و اطراف آن و انطاکیه (شهری در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه) و اطراف آن و در نزدیکی شهر دمشق و اطراف آن و در طالقان (محدوده رشته کوه البرز) و شهرهای اطراف آن در حال جنگ برای پشتیبانی از حق هستند.

👈 «لا یبالون من خذلهم ولا من نصرهم»

همراهی و عدم همراهی دیگران برایشان مهم نیست.

👈 «حتى یخرج الله کنزه من الطالقان فیحی بهم دینه کما أمیت من قبل»

این مقاتله پیوسه برای پشتیبانی آنها از حق ادامه می‌یابد تا وقتی که گنج‌های طالقان بیرون آید و به واسطه آن دین زنده شود، همانطور که پیش از آن مرده بود.

.....

پی‌نوشت:

در مورد گنج طالقان در روایات گفته شده است که این گنج طلا و نقره نیست بلکه انسان‌های بسیار با ایمان و مستحکم و با اراده هستند.

👈 «لَهُ کنْزٌ بِالطَّالَقَانِ مَا هُوَ بِذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ رَایَةٌ لَمْ تُنْشَرْ مُنْذُ طُوِیَتْ وَ رِجَالٌ کأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ لَا یَشُوبُهَا شَک فِی ذَاتِ اللَّهِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرِ لَوْ حَمَلُوا عَلَی الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا...»

📖 منبع: کتاب کنز العمال متقی هندی (از علمای حنفی مذهب قرن ۹) جلد۱۲، صص ۲۸۳ - ۲۸۴، حدیث 35054.

در روایت دیگری از کتاب کنزالعمال متقی هندی از علمای اهل سنت، آمده است، روزی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز جمعه از منبر بالا رفتند و خطبه خواندند درحالی که دور حضرت را ایرانیان گرفته بودند، اشعث بن قیس برخواست و گفت:

«غلبتنا علیک هذه الحمیراء»

این سرخ‌رویان بر ما نسبت به تو غلبه کرده‌اند.

حضرت پاسخ دادند:

«من یعذرنی؟ أما والله لقد سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: لیضربنکم على الدین عودا کما ضربتموهم علیه بدأ»

چه کسی می‌تواند این کار من را توجیه کند؟ همانا به خدا قسم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌گفت:

اینها برای بازگشت شما به دین به سختی با شما می‌جنگند همانگونه که شما در ابتدا برای دین آوردن با آنها جنگیدید.

.....

پی‌نوشت: این روایت در منابع شیعه و معاصر نیست که کسی بگوید این را  جعل کرده‌اند برای حق انگاری خودشان! ظاهرا هم منظور ایرانیان و اعراب همان زمان امیرالمؤمنین نبوده‌اند چراکه آن زمان پایگاه اصلی اسلام در همان سرزمین اعراب و میان آن مردم بوده است.

ان شاء الله ما مصداق این روایت باشیم، اما در هر صورت اگرچه موقتا عربستان کمی سر عقل آمده و ما اهل صلح و سازش با کشورها به ویژه همسایگانمان هستیم اما در هر صورت آخرش، یک جایی دو خط اسلام ناموازی ما و عربستان باهم تلاقی خواهند کرد.

.....

📖 منبع: کتاب کنز العمال متقی هندی (از علمای حنفی مذهب قرن ۹) جلد ۴، صص ۶۱۳، حدیث ۱۱۷۷۲.

لینک مطلب در کانال شرح حال  👇

https://eitaa.com/sharhe_hal/4813

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 ابتدای انقلاب چه اتفاقی افتاد که به یکباره فضای بسیار بد حجاب جمع شد؟ ما بعد از انقلاب راهپیمایی چند روزه چند هزار نفری زنان برای مخالفت با حجاب را داشتیم، تا مقطعی هنوز زنان به آرایشگاه‌های مردانه می‌رفتند و سینمای کذایی هم هنوز فیلم‌هایش را پخش می‌کرد و... اما همه اینها خیلی زود جمع شد و شاید قریب به یک دهه اصلا معضلی به نام بدحجابی در کشور مطرح نبود.

⁉️ آیا در این تغییر شکل یکباره جامعه، آن زنانی که تا دیروز با موها و ساق‌های لخت بیرون می‌آمدند به یکباره متحول شدند؟ نه! خیلی‌‌هایشان همچنان اگر می‌توانستند، همانطور بیرون می‌آمدند، در مجالس خصوصی هم همان‌شکلی بودند و بعدها هم بچه‌ها و نوه‌هایشان کم کم به همان سمت رفتند و حالا دارند راحت بیرون می‌آیند.

🔻 چند روز پیش خاطرات خانم گوهر الشریعه دستغیب که از دانشجویان زمان پهلوی بوده است را می‌خواندم، نوشته بود: پوشیدن دامن بالای زانو در دانشگاه عادی بود و خیلی از خانم‌هایی که واقعا باحجاب بودند وقتی به دانشگاه می‌آمدند برای اینکه مشکلی نداشته باشند و مسخره نشوند و استادها با آنها لج نکنند حجابشان را برمی‌داشتند، پسرها هم کراوات می‌زدند و عقاید مذهبیشان را پنهان می‌کردند!

🔻در دوره بعد از انقلاب که تا مدتی ظاهرها اصلاح شد، سطح حجاب و پوششی که واقعیت جامعه بود هم ارتقاء یافت و راحت می‌توان گفت بدحجاب‌های امروز در حد زنان عادی، دوره قبل از انقلاب هستند.

🔻 دین می‌خواهد ابتدا ظاهر را ولو ظاهرا درست کند تا بتواند بعد برود سراغ باطن، چون در جو ظاهری خراب، نمی‌شود باطن‌ها را راحت درست کرد.

🔻 توده جامعه پیرو جو غالب هستند و بعد از انقلاب جو غالب به دست جریان مذهبی افتاد، به همین خاطر هم خیلی راحت ظاهر جامعه پیرو این جو غالب شد اما متاسفانه بعد از انقلاب به مرور جو غالب جامعه کم کم از دست طیف مذهبی خارج شد و مجددا جریانی که غرب زده و بی‌اعتقاد به دین بود کرسی‌های اثرگذار اجتماعی را بدست گرفت.

🔻 بعد از انقلاب به مرور غلبه در طیف‌های معلم و دکتر و وزیر و وکیل و پول‌دارها و صاحبان قدرت و سلبریتی‌ها و... از جنس جریان غیر مذهبی شد و وقتی عملا طبقه الگو و مطلوب جامعه از این جنس باشند غلبه فرهنگی و اجتماعی با آنها می‌شود.

🔻 توده مردم به جریان غالب اجتماعی نگاه می‌کنند، حالا شما هرکار می‌خواهی بکن! با از خودگذشگی روی برف تحصن کن تا به مسئولین فشار بیاوری! مسئول چکار کند؟ چندتا را تغییر دهد و چندجا را تعطیل کند؟ کاسه ماست بزن توی سر خانم بدحجاب، هرکار می‌خواهی بکن! تا وقتی شما در خانه نشسته‌ای و دختر من و شما به مدرسه می‌رود معلمش بدحجاب است، دکتر می‌رود دکتر بدحجاب است، سر کار می‌رود مدیرش بدحجاب است، مشاوره می‌رود، مشاورش بدحجاب است  و... هرچه می‌خواهی تلاش کن اما دختر من و تو به دنبال آن الگویش می‌رود.

🔻 امروز نوبت انقلاب دومی است برای غلبه دوباره جریان مذهبی البته از پله‌ای بالاتر از گذشته برای رسیدن به شرایطی پایدارتر و ارتقاء یافته‌تر.

......

📌 پی‌نوشت: جریان غیر مذهبی ظهور و بروزش، سر و صدایش، جلوه‌گریش خیلی بیشتر از جریان مذهبی است، برخلاف جریان مذهبی که معمولا ساکت و پنهان است.

به همین خاطر جریان غیر مذهبی حتی اگر هم واقعا کمتر باشد راحت‌تر غلبه ظاهری اجتماعی پیدا می‌کند و این زحمت مضاعفی برای جریان مذهبی طلب می‌کند.

لینک مطلب در کانال شرح حال  👇

https://eitaa.com/sharhe_hal/4814

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

این گزارش شرم آور از بد مستی پول دارهای غرب‌زده تهرانی، مربوط به یک سال قبل از پیروزی انقلاب در شب ۱۰ بهمن ۱۳۵۶ (شب کریسمس، مصادف با ۲۴ محرم) است و در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۱ بهمن ۱۳۵۶ آمده است.
جماعتی که اهل این هرزه بازی‌ها و بدمستی‌ها بودند به یکباره بعد از انقلاب بخار شدند، رفتند هوا؟!
خیر! همچنان هم بودند و هستند و فقط فرصت بد مستی کردن علنی از آنها موقتا گرفته شد.
امروز هم نسل‌های بعدیشان بازتولید همان‌ها هستند و از دیدنشان و بودنشان نباید تعجب کرد.
فقط باید دانست که اگر جلو این جماعت گرفته نشود کاملا علنی تمام مرزهای حیا را خواهند شکست.
در همین روزنامه اگر چند صفحه را ورق بزنید و به صفحه تبلیغات سینما برسید، پوستر فیلم‌های مختلف ایرانی که در آنها زنان تقریبا کاملا برهنه و در حال هم آغوشی با مردان هستند! را خواهید دید، این سینما و افرادی که اهل آن بودند کجا رفتند؟! آنها هم بخار نشده‌اند و هنوز هستند.
اگر این جماعت مانع و ترسی نداشته باشند، هیچ مرزی از بی‌حیایی را باقی نخواهند گذاشت الا اینکه از آن هم رد خواهند شد.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بشقاپ پرنده بازی

ایشون آقا محمد حسین هستند و مشغول بازی بشقاب پرنده باهمیم.
تو این بازی جذاب که برای هماهنگی عصب و عضله عالی هست، همه دستگیره‌های مامانش🙈😊 رو برمی‌داریم و میشن بشقاب‌پرنده‌های ما، من دونه دونه اونها رو پرتاب می‌کنم و آقا محمد حسین باید بگیره.
بعد برای من پرتاب کنه.
یک بازی که وسایلش رو همه داریم.
یا علی شما هم شروع کنید.😄

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 با توجه به اهمیت زیاد ادعای صدور همه قرائات از جانب ملک وحی، جا داشت که روایاتی ولو ضعیف در تایید اصل صدور قرائات مختلف بیاید و حفظ شود (چرا که داعی خاصی بر تحریف و یا حذف چنین روایاتی از منابع وجود ندارد) اما بر خلاف آن روایاتی دال بر صدور یک قرائت و البته حجیت قرائات مشهور وارد شده است.

🔻 در روایتی از امام کاظم یا رضا (علیهما السلام) سوال شد:

👈 «جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نَسْمَعُ الْآیَاتِ مِنَ الْقُرْآنِ- لَیْسَ هِیَ عِنْدَنَا کَمَا نَسْمَعُهَا وَ لَا نُحْسِنُ أَنْ نَقْرَأَهَا کَمَا بَلَغَنَا عَنْکُمْ قُلْتُ لَهُ فَهَلْ نَأْثَمُ؟» فدایت شوم ما آیات قرآن را گاهی می‌شنویم به گونه‌ای که متفاوت از آن طور که نزد ما است و خواندن قرآن بر اساس آنچه از شما به ما رسیده است، را صحیح نمی‌دانیم آیا مرتکب خطا و گناه شده‌ایم؟ حضرت پاسخ می‌دهند:

👈 «لَا، اقْرَءُوا کَمَا تَعَلَّمْتُمْ فَسَیَجِیئُکُمْ مَنْ یُعَلِّمُکُمْ» نه چنین نخوانید و آنگونه که آموخته‌اید بخوانید و خواهد آمد آن کسی که به شما آموزش دهد چطور بخوانید. (وسائل الشیعة ؛ ج‏ ۶؛ ص ۱۶۳)

🔻 ظاهر عبارت «فَسَیَجِیئُکُمْ مَنْ یُعَلِّمُکُمْ» چنین است که حضرات می‌گویند: قرائت صحیحی از میان قرائت‌ها وجود دارد که به وقتش کسی که معیار و ملاک باشد خواهد آمد و آن را مشخص می‌کند، کما اینکه در روایات پیشین هم آمده بود:‌

👈 «فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع قَرَأَ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ»

ظاهر بقیه فرازهای روایت هم چنین است که قرائت‌هایی به نقل از اهل بیت غیر از قرائت‌های مشهور به گوش شیعیان می‌خورده است چراکه راوی می‌گوید این قرائت‌ها مطابق آنچه شنیده‌ایم نیست و خواندن آن را صحیح نمی‌دانیم، آیا گناه کاریم؟ معلوم می‌شود «بلغنا عنکم» یعنی این قرائت‌هایی بوده است که به نقل از اهل بیت به آنها می‌رسیده است و مطابق قرائت مشهور نبوده است و اینها چون با قرآن مشهور مطابق نبوده آن را صحیح نمی‌دانسته‌اند و حال می‌پرسد آیا گناه‌کاریم؟ و حضرات هم خواندن بر اساس همان قرائات مشهور را امضاء می‌کنند در عین اینکه صدور آنها را رد می‌کنند.

🔻در روایت دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است:

👈 «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ أَتَانِی آتٍ مِنَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ‏ عَلَى حَرْفٍ‏ وَاحِدٍ»

فرستاده‌ای از سوی خداوند نزد من آمد و گفت خداوند امر می‌کند که قرآن را فقط بر یک حرف واحد (لهجه) بخوانی. حضرت از خداوند می‌خواهد که بر امت راحت گرفته شود، (چراکه خواندن قرآن برای کسانی که لهجه متفاوت داشتند به همان لهجه اصلی سخت بود) حضرت سه بار این درخواست را تکرار می‌کنند تا در بار سوم جواز قرائت قرآن به هفت حرف (لهجه) صادر شده است.

👈 «فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ‏ عَلَى حَرْفٍ‏ وَاحِدٍ فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ‏ عَلَى حَرْفٍ‏ وَاحِدٍ فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ.» (الخصال ؛ ج‏ ۲؛ ص ۳۵۸)

این روایت با اغماض از ضعف سندی آن، اگر بخواهد محل اعتنا باشد، فقط قرائت قرآن به قرائات مختلف از جانب نبی مکرم اسلام را ثابت می‌کند نه صدور همه آنها از جانب ملک وحی، در روایات قبل نزول غیر واحد نفی شد و اینجا قرائت غیر واحد جایز و تصریح شد که یک فقط یک قرائت جایز بوده است اما از باب آسان‌گیری بر ناس جواز قرائات مختلف نیز داده شده است. جایز بودن یک قرائت دلالت بر صادر بودن فقط یک قرائت دارد اما جایز بودن قرائات دلالت بر صدور قرائات ندارد.

🔻 اگر هم در روایات دیگری در مورد دو قرائت مختلف حضرات معصومین حکم به جواز یا حق بودن قرائات داده‌اند، همه فقط جواز قرائات مختلف را ثابت می‌کند نه صدور آنها را.

مثلا در روایتی در مورد آیه ۵ فصلت: «وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ» ‏در قرائت مشهور «غُلْفٌ» بسکون اللّام، به معنی در پوشش و غلاف بودن است اما در قرائت دیگری بضمّ اللّام «غُلُفٌ» خوانده شده است و به معنی ظرف است و از امام حسن عسکری در مورد اینکه کدام قرائت درست است، سوال می‌شود و حضرت پاسخ می‌دهند: «کِلَا الْقِرَاءَتَیْنِ‏ حَقٌ‏، وَ قَدْ قَالُوا بِهَذَا وَ بِهَذَا جَمِیعاً.» (التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص ۳۹۰)

با توجه به معنای واسع حق این پاسخ حضرت حتی اگر روایت صحیح السند می‌بود دلالتی بر صدور هر دو قرائت ندارد و فقط جواز را ثابت می‌کند.

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇

https://eitaa.com/sharhehal_hoze/50

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

🔻 در قرائات مختلف از قرآن، همه متفق هستند که قسمت‌های مشترک بین قرائات مختلف (که بنا به قولی قریب به ۹۸ درصد از قرآن است) متواتر است و همانی است که از ملک وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است.

🔻 اختلاف نظر اصلی در این است که برخی معتقدند همه قرائت‌های موجود متواتر و نازل شده توسط ملک وحی است و برخی دیگر معتقدند فقط یک قرائت حقیقتا از سوی خداوند نازل شده است.

📌 پس باید دقت شود که اختلاف اصلی در صدور همه قرائات یا یکی از آنها است و نه حجیت قرائت و عمل بر اساس قرائت‌های مختلف.

🔻 آنچه از روایات بر می‌آید، صدور صرفا یک قرائت و البته حجیت همه قرائت‌ها به معنای منجزیت عند الاصابه به واقع و معذریت عند الخطاء است.

به طور مثال سَالِمِ بْنِ سَلَمَةَ از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند مردی نزد امام صادق (ع) قرآن قرائت کرد و من دیدم قرائت برخی حروف او، آنطور که عموم مردم می‌خوانند نیست.

👈 «وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَیْسَ عَلَى مَا یَقْرَؤُهَا النَّاسُ»

پس امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «کُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ کَمَا یَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع قَرَأَ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِی کَتَبَهُ عَلِیٌّ ع»

📖 (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ۲، ص:  ۶۳۳)

دست از این قرآئت بردارید و همانطور که مردم قرائت می‌کنند، شما نیز قرائت کنید تا وقتی که قائم ما قیام کند و قرآن را همانطور که حقیقتا هست بخواند و خارج کند قرآنی که علی (علیه السلام)‌ نوشته بود.

🔻این روایت در عین اینکه دلالت دارد بر حجیت قرائت قرآن همانگونه که ناس آن را قرائت می‌کردند، صدور همه قرائات از سوی خداوند را نفی می‌کند.

🔻 در روایت دیگری در تایید نزول یک قرائت، زُرَارَة از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند: «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الِاخْتِلَافَ یَجِی‏ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ» قرآن یکی بیشتر نیست و از سوی خدای واحد نازل شده است اما اختلاف در قرائت آن از سوی روایت کنندگان آن پیش آمده است. (همان، ص ۶۳۰)

در روایت دیگری فُضَیْلِ بْنِ یَسَار می‌گوید به امام صادق (علیه السلام)

عرض کردم:

👈 «إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ»

عامه می‌گویند قرآن به هفت حرف (لهجه) نازل شده است و همه این لهجه‌های مختلف قرآن نازل شده هستند. حضرت جواب دادند:

👈 «کَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ‏ وَ لَکِنَّهُ نَزَلَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ»

دروغ می‌گویند این دشمنان خدا اما قرآن نازل شده است بر یک لهجه و از سوی خدای واحد. (همان)

🔻برخی از کسانی که قائل به تواتر همه قرائات هستند، این روایت که از نظر سند در آن خدشه‌ای ندارند را به نحو دیگری ترجمه و تفسیر می‌کنند. آنها می‌گویند که در میان اهل سنت در آن زمان چنین رایج بود که هرکس به خود اجازه می‌داد در خواندن قرآن به اختیار خود هر کلمه‌ای را معنای مشترکی داشت با کلمات نقل شده به عنوان آیات، عوض کنند یا حتی آیات را به زبان‌های دیگر بخواند، مثلا نقل می‌کنند شافعی جایز می‌دانسته است در نماز سوره حمد را به فارسی بخوانند و بنابراین عبارت: «إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ» یعنی عامه می‌گویند جایز است قرآن را به زبان و عبارات مختلفی که خودمان می‌خواهیم بخوانیم و اهل بیت مقابل این نحو از مواجه با قرآن ایستاده‌اند و نه خواندن قرآن به قرائات مختلف.

⁉️ اما باید از این عزیزان پرسید چطور چنین چیزی با حساسیت بسیار زیاد مسلمانان بر حفظ و نگه‌داری قرآن و تکیه آنها بر عبارات برای فهم و بیان احکام اسلام، جمع می‌شود؟ حتی اگر قبول کنیم آن فتوای شافعی متاثر از چنین فضایی بوده است چرا با وجود آن فضا این فتوای شافعی باقی نماند و شاگردانش آن را رد کردند؟

علاوه بر آن در روایت مورد استناد، راوی نمی‌پرسد که عامه می‌گویند کلمات معادل یا به زبان دیگر بیاوریم بلکه می‌پرسد که عامه می‌گویند به احرف مختلف نازل شده است و این ظاهر است که سوال از چیزی که از ابتدا نازل شده است، بوده، نه کلمه‌ای که جایگزینی کلمه دیگر شود.

🔻در روایات دیگر هم تصریح شده است که عامه برخی حروفی از حروف کلمات قرآن را متفاوت از آنچه مشهور بوده است می‌خوانده‌اند نه خود کلمات و اهل بیت از آن نهی کرده‌اند.

👈 «وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَیْسَ عَلَى مَا یَقْرَؤُهَا النَّاسُ»

و ظاهر «احرف» دخل و تصرف در حروف قرآن است نه کل کلمه یا حتی زبان آن! دخل و تصرف در حرف در عین حفظ کلمه نیز یعنی حرکات آن و با منظور بودن لهجه هماهنگ است.

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇

https://eitaa.com/sharhehal_hoze/49

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اقسام اختلاف قرائات

🔻 شاید به گوش خیلی‌ها نخورده باشد که در برخی کشورهای اسلامی مثل «مغرب» قرآنی که می‌خوانند با قرآن ما تفاوت‌هایی دارد:

📌گاهی تفاوت‌ها در حروف و حرکات یک کلمه است و تفاوت در معنا را دنبال دارد، مانند:

👈 «مالک یوم الدین» که در قرائت دیگری «مَلِک یوم الدین» آمده است، در معنای اول «مالک یوم الدین» به معنای صاحب و اختیاردار مردم در روز آخرت است و در معنای دوم «ملک یوم الدین» به معنای رئیس و قانون گذار روز آخرت است.

👈 و یا این آیه: «وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً» که در وصف بهشت و بهشتیان است. در این قرائت لفظ ملک با ضم میم و سکون لام خوانده شده است؛ اما در قرائت دیگر با فتح میم و کسر لام « مَلِکاً کَبِیراً» خوانده‏‌اند و در قرائت دوم کسانی که قائل به امکان روئیت خداوند هستند، آیه مذکور را مورد استناد خود قرار می‌دهند. (اگرچه پاسخ‌های عقلی و فلسفی به آنها در نفی این معنا وجود دارد.)

👈 یا «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ» که در قرائت دیگری «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلِکُمْ» آمده است، در قرائت اول «ارجلکم» به فتح لام است و اختلاف شده که «ارجلکم» به «وجوهکم» سابق عطف شده، پس پاها باید مانند آن شسته شود یا به محل «رُؤُسِکُمْ» عطف شده است، پس باید پاها مسح شود؟

اما در قرائتی که «ارجلکم» به کسر لام است، دیگر هیچ اختلافی نیست که عطف حتما به ظاهر «رُؤُسِکُمْ» است و پاها باید مسح شود.

👈 یا «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ» که در قرائت حفص از عاصم «یَطْهُرْنَ» است و معنای آن چنین می‌شود که غایت لزوم دوری از زنان تا زمان پاک شدن طبیعی زنان است  اما اگر «یَطَّهَرْنَ» باشد اختلاف است که آیا معنای آن باید اضافه‌ای داشته باشد و پاک شدن زنان با غسل کردن است یا همان حالت پاکی طبیعی آنان منظور است؟

📌 گاهی تفاوت در اضافه و نقصانی است که معنا را مقید می‌کند، مانند:

👈 «فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ.» که در قرائتى دیگر: «أو تحریر رقبة مؤمنة» قرائت شده است.

👈 و یا «وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ» که در قرائت دیگری چنین خوانده شده است: «و له أخ أو أخت من أم» و در این قرائت معلوم می‌شود، منظور از اخوت در این حکم اخوت از ناحیه مادر است نه پدر.

📌 گاهی اساسا دو کلمه مختلف در یک آیه آمده است، مانند:‏

👈 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ» که بنا بر قرائت دیگرى «فامضوا إلى ذکر اللّه» خوانده شده است و در قرائت اول در حرکت به سمت نماز جمعه سرعت و شتاب کردن خواسته شده است، اما در قرائت دوم چنین احتمالى را منتفى مى‏‌کند زیرا واژه مضى دلالت بر شتاب کردن ندارد.

👈 و یا «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»  که بنا بر قرائت دیگر «کالصوف المنفوش» خوانده شده و هردو به یک معنا هستند.

در مجموع برخی از کسانی که در علم قرائت کار کرده‌اند مدعی هستند حداکثر اختلاف قرائات نسبت به مشترکات همه قرائات بیش از ۲ درصد از قرآن نمی‌شود و اختلافات فقهی گفته شده برای قرائات نیز همگی با کمک روایات برطرف شده است و ثمره فقهی خاصی بر اطلاع از اختلاف قرائات مترتب نمی‌باشد اما ثمرات اعتقادی و کلامی در دفاع از برخی شبهات وارد شده در مورد قرآن بر بحث اختلاف قرائات مترتب است.

.........

 

پی‌نوشت: در برخی قرائات ممکن است زیادات و نواقص قابل توجهی نسبت به قرآن موجود گفته شده باشد، اما از این جهت که این قرائات و ادعاها خیلی شاذ هستند و در تاریخ اسلام مورد اعتنا واقع نشده‌اند آن‌ها را جزو موارد اختلاف قرائات ذکر نکردم.

مثلا در مصحف ابن مسعود ادعا شده است که سوره‌های فلق و ناس اصلا جزو قرآن نیستند بلکه برای مورد خاص بیماری حسنین و دفع سحر از آنها از سوی خداوند نازل شده است و مثل احادیث قدسی است که اگرچه مانند قرآن منزل از سوی خداوند هستند اما به عنوان کتاب‌الله و با ویژگی‌های خاص قرآن نیستند.

اما این اقوال را قابل اعتنا ندانستم و با توضیحات پست‌های آتی این مطلب روشن‌تر می‌شود.

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇

https://eitaa.com/sharhehal_hoze/39

  • حمید رضا باقری