شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

آیا تا کنون در دوراهی "حق یا خود" خواهی بوده‌ای؟

آیا تا کنون بر دو راهی "حق یا راحت" طلبی بوده‌ای؟

حسین (علیه اسلام) شهید شد تا یاران به خواب رفتۀ خویش را بیدار کند. زینب (سلام الله علیها) به اسیری رفت تا یاران حسین را نوری باشد در تاریکی زمان.

در قسمتی از میانه راه سفر کربلا حسین (علیه السلام) در حالی که سوار بر اسب بود به خواب می‌رود، در رؤیایی صادقه در می‌یابد که کاروان وی به کام مرگ قدم می‌نهد، بیدار شده و می فرماید: «اِنا لله و اِنا عِلیهِ راجِعون»، فرزند عزیزش، "علی‌اکبر" سوال می‌کند: «یا اَبَتا لِمَ اِستَرجَعتَ» پدر جان چرا "انا لله و انا علیه راجعون" گفتید؟ حضرت می‌فرمایند: در بین راه هاتفی به گوشم رساند «القوم یسیرون و المنایا تسیر معهم» این کاروانیان به شهادتگاه روانند و مرگ نیز به همراه آنان در حرکت است.

 اینجاست که علی اکبر سوال می‌کند: «اَوَ لَسنا عَلَی الحَقِّ ؟» مگر نه این است که ما بر حقیم؟ حضرت پاسخ می‌دهند. چرا فرزندم.

علی اکبر می‌گوید: وقتی مطلب از این قرار است چه فرقی است که به چه سرنوشتی می‌رویم و چه خواهد شد، به سرنوشت مرگ یا حیات، تفاوتی نمی‌کند، اساس این است که ما بر جاده حق قدم می‌نهیم .

ابا عبدالله (علیه السلام ) از این سخن فرزندشان به وجد می‌آیند و می‌فرمایند: «جَزاکَ اللهُ عَنّی خَیرَ الجَزاءِ» من قادر نیستم پاداشی را که شایسته پسری چون تو باشد بدهم، خداوندا آن پاداشی را که شایسته این فرزند است بجای من به او بده.

راستی تا کنون از خود پرسیده‌ای خداوند از چه طریق است که" قطعاً ما را آزمایش می‌کند با ترس یا گرسنگی یا کاستی در اموال"؟ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین»

سالهاست که" اگر دست بند تجمل نمی‌بست دست کمانگیر ما را از آن گوشۀ کهکشان نمی‌یافت کسی رد تیر ما را".

 سالهاست که" یاران خسته بودند و به نانی گرفتند شمشیر ما را "

سالهاست که یاران خسته جادۀ حق طلبی و راحت طلبی را یکی کرده‌اند.

سالهاست که محرم را از بوی قیمه‌هایش حس می‌کنند.

سالهاست که ذی‌الحجه را با سوغاتی‌های حاجیانمان یاد می‌کنند.

به یاد داریم روزی را که دشمنان فریاد برائتمان را در قبلۀ‌ مسلمین تاب نیاوردند و حج‌مان را کربلایی کردند؟ فراموشانده شده‌ایم که حج خونینی داشتیم!

آیا به یاد داریم روزهایی را که فریادهای حسینی ما شاه را فراری داد، روزهایی که از جنبش ما پاکستان، عراق، افغانستان، مصر، یوگوسلاوی و.... نیز به جنبش در آمده بودند.

آخر ما را چه شده است که حق طلبی امروزمان خلاصه شده است در یک جلسه سخنرانی، تولید و پخش چند نشریه، جزوه، کتاب و خلاصه  همه‌اش کارهایی که برای انجام دادنشان اصلا نیازی به انقلاب کردن نبود، قبل از انقلاب نیز همه انجام می‌شد حتّی در آن زمان کسانی چون شهید مطهری حساب بانکی برای جمع آوری کمک به فلسطین داشند که ما هنوز به آن هم نرسیده‌ایم.

 سالهاست که انقلاب کرده‌ایم اما " لانُغَیِّرُ ما بِأَنْفُسِنا" مگر خدا را به بازی گرفته‌ایم! فراموش‌مان شده که «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».

خداوند نمی‌گوید: تغیر می‌دهم اوضاع را اگر اوضاع خود به خود تغییر کرد! می‌گوید: «حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» یعنی تا زمانی که من و تو خودمان دست به کار نشویم و ابتکار عمل به خرج ندهیم، خداوند هم تغییری در اوضاع مان نخواهد داد.

باید باری دیگر همچون روزهای انقلاب خود دست به کار شویم تا نصرت الهی را نیز مشاهده نماییم.           

علی را تنها نگذاریم و در معرکۀ مبارزه ثابت قدم بمانیم.

شاید کمتر از ده قدم تا رسیدن به ستون خیمۀ معاویه مانده باشد.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی